حدیث ثقلین به قرائت ابن‌تیمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
 
جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Shamsoddin }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
ابن تیمیه بیان می‌کند که حدیث شریف ثقلین آن‌گونه که شیعه آن را نقل می‌کند صحیح نیست بلکه متن دقیق و صحیح حدیث شریف ثقلین این‌گونه است {{متن عربی|انا تارک فیکم الثقلین اولهما کتاب الله فیه الهدی و النور، فخذو بکتاب الله و استمسکوا به فحث علی کتاب الله و رغب فیه ثم قال و اهل بیتی اذکرکم الله فی اهل بیتی، اذکرکم الله فی اهل بیتی اذکرکم الله فی اهل بیتی}} صحیح مسلم، ۴/۸۷۳
ابن‌تیمیه معتقد است که حدیث ثقلین آن‌گونه که شیعه آن را نقل می‌کند صحیح نبوده بلکه متن صحیح حدیث، آن است که صحیح مسلم نقل نموده: {{متن عربی|وَأَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ، أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللهِ فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللهِ، وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ …}} آیا این مطلب صحیح است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
برای روشن شدن جواب نکاتی تحت عنوان مقدّمه بیان می‌شود.
ابن‌تیمیه یکی از نقل‌های حدیث ثقلین که در صحیح مسلم نقل شده را صحیح می‌داند. این نقل برخلاف نقل متواتر و مشهوری است که در منابع معتبر شیعه و اهل‌سنت از پیامبر(ص) نقل شده است. نقل مورد تایید ابن‌تیمیه دارای ایرادهای محتوایی و سندی است. همچنین دشمنی آشکار ابن‌تیمیه با اهل‌بیت(ع) و شیعه می‌تواند دلیلی بر اصرار رد روایت نقل شده در منابع شیعه باشد.


== ۱ـ جایگاه حدیث ثقلین ==
== جایگاه حدیث ثقلین ==
حدیث ثقلین از احادیث متواتره اسلامی است که علماء و دانشمندان آن را از پیامبر(ص) نقل کرده‌اند، مراجعه به اسناد و روایات این حدیث، صدور حدیث را از پیامبر(ص) قطعی می‌سازد و هیچ فرد دیر باور هم، نمی‌تواند در صحّت و استواری آن شک و تردید نماید،<ref>ر. ک. سبحانی، جعفر، پیشوائی از نظر اسلام، قم، انتشارات مکتب اسلام، ۱۳۷۴، ص۲۰۳.</ref> و این حدیث را پیامبر(ص) فقط یکبار نگفته، بلکه بارها و در موارد مختلفی بیان نموده است<ref>ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از دانشمندان، پیام قرآن، قم، انتشارات نسل جوان، ج۹، ص۶۲.</ref> که در منابع اهل سنّت و شیعیان نقل شده است.
[[حدیث ثقلین]] از [[احادیث متواتر اسلامی]] است که موارد مختلفی از [[پیامبر(ص)]] نقل شده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از دانشمندان، پیام قرآن، قم، انتشارات نسل جوان، ج۹، ص۶۲.</ref> عالمان شیعه با توجه به اسناد و راویان این حدیث، صدور آن از پیامبر(ص) قطعی می‌دانند.<ref>سبحانی، جعفر، پیشوائی از نظر اسلام، قم، انتشارات مکتب اسلام، ۱۳۷۴، ص۲۰۳.</ref>


== ۲ـ ابن تیمیّه کیست ==
این حدیث به ۳۹ طریق از کتاب‌های اهل‌سنت نقل شده است. حدیث در کتاب‌های [[مسند احمد]]، [[صحیح مسلم]]، [[مناقب ابن مغازلی]]، [[سنن ترمذی]]، [[العمده ثعلبی]]، [[مسند ابی‌یعلی]]، المعجم الاوسط طبرانی، العمده ابن بطریق، ینابیع الموده قندوزی، الطرائف ابن مغازلی، فرائد السمطین و [[شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید]] آمده است.<ref>غایة المرام و حجة الخصام، ج ۲، ص ۳۰۴–۳۲۰</ref> همچنین [[منابع روایی شیعه]]، ۸۲ حدیث با مضمون حدیث ثقلین نقل نموده‌اند که در کتاب‌های [[الکافی]]، [[کمال‌الدین]]، [[آمالی صدوق]]، [[آمالی مفید]]، [[آمالی طوسی]]، [[عیون اخبار الرضا]]، [[الغیبه نعمانی]]، [[بصائر الدرجات]] و ... جمع‌آوری شده است.<ref>بحرانی، سید هاشم بن‌ سلیمان، غایة المرام و حجة الخصام، ج ۲، ص ۳۲۰–۳۶۷</ref>
ابوالعباس احمدبن عبدالحلیم معروف به «ابن تیمیّه» از علمای حنبلی است که در سال ۷۲۸ در زندان شام درگذشت<ref>ر. ک. سبحانی، جعفر، آئین وهابیّت، قم، انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ص۳۳.</ref> که از چند جهت حرف او و نقل او قابل اعتبار نیست ۱ـ چون در زمان پیامبر(ص) نبوده تا بتواند از پیامبر(ص) حدیث نقل کند. ۲ـ او حتّی در نزد علمای اهل سنّت هم اعتبار و جایگاهی ندارد، ائمه چهارگانه اهل سنّت او را کافر می‌دانند.<ref>ر. ک. ابن حجر عسقلانی، الدرالکافه، بیروت، ص۱۴۵؛ و ر.ک. عمر عبدالسلام، مخالفه الوهابیّه للقرآن و السنه، بیروت، دارالهدایه، چاپ اوّل، ۱۴۱۶ق، ص۱۱.</ref> ۳ـ عناد و دشمنی سرسختی با ائمه اطهار(ع) و شیعه دارد. ۴ـ سند محمّد بن مسلم قرائنی در خود روایت دارد که می‌رساند جعلی و نادرست می‌باشد که بعداً بیان می‌شود.


== ۳ـ نکات مهمّی که از حدیث ثقلین استفاده می‌شود ==
==نقل متواتر حدیث ثقلین==
این حدیث شریف خطوط مهمّی را دربردارد که به طور فشرده به قسمتی از آن اشاره می‌شود:
{{عربی بزرگ|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَيْتِي عِتْرَتِي أَيُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّكُمْ سَتَرِدُونَ عَلَيَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلُكُمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِي الثَّقَلَيْنِ وَ الثَّقَلَانِ كِتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ أَهْلُ بَيْتِي فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَهْلِكُوا وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ فَوَقَعَتِ الْحُجَّةُ بِقَوْلِ النَّبِيِّ ص وَ بِالْكِتَابِ الَّذِي يَقْرَأُهُ النَّاسُ فَلَمْ يَزَلْ يُلْقِي فَضْلَ أَهْلِ بَيْتِهِ بِالْكَلَامِ وَ يُبَيِّنُ لَهُمْ بِالْقُرْآنِ {{قرآن|إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً}}<ref>سوره احزاب، آیه۳۳</ref>|ترجمه=همانا من دو امر در میان شما می‌گذارم، اگر آنها را بپذیرید، هرگز گمراه نشوید: کتاب خدای عزوجل (قرآن)، اهل بیت و عترت من، ای مردم گوش کنید که من تبلیغ کردم، شما در قیامت سر حوض بر من وارد می‌شوید و من از آنچه نسبت به ثقلین انجام داده‌اید از شما بازخواست می‌کنم، و ثقلین، کتاب خدا و اهل بیت من هستند، بر ایشان پیشی نگیرید که هلاک می‌شوید، و به ایشان چیزی نیاموزید که آنها از شما داناترند.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بی‌تا، ج۱، ص۲۹۴؛ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، قم، مطبعه العلمیه، ج۱، ص۵۲۹، ۵۶۲، ۵۶۸، ۵۷۱، ۵۹۳؛ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، تهران، مطبعه الحیدری، مکتبه الصدق، ص۹۰</ref>}}


۱ـ قرآن و اهلبیت(ع) همیشه همراه یک‌دیگرند و جدایی ناپذیرند.
== قرائت ابن‌تیمیه==
ابن‌تیمیه نقل زیر را که در صحیح مسلم آمده است صحیح می‌داند:
{{عربی بزرگ|وَإِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ ثَقَلَيْنِ: أَوَّلُهُمَا: كِتَابُ اللَّهِ، فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ، فَخُذُوا بِكِتَابِ اللَّهِ، وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ» فَحَثَّ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ، وَرَغَّبَ فِيهِ، ثُمَّ قَالَ: " «وَأَهْلُ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي»<ref>ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویه، تحقیق محمد رشاد سالم، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیه، ج۳، ص۳۹۴، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.</ref>}}


۲ـ پیروی اهلبیت(ع) مثل قرآن بدون قید و شرط واجب می‌باشد.
در صحیح مسلم در ادامه این حدیث آمده است:
{{متن عربی|«وَأَهْلُ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي» فَقَالَ لَهُ حُصَيْنٌ: وَمَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ؟ يَا زَيْدُ أَلَيْسَ نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ؟ قَالَ: نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ، وَلَكِنْ أَهْلُ بَيْتِهِ مَنْ حُرِمَ الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ، قَالَ: وَمَنْ هُمْ؟ قَالَ: هُمْ آلُ عَلِيٍّ وَآلُ عَقِيلٍ، وَآلُ جَعْفَرٍ، وَآلُ عَبَّاسٍ قَالَ: كُلُّ هَؤُلَاءِ حُرِمَ الصَّدَقَةَ؟ قَالَ: نَعَمْ.}}<ref>قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۳.</ref>


۳ـ با توجّه به دو نکته قبلی عصمت اهلبیت به خوبی اثبات می‌شود.
=== ایرادات بر ابن‌تیمیه ===
یکی از ایرادهای بر این نقل، جمله {{متن عربی|نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ}} است که در [[زید بن ارقم]] می‌گوید اهل‌بیت علاوه بر زن‌ها شامل [[آل علی]]، [[آل عقیل]]، [[آل جعفر]] و [[آل عباس]] نیز می‌شود.<ref>قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق، ج۱۵، ص۱۷۹.</ref> [[فخر رازی]] نیز اهل‌بیت را در آیه مباهله بر [[پنج تن آل عبا]] در [[آیه مباهله]] تطبیق می‌دهد و می‌گوید: «و بدان که صحت این روایت بین اهل تفسیر و حدیث متفق علیه است و همه صحت آن را پذیرفته‌اند.»<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۸۰.</ref> همچنین [[صحیح مسلم]] این روایت را نقل نموده است که مراد از اهل‌بیت [[پنج تن]] است.<ref>صحیح مسلم بشرح النوری، ج۱۵، ص۵۱۴.</ref>


۴ـ در هر عصر و زمان باید فردی یا افرادی از اهلبیت(ع) در کنار قرآن باشند.
[[محدثان اهل‌سنت]] نیز حدیث ثقلین را طبق نقل شیعه نقل نموده‌اند، [[ترمذی]] در صحیح خود با سندی منتهی به زید بن ارقم چنین نقل می‌کند که پیامبر اسلام فرمود {{متن عربی|يا أيُّهَا النّاسُ، إنّي قَد تَرَكتُ فيكُم ما إن أخَذتُم بِهِ لَن تَضِلّوا، كِتابَ اللّهِ، وعِترَتي أهلَ بَيتي|ترجمه=ای مردم آگاه باشید که من در بین شما چیزی را باقی گذاشتم که اگر آن را بگیرید و بدان تمسک کنید هرگز گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و خانواده من و اهل‌بیت من هستند.<ref>ترمذی، محمد بن عیسی، صحیح ترمذی، مطبعه بولاق، ۱۲۹۲، ج۲، ص۳۰۸.</ref>}} [[سلطان الواعظین]] حدود چهل طریق از [[علمای اهل‌سنت]] را نام می‌برد که حدیث را به این صورت نقل کرده‌اند: {{متن عربی|إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ … مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا ابداً»<ref>شیرازی، سلطان الواعظین، شبهای پیشاور، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، چاپ سی و هفتم، ۱۳۷۶، ص۲۲۶–۲۲۴؛ خوارزمی، مناقب خوارزمی، مقدمه محمدرضا موسوی خراسان، تهران، مکتبه، نینوی الحدیثه، ص۲۲۴–۲۲۲.</ref>}}
همچنین ابن تیمیه نزد برخی از علمای اهل‌سنت دارای اعتبار و جایگاه خاص روایی نیست و روایات بیان شده توسط او باید مانند سایر روایات مورد بررسی سندی و محتوایی قرار گیرد. علاوه بر آن برخی از بزرگان [[مذاهب چهارگانه اهل‌سنت]] اعتقادات و افکار او را مورد خدشه دانسته و حتی او را [[کافر]] دانسته‌اند. او دشمنی آشکار با [[ائمه معصومین(ع)]] و شیعه دارد چنان‌که کتمان و رد [[فضائل اهل‌بیت]] و دفاع از دشمنان آنها مانند [[بنی‌امیه]]، [[خوارج]]، ناصبی‌ها و [[تکفیر شیعیان]] جزو مبانی فکری و اعتقادی اوست.
*سند [[محمد بن مسلم]] قرائنی در روایت دارد که دلالت بر جعلی و نادرست بودن حدیث دارد.<ref> ابن حجر عسقلانی، الدرالکافه، بیروت، ص۱۴۵؛ عبدالسلام، عمر، مخالفه الوهابیه للقرآن و السنه، بیروت، دارالهدایه، چاپ اوّل، ۱۴۱۶ق، ص۱۱</ref>


۵ـ جدایی یا پیشی گرفتن از اهلبیت مایه گمراهی است.
۶ـ آن‌ها از همه افضل و اعلم و برترند.<ref>پیام قرآن، همان، ج۹، ص۷۷–۷۶.</ref>
با توجه به نکات بیان شده باید گفت: اوّلاً که در این نقل قرائنی وجود دارد که می‌رساند این نقل درست نیست چون در این نقل آمده است: «نساؤه من اهل بیته» و در پایان زیدبن ارقم می‌گوید اهل بیت علاوه بر زنها شامل آل علی و آل عقیل و آل جعفر و آل عباس<ref>ابوالحسین مسلم بن حجّاج القشیری، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق، ج۱۵، ص۱۷۹.</ref> می‌شود با این‌که فخر رازی بعد از تطبیق اهل بیت بر خمسه طیبّه(ع) در آیهٔ مباهله می‌گوید «و بدان که صحت این روایت بین اهل تفسیر و حدیث متفق علیه است و همه صحّت آن را پذیرفته‌اند»<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۸۰.</ref> خود صحیح مسلم هم این روایت را نقل نموده است که مراد از اهل‌بیت خمسه طیّبه می‌باشد<ref>صحیح مسلم بشرح النوری، همان، ج۱۵، ص۵۱۴؛ و هم‌چنین دیگر محدثین عامه همچون حاکم در مستدرک و… نقل نموده‌اند.</ref> پس ذیل روایت مذکور در سئوال دلیل بر عدم صحت آن است.
ثانیاً بر فرض که تنها طریق صحیح حدیث شریف ثقلین همان باشد که ابن تیمیّه گفته است باز هم تا حدودی مدعای شیعیان را ثابت می‌کند، و می‌رساند که به‌هرحال دو ثقل اکبر جا مانده از پیامبر(ص) قرآن و اهلبیت (ولو به معنای وسیع آن) می‌باشد و اتفاقاً در مورد اهل بیت سه بار تأکید می‌کند که «خدا را بیاد شما می‌اندازم در مورد اهل بیتم» هر چند جملات لن یفترقا را ندارد، ای کاش ابن تیمیّه و وهابی‌ها به همین مضمون عمل می‌کردند، و این همه مضامین قرآن را که درباره شفاعت، تحصیل نمودن وسیله به سوی خدا، متوسل شدن به پیامبر(ص) برای استغفار، نفی تجسیم، زیر پا قرار نمی‌دادند و ای کاش به تأکید حدیث توجّه می‌کردند که سه بار درباره اهلبیت تأکید نموده است و این همه بی‌حرمتی‌ها به اهلبیت و قبور آن‌ها در بقیع و کربلا و… روا نمی‌داشتند.<ref>ر. ک. سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، همان، تمام کتاب.</ref>
ثالثاً: که محدّثین دیگری از اهل سنّت حدیث ثقلین را به‌گونه‌ای که شیعه نقل نموده است، نقل کرده‌اند، که ما به یک نمونه اشاره و بقیّه را به مراجع مربوطه ارجاع می‌دهیم ترمذی در صحیحش با سندی منتهی به همان زیدبن ارقم که ناقل روایت مذکور در سئوال است، چنین نقل می‌کند<ref>محمدبن عیسی ترمذی، صحیح ترمذی، مطبعه بولاق، ۱۲۹۲، ج۲، ص۳۰۸.</ref> که پیامبر اسلام فرمود «یا ایها الناس انی قد ترکت فیکم ما ان اخذتم به لن تضلوا کتاب الله و عترتی اهل بیتی» ای مردم بیدار باشید که من در بین شما چیزی را باقی گذاشتم که اگر آن را بگیرید و بدان تمسک کنید هرگز گمراه نخواهید شد آن کتاب خدا و خانواده من اهلبیت من هستند.
مرحوم سلطان الواعظین حدود چهل طریق از علمای عامّه را نام می‌برد که حدیث را به این صورت نقل کرده‌اند «انی تارک فیکم الثقلین کتاب‌الله و عترتی اهل بیتی لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض من توسل (أو تمسک) بهما فقد نجی و من تخلّف عنها فقد هلک … ما إنْ تمسکتم بهما لن تضلّوا ابداً»<ref>شیرازی، سلطان الواعظین، شبهای پیشاور، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، چاپ سی و هفتم، ۱۳۷۶، ص۲۲۶–۲۲۴؛ و ر.ک. خوارزمی، مناقب خوارزمی، با مقدمه محمدرضا موسوی خراسان، تهران، مکتبه، نینوی الحدیثه، ص۲۲۴–۲۲۲.</ref> آیا می‌شود چشم‌ها را بست و گفت نقل دقیق همان است که ابن تیمیّه می‌گوید با این‌که این همه از علمای عامّه برخلاف ایشان و موافق با شیعه نقل نموده‌اند.
رابعاً: این است که اگر در مورد نقل کلامی از شخصیتی اختلاف پیش آید و بر فرض هم آن شخصیّت از دنیا رفته باشد باید رفت و در خانه اهل بیت و بستگان او زانو زد و پرسید که حقیقت آن کلام او چه بوده است؟ زیرا «اهل البیت ادری ما فی البیت»: اهل یک خانه از هرکس به آنچه در آن خانه است آگاهند. با رفتن به در خانه اهل بیت پیامبر(ص) همان اهلبیتی که – همان گونه که قبلاً نقل نمودیم - فخر رازی اتّفاق اهل تفسیر و حدیث را بر آن مدّعی شده است می‌گویند پیامبر(ص) جدّ ما چنین فرمودند: «انی مخّلف (در بعضی از نقل‌ها تارکٌ) فیکم الثقلّین کتاب الله و عترتی اهلبیتی لن تضلّوا (ما تمسکتم بهما)»<ref>حر عاملی، اثبات الهداه، قم، مطبعه العلمیه، ج۱، ص۵۶۲.</ref> و به عبارت‌های دیگری که مقداری با این عبارت تفاوت دارد نیز نقل شده است.<ref>ر. ک. همان مدرک، ج۱، ص۵۶۸ و ج۱، ص۵۷۱ و ج۱، ص۶۹۳ و ج۱، ص۵۲۹؛ و ر.ک. محمدبن بابویه الصدوق القمی، معانی الاخبار، تهران، مطبعه الحیدری، مکتبه الصدق، ص۹۰.</ref>
بنابراین نتیجه بحث این است که:
اوّلاً خود ابن تیمیه در زمان پیامبر(ص) حضور نداشته تا بتواند مستقیم حدیث نقل کند و بگوید نقل شیعیان صحیح نیست، بلکه هم او و هم شیعیان باید با واسطه نقل کنند و آن واسطه‌ها را باید بررسی نمود.
ثانیاً: در خود روایت قرائنی داریم که می‌رساند این نقل که در سئوال آمده و سخن ابن تیمیّه است صحیح نمی‌باشد.
ثالثاً: همین متنِ مورد تأیید ابن تیمیّه نیز، تا حدودی مدّعای شیعیان را ثابت می‌کند مخصوصاً که سه بار درباره اهلبیت تأکید و سفارش نموده است، آیا خود ابن تیمیّه به این سفارشات عمل کرده یا وهابی‌ها به آن عمل نمودند؟ یا برعکس قبور ائمه(ع) را تخریب نمودند.
رابعاً: اکثر محدّثین اهل سنّت، حدیث را شبیه آنچه که شیعیان نقل نموده‌اند، نقل کرده‌اند.
خامساً: بر فرض اختلاف در مورد کلام پیامبر(ص) باید از اهلبیت او سئوال کنیم که «أدری بما فی البیت» می‌باشند و اهلبیت هم برخلاف نقل ابن تیمیّه نقل کرده‌اند.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
== مطالعه بیشتر ==
* سلطان الواعظین شیرازی، شبهای پیشاور.
* سیّد هاشم بحرینی، غایته المرام.
۳ـ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۲.
۴ـ سنن ترمذی، ج۲، ص۳۰۷.
۵ـ سنن دارمی، ج۲، ص۴۳۲.
۶ـ مسند احمد، ج۳، ص۱۴، ۱۷، ۲۶،...
۷ـ خصائص العلوی نسائی، ص۳۰.
۸ـ مستدرک حاکم، ج۳.
۹ـ طبقات محمدبن سعد زهری.
۱۰ـ پیام قرآن.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۸۲: خط ۴۱:
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | ارزیابی کمی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت = ب
  | کیفیت =
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۵

سؤال

ابن‌تیمیه معتقد است که حدیث ثقلین آن‌گونه که شیعه آن را نقل می‌کند صحیح نبوده بلکه متن صحیح حدیث، آن است که صحیح مسلم نقل نموده: «وَأَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ، أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللهِ فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللهِ، وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ …» آیا این مطلب صحیح است؟

ابن‌تیمیه یکی از نقل‌های حدیث ثقلین که در صحیح مسلم نقل شده را صحیح می‌داند. این نقل برخلاف نقل متواتر و مشهوری است که در منابع معتبر شیعه و اهل‌سنت از پیامبر(ص) نقل شده است. نقل مورد تایید ابن‌تیمیه دارای ایرادهای محتوایی و سندی است. همچنین دشمنی آشکار ابن‌تیمیه با اهل‌بیت(ع) و شیعه می‌تواند دلیلی بر اصرار رد روایت نقل شده در منابع شیعه باشد.

جایگاه حدیث ثقلین

حدیث ثقلین از احادیث متواتر اسلامی است که موارد مختلفی از پیامبر(ص) نقل شده است.[۱] عالمان شیعه با توجه به اسناد و راویان این حدیث، صدور آن از پیامبر(ص) قطعی می‌دانند.[۲]

این حدیث به ۳۹ طریق از کتاب‌های اهل‌سنت نقل شده است. حدیث در کتاب‌های مسند احمد، صحیح مسلم، مناقب ابن مغازلی، سنن ترمذی، العمده ثعلبی، مسند ابی‌یعلی، المعجم الاوسط طبرانی، العمده ابن بطریق، ینابیع الموده قندوزی، الطرائف ابن مغازلی، فرائد السمطین و شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید آمده است.[۳] همچنین منابع روایی شیعه، ۸۲ حدیث با مضمون حدیث ثقلین نقل نموده‌اند که در کتاب‌های الکافی، کمال‌الدین، آمالی صدوق، آمالی مفید، آمالی طوسی، عیون اخبار الرضا، الغیبه نعمانی، بصائر الدرجات و ... جمع‌آوری شده است.[۴]

نقل متواتر حدیث ثقلین

قرائت ابن‌تیمیه

ابن‌تیمیه نقل زیر را که در صحیح مسلم آمده است صحیح می‌داند:

در صحیح مسلم در ادامه این حدیث آمده است: ««وَأَهْلُ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي» فَقَالَ لَهُ حُصَيْنٌ: وَمَنْ أَهْلُ بَيْتِهِ؟ يَا زَيْدُ أَلَيْسَ نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ؟ قَالَ: نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ، وَلَكِنْ أَهْلُ بَيْتِهِ مَنْ حُرِمَ الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ، قَالَ: وَمَنْ هُمْ؟ قَالَ: هُمْ آلُ عَلِيٍّ وَآلُ عَقِيلٍ، وَآلُ جَعْفَرٍ، وَآلُ عَبَّاسٍ قَالَ: كُلُّ هَؤُلَاءِ حُرِمَ الصَّدَقَةَ؟ قَالَ: نَعَمْ.»[۸]

ایرادات بر ابن‌تیمیه

یکی از ایرادهای بر این نقل، جمله «نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ» است که در زید بن ارقم می‌گوید اهل‌بیت علاوه بر زن‌ها شامل آل علی، آل عقیل، آل جعفر و آل عباس نیز می‌شود.[۹] فخر رازی نیز اهل‌بیت را در آیه مباهله بر پنج تن آل عبا در آیه مباهله تطبیق می‌دهد و می‌گوید: «و بدان که صحت این روایت بین اهل تفسیر و حدیث متفق علیه است و همه صحت آن را پذیرفته‌اند.»[۱۰] همچنین صحیح مسلم این روایت را نقل نموده است که مراد از اهل‌بیت پنج تن است.[۱۱]

محدثان اهل‌سنت نیز حدیث ثقلین را طبق نقل شیعه نقل نموده‌اند، ترمذی در صحیح خود با سندی منتهی به زید بن ارقم چنین نقل می‌کند که پیامبر اسلام فرمود «يا أيُّهَا النّاسُ، إنّي قَد تَرَكتُ فيكُم ما إن أخَذتُم بِهِ لَن تَضِلّوا، كِتابَ اللّهِ، وعِترَتي أهلَ بَيتي؛ ای مردم آگاه باشید که من در بین شما چیزی را باقی گذاشتم که اگر آن را بگیرید و بدان تمسک کنید هرگز گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و خانواده من و اهل‌بیت من هستند.[۱۲]» سلطان الواعظین حدود چهل طریق از علمای اهل‌سنت را نام می‌برد که حدیث را به این صورت نقل کرده‌اند: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ … مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا ابداً»[۱۳]» همچنین ابن تیمیه نزد برخی از علمای اهل‌سنت دارای اعتبار و جایگاه خاص روایی نیست و روایات بیان شده توسط او باید مانند سایر روایات مورد بررسی سندی و محتوایی قرار گیرد. علاوه بر آن برخی از بزرگان مذاهب چهارگانه اهل‌سنت اعتقادات و افکار او را مورد خدشه دانسته و حتی او را کافر دانسته‌اند. او دشمنی آشکار با ائمه معصومین(ع) و شیعه دارد چنان‌که کتمان و رد فضائل اهل‌بیت و دفاع از دشمنان آنها مانند بنی‌امیه، خوارج، ناصبی‌ها و تکفیر شیعیان جزو مبانی فکری و اعتقادی اوست.

  • سند محمد بن مسلم قرائنی در روایت دارد که دلالت بر جعلی و نادرست بودن حدیث دارد.[۱۴]


منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از دانشمندان، پیام قرآن، قم، انتشارات نسل جوان، ج۹، ص۶۲.
  2. سبحانی، جعفر، پیشوائی از نظر اسلام، قم، انتشارات مکتب اسلام، ۱۳۷۴، ص۲۰۳.
  3. غایة المرام و حجة الخصام، ج ۲، ص ۳۰۴–۳۲۰
  4. بحرانی، سید هاشم بن‌ سلیمان، غایة المرام و حجة الخصام، ج ۲، ص ۳۲۰–۳۶۷
  5. سوره احزاب، آیه۳۳
  6. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بی‌تا، ج۱، ص۲۹۴؛ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، قم، مطبعه العلمیه، ج۱، ص۵۲۹، ۵۶۲، ۵۶۸، ۵۷۱، ۵۹۳؛ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، تهران، مطبعه الحیدری، مکتبه الصدق، ص۹۰
  7. ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة النبویه، تحقیق محمد رشاد سالم، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیه، ج۳، ص۳۹۴، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
  8. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۳.
  9. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۱ق، ج۱۵، ص۱۷۹.
  10. فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۸۰.
  11. صحیح مسلم بشرح النوری، ج۱۵، ص۵۱۴.
  12. ترمذی، محمد بن عیسی، صحیح ترمذی، مطبعه بولاق، ۱۲۹۲، ج۲، ص۳۰۸.
  13. شیرازی، سلطان الواعظین، شبهای پیشاور، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، چاپ سی و هفتم، ۱۳۷۶، ص۲۲۶–۲۲۴؛ خوارزمی، مناقب خوارزمی، مقدمه محمدرضا موسوی خراسان، تهران، مکتبه، نینوی الحدیثه، ص۲۲۴–۲۲۲.
  14. ابن حجر عسقلانی، الدرالکافه، بیروت، ص۱۴۵؛ عبدالسلام، عمر، مخالفه الوهابیه للقرآن و السنه، بیروت، دارالهدایه، چاپ اوّل، ۱۴۱۶ق، ص۱۱