معرفت نفس: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
جز (Rezapour صفحهٔ حدیث من عرف نفسه فقد عرف ربه را به معرفت نفس منتقل کرد) |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==راههای رسیدن به معرفت نفس== | ==راههای رسیدن به معرفت نفس== | ||
* انسان دارای مراتب و شئونات مختلف | * انسان دارای مراتب و شئونات مختلف است؛ | ||
گرچه انسان یک حقیقت بیش نیست اما دارای ابعاد گوناگونی از وجود است. وجود انسان از ماده خاکی بی درک و [[شعور]] آغاز شده و به [[جوهر مجرد ملکوتی]] منتهی میگردد.<ref>امینی، ابراهیم، خودسازی، انتشارات شفق، چاپ هشتم، ۱۳۷۵ش، ص۱۶–۱۹.</ref> | گرچه انسان یک حقیقت بیش نیست اما دارای ابعاد گوناگونی از وجود است. وجود انسان از ماده خاکی بی درک و [[شعور]] آغاز شده و به [[جوهر مجرد ملکوتی]] منتهی میگردد.<ref>امینی، ابراهیم، خودسازی، انتشارات شفق، چاپ هشتم، ۱۳۷۵ش، ص۱۶–۱۹.</ref> | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
آنجا که میگوید: وزن و شکل من، از مرتبه طبیعی خویش حکایت میکند. آنجا که میگوید: غذا و رشد و نمو من، از مرتبه جسم نامی خویش خبر میدهد. و آنگاه که میگوید: حرکت و شهوت و غضب من، از مرتبه حیوانی خویش گزارش میدهد؛ و بالاخره جایی که میگوید: فکر و اندیشه و عقل من، از مرتبه عالی انسانی خویش میگوید. پس انسان «منها» و «نفسهای» گوناگون دارد: خودجسمانی، نباتی، حیوانی و انسانی.<ref>خودسازی، ص۱۶–۱۹.</ref> | آنجا که میگوید: وزن و شکل من، از مرتبه طبیعی خویش حکایت میکند. آنجا که میگوید: غذا و رشد و نمو من، از مرتبه جسم نامی خویش خبر میدهد. و آنگاه که میگوید: حرکت و شهوت و غضب من، از مرتبه حیوانی خویش گزارش میدهد؛ و بالاخره جایی که میگوید: فکر و اندیشه و عقل من، از مرتبه عالی انسانی خویش میگوید. پس انسان «منها» و «نفسهای» گوناگون دارد: خودجسمانی، نباتی، حیوانی و انسانی.<ref>خودسازی، ص۱۶–۱۹.</ref> | ||
* اصالت و ارزش هر انسان حقیقتاً از آنِ مرتبه روح مجرد او | * اصالت و ارزش هر انسان حقیقتاً از آنِ مرتبه روح مجرد او است؛ | ||
آنچه انسان را انسان کرده و بر سایر موجودات برتری داده همین روح مجرد و ملکوتی و [[نفخه الهی]] اوست.<ref>خودسازی، ص۱۶–۱۹.</ref> خداوند در قرآن سجده بر [[آدم(ع)]] را بعد از نفخ و دمیدن روح الهی بر او بر فرشتگان واجب گردانید.<ref>حجر/۲۹.</ref> و همینطور فخر بر آفرینش انسان را برای خود، بعد از این میداند که بر آدم و انسان روح دمیده شد.<ref>مؤمنون/۱۲–۱۴.</ref> | آنچه انسان را انسان کرده و بر سایر موجودات برتری داده همین روح مجرد و ملکوتی و [[نفخه الهی]] اوست.<ref>خودسازی، ص۱۶–۱۹.</ref> خداوند در قرآن سجده بر [[آدم(ع)]] را بعد از نفخ و دمیدن روح الهی بر او بر فرشتگان واجب گردانید.<ref>حجر/۲۹.</ref> و همینطور فخر بر آفرینش انسان را برای خود، بعد از این میداند که بر آدم و انسان روح دمیده شد.<ref>مؤمنون/۱۲–۱۴.</ref> | ||
* تمام کمالات و ارزشها در مرتبه روح نهفته شده | * تمام کمالات و ارزشها در مرتبه روح نهفته شده است؛ | ||
در مرتبه روح مجرد است که خودخواهیها و حسدها و جهلها میتواند از وجود آدمی رخت بربندد، و جای خود را به کمالات و ارزشها بدهد.<ref>خودسازی، | در مرتبه روح مجرد است که خودخواهیها و حسدها و جهلها میتواند از وجود آدمی رخت بربندد، و جای خود را به کمالات و ارزشها بدهد.<ref>خودسازی، ص۲۲.</ref> و در این رتبه است که انسان میتواند آزادانه بیندیشد و درک کند و بفهمد. از اندیشه و درک و فهم، شناخت حاصل میشود؛ شناخت ضعفها، تواناییها، نیازمندیها، وابستگیها. | ||
* در مرتبه روح مجرد است که انسان قابلیت شناخت اختیاری پروردگار را پیدا | * در مرتبه روح مجرد است که انسان قابلیت شناخت اختیاری پروردگار را پیدا میکند؛ | ||
در این مرحله است که انسان توانایی درک وابستگی وجود خود را مییابد و میفهمد که هیچ شأنی از شئونش بدست خودش نیست و تمام وجودش تحت ربوبیّت موجودی قرار دارد که به او وابسته و هر چه دارد از او است. | در این مرحله است که انسان توانایی درک وابستگی وجود خود را مییابد و میفهمد که هیچ شأنی از شئونش بدست خودش نیست و تمام وجودش تحت ربوبیّت موجودی قرار دارد که به او وابسته و هر چه دارد از او است. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
==مصادیق معرفت نفس== | ==مصادیق معرفت نفس== | ||
در حدیث معرفت نفس احتمالات فراوانی وجود دارد که برخی محققین تا دوازده احتمال ذکر کردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود: | در حدیث معرفت نفس احتمالات فراوانی وجود دارد که برخی محققین تا دوازده احتمال ذکر کردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود: | ||
خط ۵۵: | خط ۵۴: | ||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == | ||
* قرآن در اسلام، علامه طباطبائی، انتشارات درالکتب الاسلامیه، | * قرآن در اسلام، علامه طباطبائی، انتشارات درالکتب الاسلامیه، ص۳–۱۸؛ | ||
* | * مجموعه آثار، شهید مطهری(ره)، انتشارات صدرا، ج۲، جهان بینی اسلامی، ص۳۰۳-۳۲۷. | ||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۰۳
حدیث «مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه» را توضیح دهید.
معرفت نفس
معرفت نفس انسانی محور جمیع مسائل علوم عقلی و علوم نقلی و اساس همه خیرات و سعادات است. به بیان امیرالمؤمنین(ع): «مَعرِفَةُ النَّفسِ أنفَعُ المَعارِفِ؛ شناخت نفس سودمندترین شناختها است.»[۱]
«معرفت نفس همان روانشناسی و خودشناسی است که نزدیکترین راهها به ماورای طبیعت و صراط مستقیم خداشناسی است. انسان بزرگترین جدول بحر وجود، و جامعترین دفتر غیب و شهود، و کاملترین مظهر واجب الوجود است. این جدول اگر درست تصفیه و لای روبی شود مجرای آب حیات و مجلای ذات و صفات میگردد.»[۲]
حدیث «مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه» یکی از احادیث معروف بوده و از پیامبر(ص) نقل شده است[۳] و مشابه این حدیث از امام علی(ع) هم نقل گردیده است.[۴]
ترجمه حدیث چنین است: «هرکس خود را بشناسد پروردگارش را شناخته است.» اما مهم این است که منظور از شناخت نفس چیست؟ چگونه میتوان به شناخت نفس رسید؟ و راهها و اسباب شناخت چیست؟
راههای رسیدن به معرفت نفس
- انسان دارای مراتب و شئونات مختلف است؛
گرچه انسان یک حقیقت بیش نیست اما دارای ابعاد گوناگونی از وجود است. وجود انسان از ماده خاکی بی درک و شعور آغاز شده و به جوهر مجرد ملکوتی منتهی میگردد.[۵]
آنجا که میگوید: وزن و شکل من، از مرتبه طبیعی خویش حکایت میکند. آنجا که میگوید: غذا و رشد و نمو من، از مرتبه جسم نامی خویش خبر میدهد. و آنگاه که میگوید: حرکت و شهوت و غضب من، از مرتبه حیوانی خویش گزارش میدهد؛ و بالاخره جایی که میگوید: فکر و اندیشه و عقل من، از مرتبه عالی انسانی خویش میگوید. پس انسان «منها» و «نفسهای» گوناگون دارد: خودجسمانی، نباتی، حیوانی و انسانی.[۶]
- اصالت و ارزش هر انسان حقیقتاً از آنِ مرتبه روح مجرد او است؛
آنچه انسان را انسان کرده و بر سایر موجودات برتری داده همین روح مجرد و ملکوتی و نفخه الهی اوست.[۷] خداوند در قرآن سجده بر آدم(ع) را بعد از نفخ و دمیدن روح الهی بر او بر فرشتگان واجب گردانید.[۸] و همینطور فخر بر آفرینش انسان را برای خود، بعد از این میداند که بر آدم و انسان روح دمیده شد.[۹]
- تمام کمالات و ارزشها در مرتبه روح نهفته شده است؛
در مرتبه روح مجرد است که خودخواهیها و حسدها و جهلها میتواند از وجود آدمی رخت بربندد، و جای خود را به کمالات و ارزشها بدهد.[۱۰] و در این رتبه است که انسان میتواند آزادانه بیندیشد و درک کند و بفهمد. از اندیشه و درک و فهم، شناخت حاصل میشود؛ شناخت ضعفها، تواناییها، نیازمندیها، وابستگیها.
- در مرتبه روح مجرد است که انسان قابلیت شناخت اختیاری پروردگار را پیدا میکند؛
در این مرحله است که انسان توانایی درک وابستگی وجود خود را مییابد و میفهمد که هیچ شأنی از شئونش بدست خودش نیست و تمام وجودش تحت ربوبیّت موجودی قرار دارد که به او وابسته و هر چه دارد از او است.
از این رو در احادیث بر ارزش نفس انسانی تأکیدات فراوانی وارد شده است. حضرت علی(ع) بیان میکند که: «تعجب میکنم از کسی که برای یافتن گمشدهاش تلاش میکند در صورتی که نفس (انسانی) خود را گم کرده و در صدد یافتن آن نیست».[۱۱]
- رسیدن به مرحله ملکوتی به معنی مهمل گذاشتن مراتب پایین نیست.
درست است که همه کمالات در مرتبه روح ملکوتی و نفخه الهی انسان نهفته است، اما این روح مجرد بدون مراتب پایینتر نمیتواند به فضایل و کمالات دست یابد. در واقع برگشت این مطلب به این است که اگر انسان اسیر مراتب پایین باشد و از حقیقت خود غافل بماند اعمال مراتب پایین را فقط انجام میدهد. (مثل خوردن و آشامیدن و شهوترانی و خشمگین شدن که به صورت حیوانی محض باشد نه برای اهداف عالی). اما اگر از قوای مراتب پایین بهره برد میتواند افعالی با نیات و اهداف عالی انجام داده و باعث تعالی روح خود شود.[۱۲]
مصادیق معرفت نفس
در حدیث معرفت نفس احتمالات فراوانی وجود دارد که برخی محققین تا دوازده احتمال ذکر کردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود:
- هر کس خود را بشناسد و بفهمد که روحش یکی است و اگر متعدد باشد باعث تعارض و فساد بدن میشود خواهد فهمید که رب هستی نیز یکی است و اگر متعدد باشد باعث فساد آن میشود.
- کسی که بداند که بر روح چیزی از معلومات بدن مخفی نیست بلکه به تمام آن علم دارد، خواهد فهمید که رب هستی نیز بر تمام هستی و حتی ذرات آن علم و احاطه دارد.
- کسی که ی ببرد که نسبت روح به تمام اعضای بدن مساوی است و چیزی به او نزدیکتر یا دورتر نیست خواهد فهمید که تمام اشیاء نسبت به قدرت و علم خداوند رابطه یکسانی دارند.
- هر کسی بشناسد که نفس انسان با حواس ظاهری قابل درک نیست خواهد فهمید که خداوند نیز با حواس ظاهری قابل درک نیست.[۱۳]
- اگر کسی بفهمد که شناخت حقیقی روح امکان ندارد، خواهد فهمید که درک کنه خداوند نیز برای بشر قابل دسترسی نیست.
مطالعه بیشتر
- قرآن در اسلام، علامه طباطبائی، انتشارات درالکتب الاسلامیه، ص۳–۱۸؛
- مجموعه آثار، شهید مطهری(ره)، انتشارات صدرا، ج۲، جهان بینی اسلامی، ص۳۰۳-۳۲۷.
منابع
- ↑ . حسنزاده آملی، حسن، معرفت نفس، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱ش، ج۱، مقدمه.
- ↑ معرفت نفس، ج۱، مقدمه.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۶۱، ص۹۹.
- ↑ آمدی، غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج۶.
- ↑ امینی، ابراهیم، خودسازی، انتشارات شفق، چاپ هشتم، ۱۳۷۵ش، ص۱۶–۱۹.
- ↑ خودسازی، ص۱۶–۱۹.
- ↑ خودسازی، ص۱۶–۱۹.
- ↑ حجر/۲۹.
- ↑ مؤمنون/۱۲–۱۴.
- ↑ خودسازی، ص۲۲.
- ↑ آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج۲، ص۳۶.
- ↑ خودسازی، ص۱۲۲–۱۲۹.
- ↑ شبّر، مصابیح الانوار، ج۱، ص۲۰۴.