خلافت امام علی(ع) در منابع اهل سنت

نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۷ توسط Mafkalam (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


سؤال

آیا در منابع اهل سنت روایاتی وجود دارد که صراحتاً به موضوع خلافت و جانشینی حضرت علی(ع) اشاره کند؟

درگاه‌ها
درگاه غدیر.png


خلافت و جانشینی امام علی(ع) به طور صریح و شفاف در منابع اهل سنت نیز انعکاس یافته است.

اشاره به خلافت امام علی(ع) در منابع اهل سنت

  • از ابن عبّاس روایت شده است که رسول خدا(ص) در حالیکه دست علی(ع) را گرفته بود، فرمود: «این اوّلین کسی است که به من ایمان آورد؛ و اوّل کسی است که با من مصافحه کرده است او فاروق امّت و امیر و پناهگاه مؤمنین است در حالی که ثروت پناهگاه ظالمین است، او صدیق اکبر و خلیفه من بعد از من است.»[۱]
  • از انس نقل شده که رسول خدا(ص) فرمود: «تحقیقاً برادر و وزیر و جانشین و خلیفه من در اهلم و بهترین کسی که بعد از خود به جا می‌گذارم، علی بن ابی طالب است.[۲]
  • علی(ع) فرموده است: «هنگامی که رسول خدا بستگان نزدیک خود را جمع نمود و به آن‌ها فرمود: ای فرزندان عبدالمطلّب، به خدا قسم من هیچ جوان عربی را نمی‌شناسم که بهتر از آنچه من برای شما آورده‌ام برای قومش آورده باشد، من خیر دنیا و آخرت برای شما آورده‌ام، خداوند مرا مأمور نموده تا شما را به سوی آن دعوت نمایم، پس چه کسی از شما در این امر مرا یاری می‌کند، تا او برادر و وصی و خلیفه من در میان شما باشد، همه قوم سکوت کردند، من که از همه کوچکتر بودم گفتم من وزیر و یاور تو در این امر هستم، رسول خدا سخنش را تکرار نمود، قوم سکوت کردند و من گفته خود را تکرار کردم آنگاه رسول خدا گردن مرا گرفت و به آنها فرمود: این برادر و وصی و خلیفه من در میان شما است، پس حرف‌های او را بشنوید و از او اطاعت کنید.»[۳]
  • از ام سلمه روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: «به راستی که خداوند از هر امّتی پیامبری اختیار نموده و برای هر پیامبری وصی قرار داده است، من پیغمبر این امّت و علی وصی من در میان عترت و اهل بیت و امّت من بعد از من است.»[۴]
  • از ابن عباس نقل شده که رسول خدا(ص) فرمود: «ای علی من شهر علمم و تو درب آن هستی، نمی‌شود داخل شهر شد مگر از دروازه آن، دروغ می‌گوید کسی که ادّعای دوستی مرا می‌کند ولی با تو دشمنی می‌ورزد، زیرا تو از من و من از تو هستم، گوشت تو گوشت من خون تو خون من و روح تو روح من اسرار تو اسرار من و آشکار تو آشکار من است تو وصّی و امام امّت من هستی، به سعادت می‌رسد هر که از تو اطاعت کند، شقی و بدبخت می‌شود کسی که تو را نافرمانی و عصیان کند، .... مَثَل تو و مَثَل امامانی که از فرزندان تو است، مَثَل کشتی نوح است، هر کس بر آن سوار شد نجات یافت، و هر کس از آن تخلّف نموده و جا ماند غرق شد مَثَل شما مَثَل ستاره‌ای است، هرگاه ستاره غایب شود ستاره دیگر طلوع می‌کند، تا روز قیامت.»[۵]
  • از ابن عباس روایت شده است که رسول خدا(ص) فرمود: «علی امام امّت من بعد از من است، قائم منتظر که زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد بعد از آن که پر از ظلم و جور شده باشد، از فرزندان اوست، قسم به آن کسی که مرا به حق بشیر و نذیر مبعوث فرمود کسی که در زمان غیبت بر امامت او استوار بماند، از طلای سرخ کمیاب تر است…»[۶]
  • از ابن عباس نقل شده که پیامبر(ص) فرمود: «... امّا علی برادر و پاره تن و صاحب امر من بعد از من است، او صاحب لوای من در دنیا و آخرت و صاحب حوض و شفاعت من است، او مولا و سرپرست هر مسلمان و امام هر مؤمن و پیشوای هر متّقی است، او در حیات و بعد از مرگ وصی و خلیفه من بر اهل بیت و امّتم خواهد بود.[۷]
  • از سلمان روایت شده که «به رسول خدا عرض کردم، هر پیامبری وصی ای دارد پس وصّی تو کیست؟ حضرت سکوت نمود، مدّتی بعد مرا دید و فرمود: ای سلمان عرض کردم بله، فرمود تو می دانی وصی موسی چه کسی بود؟ عرض کردم بلی یوشع بن نون بود، حضرت فرمود چون او داناترین فرد زمان خود بود، سپس فرمود: تحقیقاً وصی و رازدار و بهترین کسی که من بعد از خود به جا می‌گذارم، علی بن ابی طالب است، هم اوست که وعده مرا وفا و دَین مرا ادا می‌کند.»[۸]
  • از امام علی(ع) نقل شده که رسول خدا(ص) به من فرمود: «ای علی تو برای من به منزله شیث برای آدم و سام برای نوح و اسحاق برای ابراهیم … و هارون برای موسی و شمعون برای عیسی و وصی و وارث و امام امّت من هستی و به سبب محبّت تو بهشتی از جهنمی و ابرار از فجّار و مؤمنین از منافقین و کفّار، تشخیص و تمییز داده می‌شود.»[۹]
  • از امام علی(ع) نقل شده: رسول خدا(ص) به من فرمود: «ای علی تو برادر من و من برادر تو هستم، من برای نبوّت و تو برای امامت برگزیده و انتخاب شده‌ای، من و تو پدران این امّت هستیم، تو وصی و وارث و پدر فرزندان من هستی، پیروان تو پیروان من، دوستان تو دوستان من، و دشمنان تو دشمنان من می‌باشند، .... یا علی تو بعد از من حجّت خدا بر مردم هستی، گفتار تو گفتار من، امر تو امر من، و نهی تو نهی من، و طاعت تو طاعت من، و معصیت تو معصیت من، و حزب تو حزب من که حزب الله است، می‌باشد.[۱۰]
  • رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمود: «ای علی کسی که تو را بکشد مرا کشته، و کسی که تو را مبغوض دارد مرا مبغوض داشته، و کسی که به تو ناسزا گوید به من ناسزا گفته، برای اینکه تو نسبت به من مثل خود من هستی، روح تو از روح من و گِل تو از گِل من است، خداوند من و تو را از نور خودش آفریده و برگزیده است و برای من نبوّت و برای تو امامت را اختیار کرد، پس هر کس امامت تو را انکار کند تحقیقاً نبوّت مرا انکار کرده است، ای علی تو وصی و وارث و پدر فرزندان و شوهر دختر منی، امر تو امر من و نهی تو نهی من است، قسم به خدایی که مرا به نبوّت مبعوث نمود، تو حجّت خدا بر خلق و امین خدا در اسرار و خلیفه خدا بر بندگان وی هستی.»[۱۱]
  • رسول خدا(ص) فرمود: «هر پیامبری وصی و وارثی دارد، محققاً علی وصی و وارث من است.»[۱۲]


مطالعه بیشتر

  • ینابیع المودّه، سلیمان بن ابراهیم قندوزی.
  • المناقب، موفق بن احمد خوارزمی.
  • فرائد السمطین، ابراهیم بن محمّد حموینی.

جستارهای وابسته

منابع

  1. ذهبی، محمّد بن احمد، میزان الإعتدال، بیروت، دار المعرفه للطباعه و النشر، ۱۳۸۲، ج۲، ص۴۱۷.
  2. ذهبی، محمّد بن احمد، میزان الإعتدال، بیروت، دار المعرفه للطباعه و النشر، ۱۳۸۲، ج۴، ص۱۲۷.
  3. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، قم، مؤسسة اسماعیلیان للطباعة و النشر و التوزیع، [بی‌تا]، ج۱۳، ص۲۱۱.
  4. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، دار الأسوه للطباعة و النشر، ۱۴۱۶ق، ج۱ ص۲۳۵.
  5. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، دار الأسوه للطباعة و النشر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۹۰.
  6. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، دار الأسوه للطباعة و النشر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۸۷.
  7. حموینی شافعی، ابراهیم بن محمّد، فرائد السمطین، ج۲، ص۳۴–۳۵.
  8. هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزواید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق، ج۹، ص۱۱۳.
  9. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، دار الأسوه للطباعة و النشر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۲۵۵.
  10. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، دار الأسوه للطباعة و النشر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۷۱.
  11. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، دار الأسوه للطباعة و النشر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۶۷.
  12. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، قم، مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۴ق، ص۸۵.