سوره احقاف: تفاوت میان نسخه‌ها

(جایگزینی متن - ' | ارجاعات =' به ' | ارجاعات = | بازبینی نویسنده = ')
جز (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی')
خط ۴۸: خط ۴۸:
{{شاخه
{{شاخه
| شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
| شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = آیات و سوره‌ها
| شاخه فرعی۱ = آیات و سوره‌ها
|شاخه فرعی۲ = اسامی سوره‌ها و آیات
| شاخه فرعی۲ = اسامی سوره‌ها و آیات
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله

نسخهٔ ‏۱۸ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۵

سؤال

معنی سوره «احقاف» چیست و درباره چه موضوعی صحبت می‌کند؟

سوره احقاف، چهل و ششمین سوره از قرآن و دارای ۳۵ آیه می‌باشد. این سوره در زمره سوره‌های مکی می‌باشد. احقاف جمع حِقف به معنی ریگ روان است. احقاف منازل قوم عاد بود که حضرت هود(ع) بر آن‌ها مبعوث شد. بنابر قول معتبر، قوم عاد در جنوب جزیرة العرب حوالی یمن کنونی است. از جمله محتوای این سوره می‌توان، به نزول قرآن توسط خداوند، بطلان پرستش غیر از خدا، پاداش استقامت در ایمان، لزوم احسان به پدر و مادر، دادگاه عدل الهی برا کافران و عمومیت دعوت پیامبر(ص) حتی برای جنّیان، اشاره کرد.

معنای لغوی و اصطلاحی

«اَحقاف» جمع «حِقف» به معنی خط طولانی از ریگ روان که به چپ و راست روان است، می‌باشد.[۱] همچنین به معنی تپه بزرگ شن (توده ریگ) که از وزیدن بادها به‌طور قوس درآمده است، نیز استعمال شده است.

احقاف منازل قوم عاد بود که حضرت هود(ع) بر آنها مبعوث شد ﴿وَ اذْکُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالأحْقَافِ وَقَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلا تَعْبُدُوا إِلا اللَّهَ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛ برادر قوم عاد را یاد کن‏، آن زمان که قومش را در سرزمین (احقاف‏) بیم داد در حالی که پیامبران زیادی قبل از او در گذشته‌های دور و نزدیک آمده بودند که‏: جز خدای یگانه را نپرستید! [و گفت‏:] من بر شما از عذاب روزی بزرگ می‌ترسم‏.(احقاف:۲۱)

مکان احقاف

منطقه احقاف، به صورت ریگستانی بوده است و در مورد مکان امروزی آن، نظراتی ارائه گردیده است که در تفسیر مجمع‌البیان آمده است:[۲]

  • «احقاف» صحرای بسیار وسیع از شن‌های روان است که در جنوب جزیره العرب حوالی یمن قرار دارد[۳] و این قول از قتاده است که فرموده ریگزاری مشرف بر دریا از یمن است.
  • «احقاف» نام وادی ای است میان عمان و مهره (بروزن بهره) این قول از ابن عباس است.
  • بنابر قول ابن اسحاق «احقاف» ریگزاری است که از عمان تا حضرموت امتداد دارد.
  • برخی از صاحب‌نظران به یقین درمورد آن سرزمین نظری نداده‌اند و چنین گفته‌اند که احقاف منازل قوم عاد بود و به تحقیق جای آن معلوم نیست چون قوم عاد بر بسیاری از بلاد تسلط یافته بودند و حضرت هود(ع) در یکی از مراکز آنان به رسالت مبعوث شده بود.[۴]

با توجه به اینکه از آیات دیگر قرآن در سوره شعراء بر می‌آید که قوم عاد در جائی زندگی می‌کردند که آب فراوان و درختان جالب داشته است، نظریه دوم و سوم بعید به نظر می‌رسد. بنابر این نظریه اول تقویت می‌شود که قسمت جنوبی جزیره العرب حوالی یمن باشد که سرزمین قوم عاد در عین مصون نبودن از شن‌های روان دارای آب و درخت بوده است.[۵]

محتوای سوره احقاف

این سوره در مکّه نازل شده است و دارای «۳۵» آیه می‌باشد.[۶] محتوای این سوره عبارت است از:

  • بیان عظمت قرآن: ﴿تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ؛ این کتاب از سوی خداوند عزیز و حکیم نازل شده است‏(احقاف:۲)
  • حق بودن آفرینش جهان: ﴿مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُسَمًّی؛ ما آسمانها و زمین و آنچه را در میان این دو است جز بحق و برای سرآمد معیّنی نیافریدیم‏؛ امّا کافران از آنچه انذار می‌شوند روی گردانند!(احقاف:۳)
  • بطلان پرستش غیر از خداوند: ﴿قُلْ أَرَأَیْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِی مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّمَاوَاتِ…۝۴وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلَیٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ۝۵؛ به آنان بگو: این معبودهایی را که غیر از خدا پرستش می‌کنید به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریده‌اند، یا شرکتی در آفرینش آسمان‌ها دارند؟...(۴) چه کسی گمراهتر است از آن کس که معبودی غیر خدا را می‌خواند که تا قیامت هم به او پاسخ نمی‌گوید و از خواندن آن‌ها [کاملا] بی‌خبر است‏؟!(۵)(احقاف:۴ و ۵)
  • پاداش استقامت در ایمان: ﴿إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ۝۱۳أُولٰئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ۝۱۴؛ کسانی که گفتند: پروردگار ما اللّه است، سپس استقامت کردند، نه ترسی برای آنان است و نه اندوهگین می‌شوند. آن‌ها اهل بهشتند و جاودانه در آن می‌مانند؛ این پاداش اعمالی است که انجام می‌دادند(احقاف:۱۴ و ۱۵)
  • احسان به پدر و مادر: ﴿وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا…؛ و ما انسان را به احسان در حق پدر و مادر خود سفارش کردیم…(احقاف:۱۵)
  • دادگاه عدل الهی و جزای کافران: ﴿وَیَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَی النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّبَاتِکُمْ فِی حَیَاتِکُمُ الدُّنْیَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا فَالْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَبِمَا کُنْتُمْ تَفْسُقُونَ؛ آن روز که کافران را بر آتش عرضه می‌کنند [به آنها گفته می‌شود:] طیّبات و پاکی‌هایتان را در زندگی دنیا از بین بردید و از لذت‌های آن استفاده کردید؛ اما امروز عذاب ذلّت‌بار بخاطر استکباری که در زمین بنا حق کردید و بخاطر گناهانی که انجام می‌دادید؛ جزای شما خواهد بود(احقاف:۲۰)
  • گسترش و عمومیّت دعوت پیامبر(ص) حتی برای جنّیان: ﴿وَ إِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا ۖ فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا إِلَیٰ قَوْمِهِمْ مُنْذِرِینَ؛ به یادآور] هنگامی که گروهی از جنّ را به سوی تو متوجّه ساختیم که قرآن را بشنوند؛ وقتی حضور یافتند به یکدیگر گفتند: (خاموش باشید و بشنوید!) و هنگامی که پایان گرفت‏، به سوی قوم خود بازگشتند و آنها را بیم دادند!(احقاف:۲۹)



مطالعه بیشتر

۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۹ و ج۱۵، ص۲۹۱ و ج۲۱، ص۳۵۱ و ج۲۳، ص۳۹.

۲. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، مترجم: سید محمد باقر موسوی، ج۱۰، و ج۱۸.

۳. قرشی، سید علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج۱۰.

۴. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۸.


منابع

  1. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، الدار الشامیه، ۱۴۱۶ ق، ص۲۴۸.
  2. ابو علی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، قم، منشورات مکتبه آیت الله المرعشی، ۱۴۰۳ ق، ج۵، ص۸۹.
  3. کلانتری، الیاس، لغات قرآن در تفسیر مجمع البیان، انتشارات بیان، ۱۳۶۳، ص۱۴.
  4. میرزا ابوالحسن شعرانی، نشر طوبی، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، ۱۳۹۸ ق، ج۱، ص۱۸۱.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۶۴، ج۲۱، ص۳۵۱.
  6. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۳ ق، ج۱۸، ص۱۸۴.