دیدگاه اشاعره و معتزله در لزوم بعثت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
معتزله، متکلمان عقل‌گرای مسلمان، معتقد بودند حسن و خوبی ارسال پیامبران و بعثت با عقل فهمیده می‌شود. آن‌ها معتقد بودند که ضرورت و وجوب بعثت انبیاء را تنها بر اساس قاعده لطف می‌توان توضیح داد. در مقابل اشاعره می‌گویند تنها می‌توان خوبی ارسال رسل را فهمید اما نمی‌توان ضرورت و وجوب آن را از عقل دریافت کرد.
معتزله معتقدند حُسن [[بعثت پیامبر(ص)|بعثت]] پیامبران با عقل فهمیده می‌شود. آن‌ها معتقدند ضرورت بعثت انبیاء تنها با قاعده لطف قابل توضیح دادن است. در مقابل اشاعره معتقدند تنها حُسن بعثت پیامبران قابل ادراک است و ضرورت آن با عقل ادراک نمی شود.


== اختلاف در حسن و قبح ==
== اختلاف در حسن و قبح ==
نقطه اختلاف معتزله و اشاعره در بسیاری از مسائل اسلامی و نکته اساسی که ریشه اختلاف این دو گروه کلامی است مسئله حسن و قبح عقلی است. معتزله و شیعه معتقدند که حسن و قبح عقلی است؛ یعنی عقل قادر است تشخیص بدهد که چه کاری خوب است و حسن، و چه کاری بد است و قبیح؛ و این که هر کاری و هر صفتی که عقل ما آن را خوب و حَسَن تشخیص داد می‌توانیم آن کار و آن صفت را به خداوند نسبت بدهیم یا وجوب آن کار را بر خداوند لازم بدانیم. اما اشاعره می‌گویند که حسن و قبح عقلی وجود ندارد یعنی عقل نمی‌تواند حسن و قبح حقیقی اشیاء را تشخیص بدهد. هر کاری را خدا انجام دهد و به آن امر کند حسن است و اگر انجام نداد و از آن نهی نمود قبیح و بد بوده که انجام نداده و نهی نموده است.
یکی از مسائل اساسی مورد اختلاف معتزله و اشاعره مسئله حسن و قبح افعال است. معتزله معتقدند حسن و قبح عقلی است؛ یعنی عقل تشخیص می دهد که چه کاری حسن و چه کاری قبیح است. هم چنین بر این عقیده هستند که هر فعل و یا صفتی که عقل انسان حَسَن تشخیص دهد، می توان آن را برای خداوند واجب دانست. اما اشاعره معتقدند عقل نمی‌تواند حسن و قبح حقیقی اشیاء را تشخیص بدهد. هر کاری را خدا انجام دهد و یا به آن امر کند حَسَن است و هر کاری که انجام ندهد و یا آن را نهی کند، قبیح می باشد.<ref>مظفر، اصول الفقه، ج2، ص271</ref>


== اختلاف در ضرورت بعثت انبیا ==
== اختلاف در ضرورت بعثت انبیا ==
در بحث ارسال پیامبران و بعثت مسئله حسن و قبح عقلی دخیل است. معتزله معتقدند که ارسال و بعثت پیامبران از جمله افعالی است که عقل آدمی آن را حسن می‌شمارد، و هر کاری حسن باشد، عقل می‌تواند لزوم و وجوب آن کار را به خداوند نسبت بدهد. پس بر خداوند بعثت انبیاء واجب است.
مسئله حسن و قبح عقلی در بعثت پیامبران دخیل است. معتزله معتقدند بعثت پیامبران از جمله افعالی است که عقل آدمی آن را حسن می‌شمارد و هر کاری حسن باشد، عقل می‌تواند وجوب آن را به خداوند نسبت بدهد. پس بعثت پیامبران بر خداوند واجب است.


اما اشاعره می‌گویند: عقل نمی‌تواند ضرورت و وجوب ارسال پیامبران را تشخیص بدهد و نباید عقل ما در این مسئله نظر دهد زیرا چنین کاری مستلزم آن است که خداوند در آن فعل مجبور باشد در حالی که خداوند فعال ما یشاء است؛ لذا می‌گویند: خرد آدمی مجاز نیست صدور چنین فعلی را (بعثت انبیاء) از جانب خداوند ضروری بداند و بر ضرورت و لزوم آن استدلال کند. متکلمان اشعری در این بحث فقط به حسن ارسال پیامبران و بعثت اکتفا می‌کنند و اعتقاد دارند برانگیخته شدن پیامبران منافع و برکات غیرقابل انکاری برای مردم دارد.<ref>نگاه کنید به سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، چاپ سوم، ۸۳، ج۲، ض۲۲–۱۲.</ref>
اما اشاعره معتقدند عقل نمی‌تواند ضرورت بعثت پیامبران را تشخیص دهد و آن را به خداوند نسبت دهد. زیرا چنین کاری مستلزم آن است که خداوند در آن فعل مجبور باشد در حالی که خداوند فعال ما یشاء است. متکلمان اشعری در این بحث فقط به حسن بعثت پیامبران اکتفا می‌کنند و اعتقاد دارند برانگیخته شدن پیامبران منافع و برکات غیرقابل انکاری برای مردم دارد.<ref>سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، ج2، ص۲۲–۱۲.</ref>


==== قاعده لطف ====
== قاعده لطف ==
متکلمان معتزله و امامیه و ماتریدیه که به حسن و قبح عقلی اعتقاد داشتند ضرورت نبوت و بعثت انبیاء را با عقل اثبات می‌کنند و بر اساس «قاعده لطف» آن را تبیین می‌کنند و از این طریق اثبات می‌کنند که بر خداوند واجب است جهت هدایت انسان‌ها انبیاء عظام را بفرستد.
متکلمان معتزله، امامیه و ماتریدیه که به حسن و قبح عقلی اعتقاد داشتند ضرورت بعثت انبیاء را با عقل اثبات می‌کنند. ایشان با «قاعده لطف» آن را تبیین می‌کنند و از این طریق اثبات می‌کنند که بر خداوند واجب است جهت هدایت انسان‌ها انبیاء را بفرستد.


مفاد قاعده لطف این است که: هر فعلی که انجام آن توسط خداوند در فراهم ساختن زمینه‌های هدایت و خیر و صلاح بشر مؤثر باشد و با اصل اختیاری و آزادی بشر و فلسفه تکلیف منافات ندارد، به مقتضای حکمت الهی، تحقق آن واجب و لازم است و خداوند هرگز آن را ترک نخواهد کرد. از سوی دیگر شریعت و نبوت از روشن‌ترین و برجسته‌ترین مصادیق لطف الهی به شمار می‌رود چرا که از یک سو عقل را در آنچه به صورت مستقل درک می‌کند، تأیید می‌کند و انسان را به پایبندی به قوانین عقلی برمی‌انگیزاند و از سوی دیگر افق‌ها و کرانه‌هایی از هدایت را که از درک خرد پنهان است بر او آشکار می‌سازد و با بیم و امیدها و وعده و وعیدهایی که به بشر می‌دهد زمینه رستگاری بشر را به بهترین وجه فراهم می‌سازد.<ref>نگاه کنید به گلپایگانی، علی ربانی، کلام تطبیقی، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، ۸۵، ص۳۸–۳۴.</ref> /.<ref>نگاه کنید به گوهر مراد، عبد الرزاق فیاض لاهیجی، مؤسسه امام صادق ـ(ع) ـ، چاپ اول، ۸۳، ص۹–۳۵۸.</ref>
معنای قاعده لطف این است که به مقتضای حکمت الهی انجام هر فعلی که در فراهم ساختن زمینه‌های هدایت و صلاح بشر مؤثر باشد و با اصل [[آزادی در مکتب امام حسین|آزادی]] بشر و فلسفه تکلیف منافات نداشته باشد، بر خداوند واجب است و هرگز آن را ترک نخواهد کرد. نبوت از روشن‌ترین و برجسته‌ترین مصادیق لطف الهی به شمار می‌رود. زیرا از یک سو عقل را در آنچه به صورت مستقل درک می‌کند، تأیید می‌کند و انسان را به پایبندی به قوانین عقلی برمی‌انگیزاند و از سوی دیگر اموری که برای هدایت لازم است و از درک عقل پنهان است را بیان می کند.<ref>ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ص۳۸–۳۴.</ref> <ref>عبد الرزاق فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۹–۳۵۸.</ref>


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
خط ۴۳: خط ۴۳:
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =شد
  | تغییر مسیر =شد
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =ج
  | اولویت =ج

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۰

سؤال

دیدگاه معتزله و اشاعره در لزوم بعثت چیست؟

معتزله معتقدند حُسن بعثت پیامبران با عقل فهمیده می‌شود. آن‌ها معتقدند ضرورت بعثت انبیاء تنها با قاعده لطف قابل توضیح دادن است. در مقابل اشاعره معتقدند تنها حُسن بعثت پیامبران قابل ادراک است و ضرورت آن با عقل ادراک نمی شود.

اختلاف در حسن و قبح

یکی از مسائل اساسی مورد اختلاف معتزله و اشاعره مسئله حسن و قبح افعال است. معتزله معتقدند حسن و قبح عقلی است؛ یعنی عقل تشخیص می دهد که چه کاری حسن و چه کاری قبیح است. هم چنین بر این عقیده هستند که هر فعل و یا صفتی که عقل انسان حَسَن تشخیص دهد، می توان آن را برای خداوند واجب دانست. اما اشاعره معتقدند عقل نمی‌تواند حسن و قبح حقیقی اشیاء را تشخیص بدهد. هر کاری را خدا انجام دهد و یا به آن امر کند حَسَن است و هر کاری که انجام ندهد و یا آن را نهی کند، قبیح می باشد.[۱]

اختلاف در ضرورت بعثت انبیا

مسئله حسن و قبح عقلی در بعثت پیامبران دخیل است. معتزله معتقدند بعثت پیامبران از جمله افعالی است که عقل آدمی آن را حسن می‌شمارد و هر کاری حسن باشد، عقل می‌تواند وجوب آن را به خداوند نسبت بدهد. پس بعثت پیامبران بر خداوند واجب است.

اما اشاعره معتقدند عقل نمی‌تواند ضرورت بعثت پیامبران را تشخیص دهد و آن را به خداوند نسبت دهد. زیرا چنین کاری مستلزم آن است که خداوند در آن فعل مجبور باشد در حالی که خداوند فعال ما یشاء است. متکلمان اشعری در این بحث فقط به حسن بعثت پیامبران اکتفا می‌کنند و اعتقاد دارند برانگیخته شدن پیامبران منافع و برکات غیرقابل انکاری برای مردم دارد.[۲]

قاعده لطف

متکلمان معتزله، امامیه و ماتریدیه که به حسن و قبح عقلی اعتقاد داشتند ضرورت بعثت انبیاء را با عقل اثبات می‌کنند. ایشان با «قاعده لطف» آن را تبیین می‌کنند و از این طریق اثبات می‌کنند که بر خداوند واجب است جهت هدایت انسان‌ها انبیاء را بفرستد.

معنای قاعده لطف این است که به مقتضای حکمت الهی انجام هر فعلی که در فراهم ساختن زمینه‌های هدایت و صلاح بشر مؤثر باشد و با اصل آزادی بشر و فلسفه تکلیف منافات نداشته باشد، بر خداوند واجب است و هرگز آن را ترک نخواهد کرد. نبوت از روشن‌ترین و برجسته‌ترین مصادیق لطف الهی به شمار می‌رود. زیرا از یک سو عقل را در آنچه به صورت مستقل درک می‌کند، تأیید می‌کند و انسان را به پایبندی به قوانین عقلی برمی‌انگیزاند و از سوی دیگر اموری که برای هدایت لازم است و از درک عقل پنهان است را بیان می کند.[۳] [۴]


مطالعه بیشتر

  • علم کلام، احمد صفائی، انتشارات دانشگاه تهران.
  • الهیات و معارف اسلامی، جعفر سبحانی، انتشارات دانشگاه تهران.

منابع

  1. مظفر، اصول الفقه، ج2، ص271
  2. سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، ج2، ص۲۲–۱۲.
  3. ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ص۳۸–۳۴.
  4. عبد الرزاق فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۹–۳۵۸.