دلیل عدم ضعف در خداوند: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
|شاخه فرعی۱ = آفریدگار
|شاخه فرعی۲ = صفات ثبوتیه
|شاخه فرعی۳ =
}}


{{سوال}}
{{سوال}}
علت اينكه خدا ضعف ندارد چيست؟ از كجا بفهميم خدا عاجز نيست؟
علت اینکه خدا ضعف ندارد چیست؟ از کجا بفهمیم خدا عاجز نیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
عجز و ضعف به معنای عقب افتادن از چیزی و قرار گرفتن در دنباله کاری است، در مقابل این لفظ از قدرت تعبیر می شود. بنابر این در صورتی عجز تعبیر می شود که قدرت در مورد آن بتواند اعمال شود. برای اثبات قدرت بی پایان الهی به براهینی همچون، [[برهان سعه وجودی]]، [[برهان امکان و وجوب]] تمسک شده است، و در جواب مسائلی مانند اینکه آیا خداوند می تواند مانند خود را خلق کند، اینطور بحث شده است که تعلق قدرت و صدق عجز در اموری است که امکان تعلق قدرت به آن ممکن باشد بنابر این عدم توانایی در خلق جهان در یک پرتقال یا عدم توانایی در خلق خدایی مانند خود، به دلیل محدودیت های جهان است، و از این قبیل مسائل نمی شود عدم قدرت خداوند را نتیجه گرفت.
عجز و ضعف به معنای عقب افتادن از چیزی و قرار گرفتن در دنباله کاری است، در مقابل این لفظ از قدرت تعبیر می‌شود. بنابر این در صورتی عجز تعبیر می‌شود که قدرت در مورد آن بتواند اعمال شود. برای اثبات قدرت بی پایان الهی به براهینی همچون، [[برهان سعه وجودی]]، [[برهان امکان و وجوب]] تمسک شده است، و در جواب مسائلی مانند اینکه آیا خداوند می‌تواند مانند خود را خلق کند، اینطور بحث شده است که تعلق قدرت و صدق عجز در اموری است که امکان تعلق قدرت به آن ممکن باشد بنابر این عدم توانایی در خلق جهان درون یک پرتقال یا عدم توانایی در خلق خدایی مانند خود، به دلیل محدودیت‌های جهان است، و از این قبیل مسائل نمی‌شود عدم قدرت خداوند را نتیجه گرفت.


== تعریف ضعف و عجز ==
== تعریف ضعف و عجز ==
عجز به معني عقب افتادن از چيزي و قرار گرفتن در دنباله كاري است، سپس به عنوان قصور و ناتواني از انجام كار در مقابل قدرت به كار رفته است.<ref>مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، ج ۴، ص ۱۶۳.</ref> بنابراين عجز در صورتي صادق است كه قدرت در آن مورد بتواند إعمال شود و در تعريف قدرت گفته اند: عبارت است از اينكه فاعل به گونه اي باشد كه هرگاه بخواهد فعل را انجام دهد و هرگاه نخواهد انجام ندهد. پس اوّلا خواست و اراده لازم است و ثانياً قدرت فعل و ترك را در بر مي گيرد و ثالثاً اراده از قدرت محدودتر است و هم اينكه اراده مسبوق به علم است.<ref>جمعي از نويسندگان، معارف اسلامي۱، ص ۹ـ ۷۸.</ref> مسئله [[قدرت خداوند]] از اهم مباحث صفات كمال و جمال است كه از هر نظر نامحدود و بي پايان است و هر امر ممكني را شامل مي شود، قدرتي كه توأم با اختيار و مشيّت است، هر زمان اراده كند انجام مي دهد و هر زمان اراده محو و نابودي چيزي را كند، از ميان مي رود<ref>مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، ج ۴، ص ۱۶۰.</ref> اما مقدور بودن هر چيزي مستلزم تحقق آن نيست و تنها اموري تحقق مي يابند كه [[اراده الهی]] به ايجاد آنها تعلق گرفته باشد، پس دايره مرادات تنگ تر از مقدورات است<ref>مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش فلسفه، ج ۲، ص ۵ ـ ۳۸۲.</ref> و خداوند حكيم جز كار شايسته و حكيمانه انجام نمي دهد ولو اينكه مقدور او باشد.
عجز به معنی عقب افتادن از چیزی و قرار گرفتن در دنباله کاری است، سپس به عنوان قصور و ناتوانی از انجام کار در مقابل قدرت به کار رفته است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۴، ص۱۶۳.</ref> بنابراین عجز در صورتی صادق است که قدرت در آن مورد بتواند إعمال شود و در تعریف قدرت گفته‌اند: عبارت است از اینکه فاعل به گونه‌ای باشد که هرگاه بخواهد فعل را انجام دهد و هرگاه نخواهد انجام ندهد. پس اوّلا خواست و اراده لازم است و ثانیاً قدرت فعل و ترک را در بر می‌گیرد و ثالثاً اراده از قدرت محدودتر است و هم اینکه اراده مسبوق به علم است.<ref>جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی۱، ص۹–۷۸.</ref> مسئله [[قدرت خداوند]] از اهم مباحث صفات کمال و جمال است که از هر نظر نامحدود و بی پایان است و هر امر ممکنی را شامل می‌شود، قدرتی که توأم با اختیار و مشیّت است، هر زمان اراده کند انجام می‌دهد و هر زمان اراده محو و نابودی چیزی را کند، از میان می‌رود<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۴، ص۱۶۰.</ref> اما مقدور بودن هر چیزی مستلزم تحقق آن نیست و تنها اموری تحقق می‌یابند که [[اراده الهی]] به ایجاد آنها تعلق گرفته باشد، پس دایره مرادات تنگ‌تر از مقدورات است<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۵–۳۸۲.</ref> و خداوند حکیم جز کار شایسته و حکیمانه انجام نمی‌دهد ولو اینکه مقدور او باشد.
 
==ادله قدرت و عدم عجز الهی==
 
===برهان سعه وجودي ===
خداوند هستي بي پايان و نا محدود است و چنين وجودي بطور مسلّم بر همه چيز توانا است، زيرا عجز و ناتواني از انجام يك كار و منظور، يا بواسطه محدود بودن قدرت فاعل است و يا بر اثر محدود بودن وسايل توليد و يا وجود مانع. (و با فرض يك قدرت نامحدود همه شرايط فراهم و موانع از بين خواهد رفت) و اگر فرضاً خداوند بر چيزي قادر نباشد آيا مي توان تصور كرد وجود و قدرت ديگري بر آن چيز قادر باشد؟ اگر بگوييم نمي توان تصور كرد معلوم مي شود آن موضوع اساساً محال است و قابل اين نيست كه مشمول قدرت شود، و اگر مي توان تصور كرد كه وجود ديگري قادر بر آن باشد، معلوم مي شود آن وجود از خدايي كه ما تصور كرده ايم بزرگتر است؛ در حاليكه كاملتر از خداوند نمي توان پيدا كرد؛ زيرا او وجودي است كه از هر نظر بي پايان است و كاملتر از او تصور نمي شود<ref>مكارم شيرازي، خدا را چگونه بشناسيم، ص ۱ـ۹۰.</ref> و هر قدر فاعل از نظر مرتبه وجودي كاملتر باشد، داراي قدرت بيشتر خواهد بود و طبعاً موجودي كه داراي كمال بي نهايت باشد، قدرتش نا محدود است.<ref>مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، ج ۱، ص ۱۰۰ ـ ۹۹.</ref>
 
===برهان امكان و وجوب===
 
در اثبات [[واجب الوجود]] ثابت شده است كه سلسله ممكنات و معلولات به علّت العلل باز مي گردد و اگر علت العلل فاقد آنها بود (يعني قدرت بر ايجاد آنها نداشت) به وجود نمي آمدند؛ پس پيدايش هر موجود نشانه قدرت آفريننده آن است<ref>جمعي از نويسندگان، معارف اسلامي، ص ۹ـ ۷۸.</ref> و تمام ممكنات و پديده ها نه تنها در آغاز وجود يافتن، كه در بقاء خود نيز، متكي به او و مخلوق او هستند و اين است معني قدرت مطلقه خداوند بر همه چيز.<ref>مكارم شيرازي، پيام قرآن، ج ۴، ص 17۶ـ۱۷۴.</ref>


===دليل تجربي و علمي ـ حسّ و مشاهده===
== ادله قدرت و عدم عجز الهی ==
=== برهان سعه وجودی ===
خداوند هستی بی پایان و نا محدود است و چنین وجودی بطور مسلّم بر همه چیز توانا است، زیرا عجز و ناتوانی از انجام یک کار و منظور، یا بواسطه محدود بودن قدرت فاعل است یا بر اثر محدود بودن وسایل تولید یا وجود مانع. (و با فرض یک قدرت نامحدود همه شرایط فراهم و موانع از بین خواهد رفت) و اگر فرضاً خداوند بر چیزی قادر نباشد آیا می‌توان تصور کرد وجود و قدرت دیگری بر آن چیز قادر باشد؟ اگر بگوییم نمی‌توان تصور کرد معلوم می‌شود آن موضوع اساساً محال است و قابل این نیست که مشمول قدرت شود، و اگر می‌توان تصور کرد که وجود دیگری قادر بر آن باشد، معلوم می‌شود آن وجود از خدایی که ما تصور کرده‌ایم بزرگتر است؛ در حالیکه کاملتر از خداوند نمی‌توان پیدا کرد؛ زیرا او وجودی است که از هر نظر بی پایان است و کاملتر از او تصور نمی‌شود<ref>مکارم شیرازی، خدا را چگونه بشناسیم، ص۱–۹۰.</ref> و هر قدر فاعل از نظر مرتبه وجودی کاملتر باشد، دارای قدرت بیشتر خواهد بود و طبعاً موجودی که دارای کمال بی‌نهایت باشد، قدرتش نا محدود است.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۱، ص۱۰۰–۹۹.</ref>


عالم هستي با پديده هاي عظيم و شگرفش و با ريزه كاريهاي دقيق و ظريفش، همه نشانه هاي قدرت او است و دلايل نا محدود بودن آن<ref>مكارم شيرازي، پيام قرآن، ج ۴، ص ۱۶۰.</ref> صدها هزار نوع گياه و جاندار و ريز و درشت و ميليون ها ستاره و كهكشان با حركات متنوع و ساختمان عجيب سلول ها و اتم ها و نظم حيرت انگيز حاكم بر همه اين ها است و از همه جالبتر اينكه همه با يك قلم و مركّب ترسيم شده اند و تمام موجودات زنده به واحدهاي كوچكي به نام سلول و تمام جهان مادّه به واحد كوچكي به نام اتم باز مي گردد.<ref>مكارم شيرازي، پيام قرآن، ج ۴، ص 17۶ـ۱۷۴.</ref>
=== برهان امکان و وجوب ===
در اثبات [[واجب الوجود]] ثابت شده است که سلسله ممکنات و معلولات به علّت العلل بازمی‌گردد و اگر علت العلل فاقد آنها بود (یعنی قدرت بر ایجاد آنها نداشت) به وجود نمی‌آمدند؛ پس پیدایش هر موجود نشانه قدرت آفریننده آن است<ref>جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی، ص۹–۷۸.</ref> و تمام ممکنات و پدیده‌ها نه تنها در آغاز وجود یافتن، که در بقاء خود نیز، متکی به او و مخلوق او هستند و این است معنی قدرت مطلقه خداوند بر همه چیز.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۴، ص17۶–۱۷۴.</ref>


==عدم تعلق قدرت به محال==
=== دلیل تجربی و علمی ـ حسّ و مشاهده ===
عالم هستی با پدیده‌های عظیم و شگرفش و با ریزه کاریهای دقیق و ظریفش، همه نشانه‌های قدرت او است و دلایل نا محدود بودن آن<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۴، ص۱۶۰.</ref> صدها هزار نوع گیاه و جاندار ریز و درشت و میلیون‌ها ستاره و کهکشان با حرکات متنوع و ساختمان عجیب سلول‌ها و اتم‌ها و نظم حیرت‌انگیز حاکم بر همه این‌ها است و از همه جالبتر اینکه همه با یک قلم و مرکّب ترسیم شده‌اند و تمام موجودات زنده به واحدهای کوچکی به نام سلول و تمام جهان مادّه به واحد کوچکی به نام اتم بازمی‌گردد.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۴، ص17۶–۱۷۴.</ref>


در پاسخ به سؤالاتي نظير اينكه آيا خدا مي تواند مثل خود را بسازد يا موجودي بسازد كه نتواند آن را معدوم سازد يا نتواند آن را حركت دهد؟ آيا اين جهان وسيع را مي تواند در درون تخم مرغ جاي دهد؟ و سؤالات دیگری از این قبیل، اگر بگوييد مي تواند، باور كردني نيست؛ زيرا شرك و محدوديت قدرت و محال لازم مي آيد و اگر بگوييد نمي تواند پس خدا را عاجز دانسته ايد.
== عدم تعلق قدرت به محال ==
در پاسخ به سؤالاتی نظیر اینکه آیا خدا می‌تواند مثل خود را بسازد یا موجودی بسازد که نتواند آن را معدوم سازد یا نتواند آن را حرکت دهد؟ آیا این جهان وسیع را می‌تواند در درون تخم مرغ جای دهد؟ و سؤالات دیگری از این قبیل، اگر بگویید می‌تواند، باور کردنی نیست؛ زیرا شرک و محدودیت قدرت و محال لازم می‌آید و اگر بگویید نمی‌تواند پس خدا را عاجز دانسته‌اید.


پاسخ اصلي اين نوع سؤالات این است که قدرت به امور ممكنه تعلق مي گيرد نه به محالات ذاتي متناقض، يعني اين امور از قابليت هستي بيرون هستند، مثلا: خدا مثل خود را بيافريند يعني در عين اينكه مخلوق و ممكن و پديده است، خالق و واجب و قديم باشد، يعني هم باشد و هم نباشد و اين يك عبارت متناقضي است و صورت مسئله غلط است مثل اينكه ۲۰ پرتقال را به ۴۰ نفر تقسيم كنيم كه به هر كدام يك عدد كامل برسد؟ سؤال داراي تناقض است و قابل طرح نيست تا نوبت به جواب برسد.<ref>مكارم شيرازي، پيام قرآن، ج ۴، ص ۱۸۴.</ref>
پاسخ اصلی این نوع سؤالات این است که قدرت به امور ممکنه تعلق می‌گیرد نه به محالات ذاتی متناقض، یعنی این امور از قابلیت هستی بیرون هستند، مثلا: خدا مثل خود را بیافریند یعنی در عین اینکه مخلوق و ممکن و پدیده است، خالق و واجب و قدیم باشد، یعنی هم باشد و هم نباشد و این یک عبارت متناقضی است و صورت مسئله غلط است مثل اینکه ۲۰ پرتقال را به۴۰ نفر تقسیم کنیم که به هر کدام یک عدد کامل برسد؟ سؤال دارای تناقض است و قابل طرح نیست تا نوبت به جواب برسد.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۴، ص۱۸۴.</ref>


[[امام علي(ع)]] در پاسخ اين نوع سؤالات فرمود: به خدا نسبت عجز نمي توان داد اما آن چيزي كه تو گفتي امكان ندارد و قدرت به امر ممتنع تعلق نمي گيرد.<ref>نور الثقلين، ج ۱، ص ۳۹، به نقل از: دهقان، اكبر، هزار و يك نكته از قرآن كريم، ص ۶۰.</ref>
[[امام علی(ع)]] در پاسخ این نوع سؤالات فرمود: به خدا نسبت عجز نمی‌توان داد اما آن چیزی که تو گفتی امکان ندارد و قدرت به امر ممتنع تعلق نمی‌گیرد.<ref>نور الثقلین، ج۱، ص۳۹، به نقل از: دهقان، اکبر، هزار و یک نکته از قرآن کریم، ص۶۰.</ref>


پاسخ قرآن به اين سؤال:
پاسخ قرآن به این سؤال:


{{قرآن|و ما كان اللّه ليعجزه من شيء في السّموات و لا في الأرض انّه كان عليماً قديرا}} نه چيزي در آسمانها و نه چيزي در زمين از حوزه قدرت او بيرون نخواهد رفت، او دانا و توانا است.<ref>فاطر/ ۴۴.</ref>  
{{قرآن|و ما کان اللّه لیعجزه من شیء فی السّموات و لا فی الأرض انّه کان علیماً قدیرا}} نه چیزی در آسمانها و نه چیزی در زمین از حوزه قدرت او بیرون نخواهد رفت، او دانا و توانا است.<ref>فاطر/ ۴۴.</ref>


در اين آيه مسئله عموميت [[قدرت خداوند]] در دو بعد مطرح شده است. نخست نفي هر گونه عجز و ناتواني از او و سپس بيان توانائي او بر هر چيز; عجز و ناتواني در برابر چيزي يا ناشي از جهل و بي خبري است كه قدرت مقابله با حادثه را از شخص مي گيرد يا بر اثر ضعف و بي خبري است. اما كسي كه هم عالم است و هم قادر، نه در برابر حادثه اي غافلگير مي شود و نه از مقابله با آن عاجز و ناتوان مي گردد.<ref>مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، ج ۴، ص ۱۷۲.</ref>
در این آیه مسئله عمومیت [[قدرت خداوند]] در دو بعد مطرح شده است. نخست نفی هر گونه عجز و ناتوانی از او و سپس بیان توانائی او بر هر چیز؛ عجز و ناتوانی در برابر چیزی یا ناشی از جهل و بی‌خبری است که قدرت مقابله با حادثه را از شخص می‌گیرد یا بر اثر ضعف و بی‌خبری است. اما کسی که هم عالم است و هم قادر، نه در برابر حادثه‌ای غافلگیر می‌شود و نه از مقابله با آن عاجز و ناتوان می‌گردد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۴، ص۱۷۲.</ref>


«قل اللّهم مالك الملك...» بگو اي خداي مالك حكومت ها به هر كس بخواهي حكومت مي بخشي و از هر كس بخواهي مي گيري هر كس را بخواهي عزّت مي دهي و هر كس را بخواهي خوار مي كني، تمام خوبيها به دست تو است تو بر هر چيزي قادري، شب را در روز داخل مي كني و روز را در شب و زنده را از مرده بيرون مي آوري و مرده را از زنده و به هر كسي بخواهي بدون حساب روزي مي بخشي.<ref>آل عمران / ۲۶ و ۲۵.</ref> در اين دو آيه ۱۲ مرتبه از قدرت خداوند نام برده شده است، تا روح توحيد را در انسان شكوفا كند.<ref>دهقان، اكبر، هزار و يك نكته از قرآن كريم، مركز فرهنگي درسهايي از قرآن، ص ۶۰.</ref>
«قل اللّهم مالک الملک…» بگو ای خدای مالک حکومت‌ها به هر کس بخواهی حکومت می‌بخشی و از هر کس بخواهی می‌گیری هر کس را بخواهی عزّت می‌دهی و هر کس را بخواهی خوار می‌کنی، تمام خوبیها به دست تو است تو بر هر چیزی قادری، شب را در روز داخل می‌کنی و روز را در شب و زنده را از مرده بیرون می‌آوری و مرده را از زنده و به هر کسی بخواهی بدون حساب روزی می‌بخشی.<ref>آل عمران / ۲۶ و ۲۵.</ref> در این دو آیه ۱۲ مرتبه از قدرت خداوند نام برده شده است، تا روح توحید را در انسان شکوفا کند.<ref>دهقان، اکبر، هزار و یک نکته از قرآن کریم، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ص۶۰.</ref>


==مخالفان عموميت قدرت خداوند==
== مخالفان عمومیت قدرت خداوند ==
بعضی از [[مذاهب]] بخاطر اشکالاتی که در حلّ آن عاجز بوده‌اند، در عمومیت قدرت خداوند تردید کرده‌اند.


بعضي از [[مذاهب]] بخاطر اشكالاتي كه در حلّ آن عاجز بوده اند، در عموميت قدرت خداوند ترديد كرده اند.
الف: پیروان مذهب مجوسی که به دو خدا قائل اند و هر یک را از کار دیگری عاجز می‌دانند، یکی را خالق خیر و دیگری را خالق شر محسوب می‌دارند. پاسخ آنها این است که شر مطلق در عالم وجود ندارد بلکه یا جنبه عدمی دارد یا نسبی است، عدم، نیاز به خالق ندارد و نسبی فی نفسه لازم است.


الف: پيروان مذهب مجوسي كه به دو خدا قائل اند و هر يك را از كار ديگري عاجز مي دانند، يكي را خالق خير و ديگري را خالق شر محسوب مي دارند. پاسخ آنها اين است كه شر مطلق در عالم وجود ندارد بلكه يا جنبه عدمي دارد و يا نسبي است، عدم، نياز به خالق ندارد و نسبي في نفسه لازم است.
ب: پیروان مکتب تفویضی: افعال انسان را از حوزه قدرت خدا بیرون می‌دانند؛ چرا که در غیر این صورت جبر لازم می‌آید. پاسخ این است که: افعال انسان در طول خواسته خدا است و او خواسته، انسان، فاعل مختار باشد و هر لحظه بخواهد سلب می‌کند.


ب: پيروان مكتب تفويضي: افعال انسان را از حوزه قدرت خدا بيرون مي دانند؛ چرا كه در غير اين صورت جبر لازم مي آيد. پاسخ اين است كه: افعال انسان در طول خواسته خدا است و او خواسته، انسان، فاعل مختار باشد و هر لحظه بخواهد سلب مي كند.
ج: بعضی، افعال قبیح را مقدور خداوند ندانسته‌اند. پاسخ اینکه امکان ذاتی غیر از امکان وقوعی است؛ ظلم و فساد از حکیم صادر نمی‌شود، نه اینکه قدرت بر آنها نداشته باشد.


ج: بعضي، افعال قبيح را مقدور خداوند ندانسته اند. پاسخ اينكه امكان ذاتي غير از امكان وقوعي است؛ ظلم و فساد از حكيم صادر نمي شود، نه اينكه قدرت بر آنها نداشته باشد.
د: بعضی خدا را قادر بر امور محال ندانسته‌اند. پاسخ اینکه قدرت به امور محال تعلق نمی‌گیرد<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۴، ص۱۸۴–۱۷۸، (خلاصه شده).</ref> عدم تعلق قدرت بر امور محال نشانه عجز نیست.
 
د: بعضي خدا را قادر بر امور محال ندانسته اند. پاسخ اينكه قدرت به امور محال تعلق نمي گيرد<ref>مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، ج ۴، ص ۱۸۴ـ۱۷۸، (خلاصه شده).</ref> عدم تعلق قدرت بر امور محال نشانه عجز نيست.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:==


۱. آموزش عقايد، ج ۱، ص ۱۰۰ـ۹۹.
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
۱. آموزش عقاید، ج۱، ص۱۰۰–۹۹.


۲. پيام قرآن، ج ۴، مبحث قدرت خداوند.
۲. پیام قرآن، ج۴، مبحث قدرت خداوند.


۳. خدا را چگونه بشناسيم، از آيه اللّه مكارم شيرازي، بحث صفات خداوند.
۳. خدا را چگونه بشناسیم، از آیه اللّه مکارم شیرازی، بحث صفات خداوند.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
 
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه فرعی۱ = آفریدگار
| شاخه فرعی۲ = صفات ثبوتیه
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه = شد
  | شناسه = شد
خط ۷۷: خط ۷۱:
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر = شد
  | تغییر مسیر = شد
  | بازبینی =  
| ارجاعات =
  | تکمیل =  
  | بازبینی نویسنده = 
| ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | اولویت = ب
  | اولویت = ب
  | کیفیت = الف
  | کیفیت = الف
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۷


سؤال

علت اینکه خدا ضعف ندارد چیست؟ از کجا بفهمیم خدا عاجز نیست؟


عجز و ضعف به معنای عقب افتادن از چیزی و قرار گرفتن در دنباله کاری است، در مقابل این لفظ از قدرت تعبیر می‌شود. بنابر این در صورتی عجز تعبیر می‌شود که قدرت در مورد آن بتواند اعمال شود. برای اثبات قدرت بی پایان الهی به براهینی همچون، برهان سعه وجودی، برهان امکان و وجوب تمسک شده است، و در جواب مسائلی مانند اینکه آیا خداوند می‌تواند مانند خود را خلق کند، اینطور بحث شده است که تعلق قدرت و صدق عجز در اموری است که امکان تعلق قدرت به آن ممکن باشد بنابر این عدم توانایی در خلق جهان درون یک پرتقال یا عدم توانایی در خلق خدایی مانند خود، به دلیل محدودیت‌های جهان است، و از این قبیل مسائل نمی‌شود عدم قدرت خداوند را نتیجه گرفت.

تعریف ضعف و عجز

عجز به معنی عقب افتادن از چیزی و قرار گرفتن در دنباله کاری است، سپس به عنوان قصور و ناتوانی از انجام کار در مقابل قدرت به کار رفته است.[۱] بنابراین عجز در صورتی صادق است که قدرت در آن مورد بتواند إعمال شود و در تعریف قدرت گفته‌اند: عبارت است از اینکه فاعل به گونه‌ای باشد که هرگاه بخواهد فعل را انجام دهد و هرگاه نخواهد انجام ندهد. پس اوّلا خواست و اراده لازم است و ثانیاً قدرت فعل و ترک را در بر می‌گیرد و ثالثاً اراده از قدرت محدودتر است و هم اینکه اراده مسبوق به علم است.[۲] مسئله قدرت خداوند از اهم مباحث صفات کمال و جمال است که از هر نظر نامحدود و بی پایان است و هر امر ممکنی را شامل می‌شود، قدرتی که توأم با اختیار و مشیّت است، هر زمان اراده کند انجام می‌دهد و هر زمان اراده محو و نابودی چیزی را کند، از میان می‌رود[۳] اما مقدور بودن هر چیزی مستلزم تحقق آن نیست و تنها اموری تحقق می‌یابند که اراده الهی به ایجاد آنها تعلق گرفته باشد، پس دایره مرادات تنگ‌تر از مقدورات است[۴] و خداوند حکیم جز کار شایسته و حکیمانه انجام نمی‌دهد ولو اینکه مقدور او باشد.

ادله قدرت و عدم عجز الهی

برهان سعه وجودی

خداوند هستی بی پایان و نا محدود است و چنین وجودی بطور مسلّم بر همه چیز توانا است، زیرا عجز و ناتوانی از انجام یک کار و منظور، یا بواسطه محدود بودن قدرت فاعل است یا بر اثر محدود بودن وسایل تولید یا وجود مانع. (و با فرض یک قدرت نامحدود همه شرایط فراهم و موانع از بین خواهد رفت) و اگر فرضاً خداوند بر چیزی قادر نباشد آیا می‌توان تصور کرد وجود و قدرت دیگری بر آن چیز قادر باشد؟ اگر بگوییم نمی‌توان تصور کرد معلوم می‌شود آن موضوع اساساً محال است و قابل این نیست که مشمول قدرت شود، و اگر می‌توان تصور کرد که وجود دیگری قادر بر آن باشد، معلوم می‌شود آن وجود از خدایی که ما تصور کرده‌ایم بزرگتر است؛ در حالیکه کاملتر از خداوند نمی‌توان پیدا کرد؛ زیرا او وجودی است که از هر نظر بی پایان است و کاملتر از او تصور نمی‌شود[۵] و هر قدر فاعل از نظر مرتبه وجودی کاملتر باشد، دارای قدرت بیشتر خواهد بود و طبعاً موجودی که دارای کمال بی‌نهایت باشد، قدرتش نا محدود است.[۶]

برهان امکان و وجوب

در اثبات واجب الوجود ثابت شده است که سلسله ممکنات و معلولات به علّت العلل بازمی‌گردد و اگر علت العلل فاقد آنها بود (یعنی قدرت بر ایجاد آنها نداشت) به وجود نمی‌آمدند؛ پس پیدایش هر موجود نشانه قدرت آفریننده آن است[۷] و تمام ممکنات و پدیده‌ها نه تنها در آغاز وجود یافتن، که در بقاء خود نیز، متکی به او و مخلوق او هستند و این است معنی قدرت مطلقه خداوند بر همه چیز.[۸]

دلیل تجربی و علمی ـ حسّ و مشاهده

عالم هستی با پدیده‌های عظیم و شگرفش و با ریزه کاریهای دقیق و ظریفش، همه نشانه‌های قدرت او است و دلایل نا محدود بودن آن[۹] صدها هزار نوع گیاه و جاندار ریز و درشت و میلیون‌ها ستاره و کهکشان با حرکات متنوع و ساختمان عجیب سلول‌ها و اتم‌ها و نظم حیرت‌انگیز حاکم بر همه این‌ها است و از همه جالبتر اینکه همه با یک قلم و مرکّب ترسیم شده‌اند و تمام موجودات زنده به واحدهای کوچکی به نام سلول و تمام جهان مادّه به واحد کوچکی به نام اتم بازمی‌گردد.[۱۰]

عدم تعلق قدرت به محال

در پاسخ به سؤالاتی نظیر اینکه آیا خدا می‌تواند مثل خود را بسازد یا موجودی بسازد که نتواند آن را معدوم سازد یا نتواند آن را حرکت دهد؟ آیا این جهان وسیع را می‌تواند در درون تخم مرغ جای دهد؟ و سؤالات دیگری از این قبیل، اگر بگویید می‌تواند، باور کردنی نیست؛ زیرا شرک و محدودیت قدرت و محال لازم می‌آید و اگر بگویید نمی‌تواند پس خدا را عاجز دانسته‌اید.

پاسخ اصلی این نوع سؤالات این است که قدرت به امور ممکنه تعلق می‌گیرد نه به محالات ذاتی متناقض، یعنی این امور از قابلیت هستی بیرون هستند، مثلا: خدا مثل خود را بیافریند یعنی در عین اینکه مخلوق و ممکن و پدیده است، خالق و واجب و قدیم باشد، یعنی هم باشد و هم نباشد و این یک عبارت متناقضی است و صورت مسئله غلط است مثل اینکه ۲۰ پرتقال را به۴۰ نفر تقسیم کنیم که به هر کدام یک عدد کامل برسد؟ سؤال دارای تناقض است و قابل طرح نیست تا نوبت به جواب برسد.[۱۱]

امام علی(ع) در پاسخ این نوع سؤالات فرمود: به خدا نسبت عجز نمی‌توان داد اما آن چیزی که تو گفتی امکان ندارد و قدرت به امر ممتنع تعلق نمی‌گیرد.[۱۲]

پاسخ قرآن به این سؤال:

﴿و ما کان اللّه لیعجزه من شیء فی السّموات و لا فی الأرض انّه کان علیماً قدیرا نه چیزی در آسمانها و نه چیزی در زمین از حوزه قدرت او بیرون نخواهد رفت، او دانا و توانا است.[۱۳]

در این آیه مسئله عمومیت قدرت خداوند در دو بعد مطرح شده است. نخست نفی هر گونه عجز و ناتوانی از او و سپس بیان توانائی او بر هر چیز؛ عجز و ناتوانی در برابر چیزی یا ناشی از جهل و بی‌خبری است که قدرت مقابله با حادثه را از شخص می‌گیرد یا بر اثر ضعف و بی‌خبری است. اما کسی که هم عالم است و هم قادر، نه در برابر حادثه‌ای غافلگیر می‌شود و نه از مقابله با آن عاجز و ناتوان می‌گردد.[۱۴]

«قل اللّهم مالک الملک…» بگو ای خدای مالک حکومت‌ها به هر کس بخواهی حکومت می‌بخشی و از هر کس بخواهی می‌گیری هر کس را بخواهی عزّت می‌دهی و هر کس را بخواهی خوار می‌کنی، تمام خوبیها به دست تو است تو بر هر چیزی قادری، شب را در روز داخل می‌کنی و روز را در شب و زنده را از مرده بیرون می‌آوری و مرده را از زنده و به هر کسی بخواهی بدون حساب روزی می‌بخشی.[۱۵] در این دو آیه ۱۲ مرتبه از قدرت خداوند نام برده شده است، تا روح توحید را در انسان شکوفا کند.[۱۶]

مخالفان عمومیت قدرت خداوند

بعضی از مذاهب بخاطر اشکالاتی که در حلّ آن عاجز بوده‌اند، در عمومیت قدرت خداوند تردید کرده‌اند.

الف: پیروان مذهب مجوسی که به دو خدا قائل اند و هر یک را از کار دیگری عاجز می‌دانند، یکی را خالق خیر و دیگری را خالق شر محسوب می‌دارند. پاسخ آنها این است که شر مطلق در عالم وجود ندارد بلکه یا جنبه عدمی دارد یا نسبی است، عدم، نیاز به خالق ندارد و نسبی فی نفسه لازم است.

ب: پیروان مکتب تفویضی: افعال انسان را از حوزه قدرت خدا بیرون می‌دانند؛ چرا که در غیر این صورت جبر لازم می‌آید. پاسخ این است که: افعال انسان در طول خواسته خدا است و او خواسته، انسان، فاعل مختار باشد و هر لحظه بخواهد سلب می‌کند.

ج: بعضی، افعال قبیح را مقدور خداوند ندانسته‌اند. پاسخ اینکه امکان ذاتی غیر از امکان وقوعی است؛ ظلم و فساد از حکیم صادر نمی‌شود، نه اینکه قدرت بر آنها نداشته باشد.

د: بعضی خدا را قادر بر امور محال ندانسته‌اند. پاسخ اینکه قدرت به امور محال تعلق نمی‌گیرد[۱۷] عدم تعلق قدرت بر امور محال نشانه عجز نیست.



معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

۱. آموزش عقاید، ج۱، ص۱۰۰–۹۹.

۲. پیام قرآن، ج۴، مبحث قدرت خداوند.

۳. خدا را چگونه بشناسیم، از آیه اللّه مکارم شیرازی، بحث صفات خداوند.


منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۴، ص۱۶۳.
  2. جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی۱، ص۹–۷۸.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۴، ص۱۶۰.
  4. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج۲، ص۵–۳۸۲.
  5. مکارم شیرازی، خدا را چگونه بشناسیم، ص۱–۹۰.
  6. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۱، ص۱۰۰–۹۹.
  7. جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی، ص۹–۷۸.
  8. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۴، ص17۶–۱۷۴.
  9. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۴، ص۱۶۰.
  10. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۴، ص17۶–۱۷۴.
  11. مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۴، ص۱۸۴.
  12. نور الثقلین، ج۱، ص۳۹، به نقل از: دهقان، اکبر، هزار و یک نکته از قرآن کریم، ص۶۰.
  13. فاطر/ ۴۴.
  14. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۴، ص۱۷۲.
  15. آل عمران / ۲۶ و ۲۵.
  16. دهقان، اکبر، هزار و یک نکته از قرآن کریم، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ص۶۰.
  17. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۴، ص۱۸۴–۱۷۸، (خلاصه شده).