خاتم النبیین در آیه ۴۰ سوره احزاب: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== خاتم النبیین == | == خاتم النبیین == | ||
«خاتَم» (به فتح تاء) به معنای نگین انگشتر است که در قدیم با حک کردن نام خود بر روی آن، پایانِ دستورها و نامهها را با آن مُهر میکردند.<ref>تفسیر نور، | «خاتَم» (به فتح تاء) به معنای نگین انگشتر است که در قدیم با حک کردن نام خود بر روی آن، پایانِ دستورها و نامهها را با آن مُهر میکردند.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۷، ص۳۷۵.</ref> قُراء در قرائت خاتم اختلاف کردند. برخی آن را به فتح تا میخوانند و برخی به کسره که به معنای تمامکننده است که هر دو یک معنا را میرساند.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص: ۴۳۲</ref> | ||
آیه ۴۰ سوره احزاب، تنها آیهای است که هم نام پیامبر(ص) و هم رسالت او را در قالب دو عنوان ذکر کرده است: «رَسُولَ اللَّهِ»، «خاتَمَ النَّبِیِّینَ».<ref>تفسیر نور، | آیه ۴۰ سوره احزاب، تنها آیهای است که هم نام پیامبر(ص) و هم رسالت او را در قالب دو عنوان ذکر کرده است: «رَسُولَ اللَّهِ»، «خاتَمَ النَّبِیِّینَ».<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، جلد ۷، ص۳۷۶.</ref> مراد از «خاتَمَ النَّبِیِّینَ» این است که نبوت با حضرت محمد(ص) ختم شده، و بعد از او دیگر نبوتی نخواهد بود.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۲۵.</ref> خاتم بودن، فضیلت مخصوص و مختص به پیامبر(ص) است که خداوند او را در میان تمام پیامبران مختص فرموده است.<ref>طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج۲۰، ص۱۳۳.</ref> بنابراین شریعت او تا روز قیامت پایدار و باقی است.<ref>طبرسی، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ج۵، ص۱۳۴.</ref> مسلمانان همگی وحدت نظر دارند بر اینکه پس از حضرت محمد(ص) به کسی وحی نمیشود.<ref>مغنیه، تفسیر کاشف، ج۶، ص۲۲۵.</ref> | ||
برخی مفسران گفتهاند اینکه فرزندان ذکور پیامبر(ص) در حیات او وفات یافتند، علت این است که اگر زنده میماندند، به جهت مزیت و شرافت رتبه، لیاقت نبوت داشتند و منصب نبوت به آنان میرسید.<ref>منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، | برخی مفسران گفتهاند اینکه فرزندان ذکور پیامبر(ص) در حیات او وفات یافتند، علت این است که اگر زنده میماندند، به جهت مزیت و شرافت رتبه، لیاقت نبوت داشتند و منصب نبوت به آنان میرسید.<ref>کاشانی، ملا فتحالله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج۷، ص۲۹۹.</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == | ||
* تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، ج۱۷، ص۳۳۶ تا ۳۴۹. | |||
* تفسیر المیزان، تألیف علامه طباطبائی، ترجمه سید محمد باقر همدانی، ج۱۶، ص۵۰۷ تا ۵۱۱.{{پایان مطالعه بیشتر}} | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۶ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۷
مفردات قرآن |
---|
قول سدید |
خاتم النّبیین، یک بار در قرآن، در آیه ۴۰ سوره احزاب آمده است. خاتم النبیین به معنای «آخرین پیامبر» تصریح دارد که حضرت محمد(ص) آخرین پیامبر و خاتم نبوت است.
متن آیه
﴿ | مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلٰکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ ۗ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا
محمّد پدر هیچیک از مردان شما نیست، ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است. و خدا همواره بر هر چیزی داناست. احزاب:۴۰ |
﴾ |
خاتم النبیین
«خاتَم» (به فتح تاء) به معنای نگین انگشتر است که در قدیم با حک کردن نام خود بر روی آن، پایانِ دستورها و نامهها را با آن مُهر میکردند.[۱] قُراء در قرائت خاتم اختلاف کردند. برخی آن را به فتح تا میخوانند و برخی به کسره که به معنای تمامکننده است که هر دو یک معنا را میرساند.[۲]
آیه ۴۰ سوره احزاب، تنها آیهای است که هم نام پیامبر(ص) و هم رسالت او را در قالب دو عنوان ذکر کرده است: «رَسُولَ اللَّهِ»، «خاتَمَ النَّبِیِّینَ».[۳] مراد از «خاتَمَ النَّبِیِّینَ» این است که نبوت با حضرت محمد(ص) ختم شده، و بعد از او دیگر نبوتی نخواهد بود.[۴] خاتم بودن، فضیلت مخصوص و مختص به پیامبر(ص) است که خداوند او را در میان تمام پیامبران مختص فرموده است.[۵] بنابراین شریعت او تا روز قیامت پایدار و باقی است.[۶] مسلمانان همگی وحدت نظر دارند بر اینکه پس از حضرت محمد(ص) به کسی وحی نمیشود.[۷]
برخی مفسران گفتهاند اینکه فرزندان ذکور پیامبر(ص) در حیات او وفات یافتند، علت این است که اگر زنده میماندند، به جهت مزیت و شرافت رتبه، لیاقت نبوت داشتند و منصب نبوت به آنان میرسید.[۸]
مطالعه بیشتر
- تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، ج۱۷، ص۳۳۶ تا ۳۴۹.
- تفسیر المیزان، تألیف علامه طباطبائی، ترجمه سید محمد باقر همدانی، ج۱۶، ص۵۰۷ تا ۵۱۱.
منابع
- ↑ قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۷، ص۳۷۵.
- ↑ ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص: ۴۳۲
- ↑ قرائتی، محسن، تفسیر نور، جلد ۷، ص۳۷۶.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۲۵.
- ↑ طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج۲۰، ص۱۳۳.
- ↑ طبرسی، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ج۵، ص۱۳۴.
- ↑ مغنیه، تفسیر کاشف، ج۶، ص۲۲۵.
- ↑ کاشانی، ملا فتحالله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج۷، ص۲۹۹.