فرق اسلام با ایمان: تفاوت میان نسخهها
(اصلاح ارقام) |
(←کاربرد اسلام و ایمان در روایات: اصلاح ارقام) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
== کاربرد اسلام و ایمان در روایات == | == کاربرد اسلام و ایمان در روایات == | ||
[[امام باقر(ع)]] فرمود: {{عربی|الْإِيمَانُ مَا كَانَ فِي الْقَلْبِ وَ الْإِسْلَامُ مَا كَانَ عَلَيْهِ الْمَنَاكِحُ وَ الْمَوَارِيثُ وَ تُحْقَنُ بِهِ الدِّمَاءُ وَ الْإِيمَانُ يَشْرَكُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا يَشْرَكُ الْإِيمَانَ|ترجمه= ايمان آن است كه در قلب باشد، و اسلام آن است كه احكام ظاهرى اسلام چون ازدواج، ميراث، و حفظ جان بر اساس آن اجرا شود، ايمان با اسلام شريك است و اسلام با ايمان شريك نيست.}}<ref>برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق، ۴۵ باب الإسلام و الإيمان، حدیث۴۲۴.</ref> | |||
[[امام صادق( | [[امام صادق(ص)]] فرمود: {{عربی| الْإِسْلَامُ يُحْقَنُ بِهِ الدَّمُ وَ يُؤَدَّى بِهِ الْأَمَانَةُ وَ يُسْتَحَلُّ بِهِ الْفَرْجُ وَ الثَّوَابُ عَلَى الْإِيمَانِ|ترجمه=بوسيله اسلام خون شخص محفوظ شود و امانت ادا شود و زناشوئى حلال گردد. ثواب در برابر ايمان است.}}<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۴، حدیث۱ و ۶.</ref> | ||
در بعضي از روايات مفهوم «اسلام» منحصر به اقرار لفظي شمرده شده، در حالي که ايمان اقرار توأم با عمل معرفي شده است: | در بعضي از روايات مفهوم «اسلام» منحصر به اقرار لفظي شمرده شده، در حالي که ايمان اقرار توأم با عمل معرفي شده است: {{عربی|الْإِيمَانُ إِقْرَارٌ وَ عَمَلٌ وَ الْإِسْلَامُ إِقْرَارٌ بِلَا عَمَلٍ|ترجمه= ایمان اقرار کردن همراه با عمل است. اسلام اقرار کردن بدون عمل میباشد.}}<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۴، حدیث۲.</ref> | ||
از امام صادق(ع) فرمود: | سماعه از امام صادق(ع) پرسید: آیا اسلام و ايمان از هم جدا هستند؟ فرمود: ايمان همه جا شريك اسلام است ولى اسلام شريك ايمان نيست. سماعه گفت: آنها را براى من شرح ده. فرمود: اسلام شهادت به يگانگى خدا و تصديق رسول خدا است و به وسيله آن، خونها محفوظ گردد و نكاح و ارث مجرى شوند و همه مردم مسلمان بر ظاهر آن باشند و ايمان هدايت معنوى و عقيدهاى است كه در دل نسبت به اسلام ثابت مىشود و عملى كه بدان انجام مىشود، ايمان يك درجه برتر از اسلام است به راستى ايمان از نظر ظاهر با اسلام شريك است ولى اسلام در باطن با ايمان شريك نيست و اگر چه در بيان و شرح باهم جمع مىشوند.<ref>كلينى، محمد بن يعقوب، أصول الكافي، ترجمه: محمد باقر كمرهاى، قم، اسوه، چاپ سوم، ۱۳۷۵ ش، ج۴، ص۸۵.</ref> | ||
اين تفاوت مفهومي در صورتي است که اين دو واژه در برابر هم قرار گيرند، اما هرگاه این دو واژه، جدا از هم ذکر شوند، ممکن است اسلام بر همان چيزي اطلاق شود که ايمان بر آن اطلاق مي شود، يعني هر دو واژه در يک معني استعمال گردد.{{مدرک|date=مرداد۱۴۰۲}} | اين تفاوت مفهومي در صورتي است که اين دو واژه در برابر هم قرار گيرند، اما هرگاه این دو واژه، جدا از هم ذکر شوند، ممکن است اسلام بر همان چيزي اطلاق شود که ايمان بر آن اطلاق مي شود، يعني هر دو واژه در يک معني استعمال گردد.{{مدرک|date=مرداد۱۴۰۲}} |
نسخهٔ ۱۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۴
این مقاله هماکنون به دست fabbasi در حال ویرایش است. |
طبق آيه ۱۴ سوره حجرات، فرق بين اسلام و ايمان چيست؟
اسلام به معنای تسلیم شدن در ظاهر و ایمان به معنای اعتقاد قلبی است. اگر اسلام و ایمان کنار هم آمده باشد بدین معناست و اگر جدا هم از هم باشند گاهی اسلام همان معنای ایمان را خواهد داشت.
متن آیه
﴿ | قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في قُلُوبِكُمْ وَ إِنْ تُطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ
عربهاى باديهنشين گفتند: ايمان آوردهايم بگو: شما ايمان نياوردهايد، ولى بگوييد اسلام آوردهايم، امّا هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد، چيزى از پاداش كارهاى شما را فروگذار نمىكند، خداوند، آمرزنده مهربان است. حجرات:۱۴ |
﴾ |
شأن نزول آیه
برخی از بادیهنشینان نزد رسول خدا(ص) آمده و میگفتند ما ایمان آوردهایم یعنی خدا را تصدیق کرده و به نبوتت اقرار داریم و در باطن اینگونه نبودند، خدا به پیامبرش خبر داد که اینها ایمان حقیقی و قلبی ندارند. به اینها بگو شما در باطن کافرید و در ظاهر مسلمان. هر وقت از خدا و پیامبرش اطاعت کردید و اعمالتان را درست بجا آوردید مومن میشوید.[۱]
برخی از مفسران گفتهاند: گروهی از بادیهنشینان در يك سال خشكسال خدمت پيامبر(ص) آمده با اينكه در واقع ايمان نياورده بودند، به منظور گرفتن صدقه از آن حضرت اظهار ايمان مىكردند. خداوند به پيامبر(ص) دستور داد كه از باطنشان به آنان بگويد تا براى آنان معجزهاى باشد.[۲]
مراد از اعراب بعضى از عربهاى باديهنشين بوده،نه همه آنان، به شهادت آيه ۹۹ سوره توبه که برخی دیگر از بادیهنشینان را مومنان به خدا و آخرت دانسته است: ﴿وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ؛ بعضى از اعراب به خدا و روز جزا ايمان دارند.﴾ [۳]
معناشناسی اسلام و ايمان در نگاه مفسران
علامه طباطبایی تفاوت اسلام و ایمان را در این میداند که ايمان معنايي است قائم به قلب و از قبيل اعتقاد درونی است و اسلام معنايي است قائم به زبان و اعضا. کلمه اسلام به معناي تسليم شدن و گردن نهادن است. تسليم شدن زبان به اين است که شهادتين را اقرار کند و تسليم شدن ساير اعضاء به اين است که هر چه خدا دستور ميدهد ظاهرا انجام دهد. چه اين که واقعا و قلبا اعتقاد به حقانيت آن چه زبان و عملش ميگويد داشته باشد و چه نداشته باشد و اين اسلام آثاري دارد که عبارت است از: محترم بودن جان و مال و حلال بودن نکاح و ارث بردن او.[۴]
تفسیر نمونه ذیل این آیه آورده است: تفاوت اسلام و ايمان، در اين است که «اسلام» شکل ظاهري قانوني دارد و هر کس شهادتين را بر زبان جاري کند، در سلک مسلمانان وارد ميشود و احکام اسلام بر او جاري ميگردد؛ ايمان يک امر واقعي و باطني است و جايگاه آن قلب آدمي است، نه زبان و ظاهر او.[۵]
برخی از مفسران بر این باورند که اسلام آوردن شخص گاهی ممکن است انگيزههاي مختلفي داشته باشد، حتي انگيزههاي مادي و منافع شخصي؛ اما «ايمان» همواره از انگيزههاي معنوي همراه با آگاهی و یقین سرچشمه ميگيرد.[۶]
ایمان با اطاعت واقعی تحقق مییابد که خدا هم پادشش را خواهد داد: ﴿وَ إِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْکمْ مِنْ أَعْمالِکمْ شَيْئاً؛ و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد، چيزى از پاداش كارهاى شما را فروگذار نمىكند.﴾ باید باطن انسان با ظاهرش مطابقت داشته باشد، نه اين که چون منافقان، ادای اطاعتکاران واقعي را درآورد.[۷] معناي آيه اين است: اگر خدا را در آن چه به شما امر ميکند و رسول را در آن چه به شما امر ميکند اطاعت کنيد، از پاداشهاي اعمالتان چيزي کم نميکند.
قرآن بعد از بیان تفاوت اسلام و ایمان، در توصیف ویژگی مؤمنان واقعي مي فرمايد: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِک هُمُ الصَّادِقُونَ؛ مؤمنان واقعى تنها كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آوردهاند، سپس هرگز شكّ و ترديدى به خود راه نداده و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كردهاند؛ آنها راستگويانند.﴾(حجرات:۱۵)
کاربرد اسلام و ایمان در روایات
امام باقر(ع) فرمود: «الْإِيمَانُ مَا كَانَ فِي الْقَلْبِ وَ الْإِسْلَامُ مَا كَانَ عَلَيْهِ الْمَنَاكِحُ وَ الْمَوَارِيثُ وَ تُحْقَنُ بِهِ الدِّمَاءُ وَ الْإِيمَانُ يَشْرَكُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا يَشْرَكُ الْإِيمَانَ؛ ايمان آن است كه در قلب باشد، و اسلام آن است كه احكام ظاهرى اسلام چون ازدواج، ميراث، و حفظ جان بر اساس آن اجرا شود، ايمان با اسلام شريك است و اسلام با ايمان شريك نيست.»[۸]
امام صادق(ص) فرمود: «الْإِسْلَامُ يُحْقَنُ بِهِ الدَّمُ وَ يُؤَدَّى بِهِ الْأَمَانَةُ وَ يُسْتَحَلُّ بِهِ الْفَرْجُ وَ الثَّوَابُ عَلَى الْإِيمَانِ؛ بوسيله اسلام خون شخص محفوظ شود و امانت ادا شود و زناشوئى حلال گردد. ثواب در برابر ايمان است.»[۹]
در بعضي از روايات مفهوم «اسلام» منحصر به اقرار لفظي شمرده شده، در حالي که ايمان اقرار توأم با عمل معرفي شده است: «الْإِيمَانُ إِقْرَارٌ وَ عَمَلٌ وَ الْإِسْلَامُ إِقْرَارٌ بِلَا عَمَلٍ؛ ایمان اقرار کردن همراه با عمل است. اسلام اقرار کردن بدون عمل میباشد.»[۱۰]
سماعه از امام صادق(ع) پرسید: آیا اسلام و ايمان از هم جدا هستند؟ فرمود: ايمان همه جا شريك اسلام است ولى اسلام شريك ايمان نيست. سماعه گفت: آنها را براى من شرح ده. فرمود: اسلام شهادت به يگانگى خدا و تصديق رسول خدا است و به وسيله آن، خونها محفوظ گردد و نكاح و ارث مجرى شوند و همه مردم مسلمان بر ظاهر آن باشند و ايمان هدايت معنوى و عقيدهاى است كه در دل نسبت به اسلام ثابت مىشود و عملى كه بدان انجام مىشود، ايمان يك درجه برتر از اسلام است به راستى ايمان از نظر ظاهر با اسلام شريك است ولى اسلام در باطن با ايمان شريك نيست و اگر چه در بيان و شرح باهم جمع مىشوند.[۱۱]
اين تفاوت مفهومي در صورتي است که اين دو واژه در برابر هم قرار گيرند، اما هرگاه این دو واژه، جدا از هم ذکر شوند، ممکن است اسلام بر همان چيزي اطلاق شود که ايمان بر آن اطلاق مي شود، يعني هر دو واژه در يک معني استعمال گردد.[نیازمند منبع]
منابع
- ↑ طوسى، محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، بیروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ اول، ج۹، ص۳۵۱.
- ↑ طبرسى، فضل بن حسن، ترجمه تفسير مجمع البيان، مترجم: گروهی از مترجمان، تهران، انتشارات فراهانى، چاپ اول، ج۲۳، ص۲۲۵.
- ↑ طباطبايى، محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۴۹۱.
- ↑ طباطبايى، محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۴۹۲.
- ↑ مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۲۲، ص۲۱۰.
- ↑ قرائتى، محسن، تفسير نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ج۹، ص۱۹۶.
- ↑ طباطبايى، محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۴۹۲.
- ↑ برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق، ۴۵ باب الإسلام و الإيمان، حدیث۴۲۴.
- ↑ كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۴، حدیث۱ و ۶.
- ↑ كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۴، حدیث۲.
- ↑ كلينى، محمد بن يعقوب، أصول الكافي، ترجمه: محمد باقر كمرهاى، قم، اسوه، چاپ سوم، ۱۳۷۵ ش، ج۴، ص۸۵.