مراتب شرک به خداوند: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
همه ادیان آسمانی بر اساس توحید و یکتاپرستی استوار بوده، و بارزترین اصل مشترک در میان آنها اعتقاد به توحید است. شرک در مقابل توحید، دارای مراتبی است، شرک در ذات خداوند، شرک در خالقیت خداوند، شرک در ربوبیت و در عبادت که در همه این موارد اعتقاد به شریک برای خداوند از مصادیق شرک شمرده میشود. | |||
== مراتب شرک == | ==مراتب شرک== | ||
=== شرک ذاتی === | ===شرک ذاتی=== | ||
اعتقاد به این که | شرک ذاتی یعنی اعتقاد به این که جهان، دو یا چند خدای قدیم ازلی و مستقل از یک دیگر دارد، یعنی خداوند مِثل و مانند دارد. این گونه اعتقاد، سبب خروج از اهل توحید و [[اسلام]] است. [[خداوند]] در جهت مبارزه با چنین فکری میفرماید: «قل هو الله احد … و لم یکن له کفواً احد؛ بگو خدا یکی است … و برای او هیچ شبیه و مانندی نیست».<ref>توحید/۱٬۴.</ref> | ||
=== شرک در خالقیت === | ===شرک در خالقیت=== | ||
اعتقاد به این که برخی از موجودات عالم را خدا نیافریده است، بلکه مخلوقات دیگر، آنها را آفریدهاند. عده ای از ملتها، خدا را ذات | اعتقاد به این که برخی از موجودات عالم را خدا نیافریده است، بلکه مخلوقات دیگر، آنها را آفریدهاند. عده ای از ملتها، خدا را ذات بیمثل و مانند میدانستند و او را به عنوان یگانه اصل جهان میشناختند، یعنی [[توحید ذاتی]] را قبول داشتند، ولی بعضی از مخلوقات او را با او در خالقیت شریک میشمردند، مثلاً میگفتند خداوند خالق [[شرور]] مانند مار و عقرب و… نیست. شرور، مخلوق بعضی از مخلوقهای او است. [[قرآن]] کریم در این مورد میفرماید: «ای پیامبر بگو خدا آفریدگار همه چیزها است».<ref>رعد/ ۱۶.</ref> | ||
=== شرک در ربوبیت === | ===شرک در ربوبیت=== | ||
اعتقاد به این که خداوند در اداره و تدبیر جهان هستی شریک دارد، مثلاً مشرکان عصر [[حضرت ابراهیم(ع)]] تنها به یک خالق اعتقاد داشتند، ولی به غلط میپنداشتند که ستاره، یا ماه، یا خورشید، ارباب و مدبر جهانند. قرآن در ردّ این پندار واهی میفرماید: «اگر در آسمان و زمین خدایانی جز «الله» بود نظام آن دو به تباهی میگرایید».<ref>انبیا/۲۲.</ref> | اعتقاد به این که خداوند در اداره و تدبیر جهان هستی شریک دارد، مثلاً مشرکان عصر [[حضرت ابراهیم(ع)]] تنها به یک خالق اعتقاد داشتند، ولی به غلط میپنداشتند که ستاره، یا ماه، یا خورشید، ارباب و مدبر جهانند. قرآن در ردّ این پندار واهی میفرماید: «اگر در آسمان و زمین خدایانی جز «الله» بود نظام آن دو به تباهی میگرایید».<ref>انبیا/۲۲.</ref> | ||
=== شرک در عبادت === | ===شرک در عبادت=== | ||
از پرستش کسی غیر از خداوند تعبیر به شرک در عبادت میشود. برخی از اقوام در مرحله پرستش، چوب، سنگ، فلز، حیوان، ستاره، خورشید، دریا، یا درخت را میپرستیدند.<ref>مطهری، مرتضی، معارف اسلامی در آثار شهید مطهری، معاونت اساتید، چاپ اول، ۱۳۷۶، ج۶، ص۹۷–۱۰۸، سبحانی، جعفر، منشور عقاید امامیه، اصل۲۸–۳۳.</ref> قرآن برای نفی این گونه پرستشها به همه [[مسلمانان]] دستور میدهد، در هر روز چندین مرتبه به توحید در عبادت گواهی دهند و در [[نماز]] بگویند: {{قرآن|ایاک نعبد}} فقط تو را عبادت میکنیم.<ref>فاتحه/ ۵.</ref> | از پرستش کسی غیر از خداوند تعبیر به شرک در عبادت میشود. برخی از اقوام در مرحله پرستش، چوب، سنگ، فلز، حیوان، ستاره، خورشید، دریا، یا درخت را میپرستیدند.<ref>مطهری، مرتضی، معارف اسلامی در آثار شهید مطهری، معاونت اساتید، چاپ اول، ۱۳۷۶، ج۶، ص۹۷–۱۰۸، سبحانی، جعفر، منشور عقاید امامیه، اصل۲۸–۳۳.</ref> قرآن برای نفی این گونه پرستشها به همه [[مسلمانان]] دستور میدهد، در هر روز چندین مرتبه به توحید در عبادت گواهی دهند و در [[نماز]] بگویند: {{قرآن|ایاک نعبد}} فقط تو را عبادت میکنیم.<ref>فاتحه/ ۵.</ref> | ||
== اعتقاد به نقش استقلالی غیر خدا مصداق شرک == | ==اعتقاد به نقش استقلالی غیر خدا مصداق شرک== | ||
از بیان مراتب شرک بویژه شرک در ربوبیت، معلوم شد که هر نوع اندیشه ای که معتقد باشد در جهان و عالم هستی غیر از خدا موجودی اعم از انسان و غیر او میتواند مستقلاً و با تکیه بر قدرت خود و بدون اذن الهی کاری را اعم از کوچک و بزرگ انجام دهد، شرک است؛ و لذا در منطق قرآن و [[انبیای الهی]]، تأثیر و سببیت و نقش داشتن مخلوقات در نظام جهان، همه با اذن الهی است. قرآن میفرماید: «من (حضرت عیسی) از گِل چیزی به شکل پرنده میسازم، سپس در آن میدمم و به فرمان خدا پرنده میگردد، و به اذن خدا کور مادر زاد و مبتلایان به پیسی و برص را بهبودی میبخشم، و مردگان را به اذن خداوند زنده میکنم».<ref>آل عمران/ ۴۹.</ref> در آیه دیگر به طور کلی میفرماید: «هیچ رسول و پیامبری نمیتوانست [[معجزه]] ای بیاورد، مگر به فرمان خدا».<ref>رعد/ ۳۸.</ref> | از بیان مراتب شرک بویژه شرک در ربوبیت، معلوم شد که هر نوع اندیشه ای که معتقد باشد در جهان و عالم هستی غیر از خدا موجودی اعم از انسان و غیر او میتواند مستقلاً و با تکیه بر قدرت خود و بدون اذن الهی کاری را اعم از کوچک و بزرگ انجام دهد، شرک است؛ و لذا در منطق قرآن و [[انبیای الهی]]، تأثیر و سببیت و نقش داشتن مخلوقات در نظام جهان، همه با اذن الهی است. قرآن میفرماید: «من (حضرت عیسی) از گِل چیزی به شکل پرنده میسازم، سپس در آن میدمم و به فرمان خدا پرنده میگردد، و به اذن خدا کور مادر زاد و مبتلایان به پیسی و برص را بهبودی میبخشم، و مردگان را به اذن خداوند زنده میکنم».<ref>آل عمران/ ۴۹.</ref> در آیه دیگر به طور کلی میفرماید: «هیچ رسول و پیامبری نمیتوانست [[معجزه]] ای بیاورد، مگر به فرمان خدا».<ref>رعد/ ۳۸.</ref> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
== برای مطالعهٔ بیشتر == | ==برای مطالعهٔ بیشتر== | ||
۱ـ آئین وهابیت، آیه الله جعفر سبحانی. | ۱ـ آئین وهابیت، آیه الله جعفر سبحانی. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
[[رده:شرک]] | [[رده:شرک]] | ||
[[رده:خدا]] | [[رده:خدا]] | ||
<references /> |
نسخهٔ ۲۰ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۰۱
مراتب شرک کدامند؟ آیا اعتقاد به قدرت و تأثیر استقلالی غیر خدا، شرک است؟
همه ادیان آسمانی بر اساس توحید و یکتاپرستی استوار بوده، و بارزترین اصل مشترک در میان آنها اعتقاد به توحید است. شرک در مقابل توحید، دارای مراتبی است، شرک در ذات خداوند، شرک در خالقیت خداوند، شرک در ربوبیت و در عبادت که در همه این موارد اعتقاد به شریک برای خداوند از مصادیق شرک شمرده میشود.
مراتب شرک
شرک ذاتی
شرک ذاتی یعنی اعتقاد به این که جهان، دو یا چند خدای قدیم ازلی و مستقل از یک دیگر دارد، یعنی خداوند مِثل و مانند دارد. این گونه اعتقاد، سبب خروج از اهل توحید و اسلام است. خداوند در جهت مبارزه با چنین فکری میفرماید: «قل هو الله احد … و لم یکن له کفواً احد؛ بگو خدا یکی است … و برای او هیچ شبیه و مانندی نیست».[۱]
شرک در خالقیت
اعتقاد به این که برخی از موجودات عالم را خدا نیافریده است، بلکه مخلوقات دیگر، آنها را آفریدهاند. عده ای از ملتها، خدا را ذات بیمثل و مانند میدانستند و او را به عنوان یگانه اصل جهان میشناختند، یعنی توحید ذاتی را قبول داشتند، ولی بعضی از مخلوقات او را با او در خالقیت شریک میشمردند، مثلاً میگفتند خداوند خالق شرور مانند مار و عقرب و… نیست. شرور، مخلوق بعضی از مخلوقهای او است. قرآن کریم در این مورد میفرماید: «ای پیامبر بگو خدا آفریدگار همه چیزها است».[۲]
شرک در ربوبیت
اعتقاد به این که خداوند در اداره و تدبیر جهان هستی شریک دارد، مثلاً مشرکان عصر حضرت ابراهیم(ع) تنها به یک خالق اعتقاد داشتند، ولی به غلط میپنداشتند که ستاره، یا ماه، یا خورشید، ارباب و مدبر جهانند. قرآن در ردّ این پندار واهی میفرماید: «اگر در آسمان و زمین خدایانی جز «الله» بود نظام آن دو به تباهی میگرایید».[۳]
شرک در عبادت
از پرستش کسی غیر از خداوند تعبیر به شرک در عبادت میشود. برخی از اقوام در مرحله پرستش، چوب، سنگ، فلز، حیوان، ستاره، خورشید، دریا، یا درخت را میپرستیدند.[۴] قرآن برای نفی این گونه پرستشها به همه مسلمانان دستور میدهد، در هر روز چندین مرتبه به توحید در عبادت گواهی دهند و در نماز بگویند: ﴿ایاک نعبد﴾ فقط تو را عبادت میکنیم.[۵]
اعتقاد به نقش استقلالی غیر خدا مصداق شرک
از بیان مراتب شرک بویژه شرک در ربوبیت، معلوم شد که هر نوع اندیشه ای که معتقد باشد در جهان و عالم هستی غیر از خدا موجودی اعم از انسان و غیر او میتواند مستقلاً و با تکیه بر قدرت خود و بدون اذن الهی کاری را اعم از کوچک و بزرگ انجام دهد، شرک است؛ و لذا در منطق قرآن و انبیای الهی، تأثیر و سببیت و نقش داشتن مخلوقات در نظام جهان، همه با اذن الهی است. قرآن میفرماید: «من (حضرت عیسی) از گِل چیزی به شکل پرنده میسازم، سپس در آن میدمم و به فرمان خدا پرنده میگردد، و به اذن خدا کور مادر زاد و مبتلایان به پیسی و برص را بهبودی میبخشم، و مردگان را به اذن خداوند زنده میکنم».[۶] در آیه دیگر به طور کلی میفرماید: «هیچ رسول و پیامبری نمیتوانست معجزه ای بیاورد، مگر به فرمان خدا».[۷]
نتیجه این که شرک، عبارت است از شریک قرار دادن برای خداوند متعال، اعم از اعتقاد به شریک در ذات، خالقیت، ربوبیت و عبادت. بنابر این عقیده به تأثیر و نقش استقلالی غیر خداوند، در نظام عالم و تدبیر امور شرک است، ولی سببیت و انجام امری از امور عالم به وسیله مخلوقی از مخلوقات با اذن الهی هیچ گونه منافاتی با توحید ندارد.
برای مطالعهٔ بیشتر
۱ـ آئین وهابیت، آیه الله جعفر سبحانی.
۲ـ توحید، آیه الله دستغیب.
۳ـ توحید، استاد محسن قرائتی.