توصیف بهشت با تصورات محدود انسانی
سؤال: چرا هر چیزی که عربهای ۱۴۰۰ سال پیش به عنوان مدینه فاضله یا آمال و ارزوهای خود تصور میکردند عیناً در قران به عنوان بهشت توصیف شده است؟ حال به نظر شما اگر به یک سوئدی دیدگاه اسلام نسبت به بهشت گفته شود چه خواهد گفت؟ ایا نمیگوید این بهشت مال خودتان؛ زیرا ما از این بهشتها در کشور خود زیاد داریم و نیازی به بهشت اسلام نداریم.
جواب اجمالی:
زیباییهای سوئد و دنیا با جلوههای بهشتی قابل مقایسه نیست. اولا باغ و رودخانه داریم تا باغ و نهر دیگر، ثانیاً فقط این نعمتها نیست و در بهشت بسیاری نعمتهای دیگر هم وجود دارد. ثالثاً باغ و نهر برای عرب هم خواستنی است برای اروپایی هم خواستنی است. مگر کسانی که در مناطق خوش اب و هوا هستند دنبال گرما و بی آبی و خشکی میگردند؟! دیگر میل به میوهها و کاخها و جامههای زیبا ندارند؟!
جواب تفصیلی:
جواب در چند مرحله ارائه میشود:
اولا: برفرض پذیرش این نگاه از بهشت و جهنم، باید گفت: نگاه ما به انسان نباید یک نگاه کوتهبینانه در هفتاد ساله عمر دنیایی باشد، بلکه نگاه ما باید ابدیت انسان را در نظر بگیرد و اینکه انسان پس از مرگ نابود نمیشود. فقط از این دنیا به دنیای دیگر منتقل میشود؛ لذا اگر قرار باشد رفاه و آسایشی برای انسان انتخاب کنید، انتخاب کشوری امثال سوئد عاقلانه نیست؛ زیرا که هرچقدر هم که زیبا و خوش آب و هوا باشد، تنها برای هفتاد سال از عمر ابدی شما کافیست، اما بهشت قرآنی برای ابدیت انسان وعده داده شده است.
ثانیا: طبق آیات قرآن بهشت منزلگاهی برای انسان است و نه مقصد.
... لَکُمْ فیها ما تَشْتَهی أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فیها ما تَدَّعُونَ، نُزُلاً مِنْ غَفُورٍ رَحیمٍ…؛ برای شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب کنید به شما داده میشود! اینها وسیله پذیرایی از سوی خداوند غفور و رحیم است!»[۱]
در کتاب مفردات لغت "نزل: را اینگونه معنا کردهاست: النّزل: ما یُعَدُّ للنَّازل من الزَّاد.[۲] توشهای که برای مهمان آماده میکنند.
با توجه به این معنا میتوان گفت که بهشت منزل و مسیری است که انسان در آن مهمان است و هدف نیست، البته منظور از منزل بودن بهشت این نیست که انسان در بهشت مانند دنیا مکلف است، بلکه بهشت را از قبل در دنیا آماده کرده است و طبق آیات قرآن هدف بالاتری وجود دارد که انسان برای رسیدن به آن باید تلاش کند.
وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیم.[۳] و (خشنودی و) رضای خدا، (از همه اینها) برتر است و پیروزی بزرگ، همین است!»
لذا باز هم قابل قیاس با باغها و مناظر سوئد و امثال آن نیست.
ثالثا: توجه به این نکته لازم است که بهشت پاداشی در مقابل عبادت بندگان نیست، بلکه بهشت یا جهنم خود اعمال ماست. یعنی انسان چیزی جز عملی که انجام داده است، ندارد.
... کُلُّ أُمَّه تُدْعی إِلی کِتابِهَا الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ … هر امّتی به سوی کتابش خوانده میشود، و (به آنها میگویند:) امروز آنچه را انجام میدادید به شما میدهند![۴]
قرآن میفرماید آنچه را انجام میدادید به شما میدهند نه در مقابل آنچه انجام دادهاید به شما پاداش میدهند. نتیجهای که از این بیان قرآنی میتوان گرفت این است که همین عمل ما بهشت یا جهنم است و در واقع بهشت و جهنم ما همین امروز هم مشخص است. به این معنا که ممکن است کسی در بهشت دنیایی سوئد زندگی کند، ولی آنقدر از این زندگی خسته است و زندگی برایش تکرار مکررات شده است که هیچ میلی به آن ندارد و این عین جهنم است. در مقابل کسی در صحرای سوزان عربستان زندگی میکند، ولی چون دلش و عملش همراه خداست و میداند که برای چه هدف بزرگی زندگی میکند، لذا هرچه سختی هم بکشد برایش بهشت است. مثلاً وقتی بیشترین و بالاترین بلاها و رنجها را هم که ببیند و به امالمصائب (مادر مصیبتها) هم که ملقب شود، میگوید:چیزی جز زیبایی ندیدم.[۵] زیرا که میداند همه بلاها و مصیبتها اگر برای رسیدن به آن هدف اصلی یعنی قرب الهی باشد نه تنها این رنج دردناک نیست که زیبایی محض است.
پس باید متوجه این نکته باشیم که کار ما در دنیا برای چه کسی است زیرا که هرکاری هم که بکنیم از صاحب کار باید انتظار پاداش داشت؛ و خداوند میفرماید که هرکاری که انجام دادی همان را به تو میدهم که همین عین عدالت اوست؛ لذا خداوند برای ما فرموده است که چه کارهایی خوب و چه کارهایی بد است تا ما را برای تصمیمگیری و انتخاب کمک کرده باشد. نعمتهای سوئد ازآن کسانی است که برایش زحمت کشیدهاند و دوامش فقط همین هفتاد سال عمر دنیایی است و بهشت الهی نیز ازآن کسانی است که برایش زحمت کشیدهاند ولی با این تفاوت که دوامش ابدی و پایدار است.
پس میتوان برای آن سوئدی هم از بهشت اسلام گفت و او را به اسلام دعوت کرد بدون آنکه منافاتی بین باغها و مناظر سوئد با بهشت الهی برقرار باشد و جمع بین هردو امکانپذیر است کما اینکه میبینیم مسلمانانی را که در سوئد درحال زندگی کردن هستند، هیچ وقت تقابل میان بهشت سوئد با بهشت الهی را نپذیرفتهاند. زیباییهای سوئد و دنیا با جلوههای بهشتی قابل مقایسه نیست. اولا باغ و رودخانه داریم تا باغ و نهر دیگر، ثانیاً فقط این نعمتها نیست و در بهشت بسیاری نعمتهای دیگر هم وجود دارد. ثالثاً باغ و نهر برای عرب هم خواستنی است برای اروپایی هم خواستنی است. مگر کسانی که در مناطق خوش آب و هوا هستند دنبال گرما و بیآبی و خشکی میگردند؟! دیگر میل به میوهها و جامههای زیبا ندارند؟!
نکته مهم: تصور کنید میخواهید برای جنینی که در رحم مادر خود زندگی میکند زیباییهای این دنیا را بگویید (بر فرض اینکه قوه فهم و شعور دارد). چگونه از مناظر زیبا و آبشارهای بلند و آسمان آبی و کوههای سر به فلک کشیده این دنیا برایش سخن میگویید؟ در حالی که آن جنین چیزی جز رحم مادر خود ندیده و تصوری از بیرون رحم مادر ندارد و حتی اگر تمام اینها را هم برایش تعریف کنی هیچ چیز نمیفهمد؛ زیرا که تنها با مکانی که درآن بوده سروکار داشته و مفاهیم را نیز از آنجا میگیرد؛ لذا بهترین توضیح زمانی است که شما با توجه به همان چیزهایی که میبیند و حس میکند و میشناسد برایش مفهوم سازی کنی.
همین امر در مورد ما نیز صادق است. ما نیز در رحم دنیاییم و تمام تصوراتی که داریم در همین چارچوب بنا شده است؛ لذا اگر قرار باشد خداوند حقیقت بهشت را برای ما به تصویر بکشد، از قوه درک و فهم ما خارج است به همین خاطر تعابیری که قرآن بیان میکند، بیانی است برای درک بشری تا اینکه ما بتوانیم ذرهای از آن بهشت عظیم الهی را درک کنیم و انگیزهای برای حرکت به سوی قرب الهی داشته باشیم. اما آنچه مهم است این است که بدانیم، بهشت حقیقی چیزی فراتر از آن چیزی است که ما میدانیم و تصور میکنیم.
برای مطالعه بیشتر:
کتاب رهتوشه، ج اول، محمدتقی مصباح یزدی
حیات برتر، معاد از منظر قرآن، علی صفائی حائری