کلمه شیعه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

(بارگزاری اولیه)
 
(تکمیل شیعه در روایات)
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
کلمه شيعه در قرآن کريم بار معنايي منفي دارد، پس چرا به پيروان اهل بيت عليهم السلام شيعه مي گويند؟
آیا شیعه در قرآن کریم بار منفی دارد؟ معانی شیعه در قرآن را بفرمایید.
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
شيعه در لغت به معناي گروه و دسته و قومو پيرو و دنباله رو مي باشد و اگر به پيروان اهل بيت عليهمالسلام هم شيعه گفته مي شود، به خاطر اين است که اين ها گروهي هستند که از انديشه هاي اهل بيت عليهم السلام پيروي مي کنند و در روليات نيز به پيروان اهل بيت عليهم السلام شيعه گفته اند .  
کلمه شیعه در [[قرآن]]، به معنای گروه و دسته و همچنین به معنای پیرو استفاده شده است. این کلمه در قرآن، گاه در معنای مثبت، مانند اینکه [[حضرت ابراهیم(ع)]] را به عنوان شیعه و پیرو [[حضرت نوح(ع)]] دانسته است و گاه منفی مانند افرادی که دین‌شان را پراکنده کرده و گروه گروه شدند؛ آمده است.


البته کلمه ی شيعه در اصل به معناي پيرو بود. حال په پير حق و چه پيرو باطل؛ ولي به مرور زمان در ميان فرقه هاي اسلامي به گروهي که قائل به امامت اهل بيت معصومين هستند، شيعه اطلاق شده است و امروزه وقتي کلمهی شيعه مي آيد، همه ذهن ها به پيروان دوازده امام عليهم السلام معطوف مي شود .  
در برخی آیات تنها برای یادآوری برخی گروه‌ها استفاده شده و هیج معنای مثبت یا منفی از آن قصد نشده است. برای نمونه از اقوام گذشته با تعبیر امت‌ها (کلمه شِیَعِ جمع کلمه شیعه به معنای گروه‌ها و امت‌ها) یاد شده است.
{{مفردات قرآن}}
==معنای لغوی و اصطلاحی شیعه==
[[شیعه]] در لغت به معنای مقدار، گروه و دسته، قوم، پیرو و دنباله رو می‌باشد.<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، العين، تحقيق: مهدي مخزومي - إبراهيم سامرائي، قم، مؤسسة دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۹۰.</ref> <ref>جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، تحقيق: أحمد عبد الغفور العطار، بیروت، دار العلم للملايين، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م، ج۳، ص۱۲۴۰.</ref>قومی که به یک امر و حقیقتی اتفاق نظر داشته باشند را شیعه گویند.<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم،  نشر أدب الحوزة، ۱۴۰۵ق،ج۸، ص۱۸۸.</ref> اگر به پیروان [[اهل بیت(ع)]] هم شیعه گفته می‌شود، به خاطر این است که این‌ها گروهی هستند که از اندیشه‌های [[تعداد اهل‌بیت(ع)|اهل بیت]](ع) پیروی می‌کنند.


بنابراين، کلمه ی شيعه همه جا بار معنايي منفي را ندارد و در قرآن کريم نيز شيعه دو کاربرد دارد که گاهي منفي و گاهي نيز مثبت است و لذا اگر شيعه يعني پير حق باشد، بار معنايي مثبت را دارد واگر دنباله رو باطل باشد، بار معنايي منفي خواهد داشت در حقیقت واژه ی شیعه مانند واژه ی امام است که با پسوند خاصّ، معنای خاص پیدا می کند. مانند ائمّه الکفر و ائمّه العدل. و در اين نوشتار نگاهي کوتاه به آياتي مي کنيم که کلمه ی شيعه و مشتقاتش در آن ها آمده است .
لفظ شیعه به مرور زمان در میان فرقه‌های اسلامی به گروهی که قائل به امامت اهل بیت [[معصوم تنها راه شناخت و عبادت خدا|معصومین]] هستند، اطلاق شده است.<ref>ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهاية في غريب الحديث والأثر، تحقيق: طاهر أحمد الزاوي ، محمود محمد الطناحي، قم، مؤسسة إسماعيليان للطباعة والنشر والتوزيع، چاپ چهارم، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۵۱۹.</ref> امروزه به آن عده از مسلمانان شیعه گفته می‌شود که به خلافت و امامت بلافصل علی(ع) معتقدند و بر این عقیده‌اند که جانشین پیامبر (ص)از طریق نص شرعی تعیین می‌شود.<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، ص۳۵.</ref> <ref>شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۶.</ref>


==معاني شيعه در قرآن کریم: ==
اطلاق شیعه بر پیروان علی(ع) نخست، از طرف پیامبر اکرم (ص)صورت گرفته است. سیوطی(از علمای اهل سنت) از جابر بن عبدالله انصاری و ابن عباس و علی بن ابی‌طالب روایت کرده که پیامبر اکرم (ص)در تفسیر آیه‌: {{قرآن|إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ |سوره= بینه|آیه=۷}} اشاره به علی کرده و فرمود: {{متن عربی|تو و شیعیانت روز قیامت، رستگار خواهید بود.}}<ref>سيوطى، عبدالرحمن بن ابى‌بكر، الدر المنثور فى التفسير بالماثور، قم، كتابخانه عمومى مرعشى نجفى، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۳۷۹.</ref> در کتاب‌های اهل سنت آمده است: نزد رسول خدا(ص) بودیم که علی آمد؛ رسول خدا(ص) فرمود: قسم به خدایی که جانم در دست اوست این و شیعیانش در قیامت رستگارانند. خداوند این آیه را نازل کرد: {{قرآن|إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ |سوره= بینه|آیه=۷}} اصحاب پیامبر(ص) هر وقت علی را می‌دیدند، می‌گفتند: {{متن عربی| جاء خير البرية|ترجمه=بهترین مخلوقات خدا آمد.}}.<ref>سيوطى، عبدالرحمن بن ابى‌‏بكر، الدر المنثور فى التفسير بالماثور، قم، كتابخانه عمومى مرعشى نجفى، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۳۷۹.</ref>


اول : گروه و دسته هاي پراکنده : در دسته از آيات شيعه به معناي دسته و گروه و پراکنده شدن است از جمله:  
==شیعه در قرآن==
===گروه و دسته===
یکی از معانی عمده شیعه در قرآن به معنای دسته و گروه است، در این معنا، شیعه نه بار مثبت و نه بار منفی دارد. از جمله:
*{{قرآن|قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً |ترجمه=بگو: او قادر است که از بالا یا از زیر پای شما، عذابی بر شما بفرستد یا به صورت دسته‌های پراکنده شما را با هم بیامیزد|سوره=انعام|آیه=۶۵}}
*{{قرآن|وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فی شِیَعِ الْأَوَّلینَ|ترجمه=ما پیش از تو (نیز) پیامبرانی در میان امّت‌های نخستین فرستادیم. |سوره=حجر|آیه=۱۰}}
*{{قرآن|ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شیعَه أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَی الرَّحْمنِ عِتِیًّا|ترجمه=سپس از هر گروه و جمعیّتی، کسانی را که در برابر خداوند رحمان از همه سرکش‌تر بوده‌اند، جدا می‌کنیم.|سوره=مریم|آیه=۶۹}}
*{{قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً |ترجمه=فرعون در زمین برتری‌جویی کرد، و اهل آن را به گروه‌های مختلفی تقسیم نمود.|سوره=قصص|آیه=۴}}
*{{قرآن| مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ|ترجمه=از کسانی که دین خود را پراکنده‌ساختند و به دسته‌ها و گروه‌ها تقسیم شدند! و (عجب این که) هر گروهی به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند!|سوره=روم|آیه=۳۲}}


۱. {{قرآن|قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‏ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ}}<ref>انعام / ۶۵ .</ref> : بگو: «او قادر است كه از بالا يا از زير پاى شما، عذابى بر شما بفرستد يا به صورت دسته‏هاى پراكنده شما را با هم بياميزد و طعم جنگ اختلاف) را به هر يك از شما به وسيله ديگرى بچشاند.» ببين چگونه آيات گوناگون را (براى آن ها) بازگو مى‏كنيم! شايد بفهمند بازگردند)!  
===پیرو===
دومین کاربرد شیعه در قرآن به معنای پیرو، دنباله دار و کسی که از یک اندیشه ای خاصّ تبعیت می‌کند، است، بنابراین اگر از انسان کامل و خوب پیروی کند، شیعه معنای مثبتی پیدا می‌کند و اگر از ظالم پیروی کند معنای منفی خواهد داشت. و آیاتی این دسته را معرّفی می‌کند که عبارتند از:
*{{قرآن|وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیمَ|ترجمه=و از پیروان او ابراهیم بود|سوره=صافات|آیه=۸۳}} در این آیه [[حضرت ابراهیم(ع)]] یکی از شیعیان [[حضرت نوح(ع)]] می‌باشد.
*{{قرآن|وَ دَخَلَ الْمَدینَه عَلی حینِ غَفْلَه مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذی مِنْ شیعَتِهِ عَلَی الَّذی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسی فَقَضی عَلَیْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبینٌ|ترجمه=او به هنگامی که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند یکی از پیروان او بود (و از بنی اسرائیل)، و دیگری از دشمنانش، آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وی تقاضای کمک نمود موسی مشت محکمی بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد) موسی گفت: «این (نزاع شما) از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه‌کننده آشکاری است»|سوره=قصص|آیه=۱۵}} در این آیه هم به پیرو [[حضرت موسی(ع)]] و هم به پیرو فرعون شیعه گفته شده است.
*{{قرآن|وَ حیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ کَما فُعِلَ بِأَشْیاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کانُوا فی شَکٍّ مُریبٍ|ترجمه=(سرانجام) میان آنها و خواسته‌های شان جدایی افکنده شد، همان گونه که با پیروان هم‌مسلکان) آنها از قبل عمل شد، چرا که آن‌ها در شک و تردید بودند!|سوره=سبا|آیه=۵۴}}


در اين آيه خداوند هشدار مي دهد که مي تواند شما را پراکنده سازد و عذاب نمايد .
===پراکندگی و اختلاف در اندیشه‌ها===
شیعه گاهی به معنای اختلاف پیدا کردن و پراکنده شدن در اندیشه‌هاست که مورد مذمت قرار گرفته است:
*{{قرآن|إِنَّ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فی شَیْءٍ|ترجمه=کسانی که آیین خود را پراکنده‌ساختند، و به دسته‌های گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند، تو هیچ گونه رابطه‌ای با آن‌ها نداری!|سوره=انعام|آیه=۱۵۹}}


۲. {{قرآن|إِنَّ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ}}<ref>انعام / ۱۵۹ .</ref> }} : كسانى كه آيين خود را پراكنده ساختند، و به دسته‏هاى گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسيم شدند، تو هيچ گونه رابطه‏اى با آن ها ندارى! سر و كار آن ها، تنها با خداست. سپس خدا آن ها را از آن چه انجام مى‏دادند، با خبر مى‏كند.
در اين ايه خداوند متعال از پراکنده شدن عده اي انتقاد نموده است .
۳. {{قرآن|وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ في‏ شِيَعِ الْأَوَّلينَ<ref>حجر / ۱۰ .</ref> : ما پيش از تو (نيز) پيامبرانى در ميان امّت هاى نخستين فرستاديم.
در اين آيه اشاره اي به منفي بودن ندارد و بلکه فقط مي گويد گروي در گذشته نيز پيامبراني داشتند .
۴ . {{قرآن|ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شيعَه أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِيًّا}}<ref>مريم / ۶۹ .</ref> : سپس از هر گروه و جمعيّتى، كسانى را كه در برابر خداوند رحمان از همه سركش تر بوده‏اند، جدا مى‏كنيم.
۵ . {{قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَه مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيي‏ نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدينَ}}<ref>قصص / ۴ .</ref> }} : فرعون در زمين برترى‏جويى كرد، و اهل آن را به گروه‏هاى مختلفى تقسيم نمود گروهى را به ضعف و ناتوانى مى‏كشاند، پسران شان را سر مى‏بريد و زنان شان را (براى كنيزى و خدمت) زنده نگه مى‏داشت او به يقين از مفسدان بود!
۶. {{قرآن| مِنَ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ<ref>روم / ۳۲ .</ref> : از كسانى كه دين خود را پراكنده ساختند و به دسته‏ها و گروه‏ها تقسيم شدند! و (عجب اين كه) هر گروهى به آن چه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند!
با نگاهي به اين قسم از آيات متوجه مي شويم که کلمه ی شيعه همه جا بار منفي ندارد و بلکه به گروه و دسته اي از مردم اطلاق شده است که اين گروه گاهي بر باطل بودند و گاهي بر حق .
دوم : پيرو : دومين کاربرد شيعه در قرآن کريم به معناي پيرو و دنباله دار و کسي است که از يک انديشه اي خاصّ تبعيت مي کند و آياتي اين دسته را معرّفی می کند که عبارتند از :
۱. {{قرآن|وَ دَخَلَ الْمَدينَه عَلى‏ حينِ غَفْلَه مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فيها رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شيعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذي مِنْ شيعَتِهِ عَلَى الَّذي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسى‏ فَقَضى‏ عَلَيْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبينٌ}}<ref>قصص / ۱۵ .</ref> : او به هنگامى كه اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد ناگهان دو مرد را ديد كه به جنگ و نزاع مشغولند يكى از پيروان او بود (و از بنى اسرائيل)، و ديگرى از دشمنانش، آن كه از پيروان او بود در برابر دشمنش از وى تقاضاى كمك نمود موسى مشت محكمى بر سينه او زد و كار او را ساخت (و بر زمين افتاد و مرد) موسى گفت: «اين (نزاع شما) از عمل شيطان بود، كه او دشمن و گمراه‏كننده آشكارى است»
در اين آيه هم به پيرو حضرت موسي عليه السلام شيعه گفته شده و هم به پيرو فرعوني لذا هر جا به گروه حق اطلاق شود مثبت است و هر جا به گروه باطل گفته اشت منفي است .
۲ . {{قرآن|وَ حيلَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ ما يَشْتَهُونَ كَما فُعِلَ بِأَشْياعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا في‏ شَكٍّ مُريبٍ}}<ref>سبا / ۵۴ .</ref> :(سرانجام) ميان آنها و خواسته‏هاي شان جدايى افكنده شد، همان گونه كه با پيروان (و هم‏مسلكان) آنها از قبل عمل شد، چرا كه آن ها در شك و ترديد بودند!
۳. {{قرآن|وَ إِنَّ مِنْ شيعَتِهِ لَإِبْراهيمَ}}<ref>صافات / ۸۳ .</ref> : و از پيروان او ابراهيم بود .
خداوند متعال در اين آيه مي گويد که: حضرت ابراهيم يکي از شيعيان حضرت نوح عليه السلام مي باشد. بنابراين، شيعه نه تنها بار منفي ندارد، بلکه در اين گونه آيات يکي از افتخارات مي باشد و گرنه خداوند متعال حضرت ابراهيم را از شيعيان و دنباله روان حضرت نوح عليه السلام قرار نمي دادند و امروزه نيز يکي از افتخارات است که وقتي کلمه ی شيعه به کار مي آيد، همه ی ذهن ها به دنباله روان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام معطوف مي شود که پیروی از یک ایدئولوژی عصمتی می باشد و افتخار بزرگی برای پیروان این گروه می باشد.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==
۱. تفسير آسان، محمد جواد خميني نجفي ، ج۴ ، ص۳۸۹ .


۲. قاموس قرآن، علي اکبر قرشي ، ج۴ ، ص۹۵ .
==مطالعه بیشتر==
{{پایان مطالعه بیشتر}}
* شیعه در اسلام، محمد حسین طباطبایی.
* شیعه در قرآن، امیر ظهیری.
* شيعه در پيشگاه قرآن و اهل‌بيت ترجمه جلد ۶۵ بحار الانوار از مجموعه ۱۱۰ جلدى طبق چاپ بيروت، ترجمه: على تهرانى.


==منابع==
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = مفردات قرآن
| شاخه فرعی۱ = مفردات قرآن
|شاخه فرعی۲ =  
| شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
| بازبینی نویسنده =  
  | تکمیل =  
  | بازبینی =
  | اولویت =  
  | تکمیل =
  | کیفیت =  
  | اولویت = ب
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۵

سؤال

آیا شیعه در قرآن کریم بار منفی دارد؟ معانی شیعه در قرآن را بفرمایید.

کلمه شیعه در قرآن، به معنای گروه و دسته و همچنین به معنای پیرو استفاده شده است. این کلمه در قرآن، گاه در معنای مثبت، مانند اینکه حضرت ابراهیم(ع) را به عنوان شیعه و پیرو حضرت نوح(ع) دانسته است و گاه منفی مانند افرادی که دین‌شان را پراکنده کرده و گروه گروه شدند؛ آمده است.

در برخی آیات تنها برای یادآوری برخی گروه‌ها استفاده شده و هیج معنای مثبت یا منفی از آن قصد نشده است. برای نمونه از اقوام گذشته با تعبیر امت‌ها (کلمه شِیَعِ جمع کلمه شیعه به معنای گروه‌ها و امت‌ها) یاد شده است.

معنای لغوی و اصطلاحی شیعه

شیعه در لغت به معنای مقدار، گروه و دسته، قوم، پیرو و دنباله رو می‌باشد.[۱] [۲]قومی که به یک امر و حقیقتی اتفاق نظر داشته باشند را شیعه گویند.[۳] اگر به پیروان اهل بیت(ع) هم شیعه گفته می‌شود، به خاطر این است که این‌ها گروهی هستند که از اندیشه‌های اهل بیت(ع) پیروی می‌کنند.

لفظ شیعه به مرور زمان در میان فرقه‌های اسلامی به گروهی که قائل به امامت اهل بیت معصومین هستند، اطلاق شده است.[۴] امروزه به آن عده از مسلمانان شیعه گفته می‌شود که به خلافت و امامت بلافصل علی(ع) معتقدند و بر این عقیده‌اند که جانشین پیامبر (ص)از طریق نص شرعی تعیین می‌شود.[۵] [۶]

اطلاق شیعه بر پیروان علی(ع) نخست، از طرف پیامبر اکرم (ص)صورت گرفته است. سیوطی(از علمای اهل سنت) از جابر بن عبدالله انصاری و ابن عباس و علی بن ابی‌طالب روایت کرده که پیامبر اکرم (ص)در تفسیر آیه‌: ﴿إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ(بینه:۷) اشاره به علی کرده و فرمود: «تو و شیعیانت روز قیامت، رستگار خواهید بود.»[۷] در کتاب‌های اهل سنت آمده است: نزد رسول خدا(ص) بودیم که علی آمد؛ رسول خدا(ص) فرمود: قسم به خدایی که جانم در دست اوست این و شیعیانش در قیامت رستگارانند. خداوند این آیه را نازل کرد: ﴿إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ(بینه:۷) اصحاب پیامبر(ص) هر وقت علی را می‌دیدند، می‌گفتند: «جاء خير البرية؛ بهترین مخلوقات خدا آمد.».[۸]

شیعه در قرآن

گروه و دسته

یکی از معانی عمده شیعه در قرآن به معنای دسته و گروه است، در این معنا، شیعه نه بار مثبت و نه بار منفی دارد. از جمله:

  • ﴿قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً؛ بگو: او قادر است که از بالا یا از زیر پای شما، عذابی بر شما بفرستد یا به صورت دسته‌های پراکنده شما را با هم بیامیزد(انعام:۶۵)
  • ﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فی شِیَعِ الْأَوَّلینَ؛ ما پیش از تو (نیز) پیامبرانی در میان امّت‌های نخستین فرستادیم.(حجر:۱۰)
  • ﴿ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شیعَه أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَی الرَّحْمنِ عِتِیًّا؛ سپس از هر گروه و جمعیّتی، کسانی را که در برابر خداوند رحمان از همه سرکش‌تر بوده‌اند، جدا می‌کنیم.(مریم:۶۹)
  • ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً؛ فرعون در زمین برتری‌جویی کرد، و اهل آن را به گروه‌های مختلفی تقسیم نمود.(قصص:۴)
  • ﴿مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ؛ از کسانی که دین خود را پراکنده‌ساختند و به دسته‌ها و گروه‌ها تقسیم شدند! و (عجب این که) هر گروهی به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند!(روم:۳۲)

پیرو

دومین کاربرد شیعه در قرآن به معنای پیرو، دنباله دار و کسی که از یک اندیشه ای خاصّ تبعیت می‌کند، است، بنابراین اگر از انسان کامل و خوب پیروی کند، شیعه معنای مثبتی پیدا می‌کند و اگر از ظالم پیروی کند معنای منفی خواهد داشت. و آیاتی این دسته را معرّفی می‌کند که عبارتند از:

  • ﴿وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیمَ؛ و از پیروان او ابراهیم بود(صافات:۸۳) در این آیه حضرت ابراهیم(ع) یکی از شیعیان حضرت نوح(ع) می‌باشد.
  • ﴿وَ دَخَلَ الْمَدینَه عَلی حینِ غَفْلَه مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فیها رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شیعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذی مِنْ شیعَتِهِ عَلَی الَّذی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسی فَقَضی عَلَیْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبینٌ؛ او به هنگامی که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند یکی از پیروان او بود (و از بنی اسرائیل)، و دیگری از دشمنانش، آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وی تقاضای کمک نمود موسی مشت محکمی بر سینه او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد) موسی گفت: «این (نزاع شما) از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراه‌کننده آشکاری است»(قصص:۱۵) در این آیه هم به پیرو حضرت موسی(ع) و هم به پیرو فرعون شیعه گفته شده است.
  • ﴿وَ حیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ کَما فُعِلَ بِأَشْیاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کانُوا فی شَکٍّ مُریبٍ؛ (سرانجام) میان آنها و خواسته‌های شان جدایی افکنده شد، همان گونه که با پیروان (و هم‌مسلکان) آنها از قبل عمل شد، چرا که آن‌ها در شک و تردید بودند!(سبا:۵۴)

پراکندگی و اختلاف در اندیشه‌ها

شیعه گاهی به معنای اختلاف پیدا کردن و پراکنده شدن در اندیشه‌هاست که مورد مذمت قرار گرفته است:

  • ﴿إِنَّ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فی شَیْءٍ؛ کسانی که آیین خود را پراکنده‌ساختند، و به دسته‌های گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند، تو هیچ گونه رابطه‌ای با آن‌ها نداری!(انعام:۱۵۹)


مطالعه بیشتر

  • شیعه در اسلام، محمد حسین طباطبایی.
  • شیعه در قرآن، امیر ظهیری.
  • شيعه در پيشگاه قرآن و اهل‌بيت ترجمه جلد ۶۵ بحار الانوار از مجموعه ۱۱۰ جلدى طبق چاپ بيروت، ترجمه: على تهرانى.
  1. فراهیدی، خلیل بن احمد، العين، تحقيق: مهدي مخزومي - إبراهيم سامرائي، قم، مؤسسة دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۹۰.
  2. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، تحقيق: أحمد عبد الغفور العطار، بیروت، دار العلم للملايين، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م، ج۳، ص۱۲۴۰.
  3. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، نشر أدب الحوزة، ۱۴۰۵ق،ج۸، ص۱۸۸.
  4. ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهاية في غريب الحديث والأثر، تحقيق: طاهر أحمد الزاوي ، محمود محمد الطناحي، قم، مؤسسة إسماعيليان للطباعة والنشر والتوزيع، چاپ چهارم، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۵۱۹.
  5. شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، ص۳۵.
  6. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۱۴۶.
  7. سيوطى، عبدالرحمن بن ابى‌بكر، الدر المنثور فى التفسير بالماثور، قم، كتابخانه عمومى مرعشى نجفى، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۳۷۹.
  8. سيوطى، عبدالرحمن بن ابى‌‏بكر، الدر المنثور فى التفسير بالماثور، قم، كتابخانه عمومى مرعشى نجفى، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۳۷۹.