سوار شدن حسنین(ع) بر پشت پیامبر(ص): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۵: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|امام حسین}} | |||
{{ | '''سوار شدن حسنین(ع) بر پشت پیامبر(ص)''' روایتی از [[رسول خدا(ص)]] که با الفاظ متفاوتی در منابع شیعه و اهلسنت آمده است. از محتوای این روایت محبت رسول خدا(ص) به نوادگانش، [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]]، برداشت شده است. | ||
این | از راویان شیعی این روایت میتوان به [[ابن شهرآشوب]] در ''مناقب'' و [[علامه حلی]] در ''کشف الیقین'' اشاره کرد. اصلیترین طریق نقل این روایت از [[سفیان ثوری]] و او از جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا(ص) است. | ||
== متن روایت == | |||
این روایت در منابع حدیثی و تاریخی شیعه و [[اهلسنت]] آمده است. متن حدیث چنین است: | |||
{{عربی بزرگ |عن جابر بن عبدالله قال: دَخَلْتُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ عَلَى ظَهْرِهِ وَ هُوَ يَجْثُو بِهِمَا وَ يَقُولُ نِعْمَ الْجَمَلُ جَمَلُكُمَا وَ نِعْمَ الْعَدْلَانِ أَنْتُمَا.|ترجمه=از جابر بن عبدالله نقل شده که گفت بر پیامبر(ص) وارد شدم و آن حضرت بر چهار دست و پا حرکت میکرد و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بر پشت حضرت سوار بودند و پیامبر(ص) برای آن دو خم میشد و میفرمود: چه خوب شتری است شتر شما و چه خوب سوارکارانی هستید شما.}} | |||
== منابع و راویان == | |||
این روایت با الفاظ مختلف و معنای متشابه در تعدادی از منابع اهلسنت نقل شده است؛ از جمله: | |||
این | * ابن عدی جرجانی (۲۷۷-۳۶۵ق)، محدث و رجالی شافعی، در کتاب ''الکامل فی ضعفاء الرجال'' این روایت را آورده است.<ref>ابن عساکر، عبدالله بن عدی جرجانی، الکامل في ضعفاء الرجال، تحقیق سهیل زکار، یحیی مختار غزاوی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۵۹.</ref> | ||
* ابن بطه عکبری (۳۰۴-۳۸۷ق)، فقیه و محدث و متکلم حنبلی، این روایت را در کتاب ''الابانه صغری'' نقل کرده است.<ref>ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبیطالب، تحقیق محمدحسین آشتیانی، سید هاشم رسولی محلاتی، قم، علامه، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۳۸۷.</ref> | |||
* ابوسعد خرگوشی (درگذشته ۴۰۶ یا ۴۰۷ق)، محدث و صوفی شافعی، در کتاب شرف النبی دو راویت در این موضوع را نقل کرده است.<ref>خرگوشی، ابوسعد عبدالملک بن محمد، مناحل الشفا و مناهل الصفا بتحقیق کتاب شرف المصطفی صلی الله علیه و سلم، روایت عبدالکریم بن هوازن قشیری، مکه، دار البشائر الإسلامیة، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۲۹۵.</ref> | |||
* [[ابن عساکر]] (۴۹۹-۵۷۱ق)، محدث و مورخ اهل سنت، در ''تاریخ دمشق'' این حدیث را نقل کرده است.<ref>ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۱۷.</ref> | |||
* [[ذهبی]] (۶۷۳-۷۴۸ق)، رجالی و محدث اهلسنت، در دو کتاب ''[[سیر اعلام النبلاء]]''<ref>ذهبی، شمسالدين محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق مجموعة من المحققين بإشراف شعيب الأرناؤوط، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۵۶.</ref> و ''میزان الاعتدال'' این روایت را آورده و در کتاب دوم آن را غیر صحیح دانسته است.<ref>ذهبی، شمسالدين محمد بن أحمد، ميزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقيق علی محمد البجاوی، بیروت، دار المعرفة للطباعة والنشر،۱۳۸۲ق، ج۴، ص۹۷.</ref> | |||
این روایت در منابع [[شیعه]] با الفاظ مختلف و معانی متشابه آمده است. در این منابع این روایت از منابع روایی اهلسنت نقل شده است. از جمله: | |||
* [[ابن شهرآشوب]] (۴۸۸-۵۸۸ق)، فقیه و محدث شیعه، در کتاب ''مناقب'' خود این روایت را از طرق اهلسنت نقل کرده است.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل أبیطالب، ج۲، ص۳۸۷.</ref> | |||
* [[اربلی]] (درگذشته ۶۹۲ق)، محدث و مورخ شیعه، این روایت را در کتاب ''کشف الغمة'' خود آورده است.<ref>اربلی، علی بن عیسی، كشف الغمة فی معرفة الأئمة( ط- القديمة) تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تبریز، بنى هاشمى، ۱۳۸۱ق.</ref> | |||
* علامه حلی (۶۴۸-۷۲۶ق) این روایت را در کتاب ''[[کشف الیقین]]'' خود از جابر بن عبدالله انصاری آورده است.<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین، تهران وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، مؤسسة الطبع و النشر، ۱۴۱۱ق، ص۳۰۷.</ref> | |||
* [[علامه مجلسی]] (۱۰۳۷-۱۱۱۰ق) این راویت را به صورتهای مختلف در [[بحارالانوار]] آورده است.<ref>مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بِحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار بیروت، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۲۸۵-۲۸۶.</ref> | |||
این روایت از طرق مختلف از سفیان ثوری (۹۷-۱۶۱ق)، فقیه و محدث صوفی، از ابی الزبیر و او از [[جابر بن عبدالله انصاری]]، از صحابیان مشهور رسول خدا(ص)، نقل شده است. در طریق دیگری هم این روایت از [[عمر بن خطاب]] نقل شده است.<ref>مجلسی بِحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸۵.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۳۳: | خط ۳۹: | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =شد | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر =شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی =شد | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت =ج | ||
| کیفیت = | | کیفیت =ب | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۵
معنی و منبع حدیث پیامبر(ص) در خصوص امام حسن(ع) و امام حسین(ع) که فرمودند: «نعم الجمل جملکما و نعم العدلان انتما» چیست؟
سوار شدن حسنین(ع) بر پشت پیامبر(ص) روایتی از رسول خدا(ص) که با الفاظ متفاوتی در منابع شیعه و اهلسنت آمده است. از محتوای این روایت محبت رسول خدا(ص) به نوادگانش، امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، برداشت شده است.
از راویان شیعی این روایت میتوان به ابن شهرآشوب در مناقب و علامه حلی در کشف الیقین اشاره کرد. اصلیترین طریق نقل این روایت از سفیان ثوری و او از جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا(ص) است.
متن روایت
این روایت در منابع حدیثی و تاریخی شیعه و اهلسنت آمده است. متن حدیث چنین است:
« | عن جابر بن عبدالله قال: دَخَلْتُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ عَلَى ظَهْرِهِ وَ هُوَ يَجْثُو بِهِمَا وَ يَقُولُ نِعْمَ الْجَمَلُ جَمَلُكُمَا وَ نِعْمَ الْعَدْلَانِ أَنْتُمَا.
از جابر بن عبدالله نقل شده که گفت بر پیامبر(ص) وارد شدم و آن حضرت بر چهار دست و پا حرکت میکرد و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بر پشت حضرت سوار بودند و پیامبر(ص) برای آن دو خم میشد و میفرمود: چه خوب شتری است شتر شما و چه خوب سوارکارانی هستید شما. |
» |
منابع و راویان
این روایت با الفاظ مختلف و معنای متشابه در تعدادی از منابع اهلسنت نقل شده است؛ از جمله:
- ابن عدی جرجانی (۲۷۷-۳۶۵ق)، محدث و رجالی شافعی، در کتاب الکامل فی ضعفاء الرجال این روایت را آورده است.[۱]
- ابن بطه عکبری (۳۰۴-۳۸۷ق)، فقیه و محدث و متکلم حنبلی، این روایت را در کتاب الابانه صغری نقل کرده است.[۲]
- ابوسعد خرگوشی (درگذشته ۴۰۶ یا ۴۰۷ق)، محدث و صوفی شافعی، در کتاب شرف النبی دو راویت در این موضوع را نقل کرده است.[۳]
- ابن عساکر (۴۹۹-۵۷۱ق)، محدث و مورخ اهل سنت، در تاریخ دمشق این حدیث را نقل کرده است.[۴]
- ذهبی (۶۷۳-۷۴۸ق)، رجالی و محدث اهلسنت، در دو کتاب سیر اعلام النبلاء[۵] و میزان الاعتدال این روایت را آورده و در کتاب دوم آن را غیر صحیح دانسته است.[۶]
این روایت در منابع شیعه با الفاظ مختلف و معانی متشابه آمده است. در این منابع این روایت از منابع روایی اهلسنت نقل شده است. از جمله:
- ابن شهرآشوب (۴۸۸-۵۸۸ق)، فقیه و محدث شیعه، در کتاب مناقب خود این روایت را از طرق اهلسنت نقل کرده است.[۷]
- اربلی (درگذشته ۶۹۲ق)، محدث و مورخ شیعه، این روایت را در کتاب کشف الغمة خود آورده است.[۸]
- علامه حلی (۶۴۸-۷۲۶ق) این روایت را در کتاب کشف الیقین خود از جابر بن عبدالله انصاری آورده است.[۹]
- علامه مجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰ق) این راویت را به صورتهای مختلف در بحارالانوار آورده است.[۱۰]
این روایت از طرق مختلف از سفیان ثوری (۹۷-۱۶۱ق)، فقیه و محدث صوفی، از ابی الزبیر و او از جابر بن عبدالله انصاری، از صحابیان مشهور رسول خدا(ص)، نقل شده است. در طریق دیگری هم این روایت از عمر بن خطاب نقل شده است.[۱۱]
منابع
- ↑ ابن عساکر، عبدالله بن عدی جرجانی، الکامل في ضعفاء الرجال، تحقیق سهیل زکار، یحیی مختار غزاوی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۵۹.
- ↑ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبیطالب، تحقیق محمدحسین آشتیانی، سید هاشم رسولی محلاتی، قم، علامه، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۳۸۷.
- ↑ خرگوشی، ابوسعد عبدالملک بن محمد، مناحل الشفا و مناهل الصفا بتحقیق کتاب شرف المصطفی صلی الله علیه و سلم، روایت عبدالکریم بن هوازن قشیری، مکه، دار البشائر الإسلامیة، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۲۹۵.
- ↑ ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۱۷.
- ↑ ذهبی، شمسالدين محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق مجموعة من المحققين بإشراف شعيب الأرناؤوط، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۵۶.
- ↑ ذهبی، شمسالدين محمد بن أحمد، ميزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقيق علی محمد البجاوی، بیروت، دار المعرفة للطباعة والنشر،۱۳۸۲ق، ج۴، ص۹۷.
- ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل أبیطالب، ج۲، ص۳۸۷.
- ↑ اربلی، علی بن عیسی، كشف الغمة فی معرفة الأئمة( ط- القديمة) تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تبریز، بنى هاشمى، ۱۳۸۱ق.
- ↑ علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین، تهران وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، مؤسسة الطبع و النشر، ۱۴۱۱ق، ص۳۰۷.
- ↑ مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بِحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار بیروت، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۲۸۵-۲۸۶.
- ↑ مجلسی بِحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸۵.