علائم ظهور: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}علائم ظهور امام زمان چیست؟{{پایان سوال}}
{{سوال}}علائم ظهور امام زمان چیست؟{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|مهدویت}}
{{درگاه|مهدویت|واژه‌ها}}
زمان دقیق ظهور امام زمان «ع» فقط برای خداوند معلوم است، ولی علائم و نشانه‌های فراوانی برای ظهور آن حضرت در احادیث بیان شده که به‌طور کلی به علائم غیر حتمی و حتمی تقسیم می‌شود. سیصد و سیزده تن هیچگونه مدخلیت در اصل ظهور ندارند بلکه ظهور حضرت وابسته به پایان رسیدن مدّت و زمان و تحقق یافتن شرایط و ظهور علامات است.
'''علائم ظهور''' مجموعه نشانه‌های حتمی و غیرحتمی است که در روایات برای [[ظهور امام مهدی(ع)]] گفته شده است. علائم حتمی ظهور نشانه‌هایی دانسته شده که مشروط به چیزی نیست و بر اساس روایات، قبل از ظهور محقق خواهد شد. [[قیام یمانی|قیام یَمانی]]، [[خروج سفیانی|خروج سُفْیانی]] و [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]] برخی از نشانه‌‌های حتمی ظهور است.  


جواب تفصیلی:
علائم غیرحتمی ظهور را حوادثی دانسته‌اند که به تنهایی نشانه ظهور نیست؛ بلکه لازم است با آن شرایط دیگری نیز محقق شود. زیاد شدن فساد اخلاقی و اقتصادی و ترک [[امر به معروف و نهی از منکر]] برخی از نشانه‌های غیرحتمی ظهور است.


زمان دقیق ظهور امام زمان(عج) برای هیچ‌کس جز خداوند معلوم نیست. ولی علایم ونشانه‌های فراوانی برای ظهور آن حضرت در احادیث و روایات بیان شده است که ذکر تمام آنها از حوصله این پاسخ خارج است. امّا آنچه از مجموع روایات به دست می‌آید علائم ظهور به دو دسته تقسیم می‌شوند، علائم غیرحتمی و حتمی؛ ۱ که اختصاراً هر کدام بیان می‌شود:
== علائم حتمی ظهور ==


الف. علایم غیرحتمی: مقصود از علایم غیرحتمی آن است، حوادثی که به‌طور مطلق و حتم از نشانه‌های ظهور نیست بلکه مشروط به شرطی است که اگر آن شرط تحقق یابد مشروط نیز محقق می‌شود و اگر شرط مفقود شود مشروط نیز تحقق نمی‌یابد؛ لذا مسلّم است علایمی که در مورد حتمی بودن آنها نصّی نداشته باشیم، احتمال رخ دادن آنها نیز وجود دارد، امّا علائم غیرحتمی بسیارند که به یک روایت از امام صادق (علیه السّلام) اکتفا می‌شود. آن حضرت (علیه السّلام) به یکی از یاران خود فرمود: ۱. هرگاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند. ۲. و دیدی که: ظلم و ستم فراگیر شده است. ۳. و دیدی که: قرآن فرسوده و بدعت هائی از روی هوا و هوس، در مفاهیم آن آمده است. ۴. و دیدی که: دین خدا (عملاً) توخالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند. ۵. و دیدی که: طرفداران و اهل باطل بر اهل حق پیشی گرفته‌اند. ۶. و دیدی که: کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند. ۷. و دیدی که: مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند. ۸. و دیدی که: افراد (به ظاهر) با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمی‌پذیرند. ۹. و دیدی که: شخص بدکار دروغ گوید: و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمی‌کند. ۱۰. و دیدی که: بچه‌ها، به بزرگان احترام نمی‌گذارند. ۱۱. و دیدی که: قطع پیوند خویشاوندی شود. ۱۲. و دیدی که: بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد. ۱۳. و دیدی که: نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌کنند. ۱۴. و دیدی که: زنان با زنان ازدواج کنند. ۱۵. و دیدی که: انسان‌ها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف می‌کنند و کسی مانع نمی‌شود. ۱۶. و دیدی که: افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنان، به خدا پناه می‌برند. ۱۷. و دیدی که: مدّاحی دروغین از اشخاص، زیاد شود. ۱۸. و دیدی که: همسایه همسایه خود را اذیت می‌کند و از آن جلوگیری نمی‌شود. ۱۹. و دیدی که: کافر به خاطر سختی مؤمن، شاد است. ۲۰. و دیدی که: شراب را آشکار می‌آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از خداوند متعال نمی‌ترسند. ۲۱. و دیدی که: کسی که امر به معروف می‌کند خوار و ذلیل است. ۲۲. و دیدی که: آدم بدکار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است. ۲۳. و دیدی که: اهل قرآن و دوستان آنها خوارند. ۲۴. و دیدی که: راه نیک بسته و راه بد باز است. ۲۵. و دیدی که: خانه کعبه تعطیل شده و به تعطیلی آن دستور داده می‌شود. ۲۶. و دیدی که: انسان به زبان می‌گوید ولی عمل نمی‌کند. ۲۷. و دیدی که: مؤمن، خوار و ذلیل شمرده می‌شود. ۲۸. و دیدی که: بدعت و زنا آشکار شود. ۲۹. و دیدی که: مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند. ۳۰. و دیدی که: حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد. ۳۱. و دیدی که: دین براساس میل اشخاص معنی شود و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد. ۳۲. و دیدی که: جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد. ۳۳. و دیدی که: مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش. ۳۴. و دیدی که: ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد. ۳۵. و دیدی که: سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند. ۳۶. و دیدی که: والیان در قضاوت رشوه بگیرند. ۳۷. و دیدی که: پست‌های مهمّ والیان براساس مزایده است نه بر اساس شایستگی. ۳۸. و دیدی که: مردم را از روی تهمت یا سوءظن بشکند. ۳۹. و دیدی که: مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد. ۴۰. و دیدی که: زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام می‌دهد و به شوهرش خرجی می‌دهد. ۴۱. و دیدی که: سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد. ۴۲. و دیدی که: مشروبات الکلی به‌طور آشکار بدون مانع خرید و فروش می‌شود. ۴۳. و دیدی که: آشکار قماربازی شود. ۴۴. و دیدی که: مردم محترم توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند. ۴۵. و دیدی که: نزدیک‌ترین مردم به فرمانداران، آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما خانواده عصمت ستایش شوند. ۴۶. و دیدی که: هرکس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و گواهی اش را قبول نمی‌کنند. ۴۷. و دیدی که: در گفتن سخن باطل و دروغ بر همدیگر رقابت کنند. ۴۸. و دیدی که: شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولی شنیدن باطل برایشان آسان است. ۴۹. و دیدی که: همسایه از ترس زبان به همسایه احترام می‌کند. ۵۰. و دیدی که: حدود الهی تعطیل شود و طبق هوا و هوس عمل شود. ۵۱. و دیدی که: مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود. ۵۲. و دیدی که: راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان درغگو است. ۵۳. و دیدی که: بدکاری آشکار شده و برای سخن چینی کوشش می‌شود. ۵۴. و دیدی که: ستم و تجاوز شایع شده است. ۵۵. و دیدی که: غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت کنند. ۵۶. و دیدی که: صلح و جهاد برای خدا نیست. ۵۷. و دیدی که: سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند. ۵۸. و دیدی که: خرابی بیشتر از آبادی است. ۵۹. و دیدی که: معاش انسان از کمفروشی به دست می‌آید. ۶۰. و دیدی که: خونریزی آسان گردد. ۶۱. و دیدی که: مرد به خاطر دنیایش ریاست می‌کند. ۶۲. و دیدی که: نماز را سبک شمارند. ۶۳. و دیدی که: انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است. ۶۴. و دیدی که: قبر مرده‌ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند. ۶۵. و دیدی که: هرج و مرج بسیار است. ۶۶. و دیدی که: مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیّتی به برنامه مردم ندهد. ۶۷. و دیدی که با حیوانات آمیزش می‌شود. ۶۸. و دیدی که مردم به مسجد (محل نماز) می‌رود وقتی برمی گردد لباس در بدن ندارد، (لباس را دزدیده‌اند). ۶۹. و دیدی که: حیوانات همدیگر را بدرند. ۷۰. و دیدی که: دل‌های مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است. ۷۱. و دیدی که: بر سر کسب‌های حرام آشکار را رقابت کنند. ۷۲. و دیدی که: نمازخوان برای خودنمایی نماز می‌خواند. ۷۳. و دیدی که: فقیه برای دین خدا فقیه نمی‌آموزد و طالب حرام ستایش و احترام می‌گردد. ۷۴. و دیدی که: مردم در اطراف قدرتمندانند. ۷۵. و دیدی که: طالب حلال، مذمت و سرزنش می‌شود و طالب حرام، ستایش و احترام می‌گردد. ۷۶. و دیدی که: در مکه و مدینه کارهایی می‌کنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمی‌کنند و هیچ‌کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمی‌شود. ۷۷. و دیدی که: آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد. ۷۸. و دیدی که مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌دارند. ۷۹. و دیدی که: مردم به همدیگر نگاه می‌کنند، و از مردم بدکار پیروی نمایند. ۸۰. و دیدی که: راه نیک خالی و راه رونده ندارند. ۸۱. و دیدی که: مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندهگین نشود. ۸۲. و دیدی که: سال به سال بدعت و بدی‌ها بیشتر شود. ۸۳. و دیدی که: مردم و جمیعت‌ها جز از سرمایه داران پیروی نکنند. ۸۴. و دیدی که: به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر خدا ترحّم است. ۸۵. و دیدی که: علائم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود. ۸۶. و دیدی که: مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای می‌آورند و کسی از ترس مردم از آنها جلوگیری نمی‌کند. ۸۷. و دیدی که: انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد. ۸۸. و دیدی که: حقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترام برای آنها قایل نیستند بلکه نزد فرزند از همه بدترند. ۸۹. و دیدی که: زن‌ها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود. ۹۰. و دیدی که: پسر به پدر نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد. ۹۱. و دیدی که: اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن گناه بزرگی مانند بدکاری، کمفروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است. ۹۲. و دیدی که: قدرتمندان غذای عموم مردم را احتکار کنند. ۹۳. و دیدی که: اموال حق خویشان پیامبر (صلی الله علیه و آله) (خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شرابخواری شود. ۹۴. و دیدی که: به وسیله شراب بیمار را مداوا و برای بهبودی آن تجویز کنند. ۹۵. و دیدی که: در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی‌تفاوت و یکسانند. ۹۶. و دیدی که: سر و صدای منافقان برپا، امّا صدای حق طلبان خاموش است. ۹۷. و دیدی که: برای اذان نماز مزد می‌گیرند. ۹۸. و دیدی که: مسجدها پر است از کسانی که از خدا نترسند و غیبت هم نمایند. ۹۹. و دیدی که: خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند. ۱۰۰. و دیدی که: قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند. ۱۰۱. و دیدی که: استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند. ۱۰۲. و دیدی که: فرمانروایان، میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بی‌خبر قرار دهند. ۱۰۳. و دیدی که: بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند. ۱۰۴. و دیدی که: صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند. ۱۰۵. و دیدی که: وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند. ۱۰۶. و دیدی که: هم و هدف مردم شکم و شهوتشان است. ۱۰۷. و دیدی که: دنیا به آنها روی کرده است. ۱۰۸. و دیدی که: نشانه‌های برجسته حق ویران شده است؛ در این وقت خود را حفظ کن و از خداوند بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد. ۲
علائم حتمی ظهور را نشانه‌هایی دانسته‌اند که مشروط به چیزی نیست و بر اساس روایات، قبل از ظهور امام مهدی(ع) محقق خواهد شد. امام صادق (ع) فرمود: قائم را پنج نشانه است: سفيانى و يمانى و صيحه ‏اى از آسمان و كشته شدن نفس‏ زكيّه‏ و فرو رفتن زمين در بيداء.<ref>نعمانى، محمد بن ابراهيم، غيبت (نعمانى، ترجمه فهرى)، تهران، دار الكتب الإسلامية، چ 4، 1362 ش، ص 295.</ref>


این روایت گوشه‌های از مفاسد جهان در آستانه قیام و انقلاب بزرگ حضرت مهدی(عج) را بیان داشته است. البتّه روایات فراوان در این زمینه وجود دارد که علاقه مندان می‌توانند به کتاب‌های مربوط مراجعه فرمایند. ۳
* [[قیام یمانی|قیام یَمانی]]<ref name=":0" />از نظر روايات اسلامى، در مقدمه قيام و ظهور امام يك سلسله قيامهاى ديگر از طرف اهل حق صورت مى‌‏گيرد. آنچه به نام قيام‏ يمانى‏ قبل از ظهور بيان شده است، نمونه‌‏اى از اين سلسله قيام‌هاست. اين جريانها نيز ابتدا به ساكن و بدون زمينه قبلى رخ نمى‌‏دهد.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ج24، ص440.</ref>روايات متعددى از [[اهل بيت]] عليهم السلام، درباره انقلاب اسلامى و زمينه ‏ساز ظهور [[حضرت مهدى (ع)]] در يمن وارد شده است كه برخى از آنها صحيح السند مى‌باشد، كه حتمى بودن وقوع اين انقلاب را تصريح مى ‏كند و آن را درفش هدايت و زمينه‏ ساز قيام حضرت مهدى و يارى‏ كننده آن حضرت توصيف مى ‏كند .. حتى برخى از روايات انقلاب اسلامى يمن را در زمان ظهور، هدايت بخش‌‏ترين درفش‏ها به‌طور مطلق به حساب مى‌‏آورد و در وجوب يارى رساندن به آن، همانگونه تأكيد مى‌‏كند كه در يارى [[درفش مشرق ايرانى]]، بلكه بيش از آن تأكيد مى‏‌نمايد و وقت آن را همزمان با خروج سفيانى در ماه رجب يعنى چند ماه قبل از ظهور حضرت مهدى (ع) و پايتخت آن را صنعا معرفى مى‏‌كند.<ref>كورانى، على، عصر ظهور، تهران، انتشارات امير كبير، چ 6، 1382 ش، ص 157.</ref>


ب. علائم حتمی: منظور از علائم حتمی آن است که به هیچ قید و شرطی مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود؛ که با استفاده از روایات معصومان(ع) بدین ترتیب است؛ امام صادق (علیه السّلام) فرمود: "پیش از ظهور قائم(عج) پنج نشانه حتمی است؛ یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه و فرورفتن در بیابان.و نیز او فرموده: "وقوع ندا از امور حتمی است، و سفیانی از امور حتمی است، و یمانی از امور حتمی است، و کشته شدن نفس زکیه از امور حتمی است، و کف دستی که از افق آسمانی بیرون می‌آید از امور حتمی است." و اضافه فرمود: "و نیز وحشتی در ماه رمضان است که خفته را بیدار کند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پرده نشین را از پشت پرده بیرون می‌آورد.
* [[خروج سفیانی|خروج سُفْیانی]]<ref name=":0" />سفيانى از شخصيت‌هاى بارز در نهضت حضرت مهدى (ع) است. او دشمن سرسخت و روياروى آن حضرت مى‌‏باشد. <ref>كورانى، على، عصر ظهور، ص115</ref>از امیر مؤمنان على (ع) نقل شده است كه فرمود:«فرزند هند جگرخوار از وادى یابس (درّه خشك) خروج مى‌‏كند. او مردى است چهارشانه و بدقیافه، داراى سرى بزرگ، بر صورت او اثر آبله پیداست وقتى او را مى‌‏بینى پندارى كه یك چشم دارد، نامش عثمان و پدرش عیینه (عنبسه- نسخه بدل) است او از فرزندان [[ابو سفیان]] است وارد سرزمین قرار و معین (با آرامش و آبى گوارا) مى‏‌شود و بر بالاى منبر آنجا قرار مى‏‌گیرد.»<ref>مجلسى، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار، بیروت،دار إحیاء التراث العربی‏، چ2، 1403ق، ج 52، ص205.</ref>


امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت کرده که فرمود: "ده چیز است که پیش از قیامت حتماً به وقوع خواهد پیوست: سفیانی، دجال، دخان، دابّه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی، خسوف در مشرق، خسوف در جزیره العرب، و آتشی که از مرکز عدن شعله می‌کشد و مردم را به سوی بیابان محشر هدایت می‌کند."۶ امام محمدباقر (علیه السّلام) فرموده است: "در کوفه، پرچم‌های سیاهی که از خراسان بیرون آمده است، فرود می‌آید، و وقتی مهدی (علیه السّلام) ظاهر شد برای بیعت گرفتن به سوی آن می‌فرستد.
* صیحه آسمانی<ref name=":0" /> صيحه‏ آسمانى در [[ماه رمضان ماه خدا|ماه رمضان]] اتفاق می افتد از امام علی (ع) سؤال شد [[صيحه‏ آسمانى]] در ماه رمضان چيست؟ فرمود: آيا نشنيده‌‏ايد گفته خداوند را در قرآن «اگر بخواهيم از آسمان نشانه‏ اى را بر آنها فروفرستيم به‏ گونه‌‏اى كه همه در برابر آن سر تسليم فرود آورند»<ref>سوره شعراء، آیه 4</ref> نشانه‌‏اى كه دختر جوان را از سراپرده برون مى‌‏آورد و خفته را بيدار مى‏‌كند و بيدار را به وحشت مى‌‏اندازد»<ref>بحارالانوار، ج52، ص229.</ref>


معرفی منابع برای مطالعه بیشتر:
* [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]]<ref name=":0" /> ظاهرا منظور از حسنى، نفس زكيّه در مكه است و يا جوانى كه نزديك ظهور حضرت مهدى (ع) در شهر مدينه به دست لشكريان سفيانى كشته خواهد شد گرچه احتمال دارد او سيّدى حسنى و رهبر حركت اسلامى عراق باشد چه اينكه در برخى روايات هم عبارت «و تحرّك الحسنى» وارد شده است.<ref>كورانى، على، عصر ظهور، ص184.</ref> بنا بر آن چه مرحوم شيخ مفيد ذكر فرموده، علائم حتمی ظهور پشت‏ سرهم به طور زنجيره ‏اى به نحوي كه برشمرده ‏اند نيست، چون برخى از اين پيشامدها مانند كشته شدن نفس‏ زكيّه‏ و سر بريدن مرد هاشمى بين ركن و مقام، فاصله‏‌اى بيش از دو هفته با ظهور حضرت ندارد بلكه در حقيقت جزئى از نهضت ظهور آن بزرگوار است، چه اينكه وى فرستاده حضرت مهدى (ع) مى‌‏باشد.<ref>كورانى، على، عصر ظهور، ص183</ref>


۱. روزگار رهایی (ترجمه یومالخلاص) تألیف کامل سلیمان، ترجمه علیاکبر مهدیپور، چاپ دوم، ۱۳۷۱. چاپ ؟، ج۲.
* فرورفتن زمین در بیدا<ref name=":0">شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص۶۵۰.</ref> فرورفتن زمین در بیدا یکی از علائم حتمی ظهور گفته شده است. امین الدین طبرسى روایت نموده كه [[ابو حمزه ثمالى]] گفت: از امام زین العابدین (ع) و [[حسن مثنى]] پسر امام حسن مجتبى (ع) شنیدم كه در توضیح آیه شریفه «... وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ وَ أَنَّى لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَكانٍ بَعيد»<ref>سوره سبأ، آیه 52</ref> گفتند: آنها لشكرى در سرزمین «بیداء» هستند كه زمین زیر پاى آنها فرو می‌رود و آنها را در كام خود فرو می‌برد.
از ام سلمه (همسر پیغمبر) نقل شده که می‌گفت: پیغمبر (ص) فرمود: شخصى از بیم جان خود به خانه خدا پناه می‌برد. لشكرى براى گرفتن او فرستاده مى‌‏شود. موقعى كه لشكر به «بیداء» واقع در بیابان مكه و مدینه می‌رسند در زمین فرو می‌روند.<ref>مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار) - تهران، اسلامیه، چ28، 1378 ش، ج 51، ص 953.</ref>


۲. چشم به راه مهدی، جمعی از نویسندگان مجله حوزه. مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص۳۱۲–۲۵۹.
== علائم غیر حتمی ظهور ==
 
علائم غیرحتمی ظهور، حوادثی دانسته شده که به‌طور حتم از نشانه‌های ظهور نیست؛ بلکه در صورت تحقق شرایطی همراه با آن نشانه ظهور خواهد بود. علائم غیر حتم در روایات بسیارند. در روایتی از امام صادق(ع) علائم غیرحتمی ظهور چنین شمرده شده است:
۳. حضرت مهدی(عج)، فروغ تابان ولایت، محمد محمدی اشتهاردی، انتشارات مسجد جمکران، چاپ دوم ۱۳۷۶، ص۱۰۲–۸۸.
{{ستون|۲}}
 
* هرگاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
«والسّلام»
* ظلم و ستم فراگیر شود.
* [[قرآن]] فرسوده و [[بدعت|بدعت‌هایی]] از روی هوا و هوس، در مفاهیم آن وارد شود.
* دین خدا توخالی شود؛ همانند ظرفی که آن را واژگون سازند.
* اهل باطل بر اهل حق پیشی بگیرند.
* کارهای بد آشکار شده و از آن [[نهی از منکر|نهی]] نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند.
* مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند.
* افراد با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمی‌پذیرند.
* شخص بدکار [[دروغ]] گوید و کسی دروغ و [[قذف|نسبت ناروای]] او را رد نمی‌کند.
* کودکان، به بزرگان احترام نمی‌گذارند.
* [[قطع رحم]] شود.
* بدکار را ستایش کنند و او شاد شود.
* نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌کنند.
* زنان با زنان ازدواج کنند.
* انسان‌ها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف می‌کنند و کسی مانع نمی‌شود.
* افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنان، به خدا پناه می‌برند.
* ستایش دروغین از اشخاص، زیاد شود.
* افراد همسایه خود را اذیت می‌کند و از آن جلوگیری نمی‌شود.
* [[کافر]] به خاطر سختی‌ها و مشکلات [[مؤمن]]، شاد است.
* [[شراب]] را آشکار می‌آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از خدا نمی‌ترسند.
* کسی که [[امر به معروف]] می‌کند خوار و ذلیل است.
* آدم بدکار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.
* اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.
* راه نیک بسته و راه بد باز است.
* [[کعبه]] تعطیل شده و به تعطیلی آن دستور داده می‌شود.
* انسان به زبان می‌گوید ولی عمل نمی‌کند.
* مؤمن، خوار و ذلیل شمرده می‌شود.
* بدعت و [[زنا]] آشکار شود.
* مردم به [[شهادت دادن|شهادت]] و گواهی ناحق اعتماد کنند.
* [[حلال]]، [[حرام]] شود و حرام، حلال گردد.
* [[دین]] براساس میل اشخاص معنی شود و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد.
* جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد.
* مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش.
* ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.
* سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.
* والیان در [[قضاوت]] رشوه بگیرند.
* پست‌های مهم والیان براساس مزایده است نه بر اساس شایستگی.
* مردم را از روی [[تهمت]] یا [[سوء ظن|سوءظن]] بشکند.
* مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
* زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام می‌دهد و به شوهرش خرجی می‌دهد.
* [[قسم دروغ|سوگندهای دروغ]] به خدا بسیار گردد.
* مشروبات به‌طور آشکار بدون مانع خرید و فروش می‌شود.
* آشکار [[قمار|قماربازی]] شود.
* مردم محترم توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
* نزدیک‌ترین مردم به فرمانداران، آنانی هستند که به ناسزاگویی به [[اهل‌بیت(ع)]] ستایش شوند.
* هرکس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و گواهی‌اش را قبول نمی‌کنند.
* در گفتن سخن باطل و دروغ بر همدیگر رقابت کنند.
* شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولی شنیدن باطل برایشان آسان است.
* همسایه از ترس زبان به همسایه احترام می‌کند.
* حدود الهی تعطیل شود و طبق هوا و هوس عمل شود.
* مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود.
* راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان درغگو هستند.
* بدکاری آشکار شده و برای [[سخن‌چینی]] کوشش می‌شود.
* ستم و تجاوز شایع شده است.
* [[غیبت]]، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت کنند.
* [[صلح]] و [[جهاد]] برای خدا نیست.
* سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند.
* خرابی بیشتر از آبادی است.
* معاش انسان از [[کم‌فروشی]] به دست می‌آید.
* خونریزی آسان گردد.
* مرد به خاطر دنیایش ریاست می‌کند.
* [[نماز]] را [[سبک شمردن نماز|سبک شمارند]].
* انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، [[زکات|زکاتش]] را نداده است.
* قبر مرده‌ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
* هرج و مرج بسیار است.
* مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه مردم ندهد.
* با حیوانات [[آمیزش]] می‌شود.
* مردم به[[مسجد]] (محل نماز) می‌روند وقتی برمی‌گردند لباس در بدن ندارند، (لباس را دزدیده‌اند).
* حیوانات همدیگر را بدرند.
* دل‌های مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است.
* بر سر کسب‌های حرام آشکارا رقابت کنند.
* نمازخوان برای [[ریا|خودنمایی]] نماز می‌خواند.
* [[فقیه]] برای دین خدا فقه نمی‌آموزد و طالب حرام ستایش و احترام می‌گردد.
* مردم در اطراف قدرتمندانند.
* طالب حلال، مذمت و سرزنش می‌شود و طالب حرام، ستایش و احترام می‌گردد.
* در [[مکه]] و [[مدینه]] کارهایی می‌کنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمی‌کنند و هیچ‌کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمی‌شود.
* آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.
* مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌دارند.
* مردم به همدیگر نگاه می‌کنند، و از مردم بدکار پیروی نمایند.
* راه نیک خالی است.
* مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود.
* سال به سال بدعت و بدی‌ها بیشتر شود.
* مردم و جمیعت‌ها جز از سرمایه‌داران پیروی نکنند.
* به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر خدا ترحم است.
* علائم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.
* مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای می‌آورند و کسی از ترس مردم از آنها جلوگیری نمی‌کند.
* انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
* فرزندان احترامی برای پدر و مادر قائل نیستند؛ بلکه والدین نزد فرزند از همه بدترند.
* زن‌ها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.
* پسر به پدر [[نسبت دروغ]] بدهد، و پدر و مادرش را [[نفرین]] کند و از مرگشان شاد گردد.
* اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن گناه بزرگی مانند بدکاری، کم‌فروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است.
* قدرتمندان غذای عموم مردم را [[احتکار]] کنند.
* اموال حق خویشان پیامبر(ص) ([[خمس]]) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شرابخواری شود.
* به وسیله شراب بیمار را مداوا کنند.
* در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی‌تفاوت و یکسانند.
* سر و صدای منافقان برپا، ولی صدای حق طلبان خاموش است.
* برای [[اذان|اذان نماز]] مزد می‌گیرند.
* مسجدها پر است از کسانی که از خدا نترسند.
* خورندگان اموال [[یتیم|یتیمان]] ستوده شوند.
* قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.
* استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.
* فرمانروایان، میراث [[مستضعف|مستضعفان]] را در اختیار بدکاران از خدا بی‌خبر قرار دهند.
* بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
* [[صدقه]] را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند.
* وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.
* هدف مردم شکم و شهوتشان است.
* دنیا به مردم روی کرده است.
* نشانه‌های برجسته حق ویران شده است.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج۵۲، ص۲۶۰–۲۵۶.</ref>
{{پایان}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
== مطالعه بیشتر ==
* خراسانی محقق، جواد، و سید جواد میرشفیعی خوانساری، مهدی منتظر(عج)، بی‌جا، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نورالاصفیاء، ص۳۰۲–۲۰۷.
* خادمی شیرازی، محمد، نشانه‌های ظهور او، قم، انتشارات مسجد جمکران، ۱۳۷۸ش.
* سلیمان، کامل، روزگار رهایی: ترجمه یوم الخلاص، ترجمه علی‌اکبر مهدیپور، بی‌جا، ۱۳۷۱ش، ج۲.
* گروهی از نویسندگان مجله حوزه، چشم به راه مهدی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص۳۱۲–۲۵۹.
* محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی(عج) فروغ تابان ولایت، قم، انتشارات مسجد جمکران، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۲–۸۸.<br />
{{پایان مطالعه بیشتر}}


پاورقی‌ها:
۱. فضیل بن یسار از امام باقر ـ علیهالسّلام ـ روایت کرده که: نشانه‌های ظهور دو دسته است؛ یکی نشانه‌های غیرحتمی و دیگری نشانه‌های حتمی… ابن ابی زینب محمد بن ابراهیم نعمانی، غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، کتابخانه صدوق، باب ۱۸، ص۴۲۹.
۲. باقر مجلسی، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج۵۲، ص۲۶۰–۲۵۶.
۳. البتّه کتابهای فروان علایم ظهور را بین کرده که دو کتاب به عنوان نمونه برای مطالعه بیشتر معرفی می‌شود:
۱. مهدی منتظر(عج) مؤلف حاج شیخ جواد خراسانی، محقق، سید جواد میرشفیعی خوانساری، ناشر: بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نورالاصفیاء، ص۳۰۲–۲۰۷، بخش سوم.
۲. نشانه‌های ظهور او، مرحوم حاج شیخ محمد خادمی شیرازی، انتشارات مسجد جمکران، چاپ نگین، تاریخ و نوبت چاپ اول، زمستان ۷۸.
۴. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص۶۵۰.
۵. ابن ابی زینب محمد بن ابراهیم نعمانی، غیبت نعمانی، پیشین، باب ۱۴، ص۳۶۵.
۶. علامه مجلسی، بحارالانوار، پیشن، ج۵۲، ص۲۰۹.
۷. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، انتشارات بصیرتی، قم، ص۲۷۴.
{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۵۸: خط ۱۵۴:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ب
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۴۹

سؤال
علائم ظهور امام زمان چیست؟
درگاه‌ها
درگاه مهدویت.png
واژه-ها.png


علائم ظهور مجموعه نشانه‌های حتمی و غیرحتمی است که در روایات برای ظهور امام مهدی(ع) گفته شده است. علائم حتمی ظهور نشانه‌هایی دانسته شده که مشروط به چیزی نیست و بر اساس روایات، قبل از ظهور محقق خواهد شد. قیام یَمانی، خروج سُفْیانی و کشته شدن نفس زکیه برخی از نشانه‌‌های حتمی ظهور است.

علائم غیرحتمی ظهور را حوادثی دانسته‌اند که به تنهایی نشانه ظهور نیست؛ بلکه لازم است با آن شرایط دیگری نیز محقق شود. زیاد شدن فساد اخلاقی و اقتصادی و ترک امر به معروف و نهی از منکر برخی از نشانه‌های غیرحتمی ظهور است.

علائم حتمی ظهور

علائم حتمی ظهور را نشانه‌هایی دانسته‌اند که مشروط به چیزی نیست و بر اساس روایات، قبل از ظهور امام مهدی(ع) محقق خواهد شد. امام صادق (ع) فرمود: قائم را پنج نشانه است: سفيانى و يمانى و صيحه ‏اى از آسمان و كشته شدن نفس‏ زكيّه‏ و فرو رفتن زمين در بيداء.[۱]

  • قیام یَمانی[۲]از نظر روايات اسلامى، در مقدمه قيام و ظهور امام يك سلسله قيامهاى ديگر از طرف اهل حق صورت مى‌‏گيرد. آنچه به نام قيام‏ يمانى‏ قبل از ظهور بيان شده است، نمونه‌‏اى از اين سلسله قيام‌هاست. اين جريانها نيز ابتدا به ساكن و بدون زمينه قبلى رخ نمى‌‏دهد.[۳]روايات متعددى از اهل بيت عليهم السلام، درباره انقلاب اسلامى و زمينه ‏ساز ظهور حضرت مهدى (ع) در يمن وارد شده است كه برخى از آنها صحيح السند مى‌باشد، كه حتمى بودن وقوع اين انقلاب را تصريح مى ‏كند و آن را درفش هدايت و زمينه‏ ساز قيام حضرت مهدى و يارى‏ كننده آن حضرت توصيف مى ‏كند .. حتى برخى از روايات انقلاب اسلامى يمن را در زمان ظهور، هدايت بخش‌‏ترين درفش‏ها به‌طور مطلق به حساب مى‌‏آورد و در وجوب يارى رساندن به آن، همانگونه تأكيد مى‌‏كند كه در يارى درفش مشرق ايرانى، بلكه بيش از آن تأكيد مى‏‌نمايد و وقت آن را همزمان با خروج سفيانى در ماه رجب يعنى چند ماه قبل از ظهور حضرت مهدى (ع) و پايتخت آن را صنعا معرفى مى‏‌كند.[۴]
  • خروج سُفْیانی[۲]سفيانى از شخصيت‌هاى بارز در نهضت حضرت مهدى (ع) است. او دشمن سرسخت و روياروى آن حضرت مى‌‏باشد. [۵]از امیر مؤمنان على (ع) نقل شده است كه فرمود:«فرزند هند جگرخوار از وادى یابس (درّه خشك) خروج مى‌‏كند. او مردى است چهارشانه و بدقیافه، داراى سرى بزرگ، بر صورت او اثر آبله پیداست وقتى او را مى‌‏بینى پندارى كه یك چشم دارد، نامش عثمان و پدرش عیینه (عنبسه- نسخه بدل) است او از فرزندان ابو سفیان است وارد سرزمین قرار و معین (با آرامش و آبى گوارا) مى‏‌شود و بر بالاى منبر آنجا قرار مى‏‌گیرد.»[۶]
  • صیحه آسمانی[۲] صيحه‏ آسمانى در ماه رمضان اتفاق می افتد از امام علی (ع) سؤال شد صيحه‏ آسمانى در ماه رمضان چيست؟ فرمود: آيا نشنيده‌‏ايد گفته خداوند را در قرآن «اگر بخواهيم از آسمان نشانه‏ اى را بر آنها فروفرستيم به‏ گونه‌‏اى كه همه در برابر آن سر تسليم فرود آورند»[۷] نشانه‌‏اى كه دختر جوان را از سراپرده برون مى‌‏آورد و خفته را بيدار مى‏‌كند و بيدار را به وحشت مى‌‏اندازد»[۸]
  • کشته شدن نفس زکیه[۲] ظاهرا منظور از حسنى، نفس زكيّه در مكه است و يا جوانى كه نزديك ظهور حضرت مهدى (ع) در شهر مدينه به دست لشكريان سفيانى كشته خواهد شد گرچه احتمال دارد او سيّدى حسنى و رهبر حركت اسلامى عراق باشد چه اينكه در برخى روايات هم عبارت «و تحرّك الحسنى» وارد شده است.[۹] بنا بر آن چه مرحوم شيخ مفيد ذكر فرموده، علائم حتمی ظهور پشت‏ سرهم به طور زنجيره ‏اى به نحوي كه برشمرده ‏اند نيست، چون برخى از اين پيشامدها مانند كشته شدن نفس‏ زكيّه‏ و سر بريدن مرد هاشمى بين ركن و مقام، فاصله‏‌اى بيش از دو هفته با ظهور حضرت ندارد بلكه در حقيقت جزئى از نهضت ظهور آن بزرگوار است، چه اينكه وى فرستاده حضرت مهدى (ع) مى‌‏باشد.[۱۰]
  • فرورفتن زمین در بیدا[۲] فرورفتن زمین در بیدا یکی از علائم حتمی ظهور گفته شده است. امین الدین طبرسى روایت نموده كه ابو حمزه ثمالى گفت: از امام زین العابدین (ع) و حسن مثنى پسر امام حسن مجتبى (ع) شنیدم كه در توضیح آیه شریفه «... وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ وَ أَنَّى لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَكانٍ بَعيد»[۱۱] گفتند: آنها لشكرى در سرزمین «بیداء» هستند كه زمین زیر پاى آنها فرو می‌رود و آنها را در كام خود فرو می‌برد.

از ام سلمه (همسر پیغمبر) نقل شده که می‌گفت: پیغمبر (ص) فرمود: شخصى از بیم جان خود به خانه خدا پناه می‌برد. لشكرى براى گرفتن او فرستاده مى‌‏شود. موقعى كه لشكر به «بیداء» واقع در بیابان مكه و مدینه می‌رسند در زمین فرو می‌روند.[۱۲]

علائم غیر حتمی ظهور

علائم غیرحتمی ظهور، حوادثی دانسته شده که به‌طور حتم از نشانه‌های ظهور نیست؛ بلکه در صورت تحقق شرایطی همراه با آن نشانه ظهور خواهد بود. علائم غیر حتم در روایات بسیارند. در روایتی از امام صادق(ع) علائم غیرحتمی ظهور چنین شمرده شده است:

  • هرگاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
  • ظلم و ستم فراگیر شود.
  • قرآن فرسوده و بدعت‌هایی از روی هوا و هوس، در مفاهیم آن وارد شود.
  • دین خدا توخالی شود؛ همانند ظرفی که آن را واژگون سازند.
  • اهل باطل بر اهل حق پیشی بگیرند.
  • کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمی‌شود و بدکاران بازخواست نمی‌شوند.
  • مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند.
  • افراد با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمی‌پذیرند.
  • شخص بدکار دروغ گوید و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمی‌کند.
  • کودکان، به بزرگان احترام نمی‌گذارند.
  • قطع رحم شود.
  • بدکار را ستایش کنند و او شاد شود.
  • نوجوانان پسر، همان کنند که زنان می‌کنند.
  • زنان با زنان ازدواج کنند.
  • انسان‌ها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف می‌کنند و کسی مانع نمی‌شود.
  • افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنان، به خدا پناه می‌برند.
  • ستایش دروغین از اشخاص، زیاد شود.
  • افراد همسایه خود را اذیت می‌کند و از آن جلوگیری نمی‌شود.
  • کافر به خاطر سختی‌ها و مشکلات مؤمن، شاد است.
  • شراب را آشکار می‌آشامند و برای نوشیدن آن کنار هم می‌نشینند و از خدا نمی‌ترسند.
  • کسی که امر به معروف می‌کند خوار و ذلیل است.
  • آدم بدکار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.
  • اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.
  • راه نیک بسته و راه بد باز است.
  • کعبه تعطیل شده و به تعطیلی آن دستور داده می‌شود.
  • انسان به زبان می‌گوید ولی عمل نمی‌کند.
  • مؤمن، خوار و ذلیل شمرده می‌شود.
  • بدعت و زنا آشکار شود.
  • مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند.
  • حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد.
  • دین براساس میل اشخاص معنی شود و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد.
  • جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد.
  • مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش.
  • ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.
  • سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.
  • والیان در قضاوت رشوه بگیرند.
  • پست‌های مهم والیان براساس مزایده است نه بر اساس شایستگی.
  • مردم را از روی تهمت یا سوءظن بشکند.
  • مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
  • زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام می‌دهد و به شوهرش خرجی می‌دهد.
  • سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد.
  • مشروبات به‌طور آشکار بدون مانع خرید و فروش می‌شود.
  • آشکار قماربازی شود.
  • مردم محترم توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
  • نزدیک‌ترین مردم به فرمانداران، آنانی هستند که به ناسزاگویی به اهل‌بیت(ع) ستایش شوند.
  • هرکس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و گواهی‌اش را قبول نمی‌کنند.
  • در گفتن سخن باطل و دروغ بر همدیگر رقابت کنند.
  • شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولی شنیدن باطل برایشان آسان است.
  • همسایه از ترس زبان به همسایه احترام می‌کند.
  • حدود الهی تعطیل شود و طبق هوا و هوس عمل شود.
  • مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود.
  • راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان درغگو هستند.
  • بدکاری آشکار شده و برای سخن‌چینی کوشش می‌شود.
  • ستم و تجاوز شایع شده است.
  • غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت کنند.
  • صلح و جهاد برای خدا نیست.
  • سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند.
  • خرابی بیشتر از آبادی است.
  • معاش انسان از کم‌فروشی به دست می‌آید.
  • خونریزی آسان گردد.
  • مرد به خاطر دنیایش ریاست می‌کند.
  • نماز را سبک شمارند.
  • انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است.
  • قبر مرده‌ها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
  • هرج و مرج بسیار است.
  • مرد روز خود را با مستی به شب می‌رساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه مردم ندهد.
  • با حیوانات آمیزش می‌شود.
  • مردم بهمسجد (محل نماز) می‌روند وقتی برمی‌گردند لباس در بدن ندارند، (لباس را دزدیده‌اند).
  • حیوانات همدیگر را بدرند.
  • دل‌های مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است.
  • بر سر کسب‌های حرام آشکارا رقابت کنند.
  • نمازخوان برای خودنمایی نماز می‌خواند.
  • فقیه برای دین خدا فقه نمی‌آموزد و طالب حرام ستایش و احترام می‌گردد.
  • مردم در اطراف قدرتمندانند.
  • طالب حلال، مذمت و سرزنش می‌شود و طالب حرام، ستایش و احترام می‌گردد.
  • در مکه و مدینه کارهایی می‌کنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمی‌کنند و هیچ‌کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمی‌شود.
  • آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.
  • مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر می‌دارند.
  • مردم به همدیگر نگاه می‌کنند، و از مردم بدکار پیروی نمایند.
  • راه نیک خالی است.
  • مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود.
  • سال به سال بدعت و بدی‌ها بیشتر شود.
  • مردم و جمیعت‌ها جز از سرمایه‌داران پیروی نکنند.
  • به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر خدا ترحم است.
  • علائم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.
  • مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای می‌آورند و کسی از ترس مردم از آنها جلوگیری نمی‌کند.
  • انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
  • فرزندان احترامی برای پدر و مادر قائل نیستند؛ بلکه والدین نزد فرزند از همه بدترند.
  • زن‌ها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.
  • پسر به پدر نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
  • اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن گناه بزرگی مانند بدکاری، کم‌فروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است.
  • قدرتمندان غذای عموم مردم را احتکار کنند.
  • اموال حق خویشان پیامبر(ص) (خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شرابخواری شود.
  • به وسیله شراب بیمار را مداوا کنند.
  • در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی‌تفاوت و یکسانند.
  • سر و صدای منافقان برپا، ولی صدای حق طلبان خاموش است.
  • برای اذان نماز مزد می‌گیرند.
  • مسجدها پر است از کسانی که از خدا نترسند.
  • خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.
  • قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.
  • استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.
  • فرمانروایان، میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بی‌خبر قرار دهند.
  • بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن می‌گویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
  • صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند.
  • وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.
  • هدف مردم شکم و شهوتشان است.
  • دنیا به مردم روی کرده است.
  • نشانه‌های برجسته حق ویران شده است.[۱۳]


مطالعه بیشتر

  • خراسانی محقق، جواد، و سید جواد میرشفیعی خوانساری، مهدی منتظر(عج)، بی‌جا، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نورالاصفیاء، ص۳۰۲–۲۰۷.
  • خادمی شیرازی، محمد، نشانه‌های ظهور او، قم، انتشارات مسجد جمکران، ۱۳۷۸ش.
  • سلیمان، کامل، روزگار رهایی: ترجمه یوم الخلاص، ترجمه علی‌اکبر مهدیپور، بی‌جا، ۱۳۷۱ش، ج۲.
  • گروهی از نویسندگان مجله حوزه، چشم به راه مهدی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص۳۱۲–۲۵۹.
  • محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی(عج) فروغ تابان ولایت، قم، انتشارات مسجد جمکران، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۲–۸۸.


منابع

  1. نعمانى، محمد بن ابراهيم، غيبت (نعمانى، ترجمه فهرى)، تهران، دار الكتب الإسلامية، چ 4، 1362 ش، ص 295.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص۶۵۰.
  3. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ج24، ص440.
  4. كورانى، على، عصر ظهور، تهران، انتشارات امير كبير، چ 6، 1382 ش، ص 157.
  5. كورانى، على، عصر ظهور، ص115
  6. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار، بیروت،دار إحیاء التراث العربی‏، چ2، 1403ق، ج 52، ص205.
  7. سوره شعراء، آیه 4
  8. بحارالانوار، ج52، ص229.
  9. كورانى، على، عصر ظهور، ص184.
  10. كورانى، على، عصر ظهور، ص183
  11. سوره سبأ، آیه 52
  12. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار) - تهران، اسلامیه، چ28، 1378 ش، ج 51، ص 953.
  13. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج۵۲، ص۲۶۰–۲۵۶.