عفو در حق کسی که ظلم کرده: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
(←جایگاه عفو: اصلاح ارقام) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
'''عفو و بخشش در [[آیات قرآن]] و [[روایات معصومین(ع)]]''' از مواردی است که با توجه به شرایطی بر آن تأکید شده است. | '''عفو و بخشش در [[آیات قرآن]] و [[روایات معصومین(ع)]]''' از مواردی است که با توجه به شرایطی بر آن تأکید شده است. اگر این بخشش موجب راهیابی شخص به مسیر درست و توجه به [[جامعه اسلامی]] شود، دارای جایگاه بوده و توصیه شده است. در آیات قرآن و احادیث به بخششی که نشانه تسلیم در برابر ظالم یا جرات یافتن شخص ظالم باشد، توصیه نشده، بلکه سفارش به مبارزه با ظلم و ستمگر کرده است. | ||
== بخشش و گذشت در قرآن == | == بخشش و گذشت در قرآن == | ||
قرآن حدود ۳۵ بار از کلمه [[عفو]] و مشتقاتش استفاده کرده است و | [[قرآن]] حدود ۳۵ بار از کلمه [[عفو]] و مشتقاتش استفاده کرده است و برای بخشش مولفههایی را ذکر مینماید: | ||
* بخشش موجب [[شکرگزار]] بودن بخشنده است. | * بخشش موجب [[شکرگزار]] بودن بخشنده است. | ||
* از صفات [[نیکوکاران]] است. | * از صفات [[نیکوکاران]] است. | ||
خط ۱۹: | خط ۱۷: | ||
== بخشش و گذشت در روایات اسلامی == | == بخشش و گذشت در روایات اسلامی == | ||
در [[روایات اسلام]]ی برای بخشش کسی که به انسان ظلم کرده، این نتایج ذکر شده است. | روایاتی که دستور به بخشش افرادی را میدهد که به انسان ستم روا داشته، حدود ۷۰ روایت است.<ref>کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، قم، المطبعه العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق، ص۳۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۲، ص۱۰۷، بَابُ الْعَفْوِ. ج۲، ص۱۵۰، بَابُ صِلَةِ الرَّحِم. ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ: دوم، ۱۴۱۳ ق، ج۴، ص۳۵۷. و ….</ref> در [[روایات اسلام]]ی برای بخشش کسی که به انسان ظلم کرده، این نتایج ذکر شده است. | ||
* شخص بخشنده بهترین انسانها در [[دنیا]] و [[آخرت]]. | * شخص بخشنده بهترین انسانها در [[دنیا]] و [[آخرت]]. | ||
* بخشش بزرگترین کار است؛ | * بخشش بزرگترین کار است؛ | ||
خط ۲۸: | خط ۲۶: | ||
* دربردارنده اوصاف عاقل و [[مؤمن]] و [[شیعه]] و [[مخلص]] و [[متقی]]. | * دربردارنده اوصاف عاقل و [[مؤمن]] و [[شیعه]] و [[مخلص]] و [[متقی]]. | ||
* دارای حسابرسی آسان در [[قیامت]]. | * دارای حسابرسی آسان در [[قیامت]]. | ||
* | * خداود متعال پشتیبان شخص بخشنده است و …<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۲، ص۱۰۷، باب العفو. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۹ق، ج۱۲، ص۱۷۲، باب ۱۱۳: باب استحباب العفو عن الظالم.</ref> | ||
== جایگاه عفو == | == جایگاه عفو == | ||
سؤال مهمی که در اینجا مطرح است اینکه عفو در چه مواردی وارد میشود؟ آیا همه جنایتکاران باید بخشیده شوند؟ یا نه؟ آنچه از [[آیات]] و [[روایات]] و [[تفاسیر]] استفاه میشود این است | سؤال مهمی که در اینجا مطرح است اینکه عفو در چه مواردی وارد میشود؟ آیا همه جنایتکاران باید بخشیده شوند؟ یا نه؟ آنچه از [[آیات]] و [[روایات]] و [[تفاسیر]] استفاه میشود این است: | ||
* منظور از بخشیدن، کسی است که به خود انسان [[ظلم]] کند نه به دیگران، بنابر این [[حاکم اسلامی]] یا حتی یک [[انسان مؤمن]] حق ندارد به استناد به این آیات و روایات عفو، حق دیگران را با بخشیدن ظالم پایمال کند. | |||
* مورد عفو از [[ستمگر]]، از مورد مبارزه با [[ظلم]] و [[ظالم]] جدا است؛ به همین دلیل در [[دستورات اسلامی]] آمده است که نه ظلم کنید و نه تن به ظلم دهید و با ظالمان پیکار کنید تا به [[حکم خدا]] گردن نهند.<ref>سوره بقره، آیه ۲۷۹. سوره حجرات، آیه ۹.</ref> از سویی دیگر دستور عفو و گذشت برای رسیدن به عفو الهی است: {{قرآن|اگر گذشت کنید به پرهیزکاری نزدیکترید، ببخشید دیگران را تا خداوند هم شما را ببخشد.}}<ref>سوره بقره، آیه۲۱۹ و ۲۳۷. سوره نساء، آیه ۱۴۹. سوره اعراف، آیه ۱۹۹. سوره نور، آیه۲۲. سوره تغابن، آیه ۱۴.</ref> | |||
* جایی که انسان بر دشمن ستمگر غلبه پیدا کرده است و دیگران از سوی او احساس خطر نمیکند و گذشت از ستمکاری او باعث اصلاح و تربیت میشود، قرآن میفرماید: {{قرآن|ما آنها را بخشیدیم تا شکر گزار باشند.}}<ref>سوره بقره، آیه۵۲.</ref> و اگر بخشش او را به تجدید نظر در مسیر وادار میسازد، بظالم را بخشیده میشود. اما اگر بخشش باعث جرات پیدا کردن ستمگر شود و او دست از ظلم برندارد یا دشمنی که هنوز خطرش احساس میشود یا عفو ستمگر یک نوع تسلیم در مقابل ظلم و [[رضایت]] به ستم محسوب شود، در دین اسلام هیچگاه به چنین موردی اجازه گذشت داده نشده است و هرگز [[پیشوایان اسلام]] در چنین مواردی راه گذشت را اختیار نکردهاند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۸۶.</ref> | |||
اما اگر بخشش باعث جرات پیدا کردن ستمگر شود و او دست از ظلم برندارد یا دشمنی که هنوز خطرش احساس میشود یا عفو ستمگر یک نوع تسلیم در مقابل ظلم و [[رضایت]] به ستم محسوب شود، در دین اسلام هیچگاه به چنین موردی اجازه گذشت داده نشده است و هرگز [[پیشوایان اسلام]] در چنین مواردی راه گذشت را اختیار نکردهاند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر | |||
عفو کردن یعنی انسان به یکی از [[صفات کمال خداوند]] که همان «عفو» است متصف گشته است. [[پیامبر(ص)]] نیز چنین عفوی را که باعث اصلاح و تربیت ظالم شود و نه جرأت پیدا کردن و تسلیم شدن، یک عزت دانسته است: {{متن عربی|بر شما باد گذشت کردن که باعث زیادی عزت میشود، پس ببخشید تا خداوند شما را عزت دهد.}}<ref>کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۱۰۸، باب العفو.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۵
امام باقر(ع) در روایتی فرمودند: «از بزرگواریهای دنیا و آخرت عفو کردن کسی است که به تو ظلم کرده» یعنی آیا جنایتکاران را بدون هیچ قصاصی، مورد عفو قرار داد؟ فلسفه این بخشش چیست؟
عفو و بخشش در آیات قرآن و روایات معصومین(ع) از مواردی است که با توجه به شرایطی بر آن تأکید شده است. اگر این بخشش موجب راهیابی شخص به مسیر درست و توجه به جامعه اسلامی شود، دارای جایگاه بوده و توصیه شده است. در آیات قرآن و احادیث به بخششی که نشانه تسلیم در برابر ظالم یا جرات یافتن شخص ظالم باشد، توصیه نشده، بلکه سفارش به مبارزه با ظلم و ستمگر کرده است.
بخشش و گذشت در قرآن
قرآن حدود ۳۵ بار از کلمه عفو و مشتقاتش استفاده کرده است و برای بخشش مولفههایی را ذکر مینماید:
- بخشش موجب شکرگزار بودن بخشنده است.
- از صفات نیکوکاران است.
- موجب جذب افراد به سوی هدایت و سعادت میشود.
- عفو نکردن موجب پراکندگی افراد میشود؛
- عفو نکردن باعث دوری از رهبری جامعه و به گمراهی کشانده شدن است.
- بخشندگی موجب رضایت الهی است.
- و بخشش خداوند از گناهان انسانها.[۱]
بخشش و گذشت در روایات اسلامی
روایاتی که دستور به بخشش افرادی را میدهد که به انسان ستم روا داشته، حدود ۷۰ روایت است.[۲] در روایات اسلامی برای بخشش کسی که به انسان ظلم کرده، این نتایج ذکر شده است.
- شخص بخشنده بهترین انسانها در دنیا و آخرت.
- بخشش بزرگترین کار است؛
- بخشنده اهل فضل و داخل شونده در بهشت است.
- شخض بخشنده عزتمند است؛
- بخشش سیره اهل بیت(ع).
- جلب کننده مغفرت الهی؛
- دربردارنده اوصاف عاقل و مؤمن و شیعه و مخلص و متقی.
- دارای حسابرسی آسان در قیامت.
- خداود متعال پشتیبان شخص بخشنده است و …[۳]
جایگاه عفو
سؤال مهمی که در اینجا مطرح است اینکه عفو در چه مواردی وارد میشود؟ آیا همه جنایتکاران باید بخشیده شوند؟ یا نه؟ آنچه از آیات و روایات و تفاسیر استفاه میشود این است:
- منظور از بخشیدن، کسی است که به خود انسان ظلم کند نه به دیگران، بنابر این حاکم اسلامی یا حتی یک انسان مؤمن حق ندارد به استناد به این آیات و روایات عفو، حق دیگران را با بخشیدن ظالم پایمال کند.
- مورد عفو از ستمگر، از مورد مبارزه با ظلم و ظالم جدا است؛ به همین دلیل در دستورات اسلامی آمده است که نه ظلم کنید و نه تن به ظلم دهید و با ظالمان پیکار کنید تا به حکم خدا گردن نهند.[۴] از سویی دیگر دستور عفو و گذشت برای رسیدن به عفو الهی است: ﴿اگر گذشت کنید به پرهیزکاری نزدیکترید، ببخشید دیگران را تا خداوند هم شما را ببخشد.﴾[۵]
- جایی که انسان بر دشمن ستمگر غلبه پیدا کرده است و دیگران از سوی او احساس خطر نمیکند و گذشت از ستمکاری او باعث اصلاح و تربیت میشود، قرآن میفرماید: ﴿ما آنها را بخشیدیم تا شکر گزار باشند.﴾[۶] و اگر بخشش او را به تجدید نظر در مسیر وادار میسازد، بظالم را بخشیده میشود. اما اگر بخشش باعث جرات پیدا کردن ستمگر شود و او دست از ظلم برندارد یا دشمنی که هنوز خطرش احساس میشود یا عفو ستمگر یک نوع تسلیم در مقابل ظلم و رضایت به ستم محسوب شود، در دین اسلام هیچگاه به چنین موردی اجازه گذشت داده نشده است و هرگز پیشوایان اسلام در چنین مواردی راه گذشت را اختیار نکردهاند.[۷]
عفو کردن یعنی انسان به یکی از صفات کمال خداوند که همان «عفو» است متصف گشته است. پیامبر(ص) نیز چنین عفوی را که باعث اصلاح و تربیت ظالم شود و نه جرأت پیدا کردن و تسلیم شدن، یک عزت دانسته است: «بر شما باد گذشت کردن که باعث زیادی عزت میشود، پس ببخشید تا خداوند شما را عزت دهد.»[۸]
منابع
- ↑ سوره بقره، آیه ۵۲، سوره آل عمران، آیه ۱۳۴ و ۱۵۹، سوره نور، آیه ۲۲.
- ↑ کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، قم، المطبعه العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق، ص۳۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۲، ص۱۰۷، بَابُ الْعَفْوِ. ج۲، ص۱۵۰، بَابُ صِلَةِ الرَّحِم. ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ: دوم، ۱۴۱۳ ق، ج۴، ص۳۵۷. و ….
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۲، ص۱۰۷، باب العفو. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۹ق، ج۱۲، ص۱۷۲، باب ۱۱۳: باب استحباب العفو عن الظالم.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۷۹. سوره حجرات، آیه ۹.
- ↑ سوره بقره، آیه۲۱۹ و ۲۳۷. سوره نساء، آیه ۱۴۹. سوره اعراف، آیه ۱۹۹. سوره نور، آیه۲۲. سوره تغابن، آیه ۱۴.
- ↑ سوره بقره، آیه۵۲.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۸۶.
- ↑ کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۱۰۸، باب العفو.