مراحل رسیدن به یقین

از ویکی پاسخ
(تغییرمسیر از مراحل رسيدن به يقين)


سؤال

برای رسیدن به مرتبه یقین چه مراحلی را باید گذراند؟


برای رسیدن به یقین به‌طور کلی دو مرحله باید طی شود. مرحله اول یقین علمی و از طریق علم آموزی است. مرحله دوم از طرقی است که برای ازدیاد ایمان در روایات ذکر شده است. شخصی که یقین علمی به دست‌آورد، در مرحله بعد برای این که آن علم را به ایمان قلبی تبدیل کند تلاش می‌کند. هر مقدار ایمان قلبی افزایش پیدا کند یقین شخص نیز افزایش پیدا می‌کند.

برای افزایش ایمان، به حیا، ترجیح آخرت بر دنیا، اخلاص و صبر بر مصیبت‌ها سفارش شده است. مراد از بندگیِ خدا، زندگی بر مدار بندگی است؛ به گونه‌ای که همه اعمال و حالات انسان برای رضایت خدا باشد. برای تقویت این حالت، کمک گرفتن از بندگی‌های خاص مانند نماز و روزه، تأثیرگذار دانسته شده است.

مراتب یقین

یقین علمی

یقین مراتب و مراحل مختلفی دارد. نخستین مرتبه و مرحله آن، یقین حصولی و علمی است که با مطالعه و تحقیق و تفکر به دست می‌آید، اندیشیدن درباره براهین فلسفی و مطالعه کتب اعتقادی می‌تواند آدمی را به نخستین مرتبه یقین برساند. چنین یقینی، نیازمند سیر و سلوک و طی مقامات روحانی نیست و هر کسی، می‌تواند با مطالعه و تحقیق و پالایش ذهن خود از شبهات مختلف، این معرفت را حاصل کند. یقین در این مرحله، علم بدون شک و غیرقابل زوال است، به گونه‌ای که فرد مطمئن می‌شود که مثلاً گزاره «خدا موجود است»، صحیح است و غیرممکن است که صحیح نباشد.[۱] این یقین پایه ایمان است،[۲] و بدون چنین یقینی اصلاً ایمان و بلکه اسلام آوردن هم ممکن نیست؛ لذا در روایت فرموده‌اند که ایمان خود را با یقین تقویت کنید.[۳]

یقین شهودی

مرحله دیگری از یقین وجود دارد که نه تنها پایه ایمان نیست بلکه در مرحله‌ای بالاتر از ایمان قرار دارد.[۴] چنین یقینی کمیاب است.[۵] با این یقین فرد می‌تواند حقایق مخفی عالم را شهود نماید.[۶] برای رسیدن به این یقین، باید ایمان آورد و ایمان را تقویت کرد. در روایات اهل بیت(ع) عواملی برای تکمیل و ازدیاد ایمان برشمرده شده است، از جمله؛ نترسیدن از ملامت دیگران، ریا نکردن، ترجیح آخرت بر دنیا، حیا از قبائح، حسن خلق، صبر بر مصائب، صدق لسان و….[۷] در آیات قرآن نیز، تلاوت آیات الهی، جزو عوامل ازدیاد ایمان ذکر شده است.[۸]

پرستش خداوند متعال، یکی از راه‌های رسیدن به یقین

راه دیگری که برای رسیدن به یقین می‌توان پیمود، عمل کردن بر اساس این آیه شریفه است که می‌فرماید: «و اعبُدْ ربک حتی یأتیک الیقین؛[۹] این آیه شریفه در واقع نتیجه عبادت را یقین می‌داند؛ یعنی راه رسیدن به یقین عبادت است. باید دانست که عبادت هدف خلقت ذکر شده است[۱۰] و مراد از عبادت در این‌جا، اعمال عبادی خاص نیست، بلکه منظور زندگی بر مدار عبودیت است؛ یعنی بندگی و بنده‌وار زیستن، چنان‌که بردگان و بندگان روزگار قدیم همیشه برده بودند؛ نه آن که فقط ساعتی از روز را برده باشند، بلکه تمام حرکات و سکنات و اعمال آنها برای مولی و در خدمت مولایشان بوده است. عبودیت در برابر خداوند نیز به همینگونه است که انسان را به یقین می‌رساند؛ یعنی آدمی در تمامی لحظات و حالات خود، برای خدا باشد و رضایت او را طلب کند، در هر کاری که انجام می‌دهد تنها رضای خدا و دستورات الهی را در نظر داشته باشد. این نحوه سلوک منافاتی با زندگی عادی ندارد. چرا که این گونه عبادت اصولاً نیازمند وقتی خاص نیست، بلکه خود زندگی و تلاش و معاش آن باید عبادت باشد. چنان‌که فرمود «رجال لا تلهیهم تجارة و لابیع عن ذکرالله»؛ بزرگ مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش ایشان را از یاد حق بازنمی‌دارد و غافل نمی‌کند.[۱۱] در این میان، عبادات خاصه مثل نماز و روزه و… اوج لحظات ارتباط انسان با خداست و در ضمن، ایمان او را برای این که در تمام ساعت بنده باقی بماند، تقویت می‌کند؛ لذا در قرآن کریم توصیه می‌فرماید که «و استعینوا بالصبر و الصلاة» از صبر (روزه) و نماز کمک بگیرید.[۱۲]

عوامل رسیدن به یقین

برخی از عوامل افزایش یقین عبارتند از:

پرستش خداوند متعال

با توجه به آیه ﴿وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ؛ و پروردگارت را عبادت کن تا به یقین برسی(حجر:۹۹) یکی از راه‌های رسیدن به یقین، عبادت و بندگی است. مراد از عبادت در اینجا، اعمال عبادی خاص نیست، بلکه منظور زندگی بر مدار بندگی است؛ چنان‌که بردگان روزگار قدیم همیشه برده بودند؛ نه آن که فقط ساعتی از روز را برده باشند، بلکه تمام حرکات و اعمال آنها برای ارباب‌شان بوده است. بندگی در برابر خداوند نیز، به همین گونه است که انسان را به یقین می‌رساند؛ یعنی آدمی در همه حالات خود، برای خدا باشد و رضایت او را بخواهد.

عبادت و بندگی، نیازمند وقتی خاص نیست، بلکه خودِ زندگی، تلاش و کسب درآمد می‌تواند عبادت باشد؛ چنان‌که در آیه﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّه[۱۳] آمده است مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش، آنها را از یاد خدا بازنمی‌دارد.

در این میان، عبادت‌های مخصوصی مانند نماز و روزه، ایمان انسان را برای این که در همه وقت بنده باقی بمانند، تقویت می‌کند؛ از این رو است که در قرآن فرموده است ﴿اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ، از صبر (روزه) و نماز کمک بگیرید.[۱۴]

افزایش ایمان

افزایش ایمان باعث افزایش یقین می‌شود. در روایات اهل بیت(ع) عواملی برای افزایش ایمان برشمرده شده است، از جمله؛ نترسیدن از ملامت دیگران، ریا نکردن، ترجیح آخرت بر دنیا، حیا، خوش‌خلقی، صبر بر مصیبت‌ها و راست‌گویی.[۱۵] در قرآن نیز، خواندن آیات قرآن، جزو عوامل افزایش ایمان ذکر شده است.[۱۶]

مصادیق عبودیت در روایات

در روایات اهل بیت(ع) نیز عناوین دیگری برای رسیدن به یقین وجود دارند که در واقع همگی بیان مصادیق عبودیت می‌باشند. فرامینی چون اصلاح نفس،[۱۷] رضایت به قدر الهی،[۱۸] زهد،[۱۹] و… که همه جلوه‌هایی از بندگی خدا هستند. عوامل کاهش یا از بین رفتن یقین نیز همان موارد خروج از دایره بندگی می‌باشند؛ همانند هواپرستی، حرص، طمع، جدل، حب مال، راضی کردن مردم با غضب خداوند و ستایش مردم در ازاء نعمتی که خداوند به ما داده است (یعنی نعمت را ناشی از دیگران دانستن).[۲۰]

عوامل کاهش یقین

عوامل کاهش یا از بین رفتن یقین، همان عواملی است که انسان را از دایره بندگی خارج می‌کند؛ مانند هواپرستی، حرص، طمع، جدل، حب مال، راضی کردن مردم با غضب خداوند و ستایش مردم در برابر نعمتی که خداوند به ما داده است (یعنی نعمت را ناشی از دیگران دانستن).[۲۱]


مطالعه بیشتر

  • امام خمینی، چهل حدیث، نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، حدیث ۳۲.
  • ملا احمد نراقی، معراج السعادة، انتشارات دهقان، تهران، ۱۳۷۱ش، ص۷۴–۷۹.

منابع

  1. طباطبایی، سید محمد حسین (۱۹۷۳). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۲. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص. ۲۴۸.
  2. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). میزان الحکمه. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر. ص. ۳۷۱۳.
  3. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). میزان الحکمه. ج. ۸. قم - ایران:: مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر. ص. ۳۷۱۳.
  4. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر. ص. ۳۷۱۴.
  5. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر. ص. ۳۷۱۴.
  6. طباطبایی، سید محمد حسین (۱۹۷۳). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۶. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص. ۱۸۶.
  7. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). میزان الحکمة. ج. ۱. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر. ص. ۱۹۶.
  8. انفال/ 2.
  9. حجر/ 99
  10. ذاریات/ 56
  11. نور/ 37.
  12. «سوره بقره، آیه ۴۵ و ۱۵۳». قرآن کریم.
  13. نور:۳۷.
  14. بقره:۱۵۳.
  15. نگاه کنید به ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق، چاپ دوم، ج۱، ص۱۹۶.
  16. انفال:۲.
  17. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر. ص. ۳۷۲۱، ۳۷۲۰، ۳۷۱۹.
  18. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: قم - ایران. ص. ۳۷۲۱، ۳۷۲۰، ۳۷۱۹.
  19. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر. ص. ۳۷۲۱، ۳۷۲۰، ۳۷۱۹.
  20. ری شهری، محمد (۱۳۶۷). میزان الحکمة. ج. ۸. قم - ایران: مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر. ص. ۳۷۱۸.
  21. نگاه کنید به ری شهری، محمد، میزان الحکمه، بیروت، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق، چاپ دوم، ج۸، ص۳۷۱۸.