دلایل اثبات معاد
این مقاله هماکنون به دست Nazarzadeh در حال ویرایش است. |
چگونه میتوانیم ایمان و اعتقاد خود را نسبت به معاد و روز حسابرسی اعمال آنقدر محکم و راسخ کنیم که جای هیچگونه شکی باقی نماند؟
معاد رابطهای بین فعالیتهای این جهان و سعادت و شقاوت آخرت ایجاد میکند، در نتیجه تأثیر شگرفی در جهت بخشیدن به زندگی دارد. به همین دلیل در عقاید از موقعیت ویژهای برخوردار است. تمام ادیان آسمانی به خصوص دین اسلام برای راسخ کردن این عقیده در دلهای مردم اهتمام و تلاش فراوان نمودهاند.
بیش از یک سوم آیات قرآن مربوط به زندگی ابدی، و روز حساب میباشد، آیات قرآن را میتوان در دستههای زیر طبقهبندی کرد:
- تاکید بر لزوم ایمان به آخرت، مانند ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ؛ همانان که نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و به آخرت یقین دارند.﴾(لقمان(۳۱):۴) و آیات دیگر.[یادداشت ۱]
- پیآمدهای انکار آن، مانند ﴿وَأَنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا؛ و برای آنان که به قیامت ایمان نمی آورند، عذابی دردناک آماده کرده ایم.﴾(اسراء(۱۷):۱۰) و آیات دیگر.[یادداشت ۲]
- توصیف نعمتهای ابدی، مانند سوره الرحمن(۵۵):۴۶ تا آخر و سوره واقعه(۵۶):۱۵–۳۸.
- توصیف عذاب جاودانی،مانند سوره حاقه(۶۹):۲۵–۳۲، الملک(۶۷):۶–۱۱، واقعه/ ۴۲–۵۶.
همچنین در آیات فراوانی رابطه بین اعمال نیک و بد با نتایج اخروی آنها ذکر گردیده؛ و نیز با شیوههای گوناگونی امکان و ضرورت رستاخیز مورد تأکید و تبیین قرار گرفته و به شبهات منکران، پاسخ داده شده؛ چنانکه منشأ تبهکاریها و کجرویها، فراموش کردن یا انکار قیامت و روز حساب معرفی شده است.[۱]
این نکته را هم اضافه کنیم که برای رسیدن به یقین در هر چیزی، آنچه در اختیار ما میباشد، مقدمات و زمینههای باور و یقین است مثل تصور صحیح و شناخت کامل آن چیز، باور نمودن فوائد و ثمرات آن، و تلاش نمودن برای رسیدن به آن مطلب و…. بعد از این مقدمه، پاسخ این است که برای رسیدن به درک حقیقت قیامت، و باور روز جزا راههای مختلفی وجود دارد، که به برخی از آنها بطور اختصار و گذرا اشاره میشود:
۱. تزکیه نفس و تصفیه دل
یکی از راههای ازدیاد ایمان به مسائل دینی، عمل به دستورات دینی و اجتناب و دوری از گناهان است، هرچه انسان با تقواتر و باپرواتر باشد، قلب او صفا و جلای بیشتری مییابد، صفای قلب هم باعث شهود و درک قلبی حقیقتهای غیبی از جمله قیامت میشود،[۲] برعکس گناه و آلودگی رفتاری باعث سیاهی و آلودگی روح و قلب انسان میشود، وقتی روح آلوده شد، و دل زنگار گرفت، انکار عقائد، و ضعف ایمان را بدنبال خواهد داشت.[۳]
پیامبر اسلام فرمود: «اگر شیطان بر گِرد دلهای آدمیان (از طریق وادار نمودن به گناه) نفوذ نمیکرد به حقیقت انسانها، ملکوت (و باطن عالم) را میدیدند.[۴]
شاهد عینی: برای روشن شدن مطلب و تأیید آن، به یک نمونه عینی و تاریخی اشاره میشود «رسول خدا بعد از نماز صبح چشمش به جوانی رنگ پریده… افتاد پرسید چگونه صبح کردی؟ گفت در حال یقین به سر میبرم. فرمود: علامت یقینت چیست؟ عرض کرد علامتش آن است که مرا… شبها بیدار و روزها تشنه (و روزهدار) قرار داده است و مرا از دنیا و مافیها جدا ساخته تا آنجا که گوئی عرش پروردگار را میبینم که برای حسابرسی مردم نصب شده است و مردم همه محشور شدهاند، و من در میان آنها هستم، گویی هماکنون اهل بهشت را متنعم، و اهل دوزخ را در جهنم معذب میبینم گویی هماکنون با این گوشها آواز و حرکت آتش جهنم را میشنوم رسول اکرم(ص) فرمود: این بندهای است که خداوند قلب او را به نور ایمان منور گردانیده آنگاه به جوان فرمود: حالت خود را حفظ کن که از تو سلب نشود…[۵] این باور و شهود بر اثر عبادتها و رفتارهای نیک بدست آمده.
۲. استدلال عقلی
از طریق استدلال و برهان عقلی هم میتوان بوجود قیامت و روز واپسین یقین پیدا نمود، که در اینجا به دو برهان اشاره میشود.
برهان حکمت
از آنجا که در جای خود به اثبات رسیده[۶] که خداوند حکیم است و مقتضای حکمت آن است که مخلوقات را به غایت و کمال لایق به خودشان برساند، از طرف دیگر انسان دارای روح قابل بقاء میباشد که میتواند واجد کمالات ابدی و جاودانی گردد آن هم کمالاتی که از نظر مرتبه و ارزش وجودی قابل مقایسه با کمالات مادی نیست؛ اگر حیات او منحصر به همین حیات دنیوی توأم با رنجها و سختیها و ناگواریهای فراوان، که غالباً تحصیل یک لذت آن بدون تحمل رنج یا رنجها فراهم نمیشود، باشد با حکمت الهی سازگار نخواهد بود. از سوی دیگر، یکی از غرایز اصیل انسان، حب به بقاء و جاودانگی است که دست آفرینش الهی در فطرت او به ودیعت نهاده است و حکم نیروی محرک فزایندهای را دارد که او را بسوی ابدیت سوق میدهد، در نتیجه وجود چنین میل فطری، هنگامی با حکمت الهی سازگار است که زندگی دیگری جز این زندگی محکوم به فنا و مرگ، در انتظار او باشد[۷] ضمناً بدست آمد که زندگی ابدی انسان باید دارای نظام دیگری باشد که مانند زندگی دنیا مستلزم رنجهای مضاعف نباشد و گرنه، ادامه همین زندگی دنیوی حتی اگر تا ابد هم ممکن بود با حکمت الهی سازگار نمیبود.
برهان عدالت
در این جهان کسانی یافت میشوند که تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او نمودهاند، و از سوی دیگر، تبهکارانی دیده میشوند که برای رسیدن به هوسهای شیطانی خودشان بدترین ستمها و زشتترین گناهان را مرتکب میگردند، اما میبینیم که در این جهان نیکوکاران و تبهکاران به پاداش و کیفری که در خور اعمالشان باشد نمیرسند و چه بسا تبهکارانی که از نعمتهای بیشتری برخوردار بوده و هستند و اساساً زندگی دنیا ظرفیت پاداش و کیفر بسیاری از کارها را ندارد مثلاً کسی که هزاران شخص بیگناه را به قتل رسانیده است نمیتوان او را جز یک بار، قصاص کرد و قطعاً سایر جنایاتش بیکیفر میماند در صورتی که مقتضای عدل الهی این است که هر کس کوچکترین کار خوب یا بدی انجام دهد به نتیجه آن برسد، در نتیجه همچنانکه این دنیا سرای اعمال و رفتار است باید جهان دیگری باشد که سرای پاداش و کیفر و ظهور نتایج اعمال باشد و هر فردی به آنچه شایسته آن است نایل گردد تا عدالت الهی تحقق عینی یابد.[۸]
منابع جهت مطالعه بیشتر
- معاد، محسن قرائتی، تمام کتاب.
- وجود بقاء روح زندگی پس از مرگ، پروفسور سزار لومبروز، ترجمه حسن سعید، فصل دوم، فصل هفتم.
- زندگی جاوید یا حیات اخروی، استاد مرتضی مطهری، تمام کتاب.
منابع
- ↑ ص/ ۲۶، سجده/ ۱۴۰، و مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، سازمان تبلیغات، چاپ سوم، ۱۳۷۸، ص۳۴۱.
- ↑ بقره/ ۲۸۲.
- ↑ روم/ ۱۰.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، دارالحدیث، ج۱۰، ح ۴۹۸۸.
- ↑ مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، قم، انتشارات صدرا، ص۶۳۹.
- ↑ ر. ک. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقائد، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۸، ص۹۱.
- ↑ ر. ک. همان، ص۳۶۴–۳۶۵.
- ↑ همان، ص۳۶۶.