روایت «زن گردنبند است»: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ایجاد مدخل جدید)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:


== تفاوت معنایی قلاده در گویش عربی و فارسی==
== تفاوت معنایی قلاده در گویش عربی و فارسی==
'''قلاده''' جمع '''«قلد»''' به چیزی گویند که در گردن انداخته شود و تقلید در دین هم از همین معناست که انسان به گردن می‌گیرد تا سخن مرجع و عالم دین را بپذیرد و تقلید '''«بُدنِه»'''{{یادداشت|بدنه به قربانی گفته می‌شود که حاجی آن را در منا قربانی می‌کند. عرب نشانه‌ای بر گردن این حیوان می‌آویخت تا مشخص شود برای قربانی در منا انتخاب شده است. «ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه، مترجمان: غفارى، على اكبر و غفارى، محمد جواد و بلاغى، صدر، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1367ش، ج3، ص21».}} هم این است که در گردن قربانی چیزی انداخته شود تا مشخص گردد این حیوان برای قربانی شدن انتخاب شده است. <ref>جوهری، اسماعیل، الصحاح، ج2، ص527، ذیل ماده «قلد». ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغه، ذیل ماده «قلد».</ref>
'''قلاده''' جمع '''«قلد»''' به چیزی گویند که در گردن انداخته شود و تقلید در دین هم از همین معناست که انسان به گردن می‌گیرد تا سخن مرجع و عالم دین را بپذیرد و تقلید '''«بُدنِه»'''{{یادداشت|بدنه به قربانی گفته می‌شود که حاجی آن را در منا قربانی می‌کند. عرب نشانه‌ای بر گردن این حیوان می‌آویخت تا مشخص شود برای قربانی در منا انتخاب شده است. «ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه، مترجمان: غفارى، على اكبر و غفارى، محمد جواد و بلاغى، صدر، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1367ش، ج3، ص21».}} هم این است که در گردن قربانی چیزی انداخته شود تا مشخص گردد این حیوان برای قربانی شدن انتخاب شده است. <ref>جوهری، اسماعیل، الصحاح، ج2، ص527، ذیل ماده «قلد». ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغه، ذیل ماده «قلد».</ref>


کلمه '''قلاده''' در عرف امروزی فارسی زبانان در مورد شمارش حیوانات وحشی استعمال می‌شود (چند قلاده شیر، یک قلاده روباه، دو قلاده گرگ، یک قلاده سگ و ...). در حالی که در زبان عرب به معنای گردنبندی است برای زینت به گردن آویخته می‌شود و عرب به قلاده سگ '''«حرج»''' گوید که جمعش '''«حراج»''' می‌باشد.<ref>فراهیدی، خلیل، العین، ج3، ص77.</ref>
کلمه '''قلاده''' در عرف امروزی فارسی زبانان در مورد شمارش حیوانات وحشی استعمال می‌شود (چند قلاده شیر، یک قلاده روباه، دو قلاده گرگ، یک قلاده سگ و ...). در حالی که در زبان عرب به معنای گردنبندی است برای زینت به گردن آویخته می‌شود و عرب به قلاده سگ '''«حرج»''' گوید که جمعش '''«حراج»''' می‌باشد.<ref>فراهیدی، خلیل، العین، ج3، ص77.</ref>
معنای حدیث [[امام صادق(ص)]] این است که زن همانند گردنبندی است که همواره با انسان است و انسان باید تلاش کند زن خوبی انتخاب کند و با این نگاه امام صادق(ع)نه شیعه را سگ دانسته و نه زن را قلاده سگ می‌داند.
معنای حدیث [[امام صادق(ص)]] این است که زن همانند گردنبندی است که همواره با انسان است و انسان باید تلاش کند زن خوبی انتخاب کند و با این نگاه امام صادق(ع)نه شیعه را سگ دانسته و نه زن را قلاده سگ می‌داند.


== منابع ==
== منابع ==
== یادداشت==
{{پانویس}}
{{شاخه
| شاخه اصلی = حدیث
| شاخه فرعی۱ = فقه الحدیث
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
| شناسه =
| تیترها =
| ویرایش =
| لینک‌دهی =
| ناوبری =
| نمایه =
| تغییر مسیر =
| ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
| بازبینی =
| تکمیل =
| اولویت =
| کیفیت =
}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۹ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۵

{سوال}} در روایتی امام صادق فرمود: «زن به منزله قلاده‌اي است كه در گردن خود مي‌افكني، پس ببين كه چگونه‌اي قلاده‌اي براي خود مي‌گيري» آیا این بدان معناست که از ديد امام صادق، شيعيان به منزله سگاني هستند كه زنان‌شان هم‌چون قلاده‌اي در گردن‌شان است؛ یعنی مردان شيعه سگ و زنان شيعه قلاده هستند؟

قلاده در لغت به معنای گردنبند است و زن به گردنبند تشبیه شده است تا مرد، زنی پاکدامن و خوش اخلاق برای خود انتخاب کند، همانگونه که انسان تلاش می‌کند گردنبند زیبا و قیمتی داشته باشد و اگر امروزه برای شمارش حیوانات وحشی یا چیزی که در گردن سگ انداخته می‌شود، قلاده می‌گویند، گویش و فرهنگ فارسی است و در زبان عربی قلاده یعنی چیزی که به گردن آویخته شود.

علاوه بر این روایت سند معتبری ندارد.

متن روایت

سند حدیث

این حدیث را مرحوم کافی با عبارت عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِنقل کرده است[۲] که به معنای مرسل بودن سند روایت است،[۳] این فرد مشخص نیست چه کسی است تا ثقه بودن یا ثقه نبودنش بررسی شودو در کتاب دعائم الاسلام نیز این روایت از رسول خدا(ص) بدون سند نقل شده است.[۴]

پویایی و تحول معنایی کلمات در گویش‌های مختلف

یکی از ویژگی‌های زبان این است که هماهنگ با فرهنگ‌ها، می‌تواند پویایی و تحوّل داشته باشد؛ برخی از واژه‌ها در گذر زمان و متأثر از تحولات اجتماعی و فرهنگی از معانی نخستین خود فاصله گرفته و در مفاهیمی دیگر، یا مفاهیمی که از نظر گسترۀ مفهومی با معنای نخست ارتباط دارد، به کار رفته است.[۵] این دگرگونی‌های معنایی واژه‌ها، در بسیاری از اوقات به فهم نادرست حدیث می‌انجامد. شهید صدر درباره تحوّل در معنای واژگان می‌نویسد: بی تردید ظواهر لغت و کلام با گذشت زمان و در نتیجه عوامل تأثیرگذار لغوی، فکری و اجتماعی، تطوّر و دگرگونی می‌یابد. گاه معنای ظاهری در عصر صدور حدیث متفاوت با معنای ظاهری در عصر شنیدن حدیث است؛ یعنی عصری که، به آن حدیث می‌خواهد عمل شود».[۶]

تفاوت معنایی قلاده در گویش عربی و فارسی

قلاده جمع «قلد» به چیزی گویند که در گردن انداخته شود و تقلید در دین هم از همین معناست که انسان به گردن می‌گیرد تا سخن مرجع و عالم دین را بپذیرد و تقلید «بُدنِه»[یادداشت ۱] هم این است که در گردن قربانی چیزی انداخته شود تا مشخص گردد این حیوان برای قربانی شدن انتخاب شده است. [۷]

کلمه قلاده در عرف امروزی فارسی زبانان در مورد شمارش حیوانات وحشی استعمال می‌شود (چند قلاده شیر، یک قلاده روباه، دو قلاده گرگ، یک قلاده سگ و ...). در حالی که در زبان عرب به معنای گردنبندی است برای زینت به گردن آویخته می‌شود و عرب به قلاده سگ «حرج» گوید که جمعش «حراج» می‌باشد.[۸] معنای حدیث امام صادق(ص) این است که زن همانند گردنبندی است که همواره با انسان است و انسان باید تلاش کند زن خوبی انتخاب کند و با این نگاه امام صادق(ع)نه شیعه را سگ دانسته و نه زن را قلاده سگ می‌داند.

منابع

یادداشت

  1. کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1407ق، ج 5، ص 332، باب اختیار الزوجه، حدیث1.
  2. کلینی، محمد، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1407ق، ج 5، ص 332، باب اختیار الزوجه، حدیث1: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏
  3. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1404 ق، ج20، ص21. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ اول، 1406 ق، ج12، ص328.
  4. ابن حيون، نعمان بن محمد مغربى، دعائم الإسلام، قم، موسسه آل البیت، چاپ دوم، 1385ق، ج2، ص198، حدیث726: « وَ عَنْهُ ص أَنَّهُ قَالَ: إِنَّمَا الْمَرْأَةُ قِلَادَةٌ فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكُمْ بِمَا يَتَقَلَّدُهُ».
  5. علی نصیری، آشنایی با علوم حدیث، ص 237.
  6. صدر، محمدباقر، دروس فی علم الأصول، ج2، ص 186.
  7. جوهری، اسماعیل، الصحاح، ج2، ص527، ذیل ماده «قلد». ابن فارس، احمد، معجم مقائیس اللغه، ذیل ماده «قلد».
  8. فراهیدی، خلیل، العین، ج3، ص77.
  1. بدنه به قربانی گفته می‌شود که حاجی آن را در منا قربانی می‌کند. عرب نشانه‌ای بر گردن این حیوان می‌آویخت تا مشخص شود برای قربانی در منا انتخاب شده است. «ابن بابويه، محمد بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه، مترجمان: غفارى، على اكبر و غفارى، محمد جواد و بلاغى، صدر، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1367ش، ج3، ص21».