فهرست اسامی و اوصاف قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

(بارگزاری اولیه)
 
جز (جایگزینی متن - 'سایر مباحث' به '')
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
قرآن چه اوصافي را براي خود برشمرده است؟
قرآن چه اوصافی را برای خود برشمرده است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
مفسّران و دانشمندان علوم قرآن در باب تعداد عنوان هايي كه در قرآن آمده و اين كتاب را توصيف مي‌كنند و بيشتر با تعبير اسامي قرآن از اين عنوان ها ياد مي‌كنند، آراي مختلفي دارند. برخي شمار آن‌ها را بيش از نود عنوان دانسته‌اند.}}<ref>زركشي، بدرالدين محمد، البرهان في علوم القرآن، بيروت، دارالفكر، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق، ج۱، ص۳۴۳.</ref> و جمعي ديگر عنوان هاي زيادي را يادآور شده‌اند.<ref>ابوجعفر محمد طوسي، التبيان الجامع لعلوم القرآن، قم، مكتب الاعلام اسلامي، چاپ اول، ۱۰۴۹، ج۱، ص۱۷.</ref>
قرآن بیش از چهل تعبیر و توصیف مستقل، برای خودش به کار برده است. مقصود از توصیفات مستقل واژه‌هایی هستند که بدون اینکه صفت واژه دیگری قرار گیرند، بر قرآن اطلاق شده‌اند.
* '''قرآن''': {{قرآن|أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ|ترجمه=آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند|سوره=محمد|آیه=۲۴}} «قرآن» در لغت به معنای «خواندنی» است. این واژه در آغاز به صورت وصف در مورد این کتاب آسمانی به کار رفته، ولی تدریجاً جنبه عَلَمیت پیدا کرده است.
* '''کتاب''': {{قرآن|ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ|ترجمه=آن کتابی است که هیچ شکی در آن نیست|سوره=بقره|آیه=۲}} دلیل اطلاق «کتاب» بر قرآن را بعضی به اعتبار اینکه قرآن نوشتنی است یا اینکه در «لوح محفوظ» نوشته شده است، دانسته‌اند. برخی نیز به اعتبار معنای اصلی واژه کتاب (به معنای گردآوردن)، دانسته‌اند.
* '''صحف''': {{قرآن|یَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً|ترجمه=صحیفه‌های پاک را می‌خواند|سوره=بینه|آیه=۲}} صحف جمع صحیفه است. منظور از صحیفه، الواحی نورانی و غیر مادی است که وحی بر آن ثبت است و از اوصاف قرآن کریم می‌باشد.
* '''حدیث''': {{قرآن|إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهٰذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا|ترجمه=گویی می‌خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند!|سوره=کهف[۱۸]|آیه=۶}}. «حدیث» در هنگامی که در مورد قرآن به کار می‌رود، به معنی «سخن» و کلام می‌باشد.
* '''احسن الحدیث''': {{قرآن|اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ|ترجمه=خداوند بهترین سخن را نازل کرد|سوره=زمر|آیه=۲۳}}
* '''قول''': {{قرآن|أَفَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ|ترجمه=آیا آنها در این گفتار نیندیشیدند|سوره=مؤمنون|آیه=۶۸}}
* '''کلام الله''': {{قرآن|یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّهِ|ترجمه=سخنان خدا را می‌شنیدند|سوره=بقره|آیه=۷۵}}
* '''تنزیل''': {{قرآن|وَإِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعَالَمِینَ|ترجمه=و این قرآن به حقیقت از جانب خدای عالمیان نازل شده است|سوره=شعراء|آیه=۱۹۲}} «تنزیل» به معنی «نازل شده» است. این وصف به دلیل این است که قرآن از طرف خداوند بر قلب پیامبر اکرم(ص) نازل شده، و در واقع از مقام علم الهی به مرحله الفاظ و مفاهیم بشری تنزّل یافته است.
* '''آیات''': {{قرآن|نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ الْآیَاتِ|ترجمه=این سخنان که بر تو می‌خوانیم از آیات الهی و ذکر حکمت آموز است|سوره=آل عمران|آیه=۵۸}} آیات جمع آیه، به معنای نشانه و علامت روشن و گویا است. آیات الهی اموری هستند که به وجود آفریدگار، قدرت، حکمت، عظمت و سایر صفات او گواهی می‌دهند. از این رو در مورد همه آفریدگان، قابل استفاده است. قرآن کریم نیز یکی از نشانه‌های عظیم الهی است و به لحاظ قطعات و جملاتش، «آیات» به صورت جمع بر آن اطلاق شده است.
* '''حق الیقین''': {{قرآن|وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیقِین|ترجمه=و آن یقین خالص است|سوره=حاقه|آیه=۵۱}} یکی از معانی حق، در معنای کلام، اعتقاد و یا ادعای مطابق با واقع به کار می‌رود. استعمال حق در مورد قرآن، یا به لحاظ حقایقی است که از آن‌ها حکایت می‌کند؛ یا به لحاظ درست بودن ادعایش که از طرف خدا نازل شده است.
* '''برهان''': {{قرآن|قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ|ترجمه=ای مردم، برای هدایت شما از جانب خدا برهانی (محکم) آمد|سوره=نساء|آیه=۱۷۳.}} «برهان» یعنی دلیل روشنی که جای شک و شبهه‌ای باقی نگذارد.
* '''بیان''': {{قرآن|هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ|ترجمه=این بیانی برای مردم است|سوره=آل عمران|آیه=۱۳۸}} «بیان» به معنای واضح و روشن شدن است و به معنای روشن کردن و روشن کننده نیز استفاده می‌شود.
* '''تبیان''': {{قرآن|وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ|ترجمه=و ما بر تو این کتاب را فرستادیم تا حقیقت هر چیز را روشن کند|سوره=نحل|آیه=۸۹}} اطلاق بیان و تبیان بر قرآن بدین لحاظ است که این کتاب همه حقایقی را که لازم است، بشر از آن‌ها آگاه باشد، روشن کرده است.
* '''بلاغ''': {{قرآن|هذا بَلاغٌ لِلنّاسِ|ترجمه=این [قرآن] ابلاغی برای مردم است [تا به وسیله آن هدایت شوند]|سوره=ابراهیم|آیه=۵۲}} کلمه «بلاغ» به معنای «ابلاغ» یعنی رساندن پیام به‌طور کامل و رسا یا به معنای «کفایت» استعمال می‌شود.
* '''حکم''': {{قرآن|وَکَذٰلِکَ أَنْزَلْنَاهُ حُکْمًا عَرَبِیًّا|ترجمه=و اینچنین قرآن را فرمانی [گویا و] روشن نازل نمودیم|سوره=رعد|آیه=۳۷}} برای حکم در آیه مورد نظر دو معنای متفاوت ذکر شده است: نخست آنکه قرآن مشتمل بر احکام الزامی است و بین مردم به ویژه در امور مورد اختلاف قضاوت می‌کند، حکم نامیده شده است. دوم آنکه حکم به معنای حکمت باشد و بر قرآن به خاطر اشتمال بر معارف الهی و روشن کننده «حکم» اطلاق شده است.
* '''فرقان''': {{قرآن|تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَیٰ عَبْدِهِ|ترجمه=بزرگوار است پاک خداوندی که فرقان را بر بنده خاص خود نازل فرمود|سوره=فرقان|آیه=۱}} «فرقان» مصدر یا اسم مصدر است و به معنای جداکننده و تفصیل دهنده است.
* '''نور''': {{قرآن|أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا|ترجمه=و نوری تابان به شما فرستادیم.|سوره=نساء|آیه=۱۷۴}} ظاهراً اطلاق «نور» بر قرآن به این لحاظ است که راه سعادت انسان را روشن می‌کند، و او را از حقایق هستی آگاه می‌سازد. ممکن است به لحاظ حقیقت متعالیه آن باشد که از سرچشمه بی‌نهایت نور یعنی خداوند صادر شده است.
* '''بصائر''': {{قرآن|قَدْ جَاءَکُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ|ترجمه=آیات الهی و کتب آسمانی که سبب بصیرت شماست از طرف پروردگارتان آمد|سوره=انعام|آیه=۴}} «بصائر» جمع بصیرت به معنای بینش است و بر چیزهایی که موجب بینش عقل و دل می‌شود، مانند دلیل و پند اطلاق می‌گردد. آیات قرآن به انسان امکان می‌دهد که راه راست را ببیند، و چشم دل را بینا سازد.
* '''هدی''': {{قرآن|هٰذَا هُدًی|ترجمه=این قرآن هدایت خلق است|سوره=جاثیه|آیه=۱۱}} این وصف خصوصیّت راهنما بودن قرآن در سیر انسان به هدف نهایی‌اش یعنی قرب به خدا را می‌رساند.
* '''ذکر''': {{قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ|ترجمه=ما ذکر [قرآن] را بر تو نازل کردیم و ما هم آن را محفوظ خواهیم داشت.|سوره=حجر|آیه=۹}} ذکر به معنای یاد کردن و به یاد داشتن است؛ و همچنین بر چیزی که موجب یادآوری و عبرت و پند گرفتن شود، نیز اطلاق می‌گردد.
* '''تذکره''': {{قرآن|إِنَّ هٰذِهِ تَذْکِرَةٌ|ترجمه=این آیات (قرآن) برای تذکر و یادآوری فرستاده شد تا هر که بخواهد راهی به سوی خدای خود پیش گیرد|سوره=مزمل|آیه=۱۹}} تذکره از ماده ذکر، به معنای یادبود و یادآوری است. اطلاق ذکر بر قرآن یا به این مناسبت است که مردم را به یاد خدا، یا همه آنچه را که باید به یاد داشت، می‌اندازد. یا به لحاظ یادآوری و نقل داستان پیشینیان و اندرزهای آنان است.
* '''موعظه''': {{قرآن|وَ هُدًی وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ|ترجمه=و راهنما و پندی برای پرهیزکاران|سوره=آل عمران|آیه=۱۳۸}} موعظه در حقیقت عبارت است از چیزی که موجب نرمی دل می‌شود، آن را به سوی خدا و پذیرفتن حق مایل ساخته، از سرکشی و عصیان باز می‌دارد.
* '''بشیر و نذیر''': {{قرآن|بَشِیرًا وَنَذِیرًا فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا یَسْمَعُونَ|ترجمه=قرآنی است که (نیکان را به وعده رحمت حق) بشارت می‌دهد و (بدان را از عذاب قهر) می‌ترساند اما اکثر مردم اعراض کرده و (اندرز و نصایحش) نمی‌شنوند.|سوره=فصلت|آیه=۴}} اطلاق «بشیر» و «نذیر» بر قرآن به این لحاظ است که مشتمل بر خبرهای شادکننده، و خبرهای ترس‌آور است.
* '''شفاء''': {{قرآن|یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَشِفَاءٌ|ترجمه=ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است؛ و درمانی برای آنچه در سینه‌هاست|سوره=یونس|آیه=۵۷}} اطلاق «شفاء» بر قرآن مجید به لحاظ درمان کردن بیماری‌های معنوی انسان می‌باشد.


در قرآن مجيد بيش از چهل عنوان مستقل به اين كتاب گرانمايه اطلاق شده ، مقصود از عناوين مستقل واژه‌هايي هستند كه به خودي خود و بدون آن‌كه صفت واژه‌ي ديگري قرار گيرند، بر قرآن اطلاق شده است:
== منابع ==
 
{{پانویس}}
۱ ـ كتاب<ref>حجر/۱.</ref>
 
كتاب در كاربرد رايج آن به معناي نوشتن و نيز نوشته به كار مي‌رود و منظور خداوند از واژه‌ي كتاب در مورد قرآن، معناي اخير (نوشته) است. دليل اطلاق آن بر قرآن را بعضي به اعتبار اينكه شأن قرآن به گونه‌اي است كه نوشتني است، و يا اينكه در «لوح محفوظ» نوشته شده است، دانسته‌اند. و برخي به اعتبار معناي اصلي كتاب كه به معناي گردآوردن است، دانسته اندو در قرآن نيز چون انواع داستان‌ها و نشانه‌ها و احكام به طرق ويژه‌اي گرد‌ آمده است، به اين اعتبار دانسته‌اند.
 
۲ ـ صحف<ref>بينه / ۲</ref>
 
صحف جمع صحيفه است، منظور از صحيفه، الواحي نوراني و غير مادي است كه مفاد وحي بر آن ثبت است، و قرآن كريم چنين مي‌باشد.
 
۳ - حديث و احسن الحديث<ref>. رک : کهف / ۶ ؛ زمر / ۲۳ .</ref>
 
«حديث» در هنگامي كه در مورد قرآن به كار مي‌رود، به معني «سخن» و «احسن الحديث» به معني «بهترين سخن» است.
 
۴ ـ قول<ref>. مومنون / ۶۸ .</ref>
 
«قول» به معني روشن است.
 
۵ ـ كلام الله و كلمات الله<ref>. بقره / ۷۵ ؛ کهف / ۲۷ .</ref>
 
معناي اين دو صفت يا اسم نيز، روشن است.
 
۶ ـ قرآن<ref>. بقره / ۱۸۵ .</ref>
 
«قرآن» در لغت به معناي «خواندني» است. اين واژه در آغاز به صورت وصف در مورد اين كتاب آسماني به كار رفته، ولي تدريجاً جنبه‌ي عَلَميت پيدا كرده است. ظاهراً در اطلاق كلمه‌ي «قرآن» بر اين كتاب، عنايتي جز اينكه الفاظي است خواندني، منظور نيست.
 
۷ ـ تنزيل و منزّل<ref>. شعراء / ۱۱۴ ؛ ۱۹۲ .</ref>
 
«تنزيل» و «منزّل» به معني «نازل شده» است؛ و اين وصف به دليل اين است كه قرآن از طرف خداوند متعال بر قلب پيامبر اكرم(ص) نازل شده، و در واقع از مقام علم الهي به مرحله‌ي الفاظ و مفاهيم بشري تنزّل يافته است.
 
۸ ـ آيات<ref>آل عمران / ۵۸ .</ref>
 
آيات جمع آيه، به معناي نشانه و علامت روشن و گويا است؛ و آيات الهي اموري هستندكه به وجود آفريدگار، قدرت، حكمت، عظمت و ساير صفات علياي او گواهي مي‌دهند؛ و از اين رو در مورد همه‌ي آفريدگان، قابل استعمال است. و قرآن كريم نيز يكي از نشانه‌هاي عظيم الهي است و به لحاظ قطعات و جملاتش، «آيات الله» به صورت جمع بر آن اطلاق شده است.
 
۹ ـ حق و حقّ اليقين و صدق <ref>. بقره / ۲۶ ؛ حاقه / ۵۱ ؛ زمر / ۳۲</ref> يكي از مواردي كه حق به كار برده مي‌شود، در معناي كلام يا اعتقاد و يا ادعاي مطابق با واقع و (تقريباً مترادف با صدق) به كار مي‌رود.
 
استعمال حق در مورد قرآن، يا به لحاظ حقايقي است كه از آن‌ها حكايت مي‌كند؛ و يا به لحاظ درست بودن ادّعايش كه از طرف خدا نازل شده است.
 
۱۰ ـ علم<ref>. بقره / ۱۲۰ .</ref>
 
قرآن مصداقي از علم و يا سبب حصول علم مي‌باشد.
 
۱۱ ـ برهان<ref>نساء / ۱۷۳ .</ref>
 
«برهان» يعني دليل روشني كه جاي شك و شبهه‌اي باقي نگذارد.
 
۱۲ ـ بيان، تبيان، بيّنه و بيّنات<ref>. رک : آل عمران/ ۱۳۸ ؛ نمل/۸۹ ؛ انعام/ ۱۵۷؛ بقره/۱۸۵.</ref>
 
«بيان» به معناي واضح و روشن شدن است و به معناي روشن كردن و روشن كننده نيز استعمال مي‌شود.
 
«تبيان» يعني روشن كردن.
 
«بيّنه» يعني روشن كننده.
 
اطلاق بيان و تبيان بر قرآن بدين لحاظ است كه اين كتاب همه‌ي حقايقي را كه لازم است، بشر از آن‌ها آگاه باشد؛ و بدون آگاهي از آن‌ها نمي‌تواند راه سعادت را بپيمايد، روشن کرده است.
 
۱۳ ـ بلاغ و بالغه<ref>. ابراهيم / ۵۲ ؛ قمر / ۵ .</ref>
 
كلمه‌ي «بلاغ» به معناي «ابلاغ» يعني رساندن پيام به طور كامل و رسا و يا به معناي «كفايت» استعمال مي‌شود. و مقصود از بالغه در آيه {{قرآن|حِكْمَه بَالِغَه فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ<ref>. قمر / ۵ .</ref> اين آيات‏، حكمت بالغه الهى است‏؛ امّا انذارها [براى افراد لجوج‏] فايده نمى‏دهد!. كه صفت حكمت قرار گرفته، يا به لحاظ بيان رساي قرآن است كه در اداي مطالب به گوياترين بيان، معارف خود را بيان مي‌كند، و يا به لحاظ محتواي آن است كه در نهايت صواب و درستي مي‌باشد.
 
۱۴ ـ حكمت، حكم<ref>.بقره / ۱۲۹ ؛ رعد / ۳۷ .</ref>
 
براي حكم در آيه مورد نظر دو معناي متفاوت ذكر شده است:
 
نخست آنكه حكم به معناي دستورالعمل قطعي و قضاوت مخصوص امور مورد اختلاف باشد، و به لحاظ آنكه قرآن مجيد مشتمل بر احكام الزامي است و بين مردم به ويژه در امور مورد اختلاف قضاوت مي‌كند، حكم ناميده شده است.
 
دوم آنكه حكم به معناي حكمت باشد و بر قرآن به خاطر اشتمال بر معارف الهي و روشن كننده «حكم» اطلاق شده است.
 
۱۵ ـ فرقان، تفصيل، مفصّل<ref>. فرقان / ۱ ؛ انعام / ۱۱۴ ؛ يونس / ۳۷ .</ref>
 
ماده (فرق و فصل) به معناي جدا كردن و تميز دادن است، و «فرقان» مصدر يا اسم مصدر است و در دلالت بر اين معني رساتر است.
 
۱۶ـ نور <ref>. نساء / ۱۷۴ .</ref>
 
ظاهراً اطلاق «نور» بر قرآن به اين لحاظ است كه راه سعادت انسان را روشن مي‌كند، و او را از حقايق هستي آگاه مي سازد. و ممكن است به لحاظ حقيقت متعاليه‌ي‌ آن باشد كه از سرچشمه‌ي بي‌نهايت نور يعني خداي متعال صادر شده است.
 
۱۷ ـ بصائر <ref>انعام / ۱۰۴ .</ref>
 
«بصائر» جمع بصيرت به معناي بينش است؛ و بر چيزهايي كه موجب بينش عقل و دل مي‌شود، مانند دليل و پند اطلاق مي‌گردد. آيات قرآن به انسان امكان مي‌دهد كه راه راست را ببيند، و چشم دل را بينا مي سازد.
 
۱۸ـ هدي<ref>جاثيه / ۱۱ .</ref>
 
اين وصف خصوصيّت راهنما بودن قرآن در سير انسان به هدف نهايي‌اش يعني قرب به خدا را مي رساند.
 
۱۹ ـ ذكر، ذكري، تذكره<ref>. حجر / ۹ ؛ انعام /۹۰ ؛ طه / ۳ .</ref>
 
ذكر به معناي ياد كردن و به ياد داشتن است؛ و همچنين بر چيزي كه موجب يادآوري و عبرت و پند گرفتن شود، نيز اطلاق مي‌گردد. (ذكري و تذكره) نيز از همين ماده و به معناي يادبود و يادآوري است. اطلاق ذكر بر قرآن يا به اين مناسبت است كه مردم را به ياد خدا، يا همه‌ي آن‌چه را كه بايد به ياد داشت، مي اندازد. و يا به لحاظ يادآوري و نقل داستان پيشينيان و مواعظ و اندرزهاي آنان است.
 
۲۰ ـ موعظه<ref>آل عمران / ۱۳۸ .</ref>
 
موعظه در حقيقت عبارت است از چيزي كه موجب رقّت و نرمي دل مي‌شود، آن را به سوي خدا و پذيرفتن حق مايل ساخته، از سركشي و عصيان بازمي‌دارد.
 
۲۱ ـ بشير، بشري، نذير، عذر و نذر<ref>. فصلت / ۴ ؛ احقاف / ۱۲ ؛ مرسلات / ۶ .</ref>
 
«بشري» به معناي مژده و خبر شادي‌بخش است، و آورنده‌ي آن را «بشير» گويند. و «انذار» خبر دادن از چيز ترس‌آوري است كه بتوان از آن تحفّظ و خودنگه داري كرد. «نذير» به معناي «انذار» و نيز به معناي «منذر» (بيم دهنده) استعمال مي‌شود. و «نُذر» نيز مصدر و به معناي «انذار » است. اطلاق «بشير» و «نذير» بر قرآن به اين لحاظ است كه مشتمل بر خبرهاي شادكننده، و خبرهاي ترس‌آور است. «عذر» مصدر است و به معني «عذر آوردن» و «معذور داشتن» آمده است. مقصود از اطلاق «عذر» بر قرآن آن است كه خداوند با فرو فرستادن قرآن اتمام حجّت مي‌كند. يا براي بندگان با ايمان خويش عذري قرار داده كه با عمل به آن در پيشگاه خداوند معذور خواهند بود.
 
۲۲ ـ شفاء<ref>. يونس / ۵۷ .</ref>
 
اطلاق «شفاء» بر قرآن مجيد به لحاظ درمان كردن بيماري‌هاي معنوي انسان مي‌باشد.<ref>بيشتر اين مطالب از كتاب قرآن‌شناسي تأليف استاد محمد تقي مصباح يزدي استفاده شده است.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==
 
۱ـ جلال‌الدين السيوطي، الاتقان في علوم القرآن.
 
۲ـ بدرالدين، البرهان في علوم القرآن.
 
۳ـ محمّد تقي مصباح يزدي، قرآن شناسي.
 
۴ـ محمّد بن عبدالرحيم النهاوندي نفحات الرحمان في تفسير القرآن، تبيين الفرقان، تهران: مطبعه علمي.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
==منابع==
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = اسامی و اوصاف قرآن
| شاخه فرعی۱ = اسامی و اوصاف قرآن
|شاخه فرعی۲ = سایر مباحث
| شاخه فرعی۲ =  
|شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = -
  | تیترها =  
  | تیترها = -
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی نویسنده =  
  | تکمیل =  
| بازبینی =شد
  | اولویت =  
  | تکمیل =
  | کیفیت =  
  | اولویت = ج
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۴۵

سؤال

قرآن چه اوصافی را برای خود برشمرده است؟

قرآن بیش از چهل تعبیر و توصیف مستقل، برای خودش به کار برده است. مقصود از توصیفات مستقل واژه‌هایی هستند که بدون اینکه صفت واژه دیگری قرار گیرند، بر قرآن اطلاق شده‌اند.

  • قرآن: ﴿أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ؛ آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند(محمد:۲۴) «قرآن» در لغت به معنای «خواندنی» است. این واژه در آغاز به صورت وصف در مورد این کتاب آسمانی به کار رفته، ولی تدریجاً جنبه عَلَمیت پیدا کرده است.
  • کتاب: ﴿ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ؛ آن کتابی است که هیچ شکی در آن نیست(بقره:۲) دلیل اطلاق «کتاب» بر قرآن را بعضی به اعتبار اینکه قرآن نوشتنی است یا اینکه در «لوح محفوظ» نوشته شده است، دانسته‌اند. برخی نیز به اعتبار معنای اصلی واژه کتاب (به معنای گردآوردن)، دانسته‌اند.
  • صحف: ﴿یَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً؛ صحیفه‌های پاک را می‌خواند(بینه:۲) صحف جمع صحیفه است. منظور از صحیفه، الواحی نورانی و غیر مادی است که وحی بر آن ثبت است و از اوصاف قرآن کریم می‌باشد.
  • حدیث: ﴿إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهٰذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا؛ گویی می‌خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند!(کهف[۱۸]:۶). «حدیث» در هنگامی که در مورد قرآن به کار می‌رود، به معنی «سخن» و کلام می‌باشد.
  • احسن الحدیث: ﴿اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ؛ خداوند بهترین سخن را نازل کرد(زمر:۲۳)
  • قول: ﴿أَفَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ؛ آیا آنها در این گفتار نیندیشیدند(مؤمنون:۶۸)
  • کلام الله: ﴿یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّهِ؛ سخنان خدا را می‌شنیدند(بقره:۷۵)
  • تنزیل: ﴿وَإِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعَالَمِینَ؛ و این قرآن به حقیقت از جانب خدای عالمیان نازل شده است(شعراء:۱۹۲) «تنزیل» به معنی «نازل شده» است. این وصف به دلیل این است که قرآن از طرف خداوند بر قلب پیامبر اکرم(ص) نازل شده، و در واقع از مقام علم الهی به مرحله الفاظ و مفاهیم بشری تنزّل یافته است.
  • آیات: ﴿نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ الْآیَاتِ؛ این سخنان که بر تو می‌خوانیم از آیات الهی و ذکر حکمت آموز است(آل عمران:۵۸) آیات جمع آیه، به معنای نشانه و علامت روشن و گویا است. آیات الهی اموری هستند که به وجود آفریدگار، قدرت، حکمت، عظمت و سایر صفات او گواهی می‌دهند. از این رو در مورد همه آفریدگان، قابل استفاده است. قرآن کریم نیز یکی از نشانه‌های عظیم الهی است و به لحاظ قطعات و جملاتش، «آیات» به صورت جمع بر آن اطلاق شده است.
  • حق الیقین: ﴿وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْیقِین؛ و آن یقین خالص است(حاقه:۵۱) یکی از معانی حق، در معنای کلام، اعتقاد و یا ادعای مطابق با واقع به کار می‌رود. استعمال حق در مورد قرآن، یا به لحاظ حقایقی است که از آن‌ها حکایت می‌کند؛ یا به لحاظ درست بودن ادعایش که از طرف خدا نازل شده است.
  • برهان: ﴿قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ؛ ای مردم، برای هدایت شما از جانب خدا برهانی (محکم) آمد(نساء:۱۷۳.) «برهان» یعنی دلیل روشنی که جای شک و شبهه‌ای باقی نگذارد.
  • بیان: ﴿هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ؛ این بیانی برای مردم است(آل عمران:۱۳۸) «بیان» به معنای واضح و روشن شدن است و به معنای روشن کردن و روشن کننده نیز استفاده می‌شود.
  • تبیان: ﴿وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ؛ و ما بر تو این کتاب را فرستادیم تا حقیقت هر چیز را روشن کند(نحل:۸۹) اطلاق بیان و تبیان بر قرآن بدین لحاظ است که این کتاب همه حقایقی را که لازم است، بشر از آن‌ها آگاه باشد، روشن کرده است.
  • بلاغ: ﴿هذا بَلاغٌ لِلنّاسِ؛ این [قرآن] ابلاغی برای مردم است [تا به وسیله آن هدایت شوند](ابراهیم:۵۲) کلمه «بلاغ» به معنای «ابلاغ» یعنی رساندن پیام به‌طور کامل و رسا یا به معنای «کفایت» استعمال می‌شود.
  • حکم: ﴿وَکَذٰلِکَ أَنْزَلْنَاهُ حُکْمًا عَرَبِیًّا؛ و اینچنین قرآن را فرمانی [گویا و] روشن نازل نمودیم(رعد:۳۷) برای حکم در آیه مورد نظر دو معنای متفاوت ذکر شده است: نخست آنکه قرآن مشتمل بر احکام الزامی است و بین مردم به ویژه در امور مورد اختلاف قضاوت می‌کند، حکم نامیده شده است. دوم آنکه حکم به معنای حکمت باشد و بر قرآن به خاطر اشتمال بر معارف الهی و روشن کننده «حکم» اطلاق شده است.
  • فرقان: ﴿تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَیٰ عَبْدِهِ؛ بزرگوار است پاک خداوندی که فرقان را بر بنده خاص خود نازل فرمود(فرقان:۱) «فرقان» مصدر یا اسم مصدر است و به معنای جداکننده و تفصیل دهنده است.
  • نور: ﴿أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا؛ و نوری تابان به شما فرستادیم.(نساء:۱۷۴) ظاهراً اطلاق «نور» بر قرآن به این لحاظ است که راه سعادت انسان را روشن می‌کند، و او را از حقایق هستی آگاه می‌سازد. ممکن است به لحاظ حقیقت متعالیه آن باشد که از سرچشمه بی‌نهایت نور یعنی خداوند صادر شده است.
  • بصائر: ﴿قَدْ جَاءَکُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ؛ آیات الهی و کتب آسمانی که سبب بصیرت شماست از طرف پروردگارتان آمد(انعام:۴) «بصائر» جمع بصیرت به معنای بینش است و بر چیزهایی که موجب بینش عقل و دل می‌شود، مانند دلیل و پند اطلاق می‌گردد. آیات قرآن به انسان امکان می‌دهد که راه راست را ببیند، و چشم دل را بینا سازد.
  • هدی: ﴿هٰذَا هُدًی؛ این قرآن هدایت خلق است(جاثیه:۱۱) این وصف خصوصیّت راهنما بودن قرآن در سیر انسان به هدف نهایی‌اش یعنی قرب به خدا را می‌رساند.
  • ذکر: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ؛ ما ذکر [قرآن] را بر تو نازل کردیم و ما هم آن را محفوظ خواهیم داشت.(حجر:۹) ذکر به معنای یاد کردن و به یاد داشتن است؛ و همچنین بر چیزی که موجب یادآوری و عبرت و پند گرفتن شود، نیز اطلاق می‌گردد.
  • تذکره: ﴿إِنَّ هٰذِهِ تَذْکِرَةٌ؛ این آیات (قرآن) برای تذکر و یادآوری فرستاده شد تا هر که بخواهد راهی به سوی خدای خود پیش گیرد(مزمل:۱۹) تذکره از ماده ذکر، به معنای یادبود و یادآوری است. اطلاق ذکر بر قرآن یا به این مناسبت است که مردم را به یاد خدا، یا همه آنچه را که باید به یاد داشت، می‌اندازد. یا به لحاظ یادآوری و نقل داستان پیشینیان و اندرزهای آنان است.
  • موعظه: ﴿وَ هُدًی وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ؛ و راهنما و پندی برای پرهیزکاران(آل عمران:۱۳۸) موعظه در حقیقت عبارت است از چیزی که موجب نرمی دل می‌شود، آن را به سوی خدا و پذیرفتن حق مایل ساخته، از سرکشی و عصیان باز می‌دارد.
  • بشیر و نذیر: ﴿بَشِیرًا وَنَذِیرًا فَأَعْرَضَ أَکْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا یَسْمَعُونَ؛ قرآنی است که (نیکان را به وعده رحمت حق) بشارت می‌دهد و (بدان را از عذاب قهر) می‌ترساند اما اکثر مردم اعراض کرده و (اندرز و نصایحش) نمی‌شنوند.(فصلت:۴) اطلاق «بشیر» و «نذیر» بر قرآن به این لحاظ است که مشتمل بر خبرهای شادکننده، و خبرهای ترس‌آور است.
  • شفاء: ﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَشِفَاءٌ؛ ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است؛ و درمانی برای آنچه در سینه‌هاست(یونس:۵۷) اطلاق «شفاء» بر قرآن مجید به لحاظ درمان کردن بیماری‌های معنوی انسان می‌باشد.

منابع