نحسی فاخته: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{شروع متن}}سؤال: برخي معتقدند كه فاخته پرنده¬اي نحس است و بر بام هر خانه آواز...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | |||
برخی معتقدند که فاخته پرندهای نحس است و بر بام هر خانه آواز بخواند در آواز خود صاحب خانه را نفرین میکند؛ آیا در اسلام و احادیث این باور پذیرفته شده است؟ | |||
{{پایان سوال}} | |||
پاسخ | {{پاسخ}} | ||
[[پرونده:فاخته که در برخی روایات ضعیف از نحسی آن یاد شده است..jpg|بندانگشتی|فاخته که در برخی روایات ضعیف از نحسی آن یاد شده است.]] | |||
'''نحسی فاخته''' مطابق با مضمون چند روایت است که متخصصان دانش [[حدیث]] سند برخی از این احادیث را قابل اعتماد نمیدانند. | |||
در این روایات، فاخته پرندهای شوم بهشمار رفته که وجودش در خانهٔ انسان موجب نفرین اهل آن خانه توسط فاخته میشود. در این روایات، از نگهداری آنها در منزل نهی شده است. | |||
به اعتقاد برخی، نحسی و بد یُمنی این پرنده در ارتباط با ما انسانهاست و به این معنا نیست که این پرنده ذاتاً موجودی نحس و بیفایده است؛ چرا که در نگاه توحیدی، تمام هستی جلوهای از تجلیات خداوند بوده و امکان آنکه موجودی بهطور مطلق شر باشد وجود ندارد. | |||
مبارک | ==بستر دینی نحسی== | ||
مبارک یا نحسی برخی مکانها، زمانها یا موجودات از اموری است که از دیرباز در میان باورهای عمومی مردم وجود داشته است. در میان آیات [[قرآن کریم]] نیز سخن از مبارک یا نحسی برخی ایام و مکانها به میان آمده است.<ref>بهعنوان نمونه ن.ک: سورهٔ قصص، آیهٔ ۳۰؛ نیز: سورهٔ دخان، آیهٔ ۳؛ نیز: سورهٔ فصلت، آیهٔ ۱۶.</ref> | |||
در | در برخی روایات، بعضی از اشیاء یا موجودات شوم دانسته شدهاند.<ref>الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر الغفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۲۵.</ref> این روایات عموماً دارای ضعف سندی قلمداد شدهاند.<ref>الطباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۷۲.</ref> برخی، با تکیه بر آیات و روایات، سعد و نحس امور را از نظر عقلی ممکن میدانند و دلیل شرعی را بهعنوان اثباتکنندهٔ این امور قابل اتکا میشمارند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۷۳ش، ج۲۳، ص۴۱.</ref> برخی دیگر، سعد و نحس امور را قابل استدلال عقلی نمیدانند و امور را از این نظر یکسان بر میشمرند.<ref>الطباطبائی، المیزان، بیروت، ج۱۹، ص۱۱۵-۱۱۶.</ref> | ||
[[سید محمدحسین طباطبایی]] (۱۳۸۱-۱۳۶۰ش)، مفسر و فیلسوف، معتقد است که مباحث مطرح شده در قرآن و روایات دربارهٔ سعد و نحس امور مربوط به ارتباط این امور با عمل انسانی است و تأثیر آن ناشی از تأثیر نفسانی شخصی است که معتقد به این امور است.<ref>الطباطبائی، المیزان، بیروت، ج۱۹، ص۷۴.</ref> | |||
==روایات نحسی فاخته== | |||
مضمون چند روایت دلالت داردند که فاخته{{یادداشت|پرندهای خاکستری رنگ که دارای خطی سیاه در گردن است که به جهت آوازش آن را کوکو نیز گویند. لغتنامهٔ دهخدا، ج۱۰، ص۱۴۹۲۲.}} پرندهای شوم است و اهل خانهای که او در آن حضور دارد را نفرین میکند. در این روایات از نگهداری فاخته در منزل نهی شده است: | |||
*[[کلینی]] در کتاب کافی، در بابی به نام «باب الفاختة و الصلصل» سه روایت در این باب نقل کرده است. | |||
*در کتاب [[بصائرالدرجات]] تحت عنوان «باب فی الأئمه أنهم یعرفون منطق الطیر» چند روایت که دارای مضمونی مطابق یا مشابه آنچه در کافی است آمده است. | |||
*[[علامه مجلسی]] در جلد ۶۲ [[بحارالانوار]] ضمن بابی با عنوان «باب الحمام و أنواعه من الفواخت و القماری و الدباسی و الوراشی و غیرها» تمامی این روایات را جمعآوری کرده است. مجموع این روایات بیش از ده روایت است. این روایات عموماً دارای ضعف سندی هستند. | |||
متن سه روایت از روایاتی که بهروشنی دلالت بر نحوست این پرنده دارند چنین است: | |||
در | |||
در | *{{عربی|أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فَقَالَ لِی یَا أَبَا مُحَمَّدٍ اذْهَبْ بِنَا إِلَی إِسْمَاعِیلَ نَعُودُهُ وَ کَانَ شَاکِیاً فَقُمْنَا وَ دَخَلْنَا عَلَی إِسْمَاعِیلَ فَإِذَا فِی مَنْزِلِهِ فَاخِتَه فِی قَفَصٍ تَصِیحُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ یَا بُنَیَّ مَا یَدْعُوکَ إِلَی إِمْسَاکِ هَذِهِ الْفَاخِتَه أَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهَا مَشُومَه أَ وَ مَا تَدْرِی مَا تَقُولُ قَالَ إِسْمَاعِیلُ: لَا. قَالَ: إِنَّمَا تَدْعُو عَلَی أَرْبَابِهَا فَتَقُولُ فَقَدْتُکُمْ فَقَدْتُکُمْ فَأَخْرِجُوهُ|ترجمه=ابوبصیر میگوید نزد امام صادق(ع) رفتم و به من فرمود: ای ابا محمّد، به همراه ما بیا تا از اسماعیل عیادت کنیم. او بیمار بود، برخاستیم نزد او رفتیم. در خانهاش فاختهای در قفس بود و میخواند. فرمود: پسرم برای چه این فاخته را نگهداشتی؟ نمیدانی که شوم است؟ آیا میدانی چه میگوید؟ گفت: نه فرمود: نفرین میکند بر صاحبش میگوید: نیست شوید! او را بیرون کنید.}}<ref>الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۵۲.</ref> | ||
*{{عربی|عُثْمَانَ الْأَصْبَهَانِیِّ قَالَ: أُهْدِیَتْ لِإِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ صُلْصُلًا<ref>در برخی کتب لغوی صلصل را همان فاخته دانستهاند. لسان العرب، ج۱۱، ص۳۸۴</ref> فَدَخَلَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ فَلَمَّا رَآهُ قَالَ هَذَا الطَّیْرُ الْمَشْئُومُ أَخْرِجُوهُ فَإِنَّهُ یَقُولُ فَقَدْتُکُمْ فَافْقِدُوهُ قَبْلَ أَنْ یَفْقِدَکُمْ|ترجمه=یک فاخته برای اسماعیل پسر امام صادق(ع) هدیه آوردند و چون حضرت آمد و آن را دید، فرمود: این پرنده شوم است، او را بیرون کنید. این پرنده میگوید: نیست شوید، او را نابود کنید، پیش از آنکه شما نیست شوید.}}<ref>کلینی، محمد، الکافی، تهران، اسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. ج۶، ص۳۵۲</ref> | |||
*{{عربی|حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: أُهْدِیَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فَاخِتَه وَ وَرَشَانٌ وَ طَیْرٌ رَاعِبِیٌّ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَمَّا الْفَاخِتَه فَتَقُولُ فَقَدْتُکُمْ فَقَدْتُکُمْ فَافْقِدُوهَا قَبْلَ أَنْ تَفْقِدَکُمْ فَأَمَرَ بِهَا فَذُبِحَتْ وَ أَمَّا الْوَرَشَانُ فَیَقُولُ قُدِّسْتُمْ قُدِّسْتُمْ فَوَهَبَهُ لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ وَ الطَّیْرُ الرَّاعِبِیُّ یَکُونُ عِنْدِی أُسَرُّ بِهِ|ترجمه=به امام صادق(ع) فاخته، ورشان (کبوتر جنگلی) و راعبی (کبوتر پاپری) هدیه شد. حضرت(ع) فرمود: فاخته گوید: نیست شوید! نیست شوید! او را نابود کنید پیش از آنکه نابودتان کند و فرمود: سرش را بریدند. ورشان گوید: پاک باشید، پاک باشید، و آن را به یکی از اصحابش بخشید، و پرنده راعبی نزد من باشد که بدان شاد هستم.}}<ref>صفار، محمد، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، قم، مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج۱، ص۳۴۳</ref> | |||
==جستارهای وابسته== | |||
*[[روایت نگهداری کبوتر راعبی در خانه]] | |||
{{پایان پاسخ}} | |||
==منابع== | |||
{{پانویس|۲}} | |||
{{شاخه | |||
| شاخه اصلی =حدیث | |||
| شاخه فرعی۱ = فقه الحدیث | |||
| شاخه فرعی۲ = | |||
| شاخه فرعی۳ = | |||
}} | |||
{{تکمیل مقاله | |||
| شناسه = شد | |||
| تیترها = شد | |||
| ویرایش = | |||
| لینکدهی = شد | |||
| ناوبری = | |||
| نمایه = | |||
| تغییر مسیر = شد | |||
| ارجاعات = | |||
| بازبینی = | |||
| تکمیل = | |||
| اولویت = ج | |||
| کیفیت = د | |||
}} | |||
{{پایان متن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۷
برخی معتقدند که فاخته پرندهای نحس است و بر بام هر خانه آواز بخواند در آواز خود صاحب خانه را نفرین میکند؛ آیا در اسلام و احادیث این باور پذیرفته شده است؟
نحسی فاخته مطابق با مضمون چند روایت است که متخصصان دانش حدیث سند برخی از این احادیث را قابل اعتماد نمیدانند.
در این روایات، فاخته پرندهای شوم بهشمار رفته که وجودش در خانهٔ انسان موجب نفرین اهل آن خانه توسط فاخته میشود. در این روایات، از نگهداری آنها در منزل نهی شده است.
به اعتقاد برخی، نحسی و بد یُمنی این پرنده در ارتباط با ما انسانهاست و به این معنا نیست که این پرنده ذاتاً موجودی نحس و بیفایده است؛ چرا که در نگاه توحیدی، تمام هستی جلوهای از تجلیات خداوند بوده و امکان آنکه موجودی بهطور مطلق شر باشد وجود ندارد.
بستر دینی نحسی
مبارک یا نحسی برخی مکانها، زمانها یا موجودات از اموری است که از دیرباز در میان باورهای عمومی مردم وجود داشته است. در میان آیات قرآن کریم نیز سخن از مبارک یا نحسی برخی ایام و مکانها به میان آمده است.[۱]
در برخی روایات، بعضی از اشیاء یا موجودات شوم دانسته شدهاند.[۲] این روایات عموماً دارای ضعف سندی قلمداد شدهاند.[۳] برخی، با تکیه بر آیات و روایات، سعد و نحس امور را از نظر عقلی ممکن میدانند و دلیل شرعی را بهعنوان اثباتکنندهٔ این امور قابل اتکا میشمارند.[۴] برخی دیگر، سعد و نحس امور را قابل استدلال عقلی نمیدانند و امور را از این نظر یکسان بر میشمرند.[۵]
سید محمدحسین طباطبایی (۱۳۸۱-۱۳۶۰ش)، مفسر و فیلسوف، معتقد است که مباحث مطرح شده در قرآن و روایات دربارهٔ سعد و نحس امور مربوط به ارتباط این امور با عمل انسانی است و تأثیر آن ناشی از تأثیر نفسانی شخصی است که معتقد به این امور است.[۶]
روایات نحسی فاخته
مضمون چند روایت دلالت داردند که فاخته[یادداشت ۱] پرندهای شوم است و اهل خانهای که او در آن حضور دارد را نفرین میکند. در این روایات از نگهداری فاخته در منزل نهی شده است:
- کلینی در کتاب کافی، در بابی به نام «باب الفاختة و الصلصل» سه روایت در این باب نقل کرده است.
- در کتاب بصائرالدرجات تحت عنوان «باب فی الأئمه أنهم یعرفون منطق الطیر» چند روایت که دارای مضمونی مطابق یا مشابه آنچه در کافی است آمده است.
- علامه مجلسی در جلد ۶۲ بحارالانوار ضمن بابی با عنوان «باب الحمام و أنواعه من الفواخت و القماری و الدباسی و الوراشی و غیرها» تمامی این روایات را جمعآوری کرده است. مجموع این روایات بیش از ده روایت است. این روایات عموماً دارای ضعف سندی هستند.
متن سه روایت از روایاتی که بهروشنی دلالت بر نحوست این پرنده دارند چنین است:
- «أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فَقَالَ لِی یَا أَبَا مُحَمَّدٍ اذْهَبْ بِنَا إِلَی إِسْمَاعِیلَ نَعُودُهُ وَ کَانَ شَاکِیاً فَقُمْنَا وَ دَخَلْنَا عَلَی إِسْمَاعِیلَ فَإِذَا فِی مَنْزِلِهِ فَاخِتَه فِی قَفَصٍ تَصِیحُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ یَا بُنَیَّ مَا یَدْعُوکَ إِلَی إِمْسَاکِ هَذِهِ الْفَاخِتَه أَ وَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهَا مَشُومَه أَ وَ مَا تَدْرِی مَا تَقُولُ قَالَ إِسْمَاعِیلُ: لَا. قَالَ: إِنَّمَا تَدْعُو عَلَی أَرْبَابِهَا فَتَقُولُ فَقَدْتُکُمْ فَقَدْتُکُمْ فَأَخْرِجُوهُ؛ ابوبصیر میگوید نزد امام صادق(ع) رفتم و به من فرمود: ای ابا محمّد، به همراه ما بیا تا از اسماعیل عیادت کنیم. او بیمار بود، برخاستیم نزد او رفتیم. در خانهاش فاختهای در قفس بود و میخواند. فرمود: پسرم برای چه این فاخته را نگهداشتی؟ نمیدانی که شوم است؟ آیا میدانی چه میگوید؟ گفت: نه فرمود: نفرین میکند بر صاحبش میگوید: نیست شوید! او را بیرون کنید.»[۷]
- «عُثْمَانَ الْأَصْبَهَانِیِّ قَالَ: أُهْدِیَتْ لِإِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ صُلْصُلًا[۸] فَدَخَلَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ فَلَمَّا رَآهُ قَالَ هَذَا الطَّیْرُ الْمَشْئُومُ أَخْرِجُوهُ فَإِنَّهُ یَقُولُ فَقَدْتُکُمْ فَافْقِدُوهُ قَبْلَ أَنْ یَفْقِدَکُمْ؛ یک فاخته برای اسماعیل پسر امام صادق(ع) هدیه آوردند و چون حضرت آمد و آن را دید، فرمود: این پرنده شوم است، او را بیرون کنید. این پرنده میگوید: نیست شوید، او را نابود کنید، پیش از آنکه شما نیست شوید.»[۹]
- «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: أُهْدِیَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فَاخِتَه وَ وَرَشَانٌ وَ طَیْرٌ رَاعِبِیٌّ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَمَّا الْفَاخِتَه فَتَقُولُ فَقَدْتُکُمْ فَقَدْتُکُمْ فَافْقِدُوهَا قَبْلَ أَنْ تَفْقِدَکُمْ فَأَمَرَ بِهَا فَذُبِحَتْ وَ أَمَّا الْوَرَشَانُ فَیَقُولُ قُدِّسْتُمْ قُدِّسْتُمْ فَوَهَبَهُ لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ وَ الطَّیْرُ الرَّاعِبِیُّ یَکُونُ عِنْدِی أُسَرُّ بِهِ؛ به امام صادق(ع) فاخته، ورشان (کبوتر جنگلی) و راعبی (کبوتر پاپری) هدیه شد. حضرت(ع) فرمود: فاخته گوید: نیست شوید! نیست شوید! او را نابود کنید پیش از آنکه نابودتان کند و فرمود: سرش را بریدند. ورشان گوید: پاک باشید، پاک باشید، و آن را به یکی از اصحابش بخشید، و پرنده راعبی نزد من باشد که بدان شاد هستم.»[۱۰]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ بهعنوان نمونه ن.ک: سورهٔ قصص، آیهٔ ۳۰؛ نیز: سورهٔ دخان، آیهٔ ۳؛ نیز: سورهٔ فصلت، آیهٔ ۱۶.
- ↑ الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر الغفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۲۵.
- ↑ الطباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۷۲.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۷۳ش، ج۲۳، ص۴۱.
- ↑ الطباطبائی، المیزان، بیروت، ج۱۹، ص۱۱۵-۱۱۶.
- ↑ الطباطبائی، المیزان، بیروت، ج۱۹، ص۷۴.
- ↑ الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۵۲.
- ↑ در برخی کتب لغوی صلصل را همان فاخته دانستهاند. لسان العرب، ج۱۱، ص۳۸۴
- ↑ کلینی، محمد، الکافی، تهران، اسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. ج۶، ص۳۵۲
- ↑ صفار، محمد، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، قم، مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج۱، ص۳۴۳
- ↑ پرندهای خاکستری رنگ که دارای خطی سیاه در گردن است که به جهت آوازش آن را کوکو نیز گویند. لغتنامهٔ دهخدا، ج۱۰، ص۱۴۹۲۲.