کافیبودن خدا بر توکلکننده: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
'''توکل''' از ماده وکالت به معنای اعتماد نمودن و سپردن کارها به دیگران است.<ref>راغب، حسین، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۲ق، ج ۱، ص ۸۸۲.</ref> توکل به خدا، اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا و سپردن نتیجه کارهای خود به او و تکیه بر حول و قوه الهی نمودن است.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، هجرت، ۱۳۸۱ش، ص ۷۵۸.</ref> | '''توکل''' از ماده وکالت به معنای اعتماد نمودن و سپردن کارها به دیگران است.<ref>راغب، حسین، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۲ق، ج ۱، ص ۸۸۲.</ref> توکل به خدا، اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا و سپردن نتیجه کارهای خود به او و تکیه بر حول و قوه الهی نمودن است.<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، هجرت، ۱۳۸۱ش، ص ۷۵۸.</ref> | ||
توکل به معنی انتخاب وکیل و اعتماد بر دیگری است، هر قدر وکیل توانایی و آگاهی بیشتری داشته باشد شخص موکِل احساس آرامش بیشتری میکند. از آنجا که علم خدا بی پایان و تواناییش | توکل به معنی انتخاب وکیل و اعتماد بر دیگری است، هر قدر وکیل توانایی و آگاهی بیشتری داشته باشد شخص موکِل احساس آرامش بیشتری میکند. از آنجا که علم خدا بی پایان و تواناییش نامحدود است، انسان با توکل کردن احساس آرامش میکند، در برابر مشکلات و حوادث مقاوم میشود، از دشمنان نیرومند و خطرناک نمیهراسد، در سختیها خود را در بنبست نمیبیند و پیوسته راه خود را به سوی هدف ادامه میدهد. | ||
انسانی که بر خدا توکل دارد هرگز احساس حقارت و ضعف نمیکند بلکه با تکیه بر لطف خدا و علم و قدرت بیپایان او خود را پیروز میبیند و شکستهای زندگی او را مأیوس نمیسازد. | انسانی که بر خدا توکل دارد هرگز احساس حقارت و ضعف نمیکند بلکه با تکیه بر لطف خدا و علم و قدرت بیپایان او خود را پیروز میبیند و شکستهای زندگی او را مأیوس نمیسازد. | ||
منشأ پیدایش چنین حالتی در روح انسانها، اعتقاد و یقین به این است که جز خدا تاثیرگزار دیگری نیست و همه نیروها به او برمیگردد، اوست که به هر کاری قادر است: | منشأ پیدایش چنین حالتی در روح انسانها، اعتقاد و یقین به این است که جز خدا تاثیرگزار دیگری نیست و همه نیروها به او برمیگردد، اوست که به هر کاری قادر است: |
نسخهٔ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۰۶
سؤال: منظور از عبارت «وَمَن یَتَوَکَّل عَلَی ٱللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ»؛ «و هرکه به خدا توکل کند، او برایش بس است» چیست؟
کافی بودن خداوند برای توکل کننده به معنای آن است که چون خدا مسبب الاسباب است و همه چیز تحت قدرت او ست، هر چه را او اراده کند، همان میشود. پس فقط خدا کفایت کننده و اجابت کننده خواستههاست.
متن آیه
﴿ | وَمَن یَتَوَکَّل عَلَی ٱللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ
هرکه به خدا توکل کند، او برایش بس است. طلاق:۳ |
﴾ |
توکل از ماده وکالت به معنای اعتماد نمودن و سپردن کارها به دیگران است.[۱] توکل به خدا، اعتماد و اطمینان قلبی بنده در جمیع امور خود به خدا و سپردن نتیجه کارهای خود به او و تکیه بر حول و قوه الهی نمودن است.[۲]
توکل به معنی انتخاب وکیل و اعتماد بر دیگری است، هر قدر وکیل توانایی و آگاهی بیشتری داشته باشد شخص موکِل احساس آرامش بیشتری میکند. از آنجا که علم خدا بی پایان و تواناییش نامحدود است، انسان با توکل کردن احساس آرامش میکند، در برابر مشکلات و حوادث مقاوم میشود، از دشمنان نیرومند و خطرناک نمیهراسد، در سختیها خود را در بنبست نمیبیند و پیوسته راه خود را به سوی هدف ادامه میدهد. انسانی که بر خدا توکل دارد هرگز احساس حقارت و ضعف نمیکند بلکه با تکیه بر لطف خدا و علم و قدرت بیپایان او خود را پیروز میبیند و شکستهای زندگی او را مأیوس نمیسازد. منشأ پیدایش چنین حالتی در روح انسانها، اعتقاد و یقین به این است که جز خدا تاثیرگزار دیگری نیست و همه نیروها به او برمیگردد، اوست که به هر کاری قادر است: ﴿إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ؛ همانا خداوند بر هر چیز تواناست.﴾(بقره:۲۰)
توکل این نیست که انسان فقط مشغول عبادت باشد و دست از کار بردارد. پیامبر گرامی(ص)، گروهی را که به بهانه توکل بر خدا دنبال کشت و کار نمیروند، سربار جامعه میداند.[۳]
در نگرش علامهٔ طباطبایی خدا کفایت کننده و وکیل کسی است که بر خدا توکل کند، از هواهای نفسانی دوری کند، اراده خدا را بر اراده خود مقدم بدارد و عملی را که خدا از او میخواهد بر عملی که خودش دوست دارد ترجیح بدهد. تمامی سببها به خدا منتهی میشود، وقتی او چیزی را اراده کند به جا میآورد، بدون اینکه ارادهاش دگرگونی پذیرد، پس تنها خدا برای هر کس که بر او توکل کند کافی است و هیچ سبب دیگر چنین نیست.[۴]
مطالعه بیشتر
- بررسی روانی و قرآنی توکل، خاستگاه، موضوع و نتیجه؛ علی منذر.
- توکل به خدا راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان؛ محمد صادق شجاعی.
منابع
- ↑ راغب، حسین، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۲ق، ج ۱، ص ۸۸۲.
- ↑ نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، هجرت، ۱۳۸۱ش، ص ۷۵۸.
- ↑ نوری، حسین، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت (علیهم السلام)، ۱۴۰۸ ق، ج ۱۱، ص ۲۱۷: «رَأی رَسُولُ اللّهِ قَوْماً لایَزْرَعُونَ قالَ مَنْ اَنْتُم قالُوا نَحْنُ الْمُتَوَکِّلُونَ قالَ لا بَلْ اَنْتُمْ الْمُتَّکِلُونَ».
- ↑ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمهٔ: محمد باقر موسوی همدانی، قم، جامعهٔ مدرسین، ۱۳۷۴ش، ج ۱۹، ص ۵۲۷.