برتری حضرت فاطمه(س) بر خلائق

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۱ توسط R.bahmani (بحث | مشارکت‌ها)


سؤال

چرا گفته می‌شود که فاطمه(س) از همه مردم برتر است؟

درگاه‌ها
فاطمیه.png


حضرت فاطمه زهرا(س) بزرگ بانوی اسلام براساس آیات و روایات دارای برخی از مقامات همچون عصمت، ولایت و ... بوده است که دارا بودن هر کدام از اینها، موجب برتری بر مردم دیگر می‌شود. از آیاتی همچون آیه تطهیر، آیه مباهله، سوره کوثر، سوره انسان و روایات بسیار دیگر برتری آن حضرت قابل برداشت است.

اسلام و معیار برتری

از نظر اسلام ارزش انسان‌ها در پیشگاه خداوند متعال به تقواست. قرآن کریم می‌فرمایند: ﴿إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ؛ ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست(حجرات:آیه 13)، طبق این آیه شریفه هر چه درجه تقوا بالاتر باشد فرد متقی نزد خداوند گرامی‌تر است و این درجات میان انبیاء و معصومین(ع) نیز وجود دارد، به طوری که همه انبیاء نیز از نظر درجه در یک سطح نیستند[۱] و در مرتبه انبیاء، ملاکات و معیارهای بسیار دقیقی وجود دارد که خداوند متعال بر اساس آنها، بر درجات و مقام انبیاء می‌افزاید.

در مورد مقام حضرت فاطمه زهرا(س) روایات زیادی آمده است که دلالت بر بزرگی مقام ایشان در نزد خداوند می‌کند، آن هم با تعابیری که درباره هیچ کدام از دیگر معصومین(ع) نیامده است.[۲]

دلایل برتری حضرت زهرا(س)

حضرت زهرا(س) دارای برخی مقامات بوده‌اند که موجب برتری ایشان بر دیگران شده است؛ از جمله آنها مقام عصمت و مقام ولایت آن حضرت است.

عصمت حضرت زهرا(س)

دلایل عقلی گوناگونی بر عصمت حضرت زهرا(س) وجود دارد که یکی از آنها عبارت است از اینکه در روایتی امام حسن عسکری(ع) فرمود: «نحن حجج الله علی خلقه وجدتنا فاطمة حجة الله علینا؛ ما حجت بر مردم و جدة ما فاطمه حجت خداوند بر ماست»،[۳] و در روایتی از امام عصر(ع) نیز نقل شده که فرمود: «و فی ابنة رسول‌الله لی اسوة حسنة؛ دختر رسول خدا برای من سرمشق نیکو است».[۴] با توجه به این دو روایت، دلیل عقلی می‌توان بر عصمت فاطمه زهرا(س) اقامه کرد، بدین بیان که اگر ایشان دارای مقام عصمت نمی‌بود هرگز سرمشق امام عصر(ع) نبود و نیز حجت خدا بر ائمه نمی‌شد، در حالی که بر اساس دو روایت یاد شده، حضرت زهرا حجت خدا بر ائمه و سرمشق امام زمان(ع) محسوب شده است، پس معلوم می‌شود دارای عصمت بوده است و الّا محال است حجت بر معصوم، معصوم نباشد.[۵]

از جمله دلایل نقلی دال بر عصمت حضرت فاطمه(س) آیه تطهیر است: ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا؛ خدا فقط می‌خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند(احزاب:آیه ۳۳)، همگان بر این باورند که این آیه فضیلت والایی را برای اهل بیت(ع) به اثبات می‌رساند که از نظر اندیشمندان شیعه، این فضیلت مساوی با عصمت است؛ زیرا بر اساس این آیه، اراده تخلّف ناپذیر خداوند بر این تعلّق گرفته است که هرگونه پلیدی را از اهل بیت(ع) بزداید و آنان را به‌طور کامل پاک و پاکیزه گرداند. پیامبر اکرم(ص) بعد از نزول این آیه فرمودند: «فَأنَا وَ اهل بیتی مُطهَّروُن مِن الذنُوب؛ پس من و اهل بیتم از گناه پیراسته‌ایم».[۶] فاطمه زهرا(س) بی تردید نزد شیعه و اهل سنت، جزء اهل بیت پیامبر محسوب می‌شود.

همچنین روایتی از محدّثین شیعه و سنّی، از رسول خدا(ص) نقل شده است که آن حضرت فرمود: «ان اللّه تَبارَکَ وَ تَعالی یَغضِبُ لِغَضَب فاطِمَه وَ یَرضی لِرِضاها؛ همانا خداوند بلند مرتبه با غضب فاطمه غضب ناک و با رضایت او خشنود می‌شود».[۷][۸][۹][۱۰] نکته روایت آن است که رضایت و نارضایتی فاطمه زهرا(س) محور خشنودی و ناخشنودی خداوند خوانده شده است و این حقیقت، جز عصمت همه‌جانبه آن حضرت، تفسیر دیگری برنمی‌تابد.

ولایت حضرت زهرا(س)

حضرت زهرا(س) دارای ولایت تکوینی (ولایت تکوینی آن است که شخصی بتواند به اذن و مشیت خداوند در جهان آفرینش و تکوین تصرف کند؛ مثلاً بیمار غیرقابل علاجی را به اذن خدا شفا دهد یا مردگان را زنده کند)[۱۱][۱۲][۱۳] بوده‌اند که از آیات و روایات توسط علما برداشت شده است. شهید مطهری می‌گوید: «آیه تطهیر و حدیث ثقلین ناظر به داشتن ولایت اهل بیت(ع) است»[۱۴]. علامه امینی می‌فرماید: «حضرت زهرا(س) در مقام ولایت، شریک امیر المؤمنین علی(ع) و حسنین(ع) است».[۱۵] علامه سید محمد حسین میر جهان می‌فرماید: «حضرت زهرا(س) در ولایت مطلقه با پدر و شوهر و دو فرزندش شرکت دارد و هم چنین با همه ائمۀ نه گانه دیگر از اولاد خود».[۱۶]

بنابراین حضرت زهرا(س) همچون امامان معصوم(ع) دارای عصمت و ولایت است و دو شرط اساسی در برتری اهل بیت(ع)، در حضرت زهرا(س) هم وجود دارد.[۱۷]

روایات دال بر برتری حضرت زهرا(س)

درباره اینکه مقام حضرت زهرا(س) از همه حتی از پیامبران و انبیاء غیر از پیامبر اکرم(ص) بالاتر است، روایات زیادی در کتب و مجامع حدیثی دیده می‌شود.[۱۸][۱۹] با توجه به این حدیث و احادیث مشابه دیگری که بر مقام و فضایل حضرت زهرا(س) دلالت دارد، باید گفت این مطلب یکی از مسلمات شیعه است و عالمان شیعی از ابتدا بر چنین جایگاهی اعتقاد داشتند.[۲۰] چرا که ائمه اطهار(ع) نیز به مقام والا و رفیع حضرت فاطمه(س) اعتقاد داشتند و در احادیث زیادی به مقام آن حضرت تصریح کردند.[۲۱] حتی مقام والای آن حضرت نزد رسول خدا(ص) مورد اتفاق همه مسلمانان می‌باشد.[۲۲]

برخی از این روایات که بر جایگاه والای آن حضرت دلالت دارد، را در ادامه نقل می‌کنیم:

  1. پیامبر اکرم(ص) درباره حضرت زهرا(س) می‌‏فرماید: «ان اللَّه جعل علیا و زوجته و ابنائه حجج علی خلقه؛ خداوند متعال علی، همسر و فرزندانش را حجت خود در میان مردم قرار داده است».[۲۳]
  2. همچنین این روایت از رسول خدا(ص) که فرمود: «ان الله تبارک و تعالی یغضب لغضب فاطمه، و یرضی لرضاها؛ خداوند خشم می‌گیرد برای خشم فاطمه، و نسبت به خرسندی او خرسند می‌شود».[۲۴][۲۵]
  3. امام باقر(ع) در عظمت و جلالت مادرش فاطمه(س) می‏‌فرمایند: «لقد کانت مفروضه الطاعه علی جمیع من خلق‏اللَّه من الجن و الانس و الطیر و الوحش و الانبیا و الملائکه؛ اطاعت فاطمه(س) بر تمام بندگان الهی حتی جن و انس، پرندگان و حیوانات، پیامبران و ملائکه واجب است».[۲۶]
  4. از امام صادق(ع) حدیثی نقل شده است که آن حضرت درباره حضرت فاطمه(س) فرمود: «لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَک وَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لِفَاطِمَةَ مَا کانَ لَهَا کفْوٌ عَلَى ظَهْرِ الْأَرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَهُ؛ اگر حضرت علی(ع) نبود که با حضرت زهرا(س) ازدواج نماید از زمان حضرت آدم(ع) تا روز قیامت هیچ گونه کفو و همتایی برای آن حضرت پیدا نمی‌شد».[۲۷]
  5. امام حسن عسکری(ع) نیز در این باره می‌‏فرماید: «نحن حجه ‏اللَّه و فاطمه حجه علینا؛ ما حجت خدا و فاطمه(س) حجت ما می‌باشد».[۲۸] حجت بودن حضرت فاطمه(س) بر امامان معصوم(ع) این است که بر فضل و برتری و کمال و شرف او اعتراف دارند و سخنان او بر آنان حجت، اطاعت او بر آنان به استثنای حضرت علی(ع) واجب است.[۲۹]
  6. امام زمان(ع) نیز در توقیع مبارکشان می‏‌فرمایند: «و فی ابنه رسول ‏اللَّه اسوه حسنه؛ و (فاطمه) دخت گرامی رسول خدا(ص) الگو و اسوه خوبی برای شماست».[۳۰]

همچنین ادله و شواهد قرآنی زیادی وجود دارد که بر مقام والای حضرت فاطمه زهرا(س) دلالت دارد، مانند آیه تطهیر: ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا؛ خدا فقط می‌خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند(احزاب:آیه ۳۳) که رجس (پلیدی) را از خاندان نبوت دور کرد و مفسران معتقدند حضرت زهرا(س) یکی از ایشان است.[۳۱][۳۲] سوره کوثر و آیات زیادی مانند آیه مباهله، سوره انسان و... در شأن و مقام اهل بیت(ع) و حضرت زهرا(س) نازل شده است.[۳۳]

منابع

  1. صادقی‌ ارزگانی، محمد امین (۱۳۸۶). پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی. تهران، نشر عروج. ص. ۴۸.
  2. رشاد، علی اکبر (۱۳۹۳). دانشنامه فاطمی. ج. ۲. تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. ص. ۱۷۱.
  3. بحرانی اصفهانی‏، عبدالله بن نورالله‏ (۱۴۱۳). عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال‏. ج. ۱۱. قم، مؤسسه امام مهدی(ع). ص. ۱۰۳۰.
  4. طوسی، محمد بن حسن (۱۴۱۱). الغیبه. قم، دار المعارف الإسلامیه. ص. ۲۸۶.
  5. دفع و رفع. ج. ۹. ص. ۱۳ ـ ۱۷.
  6. سیوطی، جلال الدین (۱۴۰۴). الدرالمنثور. ج. ۵. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص. ۱۹۹.
  7. متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین. کنزالعمال. ج. ۱۲. مؤسسة الرسالة. ص. ۱۱۱.
  8. ابن حجر الهیتمی، أحمد بن محمد. الصواعق المحرقه. لبنان، مؤسسة الرساله. ص. ۱۷۵.
  9. الهیثمی، أبو الحسن نور الدین. مجمع الزوائد. ج. ۹. دَارُ المَأْمُون لِلتُّرَاثِ. ص. ۲۰۳.
  10. ابن اثیر، أبو الحسن علی بن أبی الکرم (۱۴۰۹). اسد الغابه. ج. ۶. بیروت، دارالفکر. ص. ۲۲۴.
  11. مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۷). پیام قرآن. ج. ۹. تهران، دارالکتب الاسلامیه. ص. ۱۵۴.
  12. مظفر، محمدرضا (۱۴۲۱). الفوائد البهية في شرح عقائد الإمامية. ج. ۲. بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات. ص. ۱۱۸.
  13. حسینی میلانی، سید علی (۱۴۳۸). إثبات الولایة العامة للنبي و الأئمة. قم، انتشارات حقایق. ص. ۱۶۶.
  14. مطهری، مرتضی. مجموعه آثار. ج. ۳. انتشارات صدرا. ص. ۲۸۰.
  15. امینی، عبدالحسین (۱۳۷۶). فاطمة الزهرا. تهران، استقلال. ص. ۵۰.
  16. میرجهانی طباطبایی، سید محمد حسین (۱۳۸۹). جنة العاصمة. تهران، شمس الضحی. ص. ۳۰۶.
  17. دفع و رفع. ج. ۹. ص. ۴۴ ـ ۴۸.
  18. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۸۵). علل الشرایع. ج. ۱. قم، كتاب فروشى داورى‏. ص. ۱۸۱.
  19. طبرى آملى‏، محمد بن جرير بن رستم‏ (۱۴۱۳). دلائل الإمامة. قم، انتشارات بعثت. ص. ۷۸.
  20. رشاد، علی اکبر (۱۳۹۳). دانشنامه فاطمی. ج. ۲. تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. ص. ۷۱.
  21. رشاد، علی اکبر (۱۳۹۳). دانشنامه فاطمی. ج. ۲. تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. ص. ۳۷۸.
  22. رشاد، علی اکبر (۱۳۹۳). دانشنامه فاطمی. ج. ۲. تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. ص. ۳۴۹.
  23. حسکانی، عبيد الله بن عبدالله‏ (۱۴۱۱). شواهد التنزيل. ج. ۱. تهران، وزارت ارشاد اسلامی. ص. ۷۶.
  24. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۷۶). امالی. تهران، انتشارات کتابچی. ص. ۴۶۷.
  25. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین (۱۴۱۹). کنزالعمال. ج. ۱۲. بیروت، دارالکتب العلمیه. ص. ۱۱۱.
  26. موحد ابطحى اصفهانى‏، محمد باقر (۱۳۸۲). عوالم العلوم و المعارف والأحوال‏. ج. ۱۱. قم، مؤسسه امام مهدی(ع). ص. ۱۷۲.
  27. کلینی، محمد بن یعقوب (۱۳۶۲). اصول کافی. ج. ۱. تهران، دارالکتب الاسلامیه. ص. ۴۶۱.
  28. بحرانی اصفهانی‏، عبدالله بن نورالله‏ (۱۴۱۳). عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال‏. ج. ۱۱. قم، مؤسسه امام مهدی(ع). ص. ۱۰۳۰.
  29. انصاری زنجانی، اسماعیل. الموسوعه الکبری عن فاطمه الزهراء. ج. ۱۹. قم، نشر دلیل ما. ص. ۳۵۸.
  30. طوسی، محمد بن حسن (۱۴۱۱). الغیبه. قم، دار المعارف الإسلامیه. ص. ۲۸۶.
  31. طبرسی، فضل بن حسن (۱۳۷۲). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. ج. ۸. تهران، انتشارات ناصر خسرو. ص. ۵۵۹.
  32. طباطبایی، سید محمد حسین (۱۴۱۷). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۱۶. قم، انشارات جامعه مدرسین. ص. ۳۱۵.
  33. دفع و رفع. ج. ۹. ص. ۱۳ ـ ۱۶.