شأن صدور حدیث بضعه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: واگردانی دستی
(ابرابزار)
 
(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
روایاتی با مضامین متفاوت در منابع روایی شیعه و اهل سنت از پیامبر(ص) درباره حضرت زهرا(س) نقل شده است مانند فاطمه پاره تن من است و هر کس او را خشمگین کند، مرا خشمگین کرده است و {{متن عربی|یا فاطمه ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک}} شان صدرو این‌گونه روایات چیست؟
حدیثی در جوامع روایی شیعه و اهل‌سنت از پیامبر(ص) درباره حضرت فاطمه(س) نقل شده است «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را خشمگین کند، مرا خشمگین کرده است» شأن صدور این حدیث چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|فاطمی}}
{{درگاه|فاطمی}}
'''شان صدور روایات پیامبر(ص) درباره آزار دهندگان حضرت زهرا(س)''' از جمله مسائلی است که بسیار مورد سوال قرار می‌گیرد. این روایات در [[منابع روایی شیعه]] و [[اهل سنت]] بیان شده است. درباره [[شان صدور]] باید گفت که بسیاری از روایات دارای شان صدور نبوده و حتی در برخی از آیات نیز [[شان نزول]] وجود ندارد و برخی دیگر دارای شان نزول‌هایی ضعیت و غیر مستند هستند. اما با بررسی روایت‌های مرتبط با مقام و منزلت [[حضرت زهرا(س)]] و تطبیق آن با سایر روایات و آیات مرتبط با مقام مومن و شان و منزلت [[پیامبر(ص)]] در قرآن می‌توان به جایگاه واقعی و دلیل بیان این نوع روایت‌ها پی‌برد.
[[پیامبراسلام(ص)]] دخترش [[حضرت فاطمه(س)|فاطمه(س)]] را پاره تن خود دانسته و این حدیث به صورت مطلق، برای بیان شأن و منزلت حضرت فاطمه(س) صادر شده است. برخی منابع اهل‌سنت، صدور این حدیث را با خواستگاری امام علی(ع) از دختر ابوجهل مرتبط دانسته‌اند. اما از نظر علمای شیعه، اصل این ماجرا، ساختگی است و با انگیزه دشمنی با [[حضرت علی(ع)]] جعل شده است. علما و محققان شیعه، بر جعلی بودن این ماجرا دلایل و شواهد زیادی ذکر کرده‌اند.
[[پرونده:21.jpg|بندانگشتی| خوشنویسی حدیث «بَضْعَةٌ مِنِّی» اثر علی الجد و تذهیب سید مجید قاسمی|200x200پیکسل]]


==شان صدور در روایات==
== متن حدیث ==
یکی از عوامل مؤثر در فهم حدیث شناخت [[اسباب بیان حدیث]] است. گاه سبب در متن حدیث و گاه در سند آن ذکر می‌شود؛ اسباب صدور متنوع‌اند، در برخی روایات سبب سؤالی از [[معصوم(ع)]] است؛ و یا حدیث ناظر به امری تاریخی و یا حادثه و اتفاقی است که در پی آن روایت صادر شده است. شناخت دلیل بیان حدیث فواید زیادی دارد از جمله فهم معنای حدیث و مراد و قصد معصوم(ع)، فهم بهتراحکام و فلسفه آن، رفع اختلاف از احادیث، درک [[تفسیر]] و [[تأویل آیات]]، از جمله این فواید است.
در منابع روایی مهم شیعه مانند [[آمالی مفید|امالی شیخ مفید]]<ref>آمالی المفید، ص۲۶۰.</ref> و آمالی شیخ صدوق<ref>آمالی الصدوق، ص۱۰۴.</ref> و آمالی شیخ طوسی<ref>آمالی طوسی، ص۲۴.</ref> و [[بحارالانوار]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۱، ص۲۷۹.</ref> و بسیاری از [[صحاح]] و مسانید معتبر اهل‌سنت از جمله کتاب‌های [[صحیح بخاری]]،<ref>صحیح بخاری، ج۵، ص۹۶، ش۲۷۸.</ref> [[صحیح مسلم]]،<ref>صحیح مسلم، ج۱۶، ص۳.</ref> [[مسند احمد بن حنبل]]،<ref>مسند احمد حنبل، ج۴، ص۳۲۹.</ref> [[صحیح ترمذی]]،<ref>کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۰۸ ش ۳۴۲۲۲.</ref> [[کنز العمال]]،<ref>کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۰۸ ش ۳۴۲۲۲.</ref> [[حلیة الاولیاء]]<ref>حلیة الأولیاء، ج۲، ص۳۹.</ref> و [[مستدرک الصحیحین]]<ref>المستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۵۱.</ref> تعبیر «بضعة منی» با تعابیر مختلف نقل شده است:
{{عربی بزرگ|فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی و مَنْ سَرّها فَقد سَرّنی|ترجمه= فاطمه پاره تن من است پس هر کس او را اذیت کند مرا اذیت کرده است و هر کس او را خوشحال کند مرا خوشحال کرده است.<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، قم، مؤسسة البعثة، ۱۴۱۷ق، ص۱۶۵.</ref>}}


اما لازم است به این نکته نیز اشاره شود که لزومی ندارد احادیثی که از پیامبر(ص) و [[ائمه معصومین(ع)]] نقل شده و در کتب روایی بیان شده است شأن صدور داشته باشد؛ حتی در آیات قرآن نیز که شأن نزول آورده شده بر همه آیات قرآن صدق نمی‌کند. بسیاری از شأن نزول‌های ذکر شده قابل خدشه و ایراد هستند و یا از جهت [[سند ضعف]] بوده و یا ایراد مفهومی در مضمون آنها است که نمی‌توان به آنها اعتماد کرد همچنین بسیاری از آیات شأن نزول ندارند، مانند بعضی از آیات [[معاد]] و داستان‌های پیامبران. درباره احادیث نیز باید گفت که احادیث فراوانی در شناسایی شخصیت حضرت فاطمه(س)، و منزلت و شان آن حضرت در پیشگاه خدا و رسول(ص) وجود دارد، تا جایی که بزرگانی از شیعه و اهل سنت، به منظور جمع‌آوری آنها، کتاب‌های جداگانه‌ای را تالیف نموده‌اند.
== خشم فاطمه(س) از شیخین ==
در [[کتاب الامامه و السیاسه]] [[ابن قتیبه]] ضمن نقل حدیث مفصلی، از ملاقات [[ابوبکر بن ابی‌قحافه]] و [[عمر بن خطاب]] با فاطمه(س) در خانه امام علی(ع) سخن به میان آمده است؛ حضرت فاطمه، در این دیدار حدیث بضعه را یادآور شد و عمر و ابوبکر نیز ایشان را تصدیق کردند که این حدیث را از پیامبر خدا شنیده‌اند؛ سپس حضرت فاطمه خطاب به آن دو نفر فرمودند: پس من، خداوند و [[فرشتگان]] را به شهادت می‌طلبم که شما دو نفر مرا خشمناک نمودید و مرا خشنود نکردید و اگر پیامبر خدا را ملاقات کنم، شکایت شما را نزد آن حضرت می‌برم. ابوبکر گفت: پناه می‌برم به خدا از غضب او و غضب تو ای فاطمه … و فاطمه می‌فرمود: به خدا پس از هر نمازی که می‌خوانم بر تو نفرین می‌فرستم».<ref>الامامه و السیاسه، ص۱۴.</ref>


در تمامی منابع مهم روایی شیعه مانند [[آمالی مفید]] و [[شیخ صدوق]] و [[شیخ طوسی]] و [[بحارالانوار]]<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۹ باب مناقب و فضائل حضرت زهرا(س)؛ آمالی المفید، ص۹۴؛ آمالی الصدوق، ص۳۸۳؛ الاحتجاج، ج۲، ص۳۵۴؛ آمالی طوسی، ص۴۳۷.</ref> و در بسیاری از [[صحاح]] و مسانید معتبر اهل سنت از جمله کتاب‌های [[صحیح بخاری]]، [[صحیح مسلم]]، [[صحیح ابو داود]]، [[مسند احمد ابن حنبل]]، [[صحیح ترمذی]]، [[کنز العمال]]، [[حلیه الاولیاء]]، [[مستدرک الصحیحین]] و چندین کتاب معتبر دیگر از اهل سنت<ref>صحیح بخاری، ج۵، ص۹۶، ش۲۷۸، صحیح مسلم، ج۱۶، ص۳ به شرح نووی، کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۰۸ ش ۳۴۲۲۲، مسند احمد حنبل، ج۴، ص۳۲۹، حلیه الأولیاء، ج۲، ص۳۹، المستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۵۱، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۷۳، جامع الصغیر سیوطی، ج۲، ص۲۰۸ ش ۵۸۳۳۳.</ref> روایاتی با تعابیر مختلف، اما مفهوم نزدیک به یکدیگر از پیامبر(ص) نقل شده است که «فاطمه پاره تن من است پس هر کس او را غضب‌ناک کند مرا غضب‌ناک کرده است.» و با تعبیر دیگری آمده است: «فاطمه پاره تن من است خوشحال می‌کند مرا آنچه او را خوشحال می‌کند.» و نیز «همانا فاطمه پاره تن من است و هر چه باعث اذیت و آزار او شود، باعث آزار من است.» همچنین پیامبر(ص) خطاب به حضرت فاطمه(س) فرموده است: «به درستی که خداوند به خاطر غضب تو، غضب می‌کند و به خاطر رضایت و خوشنودی تو خشنود می‌شود.»
در کتاب [[تفسیر القمی]] در تفسیر آیه {{قرآن||ترجمه=به یقین کسانی که خدا و پیامبر او را اذیت می‌کنند، در دنیا و آخرت ملعون بوده و از رحمت الهی دور می‌باشند.}} (احزاب: ۵۷) آمده که این آیه درباره کسانی نازل شده که حق امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) را غصب کرده، ایشان را اذیت کرده‌اند، نازل شده است.<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح طیب موسوی جرائری، دارالکتب، قم، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۹۶.</ref>


==مطلق بودن روایت==
== ادعای برخی کتاب‌های اهل‌سنت در صدور حدیث بضعه ==
احادیثی از معصومین(ع) نقل شده است که به طور کامل، مطلق هستند و هیچ‌گونه قید و جریان و قضیه‌ای در آنها به چشم نمی‌خورد. زمانی که پیامبر(ص) می‌فرماید: «خداوند به غضب فاطمه، غضب می‌کند.» نمی‌فرماید: اگر چنین و چنان بود، یا به فلان شرط، یا اگر غضبش به فلان علت بود، بلکه بدون هیچ قیدی می‌فرماید: «خداوند، به غضب فاطمه، غضب می‌کند.» این غضب به چه سببی باشد؟ نسبت به چه کسی باشد؟ در چه زمانی باشد؟ هیچ اشاره‌ای ندارد و به‌طور کامل مطلق است. آن گاه که پیامبر(ص) می‌فرماید: «آنچه او را اذیت می‌کند، مرا اذیت می‌کند.» دیگر نمی‌فرماید: اگر چنین بود، یا اگر اذیت کننده فلانی بود، یا اگر در فلان وقت بود، بلکه در اینجا نیز حدیث مطلق است و قید و شرطی ندارد.
بنا بر برخی گزارش‌ها، حدیث بضعه درباره ماجرای خواستگاری امام علی(ع) از دختر [[ابوجهل]] صادر شده، اما متکلمان شیعه این گزارش‌ها را ساختگی دانسته‌اند.<ref>سید مرتضی، علی بن حسین، تنزیه الانبیاء، قم، الشریف الرضی، ۱۲۵۰ق، ص۱۶۷.</ref> [[ابوهریره|ابوهُرَیره]] از راویان این گزارش، متهم به [[جعل حدیث]] است.<ref>ابن‌شاذان، فضل، الایضاح، تحقیق جلال‌الدین حسینی، تهران، مؤسسة انتشارات، ۱۳۵۱ش؛ تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، تحقیق مؤسسة النشر الاسلامی، قم: النشر الاسلامی، ۱۴۲۸ق، ج۹، ص۱۱۱.</ref> همچنین حسین کرابیسی و مِسوَر بن مَخرَمه زُهَری از راویان این گزارش، ضعیف و غیرقابل اعتماد معرفی شده‌اند، از این رو، روایات آنها مورد قبول قرار نگرفته است.<ref>فضلی، عبدالهادی، اصول الحدیث، بیروت، مؤسسة ام القری للتحقیق والنشر، چاپ سوم، ۱۴۲۱ق، ص۱۳۹.</ref> به گفته سید مرتضی متکلم شیعه، کرابیسی از [[نواصب]] بود و با [[اهل‌بیت(ع)]] دشمنی می‌کرد.<ref>سید مرتضی، علی بن حسین، تنزیه الانبیاء، قم، الشریف الرضی، ۱۲۵۰ق، ص۱۶۷–۱۶۸.</ref> [[جعفر مرتضی عاملی]] محقق شیعه، نیز ضمن متناقض دانستن گزارش‌ها درباره خواستگاری حضرت علی(ع) از دختر ابی‌جهل، به دلایل متعددی این ماجرا را رد کرده است.<ref>عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة الإمام علی، قم، ولاء المرتضی، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۶۱–۷۴.</ref>


با توجه به مطلق بودن روایات می‌توان گفت که این احادیث بارها از زبان پیامبر(ص) بیان شده و به شهرت رسیده است به طوری که [[امیرالمومنین(ع)]] و حضرت زهرا(س) به این روایات از زبان پیامبر(ص) استناد کرده‌اند و [[اصحاب پیامبر]] همه بر آن اتفاق نظر دارند.
سید مرتضی از عالمان شیعه، معتقد بود، اگر این داستان درست بود، دشمنان علی(ع)، آن را دستاویزی برای تخریب چهره علی(ع) و رسیدن به اهداف خود قرار می‌دادند، در حالی که به آن اشاره هم نکرده‌اند.<ref>سید مرتضی، علی بن حسین، تنزیه الانبیاء، قم، الشریف الرضی، ۱۲۵۰ق، ص۱۶۹.</ref>{{پایان پاسخ}}
 
==خشم خدا از خشمگین شدن مومن==
در حدیثی [[امام صادق(ع)]] می‌فرمایند: رسول خدا(ص)خطاب به فاطمه(س) می‌فرمود: «ای فاطمه! همانا خداوند عزوجل به سبب غضب تو غضبناک می‌شود و به خشنودی تو خشنود می‌گردد».
 
حسین بن زید می‌گوید هنگامی که محدثین این حدیث را از قول امام صادق(ع) نقل می‌کردند، [[ابن جریح]] به حضور امام آمده و گفت: ای اباعبدالله! امروز حدیثی را شنیدم که محدثین و مردم آن را در همه جا نقل کرده‌اند امام سؤال فرمود: کدام حدیث؟ ابن جریح گفت: اینکه شما فرموده‌اید که رسول خدا(ص) به فاطمه(س) گفت: همانا خداوند به غضب تو غضبناک و به خشنودیت خشنود می‌گردد؟ امام صادق فرمود: آری، آیا در آنچه که شما آن را روایت کرده‌اید نیامده است که خداوند به سبب غضب مؤمن غضبناک و به خشنودی او خشنود می‌گردد؟ گفت: بله. امام فرمود: پس چرا اکراه و انکار دارید از آنکه خداوند به سبب غضب فاطمه(س) که دختر پیامبر خدا است غضبناک شود و به خشنودی او خشنود گردد، آیا او مؤمن نیست؟ گفت: راست می‌گویید و خداوند بهتر می‌داند که رسالت را در چه خاندانی قرار دهد.»<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۰.</ref>
 
و در حدیث دیگری [[علی بن عمر]] از امام صادق(ع) و او از پدرانش، از علی(ع) روایت کرده است که رسول خدا(ص) خطاب به حضرت فاطمه(س) فرمود: ای فاطمه! همانا خداوند به غضب تو غضبناک و به خشنودی تو خشنود می‌گردد. علی بن عمر گوید: روزی صندل نزد امام صادق(ع) آمده و گفت: ای اباعبدالله! این جوانان نزد ما آمده و به نقل از تو احادیث منکری را نقل می‌کنند. امام به او فرمود: چه حدیثی را می‌گویی ای صندل؟! گفت: برای ما می‌گویند که تو گفته‌ای همانا خداوند به سبب غضب فاطمه غضبناک می‌شود و به خشنودی او خشنود می‌گردد. امام فرمود: ای صندل! آیا شما روایت نکرده‌اید که خداوند به سبب غضب بندهٔ مؤمنش غضبناک می‌شود و به خشنودی او خشنود می‌گردد؟ صندل گفت: آری چنین است. امام فرمود: پس چرا انکار دارید از اینکه بپذیرید فاطمه(س) مؤمن باشد و خداوند به غضب او غضب کند و به رضای او راضی گردد؟ صندل گفت: شما درست می‌گویید، به درستی که خداوند خوب می‌داند که رسالت خود را در چه خاندانی قرار دهد.
 
[[علامه مجلسی]] گوید: شیخ طوسی این روایت را در آمالی خود آورده و آن را از [[ابن غضائری]] و او از شیخ صدوق به طریق [[یحیی بن زید]] روایت نموده است.<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۲.</ref>
 
==لعن آزار دهندگان پیامبر(ص) در قرآن==
خداوند در [[سوره احزاب]] آیه ۵۷ می‌فرمایند: {{قرآن|إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَه|ترجمه=به یقین کسانی که خدا و پیامبر او را اذیت می‌کنند، در دنیا و آخرت ملعون بوده و از رحمت الهی دور می‌باشند.}} در تفسیر آیه مذکور در کتاب بحارالانوار به نقل از [[تفسیر قمی]] حدیثی بیان شده است که ایشان می‌فرماید این آیه در مورد کسانی که حق امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) را غصب کرده‌اند و ایشان را آزار و اذیت نموده، نازل شده است.<ref>عوالم، ج۱۱، ص۱۱۰؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۵، ح ۲۳.</ref>
 
اگر احادیث بیان شده  از کتاب‌های معتبر شیعه و عامه که «اذیت فاطمه(س) را اذیت خدا و پیامبرش می‌دانند»، با این آیه کنار یکدیگر گذاشته شود، این نتیجه به دست می‌آید که هر کس فاطمه(س) را اذیت کرده و در حق او ستمگری نموده و به خانه او تجاوز کرده و …، در دنیا و آخرت ملعون بوده و از [[رحمت الهی]] محروم و به عذاب دردناک در آتش جهنم گرفتار خواهد آمد. با این بیان، به دست می‌آید که خداوند دشمنان و ستمگران فاطمه(س) را در قرآن ملعون خوانده است.
 
==ملاقات ابوبکر و عمر با حضرت فاطمه(س)==
در [[کتاب الامامه و السیاسه]] [[ابن قتیبه]] ضمن نقل حدیث مفصلی از ملاقات [[ابوبکر]] و [[عمر]] با فاطمه زهرا(س) در خانه امیر المؤمنین(ع) پس از نقل حدیث از حضرت فاطمه(س) و اعتراف عمر و ابو بکر مبنی بر اینکه آن حدیث را از پیامبر خدا شنیده‌اند؛ نقل می‌کند که: «حضرت فاطمه خطاب به آن دو نفر (ابوبکر و عمر) فرمودند: پس من، خداوند و [[فرشتگان]] را به شهادت می‌طلبم که شما دو نفر مرا خشمناک نمودید و مرا خشنود نکردید و اگر پیامبر خدا را ملاقات کنم شکایت شما را نزد آن حضرت می‌برم. پس ابوبکر گفت: پناه می‌برم به خدا از غضب او و غضب تو ای فاطمه … و فاطمه می‌فرمود: به خدا پس از هر نمازی که می‌خوانم بر تو نفرین می‌فرستم».<ref>الامامه و السیاسه، ص۱۴.</ref>
{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۲: خط ۲۷:
  | شاخه اصلی = حدیث
  | شاخه اصلی = حدیث
  | شاخه فرعی۱ = فقه الحدیث
  | شاخه فرعی۱ = فقه الحدیث
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =فضایل حضرت فاطمه(س)
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
خط ۵۲: خط ۳۷:
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =شد
| بازبینی نویسنده=شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت = ج
  | اولویت = ب
  | کیفیت = ج
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}


[[رده:درگاه فاطمی]]
[[رده:فضایل حضرت فاطمه(س)]]
[[رده:فضایل حضرت فاطمه(س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۹

سؤال

حدیثی در جوامع روایی شیعه و اهل‌سنت از پیامبر(ص) درباره حضرت فاطمه(س) نقل شده است «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را خشمگین کند، مرا خشمگین کرده است» شأن صدور این حدیث چیست؟

درگاه‌ها
فاطمیه.png


پیامبراسلام(ص) دخترش فاطمه(س) را پاره تن خود دانسته و این حدیث به صورت مطلق، برای بیان شأن و منزلت حضرت فاطمه(س) صادر شده است. برخی منابع اهل‌سنت، صدور این حدیث را با خواستگاری امام علی(ع) از دختر ابوجهل مرتبط دانسته‌اند. اما از نظر علمای شیعه، اصل این ماجرا، ساختگی است و با انگیزه دشمنی با حضرت علی(ع) جعل شده است. علما و محققان شیعه، بر جعلی بودن این ماجرا دلایل و شواهد زیادی ذکر کرده‌اند.

خوشنویسی حدیث «بَضْعَةٌ مِنِّی» اثر علی الجد و تذهیب سید مجید قاسمی

متن حدیث

در منابع روایی مهم شیعه مانند امالی شیخ مفید[۱] و آمالی شیخ صدوق[۲] و آمالی شیخ طوسی[۳] و بحارالانوار[۴] و بسیاری از صحاح و مسانید معتبر اهل‌سنت از جمله کتاب‌های صحیح بخاری،[۵] صحیح مسلم،[۶] مسند احمد بن حنبل،[۷] صحیح ترمذی،[۸] کنز العمال،[۹] حلیة الاولیاء[۱۰] و مستدرک الصحیحین[۱۱] تعبیر «بضعة منی» با تعابیر مختلف نقل شده است:

خشم فاطمه(س) از شیخین

در کتاب الامامه و السیاسه ابن قتیبه ضمن نقل حدیث مفصلی، از ملاقات ابوبکر بن ابی‌قحافه و عمر بن خطاب با فاطمه(س) در خانه امام علی(ع) سخن به میان آمده است؛ حضرت فاطمه، در این دیدار حدیث بضعه را یادآور شد و عمر و ابوبکر نیز ایشان را تصدیق کردند که این حدیث را از پیامبر خدا شنیده‌اند؛ سپس حضرت فاطمه خطاب به آن دو نفر فرمودند: پس من، خداوند و فرشتگان را به شهادت می‌طلبم که شما دو نفر مرا خشمناک نمودید و مرا خشنود نکردید و اگر پیامبر خدا را ملاقات کنم، شکایت شما را نزد آن حضرت می‌برم. ابوبکر گفت: پناه می‌برم به خدا از غضب او و غضب تو ای فاطمه … و فاطمه می‌فرمود: به خدا پس از هر نمازی که می‌خوانم بر تو نفرین می‌فرستم».[۱۳]

در کتاب تفسیر القمی در تفسیر آیه ﴿به یقین کسانی که خدا و پیامبر او را اذیت می‌کنند، در دنیا و آخرت ملعون بوده و از رحمت الهی دور می‌باشند. (احزاب: ۵۷) آمده که این آیه درباره کسانی نازل شده که حق امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) را غصب کرده، ایشان را اذیت کرده‌اند، نازل شده است.[۱۴]

ادعای برخی کتاب‌های اهل‌سنت در صدور حدیث بضعه

بنا بر برخی گزارش‌ها، حدیث بضعه درباره ماجرای خواستگاری امام علی(ع) از دختر ابوجهل صادر شده، اما متکلمان شیعه این گزارش‌ها را ساختگی دانسته‌اند.[۱۵] ابوهُرَیره از راویان این گزارش، متهم به جعل حدیث است.[۱۶] همچنین حسین کرابیسی و مِسوَر بن مَخرَمه زُهَری از راویان این گزارش، ضعیف و غیرقابل اعتماد معرفی شده‌اند، از این رو، روایات آنها مورد قبول قرار نگرفته است.[۱۷] به گفته سید مرتضی متکلم شیعه، کرابیسی از نواصب بود و با اهل‌بیت(ع) دشمنی می‌کرد.[۱۸] جعفر مرتضی عاملی محقق شیعه، نیز ضمن متناقض دانستن گزارش‌ها درباره خواستگاری حضرت علی(ع) از دختر ابی‌جهل، به دلایل متعددی این ماجرا را رد کرده است.[۱۹]

سید مرتضی از عالمان شیعه، معتقد بود، اگر این داستان درست بود، دشمنان علی(ع)، آن را دستاویزی برای تخریب چهره علی(ع) و رسیدن به اهداف خود قرار می‌دادند، در حالی که به آن اشاره هم نکرده‌اند.[۲۰]


منابع

  1. آمالی المفید، ص۲۶۰.
  2. آمالی الصدوق، ص۱۰۴.
  3. آمالی طوسی، ص۲۴.
  4. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۱، ص۲۷۹.
  5. صحیح بخاری، ج۵، ص۹۶، ش۲۷۸.
  6. صحیح مسلم، ج۱۶، ص۳.
  7. مسند احمد حنبل، ج۴، ص۳۲۹.
  8. کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۰۸ ش ۳۴۲۲۲.
  9. کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۰۸ ش ۳۴۲۲۲.
  10. حلیة الأولیاء، ج۲، ص۳۹.
  11. المستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۵۱.
  12. شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، قم، مؤسسة البعثة، ۱۴۱۷ق، ص۱۶۵.
  13. الامامه و السیاسه، ص۱۴.
  14. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح طیب موسوی جرائری، دارالکتب، قم، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۹۶.
  15. سید مرتضی، علی بن حسین، تنزیه الانبیاء، قم، الشریف الرضی، ۱۲۵۰ق، ص۱۶۷.
  16. ابن‌شاذان، فضل، الایضاح، تحقیق جلال‌الدین حسینی، تهران، مؤسسة انتشارات، ۱۳۵۱ش؛ تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، تحقیق مؤسسة النشر الاسلامی، قم: النشر الاسلامی، ۱۴۲۸ق، ج۹، ص۱۱۱.
  17. فضلی، عبدالهادی، اصول الحدیث، بیروت، مؤسسة ام القری للتحقیق والنشر، چاپ سوم، ۱۴۲۱ق، ص۱۳۹.
  18. سید مرتضی، علی بن حسین، تنزیه الانبیاء، قم، الشریف الرضی، ۱۲۵۰ق، ص۱۶۷–۱۶۸.
  19. عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة الإمام علی، قم، ولاء المرتضی، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۶۱–۷۴.
  20. سید مرتضی، علی بن حسین، تنزیه الانبیاء، قم، الشریف الرضی، ۱۲۵۰ق، ص۱۶۹.