تفاوت بین عذاب عظیم و عذاب الیم: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
اما در مورد سؤال: صفاتی که در قرآن برای عذاب بیان شدهاند، مختلف و گوناگون است، از قبیل: الیم، عظیم، مهین، شدید و امثال اینها، که هر کدام اشاره به شدت و سختی عذاب است و هم چنین وابسته به حالات گنه کاران است که بعضی از کارها مستحق عذاب الیم، و بعضی دیگر مستحق عذاب شدید و… است. | اما در مورد سؤال: صفاتی که در قرآن برای عذاب بیان شدهاند، مختلف و گوناگون است، از قبیل: الیم، عظیم، مهین، شدید و امثال اینها، که هر کدام اشاره به شدت و سختی عذاب است و هم چنین وابسته به حالات گنه کاران است که بعضی از کارها مستحق عذاب الیم، و بعضی دیگر مستحق عذاب شدید و… است. | ||
اصل عذاب: اسم مصدر بر وزن نکال به معنی کیفر است، و الیم: صفت مشبهه توصیف ذاتی کیفر و کنایه از دوام آن است، زیرا اجراء کیفر بر اهل جهنم نشانه قهر آفریدگار است و کمال قهر به دوام و سختی آن میباشد. یا این که صیغه مبالغه به معنی مبالغه در عذاب است.<ref>حسینی همدانی، سید محمد، تفسیر انوار درخشان، تهران، ناشر: کتاب فروشی لطفی، سال ۱۳۸۰هـ، ج۱، ص۴۵.</ref> به عبارت دیگر: (الیم) به معنای مولِم است، مانند نذیر به معنای منذر، و بدیع به معنای مبدع و الم به معنای درد است که در اثر مرض و بیماری به انسان عارض میشود، و مقابل لذت است. و لذت حالتی است که موافق میل و خواسته انسان باشد، چنانچه الم حالتی است که مخالف آن باشد.<ref>سید عبد الحسین طیب، اطیب البیان، تهران، ناشر: انتشارات اسلام، چاپ سوم، سال ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۳۶۹.</ref> و مجموعاً ۸۰ بار لفظ الیم در قرآن آمده، بهطور کلی میتوان گفت: مجازات گاهی دردناک است (عذاب الیم)، مانند: شلاق زدن و آزار بدنی. و گاهی توهین آمیز است (عذاب مهین)، مانند: پاشیدن لجن بر لباس کسی و مانند آن. و گاهی پر سر و صدا است (عذاب عظیم)، مانند: مجازات در حضور جمعیت. و نیز گاهی اثر آن در وجود انسان عمیق است و تا مدتی باقی میماند (عذاب شدید)، مانند: زندانهای بلندمدّت با اعمال شاقه و امثال آن. توجه به این نکته لازم است که توصیف عذاب به یکی از صفات، تناسبی با نوع گناه دارد. و لذا در بسیاری از آیات قرآن، مجازات ظالمان به عنوان عذاب الیم آمده است، زیرا متناسب با دردناک بودن ظلم نسبت به بندگان خدا است، و آنها که گناهشان توهین آمیز است و همچنین آنها که دست به گناهان شدید یا پر سر و صدا میزنند، کیفری همانند آن دارند ولی منظور از ذکر مثالهای فوق نزدیک ساختن مطلب بذهن است و گرنه مجازاتهای آن جهان قابل مقایسه با مجازاتهای این عالم نیست. | اصل عذاب: اسم مصدر بر وزن نکال به معنی کیفر است، و الیم: صفت مشبهه توصیف ذاتی کیفر و کنایه از دوام آن است، زیرا اجراء کیفر بر اهل جهنم نشانه قهر آفریدگار است و کمال قهر به دوام و سختی آن میباشد. یا این که صیغه مبالغه به معنی مبالغه در عذاب است.<ref>حسینی همدانی، سید محمد، تفسیر انوار درخشان، تهران، ناشر: کتاب فروشی لطفی، سال ۱۳۸۰هـ، ج۱، ص۴۵.</ref> به عبارت دیگر: (الیم) به معنای مولِم است، مانند نذیر به معنای منذر، و بدیع به معنای مبدع و الم به معنای درد است که در اثر مرض و بیماری به انسان عارض میشود، و مقابل لذت است. و لذت حالتی است که موافق میل و خواسته انسان باشد، چنانچه الم حالتی است که مخالف آن باشد.<ref>سید عبد الحسین طیب، اطیب البیان، تهران، ناشر: انتشارات اسلام، چاپ سوم، سال ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۳۶۹.</ref> و مجموعاً ۸۰ بار لفظ الیم در قرآن آمده، بهطور کلی میتوان گفت: مجازات گاهی دردناک است (عذاب الیم)، مانند: شلاق زدن و آزار بدنی. و گاهی توهین آمیز است (عذاب مهین)، مانند: پاشیدن لجن بر لباس کسی و مانند آن. و گاهی پر سر و صدا است (عذاب عظیم)، مانند: مجازات در حضور جمعیت. و نیز گاهی اثر آن در وجود انسان عمیق است و تا مدتی باقی میماند (عذاب شدید)، مانند: زندانهای بلندمدّت با اعمال شاقه و امثال آن. توجه به این نکته لازم است که توصیف عذاب به یکی از صفات، تناسبی با نوع گناه دارد. و لذا در بسیاری از آیات قرآن، مجازات ظالمان به عنوان عذاب الیم آمده است، زیرا متناسب با دردناک بودن ظلم نسبت به بندگان خدا است، و آنها که گناهشان توهین آمیز است و همچنین آنها که دست به گناهان شدید یا پر سر و صدا میزنند، کیفری همانند آن دارند ولی منظور از ذکر مثالهای فوق نزدیک ساختن مطلب بذهن است و گرنه مجازاتهای آن جهان قابل مقایسه با مجازاتهای این عالم نیست.{{پایان پاسخ}} | ||
{{پایان پاسخ}} | |||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
نسخهٔ ۳ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۷
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
فرق ﴿عذاب عظیم﴾ و ﴿عذاب الیم﴾ چیست؟
یکی از ارکان اصول دین مسئله معاد است، یعنی اعتقاد به این که بعد از این عالم، جهان دیگری است، حساب و کتابی هست و بهشت و جهنمی وجود دارد. در عالم آخرت هر کسی از نتیجه عمل خود که در دنیا انجام داده بهرهمند میشود، چنانچه در حدیث آمده «الدنیا مزرعه الآخره»[۱] دنیا مزرعه و کشتزار آخرت است. اگر عمل خوب داشته باشد، پاداش خوب میگیرد. و اما اگر در دنیا عمل بدانجام داده باشد، سزای او جهنم و عذاب آن است.
اما در مورد سؤال: صفاتی که در قرآن برای عذاب بیان شدهاند، مختلف و گوناگون است، از قبیل: الیم، عظیم، مهین، شدید و امثال اینها، که هر کدام اشاره به شدت و سختی عذاب است و هم چنین وابسته به حالات گنه کاران است که بعضی از کارها مستحق عذاب الیم، و بعضی دیگر مستحق عذاب شدید و… است.
اصل عذاب: اسم مصدر بر وزن نکال به معنی کیفر است، و الیم: صفت مشبهه توصیف ذاتی کیفر و کنایه از دوام آن است، زیرا اجراء کیفر بر اهل جهنم نشانه قهر آفریدگار است و کمال قهر به دوام و سختی آن میباشد. یا این که صیغه مبالغه به معنی مبالغه در عذاب است.[۲] به عبارت دیگر: (الیم) به معنای مولِم است، مانند نذیر به معنای منذر، و بدیع به معنای مبدع و الم به معنای درد است که در اثر مرض و بیماری به انسان عارض میشود، و مقابل لذت است. و لذت حالتی است که موافق میل و خواسته انسان باشد، چنانچه الم حالتی است که مخالف آن باشد.[۳] و مجموعاً ۸۰ بار لفظ الیم در قرآن آمده، بهطور کلی میتوان گفت: مجازات گاهی دردناک است (عذاب الیم)، مانند: شلاق زدن و آزار بدنی. و گاهی توهین آمیز است (عذاب مهین)، مانند: پاشیدن لجن بر لباس کسی و مانند آن. و گاهی پر سر و صدا است (عذاب عظیم)، مانند: مجازات در حضور جمعیت. و نیز گاهی اثر آن در وجود انسان عمیق است و تا مدتی باقی میماند (عذاب شدید)، مانند: زندانهای بلندمدّت با اعمال شاقه و امثال آن. توجه به این نکته لازم است که توصیف عذاب به یکی از صفات، تناسبی با نوع گناه دارد. و لذا در بسیاری از آیات قرآن، مجازات ظالمان به عنوان عذاب الیم آمده است، زیرا متناسب با دردناک بودن ظلم نسبت به بندگان خدا است، و آنها که گناهشان توهین آمیز است و همچنین آنها که دست به گناهان شدید یا پر سر و صدا میزنند، کیفری همانند آن دارند ولی منظور از ذکر مثالهای فوق نزدیک ساختن مطلب بذهن است و گرنه مجازاتهای آن جهان قابل مقایسه با مجازاتهای این عالم نیست.
مطالعه بیشتر
۱. تفسیر بیان السعاده ج۱، ص۵۷، تألیف سلطان علی شاه، ناشر: مطبعه دانشگاه تهران، چ دوم، سال ۱۳۴۴شمسی.
۲. آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۹۰، ناشر: دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و دوم.