شبهه دور در تعیین رهبر توسط مجلس خبرگان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Shamloo }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۵: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|حکومت دینی|حوزه و روحانیت}}
{{درگاه|حکومت دینی|حوزه و روحانیت}}'''شبهه دور در تعیین رهبر توسط مجلس خبرگان''' به‌دلیل اینکه کار [[مجلس خبرگان]] کشف مصداق ولی فقیه است و نه نصب آن دفع شده است. همچنین گفته شده که دور فلسفی در ارتباط بین خبرگان، شورای نگهبان و رهبری رخ نمی‌دهد، بلکه ارتباط متقابلی است که نقش مردم و انتخاب آنان در این وابستگی نقش چشم‌گیری دارد.


مغالطه ای که در وارد کردن اشکال دور به رابطه میان ولی فقیه و خبرگان وجود دارد، در آن جاست که می‌گوید: «ولی فقیه اعتبارش را از مجلس خبرگان کسب می‌کند خود این شورا نیز اعتبارش را از رهبر گرفته است» در حالی که بر اساس نظریه نصب که اکثر قریب به اتفاق فقها به آن قائلند، اعتبار ولی فقیه از ناحیه خبرگان نیست بلکه به نصب از جانب امام معصوم علیه السلام و خدای متعال است و خبرگان در حقیقت رهبر را نصب نمی‌کنند بلکه نقش آنان «کشف» رهبر منصوب به نصب عام از جانب امام زمان علیه السلام است. نظیر این که وقتی برای انتخاب مرجع تقلید و تعیین اعلم به سراغ افراد خبره و متخصصان می‌رویم و از آنها سؤال می‌کنیم، نمی‌خواهیم آنان کسی را به اجتهاد یا اعلمیت نصب کنند بلکه آن فرد در خارج ودر واقع یا مجتهد هست یا نیست، یا اعلم هست یا نیست، اگر واقعاً مجتهد یا اعلم است تحقیق ما باعث نمی‌شود از اجتهاد یا اعلمیت بیفتد و اگر هم واقعاً مجتهد و اعلم نیست تحقیق ما باعث نمی‌شود اجتهاد و اعلمیت در او بوجود بیاید. دراین جا هم خبرگان رهبری، ولی فقیه را به رهبری نصب نمی‌کنند بلکه فقهط شهادت می‌دهند آن مجتهدی که به حکم امام زمان ـ علیه السلام ـ حق ولایت دارد و فرمانش مطاع است این شخص است.
اشکال دور در تعیین رهبر توسط مجلس خبرگان چنین صورت‌بندی شده است: «ولی فقیه اعتبارش را از مجلس خبرگان کسب می‌کند؛ خود این شورا نیز اعتبارش را از رهبر گرفته است». درپاسخ این اشکال گفته شده که بر اساس نظریه نصب اعتبار ولی فقیه از ناحیه خبرگان نیست، بلکه به نصب از جانب امام معصوم(ع) است. در این میان خبرگان رهبر را نصب نمی‌کنند، بلکه نقش آنان «کشف» رهبر منصوب به نصب عام از جانب [[امام زمان(ع)]] است.
۲. در دور باطل نحوه وابستگی دو پدیده به یکدیگر، باید یکسان باشد؛ به عنوان مثال در دور فلسفی، اولی علّت ایجادی دومی و دوّمی علت ایجادی اوّلی باشد. اما اگر به گونه‌های متفاوتی دو پدیده نسبت به یکدیگر وابستگی پیدا کنند، دور باطل نیست؛ بلکه وابستگی متقابل است و چنین چیزی، هم در نظام تکوین و علوم طبیعی پذیرفته شده و منطقی است و هم در همه نظام‌های حقوقی جهان، به اشکال گوناگون وجود دارد. از همین‌رو گفته‌اند: دور فلسفی و منطقی محال است؛ ولی دور علمی محال نیست و دور حقوقی نیز باطل نمی‌باشد.
اگر نسبت شورای نگهبان و خبرگان همان نسبتی بود که خبرگان با رهبری دارد؛ ادعای چنین دور باطلی، قابل قبول بود؛ یعنی، به این شکل که تمام گزینه‌های زیر بدون استثنا درست باشد:
# رهبر شورای نگهبان را تعیین و نصب کند؛
# شورای نگهبان، مجلس خبرگان را تعیین و نصب کند؛
# خبرگان، رهبر را تعیین و نصب کند.
در حالی که واقعیت چنین نیست؛ زیرا نسبت مجلس خبرگان و شورای نگهبان با نسبت دیگر اعضای مجموعه، متفاوت است.
۳. در انتخابات خبرگان، عنصر چهارمی وجود دارد که در دور ادعایی، لحاظ نشده و آن نقش اصلی و عمده مردم است؛ یعنی، شورای نگهبان به هیچ وجه، تعیین کننده اعضای خبرگان نیست؛ بلکه اعضای خبرگان با میل خود برای نمایندگی، نامزد می‌شوند و کار شورای نگهبان، صرفاً نقش کارشناختی از نظر تشخیص صلاحیت‌های مصرّح در قانون اساسی و اعلام آن به مردم است و هیچ گونه حق نصب ندارد. خود مردم در میان افراد صلاحیت‌دار به نامزدهای مورد نظر خود رأی می‌دهند؛ بنابراین حلقه دور، باز است و اساساً دوری در کار نیست.
افزون بر آن که خود مجلس خبرگان- طبق مصوبه داخلی امر تشخیص صلاحیت‌ها را به اعضای فقهای شورای نگهبان سپرده است و چنانچه بخواهد- می‌تواند آن را به گروه دیگری بسپارد. این امر مطابق قانون اساسی است؛ زیرا در اصل یکصد و هشتم قانون اساسی، این حق به مجلس خبرگان داده شده است؛ بنابراین انتخاب رهبری با مجلس خبرگان است و تعیین صلاحیت خبرگان، با گروهی است که خود انتخاب می‌کنند، نه رهبری؛ هر چند فعلًا گروهی را که خبرگان انتخاب کرده، همان افرادی‌اند که رهبری برای انجام دادن وظایف قانونی دیگری در نظام اسلامی انتخاب کرده است.<ref>محمدی ، علیرضا، مجلس خبرگان ، پیشین، ص53-50.</ref>


۴. این اشکالی است که بر تمامی نظام‌های مبتنی بر دموکراسی وارد می‌شود و هیچ پاسخ منطقی و قانع کننده‌ای هم ندارد و به همین دلیل هم تقریباً تمامی نظریه پردازان فلسفة سیاست و اندیشنمدان علوم سیاسی، بخصوص در دوران معاصر، این اشکال را پذیرفته‌اند ولی می‌گویند چاره‌ای و راهی غیر از این نیست و برای تأسیس یک نظام دموکراتیک و مبتنی بر آرای مردم، گریزی از این مسئله نیست و هیچ راه حلّ عملی برای این مشکل وجود ندارد؛ بنابراین، در مورد اشکال دوری هم که دربارة رابطه مجلس خبرگان با رهبری و ولیّ فقیه مطرح می‌شود یک پاسخ می‌تواند این باشد که همان گونه که این مشکل در تمامی نظام‌های مبتنی بر دموکراسی وجود دارد ولی با این حال موجب نشده دست از دموکراسی بردارند و به فکر نظام‌هایی از نوع دیگر باشند، وجود چنین مشکلی در نظام ولایت فقیه هم نباید موجب شود ما اصل این نظام را مخدوش بدانیم و گرنه باید تمامی حکومت‌ها و نظام‌های دموکراتیک قبلی و فعلی و آیندة جهان را نیز مردود شمرده و نپذیریم.
از سوی دیگر، در دور باطل نحوه وابستگی دو پدیده به یکدیگر باید یکسان باشد: یعنی اولی علت ایجادی دومی و دومی علت ایجادی اولی باشد. اما اگر به گونه‌های متفاوتی دو پدیده نسبت به یکدیگر وابستگی پیدا کنند، دور باطل نیست، بلکه وابستگی متقابل است. پس اگر نسبت شورای نگهبان و خبرگان همان نسبتی بود که خبرگان با رهبری دارد، ادعای چنین دور باطلی قابل قبول بود. در حالی که در این میان وابستگی متقابل وجود دارد و عناصر دیگری هم در این ارتباط مؤثر هستند.
امّا واقعیت این است که این اشکال دور فقط بر نظام‌های دموکراسی وارد است و نظام مبتنی بر ولایت فقیه اساساً از چنین اشکالی مبرّاست و در این‌جا هیچ دوری وجود ندارد. دلیل آن هم این است که ولی فقیه اعتبار و مشروعیت خود را از جانب خدای متعال، و نه از ناحیة مردم، کسب می‌کند و قانون و فرمان خدای متعال نیز اعتبار ذاتی دارد و دیگر لازم نیست کسی یا مرجعی به فرمان و قانون خداوند اعتبار بدهد بلکه بر اساس مالکیّت حقیقی خدای متعال نسبت به همة هستی، خداوند می‌تواند هرگونه تصرف تکوینی و تشریعی که بخواهد در مورد هستی و تمامی موجودات اعمال نماید؛ یعنی در نظام مبتنی بر ولایت فقیه آنچه در ابتدای تأسیس نظام اتفاق می‌افتد به این صورت است:خدای متعال اعتبار می‌بخشد به ولیّ فقیه و دستورات او اعتبار می‌بخشد به مجلس و دولت.
 
اشکال دور در واقع مربوط به نظام‌های مبتنی بر دموکراسی و تفکر مردم سالاری است و این اشکال را از آن جا گرفته و خواسته‌اند بر نظریه ولایت فقیه نیز وارد کنند. اما حقیقت این است که این اشکال بر نظام‌های دموکراتیک وارد است و هیچ پاسخ مقبول و معقولی ندارد و راه فراری از آن وجود ندارد ولی در مورد نظام مبتنی برولایت فقیه با تحقیقی که کردیم معلوم شد این اشکال مندفع است و به هیچ وجه وارد نیست.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه،قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1382، ص141</ref>
گفته شده که در انتخابات خبرگان، عنصر چهارمی وجود دارد که در دور ادعایی لحاظ‌نشده و آن نقش اصلی و عمده مردم است؛ یعنی، شورای نگهبان تعیین‌کننده اعضای خبرگان نیست، بلکه اعضای خبرگان با میل خود برای نمایندگی نامزد می‌شوند و کار شورای نگهبان، صرفاً نقش کارشناسی از نظر تشخیص صلاحیت‌های مصرّح در قانون اساسی و اعلام آن به مردم است و خود حق نصب ندارد. خود مردم در میان افراد صلاحیت‌دار به نامزدهای مورد نظر خود رأی می‌دهند؛ بنابراین، گفته شده که حلقه دور، باز است و اساساً دوری وجود ندارد.
 
== کار خبرگان کشف است نه نصب ==
گفته شده که در شبهه دوری که به انتخاب رهبر از سوی [[مجلس خبرگان]] وارد شده مغالطه‌ای وجود دارد. صورت‌بندی اشکال دور اینگونه است: «ولی فقیه اعتبارش را از مجلس خبرگان کسب می‌کند؛ خود این شورا نیز اعتبارش را از رهبر گرفته است». درپاسخ این شبهه گفته شده که بر اساس نظریه نصب، که اکثر فقیهان شیعه به آن قائل هستند، اعتبار ولی فقیه از ناحیه خبرگان نیست، بلکه به نصب از جانب امام معصوم(ع) است. در این میان خبرگان رهبر را نصب نمی‌کنند، بلکه نقش آنان «کشف» رهبر منصوب به نصب عام از جانب [[امام زمان(ع)]] است.<ref>محمدی، علیرضا، مجلس خبرگان رهبری (پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی)، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۹۲ش، ص۴۳-۴۵.</ref>
 
این موضوع را نظیر آن دانسته‌اند که وقتی کسی برای انتخاب مرجع تقلید و تعیین فرد اعلم به سراغ افراد متخصص می‌رود و از آنها سؤال می‌کند، نمی‌خواهد که آنان مجتهد را به اجتهاد یا اعلمیت نصب کنند، بلکه فقط می‌خواهد اجتهاد و اعلمیت یا عدم اجتهاد و عدم اعلمیت او را که در واقع وجود دارد از این طریق بفهمد و کشف کند. در مورد خبرگان رهبری هم گفته شده که خبرگان رهبری، ولی فقیه را به رهبری نصب نمی‌کنند، بلکه فقط شهادت می‌دهند که او مجتهدی است که به حکم امام زمان(ع) حق [[ولایت]] دارد و فرمانش مطاع است.<ref>محمدی، مجلس خبرگان رهبری، ص۴۵-۴۶.</ref>
 
== عدم دور و وجود وابستگی متقابل ==
گفته شده که در ارتباط بین خبرگان رهبری و رهبر دور فلسفی اتفاق می‌افتد که از نظر عقلی باطل و محال است. روند این دور چنین صورت‌بندی شده است:
# رهبر [[شورای نگهبان]] را تعیین و نصب می‌کند؛
# شورای نگهبان مجلس خبرگان را تعیین و نصب می‌کند؛
# خبرگان، رهبر را تعیین و نصب می‌کند.
در پاسخ گفته شده که در این روند نسبت بین شورای نگهبان و خبرگان رهبری و رهبری وابستگی متقابل است، نه دور فلسفی.<ref>محمدی، مجلس خبرگان رهبری، ص۸۶.</ref>
 
=== تفاوت دور فلسفی با وابستگی متقابل ===
در دور باطل نحوه وابستگی دو پدیده به یکدیگر، باید یکسان باشد؛ به عنوان مثال در دور فلسفی، اولی علّت ایجادی دومی و دوّمی علت ایجادی اوّلی باشد. اما اگر به گونه‌های متفاوتی دو پدیده نسبت به یکدیگر وابستگی پیدا کنند، دور باطل نیست؛ بلکه وابستگی متقابل است و چنین چیزی، هم در نظام تکوین و علوم طبیعی پذیرفته شده و منطقی است و هم در همه نظام‌های حقوقی جهان، به اشکال گوناگون وجود دارد. از همین‌رو گفته‌اند: دور فلسفی و منطقی محال است؛ ولی دور علمی محال نیست و دور حقوقی نیز باطل نمی‌باشد. پس اگر نسبت شورای نگهبان و خبرگان همان نسبتی بود که خبرگان با رهبری دارد، ادعای چنین دور باطلی، قابل قبول بود. در حالی که در این میان وابستگی متقابل وجود دارد و عناصر دیگری هم در این ارتباط مؤثر هستند.<ref>محمدی، مجلس خبرگان رهبری، ص۸۵-۸۶.</ref>
 
== عنصر چهارم: مردم ==
در انتخابات خبرگان، عنصر چهارمی وجود دارد که در دور ادعایی لحاظ نشده و آن نقش اصلی و عمده مردم است؛ یعنی، شورای نگهبان تعیین‌کننده اعضای [[مجلس خبرگان]] نیست، بلکه اعضای خبرگان با میل خود برای نمایندگی نامزد می‌شوند و کار شورای نگهبان، صرفاً نقش کارشناسی از نظر تشخیص صلاحیت‌های مصرّح در قانون اساسی و اعلام آن به مردم است و حق نصب ندارد. خود مردم در میان افراد صلاحیت‌دار به نامزدهای مورد نظر خود رأی می‌دهند؛ بنابراین، گفته شده که حلقه دور، باز است و اساساً دوری وجود ندارد.<ref>محمدی، مجلس خبرگان رهبری، ص۸۶.</ref>
 
افزون بر آن که خود مجلس خبرگان طبق مصوبه داخلی امر تشخیص صلاحیت‌ها را به فقهای شورای نگهبان سپرده و چنانچه بخواهد می‌تواند آن را به گروه دیگری بسپارد. این امر مطابق قانون اساسی است؛ زیرا در اصل یکصد و هشتم قانون اساسی، این حق به مجلس خبرگان داده شده است. بنابراین، انتخاب رهبری با مجلس خبرگان است و تعیین صلاحیت خبرگان با گروهی است که خود انتخاب می‌کنند، نه رهبری؛ هر چند فعلًا گروهی را که خبرگان انتخاب کرده، همان افرادی‌اند که رهبری برای انجام‌دادن وظایف قانونی دیگری در نظام اسلامی انتخاب کرده است.<ref>محمدی، مجلس خبرگان رهبری، ص۸۶-۸۷.</ref>
 
== وابستگی متقابل در سایر نظام‌های سیاسی ==
اگر به وابستگی متقابل به‌عنوان یک اشکال در نظام سیاسی نگاه شود، این اشکال بر تمامی نظام‌های مبتنی بر دموکراسی وارد خواهد شد. تقریباً تمامی نظریه‌پردازان فلسفهٔ سیاست و اندیشمندان علوم سیاسی این اشکال را پذیرفته‌اند، ولی می‌گویند که برای تأسیس یک نظام دموکراتیک و مبتنی بر آرای مردم گریزی از این مسئله نیست و هیچ راه حل عملی برای این مشکل وجود ندارد. بنابراین، در مورد اشکال دور درباره رابطه [[مجلس خبرگان]] با رهبریی پاسخ دیگری که داده شده این است که این مشکل در تمامی نظام‌های مبتنی بر دموکراسی وجود دارد، ولی موجب نشده که آنان دست از دموکراسی بردارند و به فکر نظام‌هایی از نوع دیگر باشند. پس وجود چنین مشکلی در نظام ولایت فقیه هم نباید موجب شود که اصل این نظام مخدوش دانسته شود.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۲ش، ص۱۴۱.</ref>
 
[[محمدتقی مصباح یزدی]] معتقد است که اشکال دور فقط بر نظام‌های دموکراسی وارد است و نظام مبتنی بر ولایت فقیه اساساً از چنین اشکالی خالی است. او دلیل آن را این دانسته که ولی فقیه اعتبار و مشروعیت خود را از جانب خدا می‌گیرد و نه از ناحیه مردم و قانون و فرمان خدا نیز اعتبار ذاتی دارد و دیگر لازم نیست مرجعی به فرمان و قانون خداوند اعتبار بدهد. بر اساس مالکیّت حقیقی خدای متعال نسبت به همه هستی، خداوند می‌تواند هرگونه تصرف تکوینی و تشریعی که بخواهد در مورد هستی و تمامی موجودات اعمال نماید. پس در نظام مبتنی بر ولایت فقیه آنچه در ابتدای تأسیس نظام اتفاق می‌افتد به این صورت است: خداوند به ولیّ فقیه و دستورات او اعتبار می‌بخشد و او به به مجلس و دولت اعتبار می‌دهد.<ref>مصباح یزدی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، ص۱۴۱</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۰: خط ۴۶:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۴

سؤال

صلاحیت نامزدهای خبرگان توسط شورای نگهبان احراز می‌گردد، با توجه به این که اعضای شورای نگهبان توسط رهبری انتصاب می‌شوند آیا این رویه منجربه دور در تعیین رهبری نمی‌شود؟

درگاه‌ها
حکومت دینی.png
حوزه-و-روحانیت.png


شبهه دور در تعیین رهبر توسط مجلس خبرگان به‌دلیل اینکه کار مجلس خبرگان کشف مصداق ولی فقیه است و نه نصب آن دفع شده است. همچنین گفته شده که دور فلسفی در ارتباط بین خبرگان، شورای نگهبان و رهبری رخ نمی‌دهد، بلکه ارتباط متقابلی است که نقش مردم و انتخاب آنان در این وابستگی نقش چشم‌گیری دارد.

اشکال دور در تعیین رهبر توسط مجلس خبرگان چنین صورت‌بندی شده است: «ولی فقیه اعتبارش را از مجلس خبرگان کسب می‌کند؛ خود این شورا نیز اعتبارش را از رهبر گرفته است». درپاسخ این اشکال گفته شده که بر اساس نظریه نصب اعتبار ولی فقیه از ناحیه خبرگان نیست، بلکه به نصب از جانب امام معصوم(ع) است. در این میان خبرگان رهبر را نصب نمی‌کنند، بلکه نقش آنان «کشف» رهبر منصوب به نصب عام از جانب امام زمان(ع) است.

از سوی دیگر، در دور باطل نحوه وابستگی دو پدیده به یکدیگر باید یکسان باشد: یعنی اولی علت ایجادی دومی و دومی علت ایجادی اولی باشد. اما اگر به گونه‌های متفاوتی دو پدیده نسبت به یکدیگر وابستگی پیدا کنند، دور باطل نیست، بلکه وابستگی متقابل است. پس اگر نسبت شورای نگهبان و خبرگان همان نسبتی بود که خبرگان با رهبری دارد، ادعای چنین دور باطلی قابل قبول بود. در حالی که در این میان وابستگی متقابل وجود دارد و عناصر دیگری هم در این ارتباط مؤثر هستند.

گفته شده که در انتخابات خبرگان، عنصر چهارمی وجود دارد که در دور ادعایی لحاظ‌نشده و آن نقش اصلی و عمده مردم است؛ یعنی، شورای نگهبان تعیین‌کننده اعضای خبرگان نیست، بلکه اعضای خبرگان با میل خود برای نمایندگی نامزد می‌شوند و کار شورای نگهبان، صرفاً نقش کارشناسی از نظر تشخیص صلاحیت‌های مصرّح در قانون اساسی و اعلام آن به مردم است و خود حق نصب ندارد. خود مردم در میان افراد صلاحیت‌دار به نامزدهای مورد نظر خود رأی می‌دهند؛ بنابراین، گفته شده که حلقه دور، باز است و اساساً دوری وجود ندارد.

کار خبرگان کشف است نه نصب

گفته شده که در شبهه دوری که به انتخاب رهبر از سوی مجلس خبرگان وارد شده مغالطه‌ای وجود دارد. صورت‌بندی اشکال دور اینگونه است: «ولی فقیه اعتبارش را از مجلس خبرگان کسب می‌کند؛ خود این شورا نیز اعتبارش را از رهبر گرفته است». درپاسخ این شبهه گفته شده که بر اساس نظریه نصب، که اکثر فقیهان شیعه به آن قائل هستند، اعتبار ولی فقیه از ناحیه خبرگان نیست، بلکه به نصب از جانب امام معصوم(ع) است. در این میان خبرگان رهبر را نصب نمی‌کنند، بلکه نقش آنان «کشف» رهبر منصوب به نصب عام از جانب امام زمان(ع) است.[۱]

این موضوع را نظیر آن دانسته‌اند که وقتی کسی برای انتخاب مرجع تقلید و تعیین فرد اعلم به سراغ افراد متخصص می‌رود و از آنها سؤال می‌کند، نمی‌خواهد که آنان مجتهد را به اجتهاد یا اعلمیت نصب کنند، بلکه فقط می‌خواهد اجتهاد و اعلمیت یا عدم اجتهاد و عدم اعلمیت او را که در واقع وجود دارد از این طریق بفهمد و کشف کند. در مورد خبرگان رهبری هم گفته شده که خبرگان رهبری، ولی فقیه را به رهبری نصب نمی‌کنند، بلکه فقط شهادت می‌دهند که او مجتهدی است که به حکم امام زمان(ع) حق ولایت دارد و فرمانش مطاع است.[۲]

عدم دور و وجود وابستگی متقابل

گفته شده که در ارتباط بین خبرگان رهبری و رهبر دور فلسفی اتفاق می‌افتد که از نظر عقلی باطل و محال است. روند این دور چنین صورت‌بندی شده است:

  1. رهبر شورای نگهبان را تعیین و نصب می‌کند؛
  2. شورای نگهبان مجلس خبرگان را تعیین و نصب می‌کند؛
  3. خبرگان، رهبر را تعیین و نصب می‌کند.

در پاسخ گفته شده که در این روند نسبت بین شورای نگهبان و خبرگان رهبری و رهبری وابستگی متقابل است، نه دور فلسفی.[۳]

تفاوت دور فلسفی با وابستگی متقابل

در دور باطل نحوه وابستگی دو پدیده به یکدیگر، باید یکسان باشد؛ به عنوان مثال در دور فلسفی، اولی علّت ایجادی دومی و دوّمی علت ایجادی اوّلی باشد. اما اگر به گونه‌های متفاوتی دو پدیده نسبت به یکدیگر وابستگی پیدا کنند، دور باطل نیست؛ بلکه وابستگی متقابل است و چنین چیزی، هم در نظام تکوین و علوم طبیعی پذیرفته شده و منطقی است و هم در همه نظام‌های حقوقی جهان، به اشکال گوناگون وجود دارد. از همین‌رو گفته‌اند: دور فلسفی و منطقی محال است؛ ولی دور علمی محال نیست و دور حقوقی نیز باطل نمی‌باشد. پس اگر نسبت شورای نگهبان و خبرگان همان نسبتی بود که خبرگان با رهبری دارد، ادعای چنین دور باطلی، قابل قبول بود. در حالی که در این میان وابستگی متقابل وجود دارد و عناصر دیگری هم در این ارتباط مؤثر هستند.[۴]

عنصر چهارم: مردم

در انتخابات خبرگان، عنصر چهارمی وجود دارد که در دور ادعایی لحاظ نشده و آن نقش اصلی و عمده مردم است؛ یعنی، شورای نگهبان تعیین‌کننده اعضای مجلس خبرگان نیست، بلکه اعضای خبرگان با میل خود برای نمایندگی نامزد می‌شوند و کار شورای نگهبان، صرفاً نقش کارشناسی از نظر تشخیص صلاحیت‌های مصرّح در قانون اساسی و اعلام آن به مردم است و حق نصب ندارد. خود مردم در میان افراد صلاحیت‌دار به نامزدهای مورد نظر خود رأی می‌دهند؛ بنابراین، گفته شده که حلقه دور، باز است و اساساً دوری وجود ندارد.[۵]

افزون بر آن که خود مجلس خبرگان طبق مصوبه داخلی امر تشخیص صلاحیت‌ها را به فقهای شورای نگهبان سپرده و چنانچه بخواهد می‌تواند آن را به گروه دیگری بسپارد. این امر مطابق قانون اساسی است؛ زیرا در اصل یکصد و هشتم قانون اساسی، این حق به مجلس خبرگان داده شده است. بنابراین، انتخاب رهبری با مجلس خبرگان است و تعیین صلاحیت خبرگان با گروهی است که خود انتخاب می‌کنند، نه رهبری؛ هر چند فعلًا گروهی را که خبرگان انتخاب کرده، همان افرادی‌اند که رهبری برای انجام‌دادن وظایف قانونی دیگری در نظام اسلامی انتخاب کرده است.[۶]

وابستگی متقابل در سایر نظام‌های سیاسی

اگر به وابستگی متقابل به‌عنوان یک اشکال در نظام سیاسی نگاه شود، این اشکال بر تمامی نظام‌های مبتنی بر دموکراسی وارد خواهد شد. تقریباً تمامی نظریه‌پردازان فلسفهٔ سیاست و اندیشمندان علوم سیاسی این اشکال را پذیرفته‌اند، ولی می‌گویند که برای تأسیس یک نظام دموکراتیک و مبتنی بر آرای مردم گریزی از این مسئله نیست و هیچ راه حل عملی برای این مشکل وجود ندارد. بنابراین، در مورد اشکال دور درباره رابطه مجلس خبرگان با رهبریی پاسخ دیگری که داده شده این است که این مشکل در تمامی نظام‌های مبتنی بر دموکراسی وجود دارد، ولی موجب نشده که آنان دست از دموکراسی بردارند و به فکر نظام‌هایی از نوع دیگر باشند. پس وجود چنین مشکلی در نظام ولایت فقیه هم نباید موجب شود که اصل این نظام مخدوش دانسته شود.[۷]

محمدتقی مصباح یزدی معتقد است که اشکال دور فقط بر نظام‌های دموکراسی وارد است و نظام مبتنی بر ولایت فقیه اساساً از چنین اشکالی خالی است. او دلیل آن را این دانسته که ولی فقیه اعتبار و مشروعیت خود را از جانب خدا می‌گیرد و نه از ناحیه مردم و قانون و فرمان خدا نیز اعتبار ذاتی دارد و دیگر لازم نیست مرجعی به فرمان و قانون خداوند اعتبار بدهد. بر اساس مالکیّت حقیقی خدای متعال نسبت به همه هستی، خداوند می‌تواند هرگونه تصرف تکوینی و تشریعی که بخواهد در مورد هستی و تمامی موجودات اعمال نماید. پس در نظام مبتنی بر ولایت فقیه آنچه در ابتدای تأسیس نظام اتفاق می‌افتد به این صورت است: خداوند به ولیّ فقیه و دستورات او اعتبار می‌بخشد و او به به مجلس و دولت اعتبار می‌دهد.[۸]

منابع

  1. محمدی، علیرضا، مجلس خبرگان رهبری (پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی)، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۹۲ش، ص۴۳-۴۵.
  2. محمدی، مجلس خبرگان رهبری، ص۴۵-۴۶.
  3. محمدی، مجلس خبرگان رهبری، ص۸۶.
  4. محمدی، مجلس خبرگان رهبری، ص۸۵-۸۶.
  5. محمدی، مجلس خبرگان رهبری، ص۸۶.
  6. محمدی، مجلس خبرگان رهبری، ص۸۶-۸۷.
  7. مصباح یزدی، محمدتقی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۲ش، ص۱۴۱.
  8. مصباح یزدی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، ص۱۴۱