شیخ عبدالکریم حائری و رضاشاه: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour }} | |||
{{سوال}}سؤال: چرا حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مقابل رضا شاه، نرمی نشان میداد، فقط کافی بود در قضیه کشف حجاب یک فتوای جهاد میداد تا مردم رضاشاه را نابود کنند، چرا شاه را با القابی همچون «خلد الله ملکه» خطاب کردند؟{{پایان سوال}} | {{سوال}}سؤال: چرا حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مقابل رضا شاه، نرمی نشان میداد، فقط کافی بود در قضیه کشف حجاب یک فتوای جهاد میداد تا مردم رضاشاه را نابود کنند، چرا شاه را با القابی همچون «خلد الله ملکه» خطاب کردند؟{{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} |
نسخهٔ ۲۲ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۳
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
در تحلیل رفتار سیاسی علما لازم است به زمینهها و شرایط زمانه ایشان توجه داشت و نمیتوان انتظار داشت که علما در شرایط و زمانه متفاوت در مواجهه با مسایل اجتماعی و سیاسی، عملکرد یکسانی داشته باشند. این اصل در مورد برخورد حاج شیخ عبد الکریم حائری با رضا شاه و مسئله کشف حجاب نیز باید مورد توجه قرار بگیرد. رفتارشناسی سیاسی مؤسس حوزه علمیه در برابر فرد مستبد و بیمنطقی همچون رضاشاه به خوبی بیانگر آن است که عملکرد هوشمندانه و مدبرانه ایشان، تا چه اندازه در حفظ اسلام و صیانت و پرورش حوزه تازه تأسیس قم مؤثر بود. تا جایی که از امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) نقل شده درباره اهمیت کار ایشان چنین فرمودند: «دربارهٔ بزرگی او همین مقدار بس که توانست در آن زمان سخت که رضاشاه تصمیم داشت، حوزه و روحانیت را نابود کند، حوزهها، بلکه روحانیت را حفظ کند و این امانت را به ما داد تا ما به دیگران رد کنیم».[۱]
درست است که مسئله حجاب امر بسیار با اهمیتی محسوب میشود، امّا حفظ اساس دین و حوزه تازه تأسیس قم، اهمیت به مراتب بیشتری دارد و مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حائری شدت عمل در برابر مسئله کشف حجاب و قیام علیه حکومت را نه تنها مؤثر نمیدانست، بلکه با توجه به روحیات رضاشاه آن را تهدیدی برای اساس اسلام و حوزه علمیه یافته بود. در برخورد با مسئله کشف حجاب حاج شیخ عبدالکریم حائری دو انتخاب را پیش رو داشتند؛ انتخاب اول مقابله و درافتادن با رضا شاه که با توجه به شخصیت قلدر، مستبد و بی منطق وی و برخوردی که با اعتراضهای برخی از علما از جمله مرحوم بافقی داشت، نتیجه آن چیزی جز به خطر افتادن اساس دین و تخریب حوزه تازه تأسیس قم نبود. انتخاب دوم واکنش و اعتراض نسبت به این مسئله و برخورد کج دار و مریز با رضا شاه و انتظار برای فراهم شدن زمینه و شرایط مناسب، در کنار اهتمام به افزایش قدرت و استحکام پایههای حوزه علمیه قم و تربیت شاگردانی در فضای علوم دینی که بتوانند جامعه را به آگاهی لازم برای انتخاب مسیر درست حرکت و رهایی از استبداد و استعمار برسانند.
ایشان در برخورد با رضا شاه سکوت نکردند، اما اعتراض شدید در قالب فتوای جهاد و رویارویی با رژیم را نیز با توجه به شرایط، مؤثر و نتیجه بخش نمیدیدند.
حفظ اسلام و اساس دین و تفکر ناب تشیّع واجبترین واجبهاست. همه تلاشها و پایمردیها و مجاهدتها و ایثارها برای تحقق این اصل بلند انجام گرفته است، از این روی عالمان دین تمامی حرکتها و فعالیتها و موضع گیریهای خویش را در این جهت قرار دادهاند، همیشه دغدغه عالمان شیعه بقای تفکر بنیادین شیعه و معارف اهل بیت بوده است، در این راستا حفظ حوزه علمیه تازه تأسیس قم یکی از دغدغههای مهم مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حائری بود. ایشان بیم آن داشت که مبادا حوزه نو پای شیعه، در صورت رویارویی با رضا شاه در این مسئله به واسطه بیخردیهای سیاست پهلوی نابود شود که به از بین رفتن دین منجر میشد، اقدامات ایشان اما مؤثر افتاد و کمتر تعرّضی بر ساحت حوزه علمیه روا داشته نشد، سیاستهای مدبّرانه شیخ بود که حوزه قم را نگه داشت، شاید به همین دلیل است که امام خمینی درباره اهمیت کار حاج شیخ عبدالکریم فرمودند: «اگر مرحوم حاج شیخ در حال حاضر بودند، کاری را انجام میدادند که من انجام دادم و تأسیس حوزه علمیه در آن روز، از جهت سیاسی، کمتر از تأسیس جمهوری اسلامی در ایران امروز نبود».[۲]
آیتالله حائری برای حفظ حوزه علمیه قم آنقدر تدبیر و درایت به خرج داد که از قول رضاشاه نقل شده که: «تمام علما را از بین بردم جز این یک نفر (حائری)، این را هم اگر برمیداشتم، اسلام را برمیداشتم»،[۳]
آیتﷲ شیخ عبدالکریم حائری یزدی تعبیر «خلد الله ملکه»[۴] در مورد رضا خان در قضیه اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی را در راستای ترغیب و تشویق شاه برای اقدام در این زمینه مطرح کردند نه از روی اعتقاد یا تملق و مانند آن که از ساحت مراجع و علمای بزرگ به دور است، همانگونه که در دورههای مختلف برخی از علما در مورد شاهان زمان خود، چنین القابی را به کار میبردند تا آنان را به انجام برخی از اقدامات در راستای مصالح اسلام و مسلمین ترغیب نمایند.
منابع
- ↑ ستوده، امیر رضا، رجب زاده، شهرام، پا به پای آفتاب؛ گفتهها و ناگفتهها از زندگی امام خمینی(س)، تهران: پنجره، ۱۳۹۱، ج۴، ص۱۶۰
- ↑ امام و روحانیت: مجموعه سخنان و دیدگاههای امام خمینی درباره روحانیت، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۶۲، ص ۱۷۳
- ↑ بصیرت منش، حمید، علما و رژیم شاه، تهران: عروج، ۱۳۷۸، صص ۲۴۷–۲۴۸
- ↑ متن تلگراف مرحوم حائری یزدی به رضاخان چنین است: «حضور مبارک اعلیحضرت شاهنشاهی خلدﷲ ملکه. بعد از دعاگویی صمیمی، امروزه مسلمین در این هجوم یهود به فلسطین و بیتالمقدس مستغیث به آن یگانه حامی است و چشم همگی به الطاف خاصه ملوکانه است. امید به اعانت پروردگار جل و علا این غایله مهم با توجهات خاصه مرتفع، موجب مزید دعاگویی این ضعیف و عامه مسلمین گردد. الاحقر عبدالکریم حائری.»