علت سجده نکردن شیطان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
قرآن دلیل سجده نکردن [[شیطان]](ابلیس) بر انسان را از قول خود او می‌آورد که می‌گوید من از انسان بهتر هستم. و دلیلش را این می‌داند که خودش از آتش خلق شده و انسان از خاک. برتر دانستن خود از انسان، دلیل اصلی عدم سجده شیطان بوده است.
قرآن دلیل سجده نکردن [[شیطان]] (ابلیس) بر انسان را از قول خود او می‌آورد که می‌گوید من از انسان بهتر هستم. و دلیلش را این می‌داند که خودش از آتش خلق شده و انسان از خاک. برتر دانستن خود از انسان، دلیل اصلی عدم سجده شیطان بوده است.


در قرآن آمده است که خداوند از شیطان می‌پرسد چرا بر آدم [[سجده]] نکردی. آیا تکبر ورزیدی یا از برتری‌جویانی( عالیین)؟<ref>آیه ۷۵ سوره ص</ref> و شیطان جواب می‌دهد چون من از او بهتر هستم. من از آتش آفریده شدم و او از گِل:{{قرآن|قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ ۖ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ|ترجمه=گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريده‌اى و او را از گِل آفريده‌اى.»|سوره=ص|آیه=۷۶}}
در قرآن آمده است که خداوند از شیطان می‌پرسد چرا بر آدم [[سجده]] نکردی. آیا تکبر ورزیدی یا از برتری‌جویانی( عالیین)؟<ref>سوره ص، آیه ۷۵.</ref> و شیطان جواب می‌دهد چون من از او بهتر هستم. من از آتش آفریده شدم و او از گِل:{{قرآن|قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ ۖ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ|ترجمه=گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريده‌اى و او را از گِل آفريده‌اى.»|سوره=ص|آیه=۷۶}}


در [[سوره حجر]] هم خداوند از شیطان می‌پرسد چرا از سجده‌کنندگان نیستی؟ و شیطان می‌گوید شایسته من نیست که به بشری که از گِل خشک و بدبو آفریده شده است سجده کنم.<ref>آیه ۳۳ سوره حجر</ref>
در [[سوره حجر]] هم خداوند از شیطان می‌پرسد چرا از سجده‌کنندگان نیستی؟ و شیطان می‌گوید شایسته من نیست که به بشری که از گِل خشک و بدبو آفریده شده است سجده کنم.<ref>سوره حجر، آیه ۳۳.</ref>
 
مفسران علت اینکه شیطان از فرمان خداوند سرپیچی کرد را این دانسته‌اند که از نظر شیطان فرمان خداوند را زمانی باید اطاعت کرد که حق باشد. و شیطان، حکمت و اراده مطلق خداوند را نادیده گرفته و نتوانسته بنده مطلق خداوند باشد و از تمام اوامر الهی اطاعت کند.<ref>ترجمه تفسير الميزان، ج۱۷، ص: ۳۴۴</ref>  
 
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
 
== مطالعه بیشتر ==
۱ـ تفسیر مجمع البیان، طبرسی. با ترجمه گروهی از مترجمان، ج۲۱، ص۱۳۲.
 
۲ـ تفسیر نورالثقلین، عبد علی عروسی حویزی، ج۴، ص۴۷۱.
 
۳ـ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴، فیض الاسلام.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


مفسران علت اینکه شیطان از فرمان خداوند سرپیچی کرد را این دانسته‌اند که از نظر شیطان فرمان خداوند را زمانی باید اطاعت کرد که حق باشد. و شیطان، حکمت و اراده مطلق خداوند را نادیده گرفته و نتوانسته بنده مطلق خداوند باشد و از تمام اوامر الهی اطاعت کند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسير الميزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی، ۱۳۸۲ش، ج۱۷، ص ۳۴۴.</ref>{{پایان پاسخ}}
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۴

سؤال

قرآن کریم سجده نکردن شیطان را به دو علت ذکر می‌کند: تکبر، یا این که شیطان خود را از عالین حساب کرده بود، منظور از عالین چیست؟

قرآن دلیل سجده نکردن شیطان (ابلیس) بر انسان را از قول خود او می‌آورد که می‌گوید من از انسان بهتر هستم. و دلیلش را این می‌داند که خودش از آتش خلق شده و انسان از خاک. برتر دانستن خود از انسان، دلیل اصلی عدم سجده شیطان بوده است.

در قرآن آمده است که خداوند از شیطان می‌پرسد چرا بر آدم سجده نکردی. آیا تکبر ورزیدی یا از برتری‌جویانی( عالیین)؟[۱] و شیطان جواب می‌دهد چون من از او بهتر هستم. من از آتش آفریده شدم و او از گِل:﴿قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ ۖ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ؛ گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريده‌اى و او را از گِل آفريده‌اى.»(ص:۷۶)

در سوره حجر هم خداوند از شیطان می‌پرسد چرا از سجده‌کنندگان نیستی؟ و شیطان می‌گوید شایسته من نیست که به بشری که از گِل خشک و بدبو آفریده شده است سجده کنم.[۲]

مفسران علت اینکه شیطان از فرمان خداوند سرپیچی کرد را این دانسته‌اند که از نظر شیطان فرمان خداوند را زمانی باید اطاعت کرد که حق باشد. و شیطان، حکمت و اراده مطلق خداوند را نادیده گرفته و نتوانسته بنده مطلق خداوند باشد و از تمام اوامر الهی اطاعت کند.[۳]

منابع

  1. سوره ص، آیه ۷۵.
  2. سوره حجر، آیه ۳۳.
  3. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسير الميزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی، ۱۳۸۲ش، ج۱۷، ص ۳۴۴.