شکور بودن حضرت نوح: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
خط ۴۵: خط ۴۵:
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =شد
  | تغییر مسیر =شد
  | بازبینی =
  | بازبینی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =ج
  | اولویت =ج

نسخهٔ ‏۲۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۴


سؤال

چرا صفت شکور در قرآن کریم فقط برای حضرت نوح آمده است؟ آیا ویژگی خاصی وجود داشته است؟

خداوند، حضرت نوح(ع) را به سبب ویژگی‌هایی که داشت «عَبْدًا شَكُورًا؛ بنده شکرگزار» خوانده است. محققان معتقدند نام بردن این صفت در مورد حضرت نوح به معنای اختصاص آن به او نیست و همین جهت در قرآن حضرت ابراهیم نیز شکرگزار خوانده شد.

نام بردن از صفت شکور برای حضرت نوح به‌جهت خصوصیت و عواملی بوده که در او وجود داشت؛ از جمله اینکه او بسیار زیاد خدا را شکر می‌کرد، هر زمان که نعمتی به او می‌رسید و حتی پس از انجام امور روزانه مانند لباس پوشیدن و ... به ياد خدا می‌افتاد و شكرگزارى می‌كرد؛ از این جهت به او عبد شکور گفته شد.

متن آیه

شکور بودن

محققان معتقدند نام بردن صفت شکور برای حضرت نوح به معنای اختصاص این صفت به ایشان نیست. همه انبیای الهی، بندگان شکرگزار بودند و خداوند، حضرت ابراهیم(ع) را نیز شکرگزار خواند: ﴿شَاكِرً‌ا لِّأَنْعُمِهِ؛ همیشه شکرگزار نعمتهای خدا بود(نحل:۱۲۱)

در سوره تغابن، خداوند خود را در برابر فردی که صدقه‌های واجب و مستحب بدهد، با صفت «شکور» یاد می‌کند: ﴿إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۚ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ؛ اگر به خدا قرض‌الحسنه دهيد برايتان دو برابرش خواهد كرد. و شما را مى‌آمرزد كه او شكرپذيرنده و بردبار است.(تغابن:۱۷) شكور بودن‌ ‌خدا‌وند ‌را به معنای قدردانی، احترام‌ و عنايت‌ كننده‌ ‌دانسته‌اند.[۱]

علت توصیف نوح(ع) به شکور بودن

نام بردن از صفت بنده شکور، برای حضرت نوح به‌جهت خصوصیت و ظهور بیشتری بوده که در او وجود داشته و سبب گردیده خداوند او را با این صفت، نام ببرد. در روایات، علت‌هایی در شکور خواندن نوح(ع) گفته شده:

  • رسول خدا(ص) فرمود: «نوح هیچ چیزی کوچک یا بزرگ را برنمی‌داشت مگر آنکه «بسم الله و الحمدلله» می‌گفت، و به همین جهت، خداوند او را بنده شکور نامید».[۲]
  • از امام باقر(ع) روایت شده که اگر خداوند نوح را عبد شکور نامید، برای این بود که او در هر صبح و شام این‌گونه می‌گفت: «بارالها من گواهی می‌دهم که اگر در شب و روز قرین نعمتها و عافیتم، همه آنها از تو است و تو یگانه و بی‌شریک هستی، حمد و شکر تو به خاطر آن نعمت‌ها بر من فرض است ولی نه تنها آنقدر که راضی شوی بلکه بعد از رضای تو نیز شکرگزارم.[یادداشت ۱] آن‌گاه خداوند او را بنده شکور دانست.[۳] این معنا با مختصر تفاوتی در کتاب‌های معتبر شیعی روایت شده است.[۴]

منابع

  1. عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۱۷، ص۴۸.
  2. تفسیر درّالمنثور، بیروت، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۲ق، ج۴، ص۱۶۲.
  3. تفسیر برهان، قم، اسماعیلیان، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۰۵.
  4. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۹۹، ح۲۹؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۸۴؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۸۰، ح۱۷.
  1. «اللّهم إنّی اُشهِدُک أنّ ما اصبح او اَمسی بی نعمهٍ فی دینٍ او دنیا فمِنک وحدک لا شریک لک، لک الحمد و لک الشّکر بها علیّ حتی ترضا و بعدالرّضا، فأنزل الله أنه کان عبداً شکورا فهذا کان شکره»