چگونگی عذاب قوم ثمود: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} بسم الله الرحمن الرحیم پیش‌درآمد قرآن کریم با صراحت هرچه تمام،...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}} بسم الله الرحمن الرحیم
{{شروع متن}}
{{شبهه}}
در چند سوره از قرآن، داستان قوم ثمود و صالح پیامبر ذکر شده است. در این آیات به بیان نافرمانی قوم ثمود و چگونگی هلاکت آن‌ها می‌پردازد. برخلاف تصریح قرآن مبنی بر نبود تناقض در آن و مصون‌بودن از تحریف و تصرف، می‌بینیم که این داستان، به دلائل نامعلوم، دچار تناقض و تضاد می‌شود؛ یعنی در هر سوره‌ای که این جریان بازگو می‌شود، علت نابودی آن‌ها، چیزی متفاوت از علتی است که در سوره دیگر بیان می‌شود. ضمن اینکه نابودی یک قوم، صرفاً به دلیل شکستن پای شتربچه‌ای و نیز تقسیم‌بندی آب یک رودخانه میان مردم و یک شتر عادلانه نیست!
{{پایان شبهه}}
'''چگونگی عذاب قوم ثمود''' در [[قرآن]] به صورت پراکنده و با بیان‌های مختلفی گزارش شده‌است. قرآن کتاب قصه‌سرایی نیست بنابراین در مورد وقایع گذشته آنچه که نقل آن با هدف قرآن سازگار نیست، نقل نشده است. [[قوم ثمود]] پس از دیدن [[معجزه]] خروج شتر از دل کوه، که به خواست خودشان انجام شده بود، ایمان نیاورده و با کشتن شتر و نقشه قتل [[حضرت صالح(ع)]]، به مخالفت با پیامبرشان ادامه دادند. بیان علت عذاب این قوم در قرآن دارای تناقضی نیست چرا که عذاب‌شان چند علت داشت: ایمان نیاوردن به معجزه‌ای که خودشان خواسته بودند، یک علت بود. اعتراض به تقسیم آب بین خود و معجزه الهی(شتر بیرون آمده از دل کوه) علت دیگری برای عذاب آنها بود. کشتن شتر(از بین بردن معجزه الهی) و نقشه قتل پیامبر دلیل دیگر عذاب خدا بود.


پیش‌درآمد
==عدم قصه سرایی در قرآن==
سرگذشت اقوام در قرآن، با هدف عبرت‌آموزی و پندگیری بیان شده است؛ تا انسان‌ها با آگاهی از اوضاع و احوال ایشان، از اشتباهات و انحرافات دور شوند.<ref>سوره انعام، آیه۱۳۰. سوره اعراف، آیه۱۰۱. سوره یوسف، آیه۱۱۱ و ... .</ref> نکته حائز اهمیت این است که قرآن کریم، کتاب قصه‌سرایی نیست تا با ذکر جزئیات، باعث دورشدن از هدف گردد؛ بلکه تنها به آن قسمتی از واقعه اشاره می‌کند که پیامی دربردارد و به مخاطب هشدار می‌دهد که درصورت عبرت نگرفتن و توجه نکردن به سرگذشت پیشینیان، به سرنوشت مشابه آن‌ها، دچارخواهد شد.


قرآن کریم با صراحت هرچه تمام، وجود هرگونه اختلاف، تناقض، تضاد و باطل را از ساحت مقدس خود دور می‌داند.<ref>فصلت/۴۲</ref> زیرا از جانب خداوند حکیم و علیم نازل شده<ref>نمل/۶</ref> و علم مطلق او به همه‌چیز، مانع نفوذ باطل در کلام اوست. قرآن کتاب هدایت است و در طی ۲۳ سال بر قلب مبارک پیامبر رحمت فرود آمده است. پراکندگی موضوعات قرآن در میان آیات متعدد و سوره‌های گوناگون، مانع یکپارچگی آن نیست. برای به دست آوردن نظر قرآن راجع به یک موضوع خاص، به جمع‌آوری همه‌ی آیات و بررسی آن‌ها در کنار هم نیازمندیم. برخی از آیات ممکن است در نگاه اول با هم اختلاف داشته باشند. ولی با تأمل در همه‌ی آیات به صورت یکپارچه، اختلاف برمی‌خیزد و ائتلاف می‌نشیند. کسانی که به انگیزه خرده‌گیری بر آیات یا جستن نقص‌ها و ضعف‌ها به قرآن مراجعه می‌کنند، به خیال خود به آنچه می‌خواهند می‌رسند؛ چون هدفی جز آن ندارند! آن‌ها نمی‌خواهند قرآن را کتاب خدا و عاری از هرگونه نقص بیابند؛ از این رو به متشابهات چنگ زده<ref>آل عمران/۷</ref> و بر اختلافات ظاهری تکیه می‌کنند. قرآن کتاب هدایت است برای متقین.<ref>بقره/۲</ref> کسانی که با فطرت پاک و دور از آلودگی به شبهه‌ی علمی و شهوت عملی به قرآن می‌رسند و مقصود خود را در آن می‌یابند و با ریسمان قرآن به حقیقت پیوند می‌خورند.<ref>آل عمران/۱۰۳</ref> در نوشتار حاضر به یکی از برداشت‌های نادرست از برخی آیات قرآن اشاره کرده و پس از بررسی به نقد آن خواهیم پرداخت.                     
==دلیل عذاب قوم ثمود==


چکیده ی شبهه
آیاتی که به بیان سرنوشت قوم ثمود پرداخته‌اند، در چند سوره مختلف پراکنده است. دلیل عذاب این قوم دو چیز بیان شده است:
* کشتن شتر: در سوره‌های اعراف، هود، شعرا، قمر و شمس علت عذاب قوم ثمود کشتن شتر بیان شده است.<ref>(سوره اعراف، آیه۷۸. سوره هود، آیه۶۷-۶۵. سوره شعرا، آیه۱۵۸-۱۵۷. سوره قمر، ،آیه۳۲-۲۹.</ref>


در چند سوره از قرآن، داستان قوم ثمود و صالح پیامبر ذکر شده است. در این آیات به بیان نافرمانی قوم ثمود و چگونگی هلاکت آن‌ها می‌پردازد. برخلاف تصریح قرآن مبنی بر نبود تناقض در آن و مصون‌بودن از تحریف و تصرف، می‌بینیم که این داستان، به دلائل نامعلوم، دچار تناقض و تضاد می‌شود. یعنی در هرسوره‌ای که این جریان بازگو می‌شود، علت نابودی آن‌ها، چیزی متفاوت از علتی است که در سوره‌ی دیگر بیان می‌شود. ضمن اینکه نابودی یک قوم، صرفا به دلیل شکستن پای شتربچه‌ای و نیز تقسیم‌بندی آب یک رودخانه میان مردم و یک شتر عادلانه نیست!                                                   
* توطئه قتل حضرت صالح(ع): در [[سوره نمل]] بدون اینکه سخن از کشتن ناقه به میان بیاید، توطئه علیه جان حضرت صالح(ع) را علت نابودی قوم ثمود معرفی می‌کند.<ref>سوره نمل، آیه۵۲-۴۹.</ref>


چکیده ی نقد
در شمار قابل توجهی از ترجمه‌ها، «عقر» به پی‌کردن ترجمه شده است که ترجمهٔ دقیقی نیست. همین امر باعث توهم عدم مناسبت جُرم و عذاب شده است! علت عذاب قوم ثمود، تنها شکستن پای ناقه یا صرفاً پی‌کردن آن نبود؛ بلکه عذاب آن‌ها نافرمانی از قوانین الهی و تجری بر خداوند بود که با کشتن ناقه به اوج خود رسیده بود. آن‌ها خود از صالح خواسته بودند تا برای اتمام حجت از جانب خدا شتری را از دل کوه بیرون بیاورد و آنان اگر چنین صحنه‌ای را ببینند، ایمان می‌آورند؛ اما چون خواسته آن‌ها برآورده شد، ساز مخالفت زدند و به کشتن ناقه مصمم شدند. «عقر ناقه» به معنای نحر آن است و کلمه «نحر» و «عقر» به معنای روش خاصی از ذبح است که با آن شتر را سر می‌برند؛ یعنی پای حیوان را بسته رو به قبله می‌نشانند، سپس با کارد رگ گردنش را قطع می‌کنند و چون سست شد، سرش را می‌برند.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۶۶.</ref>


قرآن کریم از هرگونه تغییر، محفوظ (و انا له لحافظون) و به تصریح خود، هرگونه اختلاف ناشی از تصرف بشری در آیات آن مردود است ( لوجدوا فیه اختلافا کثیرا). بادقت در آیاتی که به ذکر سرگذشت عبرت‌آموز قوم ثمود به خوبی درمیابیم که نه تنها ذره‌ای تناقض و تضاد در آن نیست، بلکه با ظرافتی بغایت دقیق، واقعه‌ای واحد را با چند بیان، که همگی به نوعی مکمل یکدیگرند، همچون حلقه های زنجیر به هم متصل میکند و یکپارچه و واحد، به بیان ما وقع می پردازد.از طرفی عدم آگاهی از مبانی فکری اسلام و تعالیم ناب این شریعت آسمانی، نباید باعث ایجاد نگاه غیرمنطقی و غیر منصفانه به مباحث توحیدی همچون عدل الهی، حکمت، عصمت انبیاء(ع) ومبانی دیگر گردد.                                      
بنابراین جرم قوم ثمود تنها کشتن ناقه نبود تا میان جرم و مجازات تناسبی نباشد؛ جرم آنان غرق شدن در نافرمانی خدا و فساد بی‌اندازه در میان‌شان بود. صالح(ع) آنان را از بدرفتاری نهی کرد؛ ولی او را مسخره کرده و به آزار وی روی آوردند و چون با کشتن ناقه همه تلاش‌ها را به بن‌بست کشاندند، به عذاب الهی دچار شدند.


مقدمه
===کیفیت عذاب قوم ثمود===
طبق نظر غالب مترجمان و بنابرگواهی تاریخ، قوم ثمود به دو عذاب دچار شدند؛ در مرحلهٔ اول، تعدادی از آن‌ها و درمرحلهٔ بعد، بقیه افراد قوم هلاک می‌شوند. اما دلیل هر عذاب متفاوت است:


سرگذشت اقوام در قرآن، با هدف عبرت‌آموزی و پندگیری بیان شده است؛ تا انسان‌ها با آگاهی از اوضاع و احوال ایشان، خود را از اشتباهات و مهلکات دور بدارند؛ اما نکته‌ی حائز اهمیت این است که قرآن کریم، کتاب قصه‌سرایی نیست تا با ذکر جزئیات، باعث دورشدن از هدف گردد؛ بلکه تنها به آن قسمتی از واقعه اشاره می‌کند که پیامی در بر دارد و به مخاطب هشدار می‌دهد که درصورت عبرت نگرفتن و توجه نکردن به سرگذشت پیشینیان، به سرنوشت مشابه آن‌ها، دچارخواهد شد.                            
* آیات سوره نمل به عذاب مرحله اول اشاره می‌کند. ابتدا چنین به نظر می‌رسد که برخلاف عذاب بیان شده برای قوم ثمود در آیات سوره‌های دیگر، خداوند، آن‌ها را به سبب توطئه علیه صالح پیامبر(ع) به هلاکت رساند؛ [[ملا محسن فیض کاشانی]] در کتاب [[تفسیر الاصفی]]، جریان این عذاب را نقل کرده است که شب هنگام گروهی از قوم آمدند تا صالح پیامبر را بکشند. نزد صالح فرشتگانی بودند که از او حفاظت می‌کردند؛ فرشتگان آن‌ها را با سنگ در خانه صالح کشتند. باقی قوم او را زمین لرزه دربر گرفت و در خانه‌های‌شان به رو افتاده جان دادند.<ref>فیض کاشانی، محسن، الاصفی فی تفسیر القرآن، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۸ق، ح۲، ص۹۱۲.</ref>


عذاب قوم ثمود چه بود؟
* [[علامه طباطبایی]] در [[تفسر المیزان]] می‌نویسد: قوم ثمود با سرپیچی از دستور الهی و کشتن شتربچه، مستوجب عقاب شدند. وقتی حضرت صالح به آن‌ها سه روز مهلت داد، با هم قرار گذاشتند صالح را به قتل برسانند؛ به همین منظور عده‌ای از آن‌ها شبانه به خانه او هجوم آوردند تا کار او را یکسره کنند. اما [[خداوند]] با پرندگانی و بوسیله سنگ‌هایی که بر سرشان فرود آمد، آن‌ها را کشت. بعد از این جریان و بعد از اتمام سه روز مهلت، عذاب دوم که همان کشته‌شدن باقی قوم بوسیله صیحه آسمانی یا همان صاعقه بود، اتفاق افتاد و به هلاکت همه آن‌ها منجر شد.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۷۳.</ref>


آیاتی که به بیان سرنوشت قوم ثمود پرداخته‌اند، در چند سوره‌ی مختلف پراکنده است. ابتدا برداشت کلی از آیات را بیان می‌کنیم و سپس به ذکر ارتباط میان آن‌ها می‌پردازیم:
==اختلاف گزارش قرآن در بیان نوع عذاب قوم ثمود==
در مورد اختلاف آیات سوره‌های اعراف، قمر، هود، شمس و شعرا در ذکر نوع عذاب قوم ثمود، گفتنی است آیه‌ای که در آن از کلمه عذاب استفاده شده، حاوی واژه‌ای عام است که مصادیقی دارد و این مصادیق در آیات دیگر بیان شده است. کلمه رجفه، صیحه و صاعقه، همگی مصداق عذابند و نمی‌توان به دلیل اختلاف ظاهری الفاظ، به تناقض قرآن حکم کرد. تفاوت ظاهری میان نوع عذاب نیز با تأمل در آیات از میان می‌رود:


_ سپس «ناقه» را پى كردند ... سرانجام زمين لرزه آن‌ها را فرا گرفت.<ref>آیه ۷۸ سوره اعراف، برای توضیح بیشتر رجوع کنید به: مکارم شیرازی ، ناصر، ترجمه ی قرآن، دارالقرآن الکریم،(دفتر مطالعات تاریخ ومعارف اسلامی)چاپ دوم،۱۳۷۳ه ش،ج۱،ص۱۶۰</ref>طبق این دو آیه، قوم ثمود به علت پی‌کردن و کشتن ناقه، به زمین لرزه گرفتار شده و هلاک گشتند.
* کلمه «رجفه» به معنای لرزیدن و اضطراب شدید است؛ مانند زلزله در زمین و تلاطم در دریا.<ref>راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دار الشامية، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ص۳۴۴. قرشى بنابى، على‏ اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۵۷.</ref>
* «جاثمین» از ریشه «جثوم» است به معنای افتادن و سقوط بر روى و يا نشستن بزانوست.<ref>قرشى بنابى، على‏اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۷.</ref>
* نوعاً صاعقه‌های آسمانی بدون صیحه و صدای هولناک و نیز بدون زلزله نیست؛ این گونه صاعقه‌ها باعث اهتزاز جو می‌شود و اهتزاز جوی نیز وقتی به زمین می‌رسد، باعث لرزیدن زمین شده، ایجاد زلزله می‌کند. ممکن است گفته شود که وجه تسمیه «صاعقه» به «رجفه» این است که صاعقه باعث تکان خوردن دل‌ها و لرزیدن اندام آدمی است. با این توضیح، توهم تناقض، مرتفع می‌شود؛ زیرا قوم ثمود با همان صاعقه که سبب لرزیدن دل‌ها تا سرحد مرگ می‌شود و ترس شدیدی را در دل‌ها می‌افکند، عذاب شدند و همه مردند.<ref>امين، نصرت‏ بيگم، تفسير مخزن العرفان در علوم قرآن، بى نا، بى جا، چاپ اول، بی‌تا، ج۵، ص۲۳۹.</ref>


_ به علت اینکه مردم، ناقه را از پای درآوردند، صیحه‌ای آن‌ها رافراگرفت و در خانه‌هاشان کشته شدند.<ref>هود/۶۷-۶۵</ref>
==نجات یافتگان==
طبق تصریح قرآن همه قوم ثمود هلاک نشدند؛ بلکه خداوند، حضرت صالح و مؤمنان را نجات داد: {{قرآن| فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزيزُ |ترجمه=و هنگامى كه فرمان ما فرا رسيد، صالح و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود و از رسوايى آن روز، رهايى بخشيديم؛ چرا كه پروردگارت قوى و شكست ناپذير است.|سوره=هود|آیه=۶۶}} روش خداوند در سرکوبی ظالمان (همچون داستان [[حضرت نوح(ع)]]،<ref>سوره هود، آیه۴۰.</ref> [[حضرت هود(ع)]]<ref>سوره هود، آیه۵۸.</ref> و …) چنین بوده است که با نجات گروه مؤمنان و حق‌جویان، تنها معاندان و مخالفان لجوج را به عقوبت دچار می‌کند. در مواردی که برخی مؤمنان هم جزء هلاک شده‌گانند، جایی است که با ترک امر به معروف و نهی از منکر، نسبت به رفتار کافران، بی‌تفاوت بوده و موجبات تجری آنان را فراهم می‌کرده‌اند.


_ در سوره‌ی مبارکه‌ی شعرا بدون اینکه به نوع عذاب اشاره کند، تنها هلاکت آن قوم، در پی کشتن ناقه را بیان می‌کند.<ref>شعرا/۱۵۸و۱۵۷</ref>
==تقسیم آب==
قوم صالح از وی درخواست معجزه کردند و پس از آنکه شتر از دل کوه بیرون آمد و حجت خداوند بر قوم ثمود تمام شد. خداوند مقرر کرد تا آب رودخانه یک روز برای استفاده مردم و یک روز در اختیار شتر باشد. روزی که آب برای شتر تعیین شده بود، مردم از شیر او استفاده می‌کردند.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲۷، ص۶۰.</ref> از این رو تقسیم آب میان مردم و شتر به نفع مردم بود. این تقسیم‌بندی، نوعی امتحان برای آن قوم محسوب می‌شد تا میزان اطاعت‌پذیری آن‌ها سنجیده شود.


_ درجای دیگر، بدون اینکه سخن از کشتن ناقه به میان بیاید، توطئه علیه جان صالح نبی را علت نابودی قوم
==جستارهای وابسته ==
* [[حضرت صالح(ع)]]


ثمود معرفی می‌کند.<ref>نمل/۵۲-۴۹</ref>
== منابع ==
 
{{پانویس|۲}}
_ در سوره‌ی قمر باز هم می‌بینیم که علت نابودی قوم ثمود، کشتن ناقه است؛ با این تفاوت که این بار قاتل، یک نفر است نه چندنفر.<ref>قمر/۳۲-۲۹</ref>
 
_  در نهایت در سوره‌ی شمس همان قضیه‌ی پی کردن ناقه و هلاک‌شدن قوم ثمود بیان می‌شود.<ref>سوره شمس آیه ۱۴</ref>
 
طبق نظر غالب مترجمان و بنابرگواهی تاریخ، قوم ثمود به دو عذاب دچار شدند؛ البته با این توضیح که در مرحله‌ی اول، تعدادی از آن‌ها و درمرحله‌ی بعد، باقی افراد قوم هلاک می‌شوند؛ اما این بار به سببی متفاوت و به نوعی دیگر از عذاب الهی. آیات سوره‌ی نمل به عذاب مرحله‌ی اول اشاره می‌کند. ابتدا چنین به نظر می‌رسد که برخلاف عذاب بیان شده برای قوم ثمود در آیات سوره‌های دیگر، خداوند، آن‌ها را به سبب توطئه بر علیه صالح پیامبر(ع) به هلاکت رساند؛ اما ملا محسن فیض کاشانی در کتاب تفسیر خود، الاصفی، این جریان را چنین نقل می‌کند.                                                 
 
شب هنگام گروهی از قوم آمدند تا صالح پیامبر را بکشند. در نزد صالح فرشتگانی بودند که از او حفاظت می‌کردند؛ پس چون آمدند تا صالح را بکشند، فرشتگان آن‌ها را با سنگ در خانه‌ی صالح کشتند. پس در خانه‌ی  صالح کشته شدند و باقی قوم او را زمین لرزه در بر گرفت و در خانه‌هاشان به رو افتاده جان دادند.<ref>فأتوا صالحا ليلا ليقتلوه، و عند صالح ملائكه يحرسونه، فلمّا أتوه قاتلتهم الملائكه في دار صالح رجما بالحجاره، فأصبحوا في داره مقتّلين و أخذت قومه الرّجفه" فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثمین. فیض کاشانی ملا محسن، الاصفی فی تفسیر القرآن،مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،قم ، ۱۴۱۸ ق،نوبت چاپ اول،ح ۲، ص۹۱۲</ref>
 
علامه طباطبایی در تفسر المیزان می‌نویسد: قوم ثمود با سرپیچی از دستور الهی و کشتن شتربچه، مستوجب عقاب شدند. وقتی حضرت صالح به آن‌ها سه روز مهلت داد، با هم قرار گذاشتند صالح را به قتل برسانند؛ به همین منظور عده‌ای از آن‌ها شبانه به خانه‌ی او هجوم آوردند تا کار او را یکسره کنند. اما خداوند با پرندگانی نامرئی و بوسیله‌ی سنگ‌هایی که بر سرشان فرود آمد، آن‌ها را کشت و در نیت شوم‌شان ناکام ماندند. بعد از این جریان و بعد از اتمام سه روز مهلت، عذاب دوم که همان کشته‌شدن باقی قوم بوسیله ی صیحه‌ی آسمانی یا همان صاعقه بود، اتفاق افتاد و به هلاکت همه‌ی آن‌ها منجر شد.                         
 
سر اختلاف در بیان عذاب‌های قوم ثمود
 
در مورد اختلاف آیات سوره‌های اعراف، قمر، هود، شمس و شعرا در ذکر نوع عذاب قوم ثمود، گفتنی است آیه‌ای که در آن از کلمه‌ی عذاب استفاده شده، حاوی واژه‌ای عام است که مصادیقی دارد و این مصادیق در آیات دیگر بیان شده است. پس کلمه‌ی رجفه، صیحه وصاعقه، همگی مصداق عذابند و نمی‌توان به دلیل اختلاف ظاهری الفاظ، به تناقض حکم کرد. ثانیا تفاوت ظاهری میان نوع عذاب نیز با تأمل در آیات از میان می‌رود.                                                     
 
کلمه‌ی " رجفه" به معناى لرزيدن و اضطراب شديد است؛ مانند زلزله در زمين و تلاطم در دريا. "جاثمین" در آیه ۹۴ سوره‌ی هود و آیه‌ی ۹۴ سوره‌ی اعراف آمده، از ریشه‌ی " جثوم" است به معنای به سينه درافتادن شتر. از طرف دیگر نوعا صاعقه‏هاى آسمانی بدون صیحه و صدای هولناک و نیز بدون زلزله نیست؛ چون معمولا اين گونه صاعقه‏ها باعث اهتزاز جو مى‏شود و اهتزاز جوى نيز وقتى به زمين مى‏رسد، باعث لرزيدن زمين شده، ايجاد زلزله مى‏كند. ممکن است گفته شود که وجه تسميه" صاعقه" به" رجفه" اين است كه صاعقه باعث تكان خوردن دل‌ها و لرزيدن اندام آدمى است. با این توضیح، توهم تناقض، مرتفع می‌شود. زیرا قوم ثمود با همان صاعقه که سبب لرزیدن دل‌ها تا سرحد مرگ می‌شود و ترس شدیدی را در دل‌ها می‌افکند، عذاب شدند و همه مردند.           
 
سبب نزول عذاب بر قوم ثمود
 
در شمار قابل توجهی از ترجمه‌ها،«عقر» به پی‌کردن ترجمه شده است که ترجمه‌ی دقیقی نیست. همین امر باعث توهم عدم مناسبت جرم وعذاب شده است! باید علت عذاب قوم ثمود، تنها شکستن پای ناقه یا صرفا پی‌کردن آن نبود؛ بلکه عذاب ان‌ها نافرمانی از قوانین الهی و تجری بر خداوند بود که با کشتن ناقه به اوج خود رسیده بود. آن‌ها ‌خود از صالح خواسته بودند تا برای اتمام حجت از جانب خدا شتری را از دل کوه بیرون بیاورد و آنان اگر چنین صحنه‌ای را ببینند، ایمان میاورند؛ اما چون خواسته آن‌ها برآورده شد، ساز ستیز برزدند و به کشتن ناقه مصمم شدند. "عقر ناقه" به معناى نحر آن است و كلمه" نحر" و" عقر" به معناى طريقه خاصى است كه به آن طريقه شتر را سر مى‏برند؛ يعنى پاى حيوان را بسته رو به قبله مى‏نشانند و سپس با كارد رگ گردنش را قطع مى‏كنند و چون سست شد، سرش را مى‏برند.<ref>رک: ترجمه ی تفسیر المیزان ، موسوی همدانی ، سید محمد باقر، قم، جامعه ی مدرسین، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ه ش، ج۱۰ ، ص۴۶۶.</ref>از این رو جرم آنان تنها کشتن ناقه نبود تا میان جرم و مجازات تناسبی نباشد؛ جرم آنان غرق شدن در نافرمانی خدا و فساد بی‌اندازه در میان‌شان بود. صالح آنان را از بدرفتاری نهی کرد؛ ولی او را مسخره کرده و به آزار وی روی آوردند و چون با کشتن ناقه همه‌ی تلاش‌ها را به بن‌بست کشاندند، به عذاب الهی دچار شدند.     
 
مؤمنان رهایی یافتند!
 
برطبق تصرح قرآن کریم همه قوم ثمود هلاک نشدند؛ بلکه خداوند صالح پیامبر و مؤمنان را به رحمت خود نجات داد. همواره روش خداوند در سرکوبی ظالمان (همچون داستان نوح نبی ع و ...) چنین بوده است که با نجات گروه مؤمنان و حق جویان، تنها معاندان و مخالفان لجوج را به عقوبت دچار می‌کند. در مواردی که برخی از مؤمنان هم جزء هلاک شده‌گانند، جایی است که با ترک امر به معروف و نهی از منکر، نسبت به رفتار کافران، بی‌تفاوت بوده و موجبات تجری آنان را فراهم می‌کرده‌اند.     
 
تقسیم آب، چرا و چگونه؟!
 
پس از آنکه ناقه از دل کوه بیرون آمد و حجت خداوند بر قوم ثمود تمام شد، خداوند مقرر کرد تا آب رودخانه یک روز از آن مردم و یک روز از آن ناقه باشد. روزی که آب از آن ناقه بود، مردم از شیر پربرکت او استفاده می‌کردند و همه را کفایت می‌کرد. از این رو تقسیم آب میان مردم و شتربچه بی‌عدالتی نبود؛ بلکه به سود مردم آن دیار بود. علاوه بر اینکه این تقسیم‌بندی، نوعی امتحان هم برای آن قوم محسوب می‌شد تا میزان اطاعت‌پذیری آن‌ها از پیامبرشان سنجیده شود. مردمی که بخواهند با حق مخالفت کنند، تنها دنبال بهانه‌اند وگرنه تقسیم آب میان آن‌ها و شتربچه، نمی‌توانست دلیل موجهی برای کشتن آن ناقه باشد!   
 
==منابع==
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =علوم و معارف قرآن
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ = داستان‌های قرآنی
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۳

شبهه

در چند سوره از قرآن، داستان قوم ثمود و صالح پیامبر ذکر شده است. در این آیات به بیان نافرمانی قوم ثمود و چگونگی هلاکت آن‌ها می‌پردازد. برخلاف تصریح قرآن مبنی بر نبود تناقض در آن و مصون‌بودن از تحریف و تصرف، می‌بینیم که این داستان، به دلائل نامعلوم، دچار تناقض و تضاد می‌شود؛ یعنی در هر سوره‌ای که این جریان بازگو می‌شود، علت نابودی آن‌ها، چیزی متفاوت از علتی است که در سوره دیگر بیان می‌شود. ضمن اینکه نابودی یک قوم، صرفاً به دلیل شکستن پای شتربچه‌ای و نیز تقسیم‌بندی آب یک رودخانه میان مردم و یک شتر عادلانه نیست!

چگونگی عذاب قوم ثمود در قرآن به صورت پراکنده و با بیان‌های مختلفی گزارش شده‌است. قرآن کتاب قصه‌سرایی نیست بنابراین در مورد وقایع گذشته آنچه که نقل آن با هدف قرآن سازگار نیست، نقل نشده است. قوم ثمود پس از دیدن معجزه خروج شتر از دل کوه، که به خواست خودشان انجام شده بود، ایمان نیاورده و با کشتن شتر و نقشه قتل حضرت صالح(ع)، به مخالفت با پیامبرشان ادامه دادند. بیان علت عذاب این قوم در قرآن دارای تناقضی نیست چرا که عذاب‌شان چند علت داشت: ایمان نیاوردن به معجزه‌ای که خودشان خواسته بودند، یک علت بود. اعتراض به تقسیم آب بین خود و معجزه الهی(شتر بیرون آمده از دل کوه) علت دیگری برای عذاب آنها بود. کشتن شتر(از بین بردن معجزه الهی) و نقشه قتل پیامبر دلیل دیگر عذاب خدا بود.

عدم قصه سرایی در قرآن

سرگذشت اقوام در قرآن، با هدف عبرت‌آموزی و پندگیری بیان شده است؛ تا انسان‌ها با آگاهی از اوضاع و احوال ایشان، از اشتباهات و انحرافات دور شوند.[۱] نکته حائز اهمیت این است که قرآن کریم، کتاب قصه‌سرایی نیست تا با ذکر جزئیات، باعث دورشدن از هدف گردد؛ بلکه تنها به آن قسمتی از واقعه اشاره می‌کند که پیامی دربردارد و به مخاطب هشدار می‌دهد که درصورت عبرت نگرفتن و توجه نکردن به سرگذشت پیشینیان، به سرنوشت مشابه آن‌ها، دچارخواهد شد.

دلیل عذاب قوم ثمود

آیاتی که به بیان سرنوشت قوم ثمود پرداخته‌اند، در چند سوره مختلف پراکنده است. دلیل عذاب این قوم دو چیز بیان شده است:

  • کشتن شتر: در سوره‌های اعراف، هود، شعرا، قمر و شمس علت عذاب قوم ثمود کشتن شتر بیان شده است.[۲]
  • توطئه قتل حضرت صالح(ع): در سوره نمل بدون اینکه سخن از کشتن ناقه به میان بیاید، توطئه علیه جان حضرت صالح(ع) را علت نابودی قوم ثمود معرفی می‌کند.[۳]

در شمار قابل توجهی از ترجمه‌ها، «عقر» به پی‌کردن ترجمه شده است که ترجمهٔ دقیقی نیست. همین امر باعث توهم عدم مناسبت جُرم و عذاب شده است! علت عذاب قوم ثمود، تنها شکستن پای ناقه یا صرفاً پی‌کردن آن نبود؛ بلکه عذاب آن‌ها نافرمانی از قوانین الهی و تجری بر خداوند بود که با کشتن ناقه به اوج خود رسیده بود. آن‌ها خود از صالح خواسته بودند تا برای اتمام حجت از جانب خدا شتری را از دل کوه بیرون بیاورد و آنان اگر چنین صحنه‌ای را ببینند، ایمان می‌آورند؛ اما چون خواسته آن‌ها برآورده شد، ساز مخالفت زدند و به کشتن ناقه مصمم شدند. «عقر ناقه» به معنای نحر آن است و کلمه «نحر» و «عقر» به معنای روش خاصی از ذبح است که با آن شتر را سر می‌برند؛ یعنی پای حیوان را بسته رو به قبله می‌نشانند، سپس با کارد رگ گردنش را قطع می‌کنند و چون سست شد، سرش را می‌برند.[۴]

بنابراین جرم قوم ثمود تنها کشتن ناقه نبود تا میان جرم و مجازات تناسبی نباشد؛ جرم آنان غرق شدن در نافرمانی خدا و فساد بی‌اندازه در میان‌شان بود. صالح(ع) آنان را از بدرفتاری نهی کرد؛ ولی او را مسخره کرده و به آزار وی روی آوردند و چون با کشتن ناقه همه تلاش‌ها را به بن‌بست کشاندند، به عذاب الهی دچار شدند.

کیفیت عذاب قوم ثمود

طبق نظر غالب مترجمان و بنابرگواهی تاریخ، قوم ثمود به دو عذاب دچار شدند؛ در مرحلهٔ اول، تعدادی از آن‌ها و درمرحلهٔ بعد، بقیه افراد قوم هلاک می‌شوند. اما دلیل هر عذاب متفاوت است:

  • آیات سوره نمل به عذاب مرحله اول اشاره می‌کند. ابتدا چنین به نظر می‌رسد که برخلاف عذاب بیان شده برای قوم ثمود در آیات سوره‌های دیگر، خداوند، آن‌ها را به سبب توطئه علیه صالح پیامبر(ع) به هلاکت رساند؛ ملا محسن فیض کاشانی در کتاب تفسیر الاصفی، جریان این عذاب را نقل کرده است که شب هنگام گروهی از قوم آمدند تا صالح پیامبر را بکشند. نزد صالح فرشتگانی بودند که از او حفاظت می‌کردند؛ فرشتگان آن‌ها را با سنگ در خانه صالح کشتند. باقی قوم او را زمین لرزه دربر گرفت و در خانه‌های‌شان به رو افتاده جان دادند.[۵]
  • علامه طباطبایی در تفسر المیزان می‌نویسد: قوم ثمود با سرپیچی از دستور الهی و کشتن شتربچه، مستوجب عقاب شدند. وقتی حضرت صالح به آن‌ها سه روز مهلت داد، با هم قرار گذاشتند صالح را به قتل برسانند؛ به همین منظور عده‌ای از آن‌ها شبانه به خانه او هجوم آوردند تا کار او را یکسره کنند. اما خداوند با پرندگانی و بوسیله سنگ‌هایی که بر سرشان فرود آمد، آن‌ها را کشت. بعد از این جریان و بعد از اتمام سه روز مهلت، عذاب دوم که همان کشته‌شدن باقی قوم بوسیله صیحه آسمانی یا همان صاعقه بود، اتفاق افتاد و به هلاکت همه آن‌ها منجر شد.[۶]

اختلاف گزارش قرآن در بیان نوع عذاب قوم ثمود

در مورد اختلاف آیات سوره‌های اعراف، قمر، هود، شمس و شعرا در ذکر نوع عذاب قوم ثمود، گفتنی است آیه‌ای که در آن از کلمه عذاب استفاده شده، حاوی واژه‌ای عام است که مصادیقی دارد و این مصادیق در آیات دیگر بیان شده است. کلمه رجفه، صیحه و صاعقه، همگی مصداق عذابند و نمی‌توان به دلیل اختلاف ظاهری الفاظ، به تناقض قرآن حکم کرد. تفاوت ظاهری میان نوع عذاب نیز با تأمل در آیات از میان می‌رود:

  • کلمه «رجفه» به معنای لرزیدن و اضطراب شدید است؛ مانند زلزله در زمین و تلاطم در دریا.[۷]
  • «جاثمین» از ریشه «جثوم» است به معنای افتادن و سقوط بر روى و يا نشستن بزانوست.[۸]
  • نوعاً صاعقه‌های آسمانی بدون صیحه و صدای هولناک و نیز بدون زلزله نیست؛ این گونه صاعقه‌ها باعث اهتزاز جو می‌شود و اهتزاز جوی نیز وقتی به زمین می‌رسد، باعث لرزیدن زمین شده، ایجاد زلزله می‌کند. ممکن است گفته شود که وجه تسمیه «صاعقه» به «رجفه» این است که صاعقه باعث تکان خوردن دل‌ها و لرزیدن اندام آدمی است. با این توضیح، توهم تناقض، مرتفع می‌شود؛ زیرا قوم ثمود با همان صاعقه که سبب لرزیدن دل‌ها تا سرحد مرگ می‌شود و ترس شدیدی را در دل‌ها می‌افکند، عذاب شدند و همه مردند.[۹]

نجات یافتگان

طبق تصریح قرآن همه قوم ثمود هلاک نشدند؛ بلکه خداوند، حضرت صالح و مؤمنان را نجات داد: ﴿فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا صالِحاً وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ مِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزيزُ؛ و هنگامى كه فرمان ما فرا رسيد، صالح و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود و از رسوايى آن روز، رهايى بخشيديم؛ چرا كه پروردگارت قوى و شكست ناپذير است.(هود:۶۶) روش خداوند در سرکوبی ظالمان (همچون داستان حضرت نوح(ع)،[۱۰] حضرت هود(ع)[۱۱] و …) چنین بوده است که با نجات گروه مؤمنان و حق‌جویان، تنها معاندان و مخالفان لجوج را به عقوبت دچار می‌کند. در مواردی که برخی مؤمنان هم جزء هلاک شده‌گانند، جایی است که با ترک امر به معروف و نهی از منکر، نسبت به رفتار کافران، بی‌تفاوت بوده و موجبات تجری آنان را فراهم می‌کرده‌اند.

تقسیم آب

قوم صالح از وی درخواست معجزه کردند و پس از آنکه شتر از دل کوه بیرون آمد و حجت خداوند بر قوم ثمود تمام شد. خداوند مقرر کرد تا آب رودخانه یک روز برای استفاده مردم و یک روز در اختیار شتر باشد. روزی که آب برای شتر تعیین شده بود، مردم از شیر او استفاده می‌کردند.[۱۲] از این رو تقسیم آب میان مردم و شتر به نفع مردم بود. این تقسیم‌بندی، نوعی امتحان برای آن قوم محسوب می‌شد تا میزان اطاعت‌پذیری آن‌ها سنجیده شود.

جستارهای وابسته

منابع

  1. سوره انعام، آیه۱۳۰. سوره اعراف، آیه۱۰۱. سوره یوسف، آیه۱۱۱ و ... .
  2. (سوره اعراف، آیه۷۸. سوره هود، آیه۶۷-۶۵. سوره شعرا، آیه۱۵۸-۱۵۷. سوره قمر، ،آیه۳۲-۲۹.
  3. سوره نمل، آیه۵۲-۴۹.
  4. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۶۶.
  5. فیض کاشانی، محسن، الاصفی فی تفسیر القرآن، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۸ق، ح۲، ص۹۱۲.
  6. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۷۳.
  7. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دار الشامية، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ص۳۴۴. قرشى بنابى، على‏ اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۵۷.
  8. قرشى بنابى، على‏اكبر، قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ ششم، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۷.
  9. امين، نصرت‏ بيگم، تفسير مخزن العرفان در علوم قرآن، بى نا، بى جا، چاپ اول، بی‌تا، ج۵، ص۲۳۹.
  10. سوره هود، آیه۴۰.
  11. سوره هود، آیه۵۸.
  12. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲۷، ص۶۰.