جایگاه امامت در اندیشه شیعه

نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۱ توسط Mafkalam (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


سؤال

جایگاه و اهمیت امامت در اندیشه شیعه چیست؟

کاشی کاری نام الله.jpg


درگاه‌ها
درگاه غدیر.png


امامت در اندیشه شیعه به معنی جانشینی و سرپرستی امت اسلامی بعد از وفات پیامبر(ص) می‌باشد و یک مقام الهی است که مصادیق آن از جانب خداوند تعیین می شوند. اطاعت و فرمانبرداری از امام به منزله اطاعت از خدا و رسول اوست که تنها راه هدایت و رسیدن به خداست. در احادیث شیعه شناخت امام به منزله شناخت خداوند بوده که واسطه فیض الهی بین مخلوقات و آفریدگار است و امام به عنوان حامی و حافظ دین خدا و عامل بقای اسلام قلمداد می‌شود.

جایگاه امامت

در عقاید شیعه شؤونی برای امام بیان شده است:

  • امام، جانشین رسول خدا(ص).
  • امام، ولی و سرپرست امت اسلام، دارای مقام امامت و ولایت در امور دینی و دنیوی امت است[۱] و این به معنای ریاست عامه بر امت و عالی‌ترین منصب در جامعه دینی پس از پیامبر(ص) می باشد.
  • اطاعت و فرمانبرداری از امام واجب است به این دلیل که اطاعت از امام، اطاعت و فرمانپذیری از خدا و پیامبر اوست.[۲]

تفاوت امامت با حکومت پادشاهان

با توجه به کارکرد و اهمیت، امامت در اندیشه شیعه تفاوت‌های اساسی با حکومت پادشاهی و سلطنتی شاهان و ملوک دارد:

  • اطاعت امام، در ردیف اطاعت خدا و پیامبر اکرم(ص) است. چنان‌که قرآن اطاعت از اولوالامر را در آیه ۵۹ از سوره نساء چنین قلمداد کرده است؛ ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکمْ.[۳]
  • ‌ امامت، منصبی الهی و فراتر از گزینش و انتخاب انسان‌ها است؛ هرگز فردی از طریق انتخاب مردم یا انتخاب اهل حلّ و عقد و دایره شورا به مقام امامت نمی‌رسد، همان‌طور که نبی چنین است و خداوند نبی و پیامبر را تعیین می‌کند.[۴]
  • سیر تکامل انسان با اعتقاد به امامت به پایان می‌رسد؛ قرآن، امامت را آخرین مرحله سیر تکاملی انسان برشمرده است که تنها پیامبران اولوالعزم و کسانی که هم رتبه آنان هستند، به آن می‌رسند: ﴿وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ.[۵] و ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده آزمایش برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم(ع) عرض کرد: از دودمان من (نیز امامانی قرار بده) خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم هستند، شایسته این مقامند). از آیه مورد بحث، چنین استفاده می‌شود که مقام امامت اعطا شده به ابراهیم(ع) بعد از پیروزی در همه این آزمون‌ها، برتر از نبوت و رسالت او بوده است.[۶]
  • یگانه راه خدا درباره مودّت اهل بیت(ع)؛

در آیات قرآن سه تعبیر وجود دارد که معلوم می‌شود پیروی از امامت، یگانه راه نزدیک شدن به خداست:

  1. ادای رسالت پیامبر(ص): ﴿قُل لَّا أَسْأَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّه فِی الْقُرْبَی[۷]؛ بگو: من مزد رسالت خود را از شما نمی‌خواهم، مگر دوستی نزدیکانم را.
  2. دوستی و مودت اهل بیت(ع) به سود امت است: ﴿قُلْ مَا سَأَلْتُکم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی اللَّه…[۸]؛ بگو: مزدی که از شما می‌خواستم، به سود شماست (نه به سود من)، مزد من فقط به عهده خداست».
  3. دوستی اهل بیت(ع) راه هدایت به سوی خدا: ﴿قُلْ مَا أَسْأَلُکمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاء أَن یَتَّخِذَ إِلَی رَبِّهِ سَبِیلًا[۹]؛ مزدی از شما نمی‌خواهم، مگر این که کسی از شما خواسته باشد راهی، به سوی پروردگار انتخاب کند».

پیامبر اکرم(ص) در آیه اوّل، مودّت ائمه(ع) را مزد رسالت خویش می‌داند و در آیه دوم، تذکر می‌دهد که سود این تنها مزد، برای امت است، نه برای من؛ و در آیه سوم، توضیح می‌دهد که فلسفه این موّدت «مزد» این است که یگانه راه پرورش و تکامل و حرکت به سوی کمال مطلق است. دعای ندبه سه آیه مذکور را با هم جمع نموده، این نتیجه را می‌گیرد: «فکانوا هم السبیل الیک و المسلک الی رضوانک»؛ آنها (ائمه حق) راه به سوی تو و طریق وصول به رضوان تو بودند.[۱۰]

  • شناخت امام، اساس خداشناسی است؛ امام صادق(ع) می‌فرماید: امام حسین(ع) روزی بر یارانش وارد شد… در این هنگام، کسی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! پدر و مادرم فدای تو باد! معرفت و شناخت خدا چیست؟ امام(ع) فرمود: معرفت خدا این است، که مردم هر عصر و زمان، امام و رهبر دوران خود را شناسایی کرده، فرمانبرداری و پیروی او را واجب بدانند.[۱۱]
  • امام، واسطه فیض؛ هدف عالی انسان، رسیدن به کمال، اتصال به عالم غیب و تخلّق به «اخلاق الله» است. خداوند، کوشش و میل را در فطرت انسان قرار داد و اگر هوس و شهوت‌ انسان، مانع نشود، میل فطری هر انسان، رسیدن به این کمال است. در این مسیر، کسی می‌تواند رهبر رهروان راه مستقیم باشد که خود، این مسیر را پیموده و به هدف عالی، رسیده باشد و لازم است همواره در میان انسان‌ها چنین فرد برگزیده‌ای که در ارتباط مستقیم با جهان غیب و خداوند است، وجود داشته باشد تا واسطه فیض میان عالم ربوبی و نوع انسانی گردد، بدون امام حرکت استکمالی انسان، بی نتیجه است و میان عالم ربوبی و نوع انسانی، ارتباطی نخواهد بود. فرد برگزیده، در اصطلاح، «امام» نامیده می‌شود. امام، فرد کاملی است که به تمام عقاید حقه الهی، معتقد و به تمام اخلاق و صفات نیک، آراسته است و همه کمالاتی که از جانب خداوند افاضه شده و ممکن است در افراد، تحقق یابد، در او فعلیت یافته است.[۱۲]
  • جهان هستی و بقای سایر مخلوقات به وجود امام(ع) نیازمند است، امام رضا(ع) می‌فرماید: «بنا یمسک السموات و الارض أن تزولا؛ بواسطه ما اهل بیت است که آسمان و زمین فرو نمی‌ریزند».[۱۳]
  • امام، قطب امت؛ امامت به عنوان هسته مرکزی خلافت و نگه‌دارنده، نظم دهنده و کنترل‌کننده حرکت‌های انحرافی، نقش محوریت را در امت خواهد داشت و اگر امامت از جامعه برداشته شود، حرکت‌های تکاملی امت و جامعه در کل جریانات، مختل خواهد شد و در نتیجه جامعه دچار تفرقه و پراکندگی می‌گردد. امام علی(ع) می‌فرماید: «الامامه نظام الامه، امامت نظام و عامل پایداری امت است».[۱۴]

امام علی(ع) در نهج البلاغه، معنای «نظام» را روشن می‌کند و می‌فرماید: «مَكانُ القَيِّمِ بالأمْرِ مَكانُ النِّظامِ مِنَ الخَرَزِ ، يَجْمَعُهُ و يَضُمُّهُ ، فإنِ انقَطَعَ النِّظامُ تَفَرَّقَ و ذَهَبَ ، ثُمَّ لَم يَجْتَمِعْ بِحَذافيرِهِ أبَدا» در این سخن امام(ع) زمامدار را به «نظام» و جامعه را به «خرز» تشبیه کرده است. ابن ابی الحدید در شرح سخن امام(ع) می‌گوید: نظام گردن بند، نخی است که آن را جمع می‌کند و نظم خاصی به آن می‌دهد، «خرز» به معنای دانه‌های سوراخ داری است که برای درست کردن گردن بند یا تسبیح استفاده می‌شود؛ بنابراین، معنای سخن امام(ع) چنین می‌شود: امام، رشته‌ای است که دانه‌های پراکنده یک جامعه را تحت نظام ویژه‌ای درمی‌آورد و آنها را به هم پیوند می‌دهد. وقتی که این نخ، پاره شود، دانه‌ها پراکنده می‌شوند و هر یک به سویی می‌روند و پس از آن، هیچ‌گاه به صورت اول، فراهم نمی‌شوند.

بر این اساس، نظام ریشه‌ای است که پراکندگی‌ها را منسجم می‌کند و در یک مسیر و برای یک هدف، قرار می‌دهد. با در نظر گرفتن معنای «نظام» معنای روایت مذکور نیز چنین می‌شود. «امامت» رشته‌ای است که دانه‌های پراکنده امت مسلمان و ابعاد مختلف آن را منسجم می‌کند و به هم پیوند داده، در یک مسیر و برای یک هدف که تکامل و سعادت باشد، قرار می‌دهد و با قطع شدن این رشته، مسلمانان دچار تفرقه و پراکندگی و از هم گسیختگی می‌گردند و هر گروه، یک بُعد از اسلام را می‌گیرد و جامعه اسلامی، از اسلام، تهی می‌گردد.[۱۵]

  • عدم شناخت امام، موجب گمراهی است: امام صادق(ع) می‌فرماید: زمین، آباد و اصلاح نمی‌شود، مگر به وجود امام، و هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است؛ و تا هنگامی که هر یک از شما نفس می‌کشید، بیشتر از هر چیز، به شناسایی امام نیازمندترید تا در این حال بگویید به کار خوبی پرداخته‌ایم.[۱۶]
  • تجلّی توحید در نظام امامت؛ همچنان که پیامبر به عنوان انسان کامل و شایسته به نیابت و خلافت خدا، حاکم جامعه است، پس از پیامبر اکرم(ص) امام حاکم است، لذا نظام امامت و ولایت باید از جانب خدا انفاذ شود تا حکومت شرعی و اطاعت از اوامرش، واجب باشد. در این نظام امامت است که عقیده توحید ظاهر می‌شود و با این امتیاز توحیدی، امت واحد، قانون واحد و حکومت واحد جهانی و همیشه نو و مترقی را تحقق می‌بخشد.[۱۷]
  • وجود امام، عامل بقای اسلام؛ اثبات این امر، متوقف بر چند امر است:
  1. انسان برای تکامل اختیار آفریده شده است. از طرف دیگر، عقل و حس و بقیه قوای ادراکی انسان، برای شناخت صحیح سعادت و شقاوت کافی نیست؛ بنابراین، حکمت خداوند اقتضاء دارد که راه دیگری (وحی) در اختیار انسان قرار بدهد تا به سعادت دنیا و آخرت پی ببرد، و الاّ نقض غرض لازم می‌آید.
  2. با نبوت پیامبر اکرم(ص) دستگاه نبوت، خاتمه یافته، و دین اسلام، خاتم ادیان است. از طرف دیگر، ختم نبوت، در صورتی صحیح است که دین اسلام تا پایان جهان، پاسخگوی نیازهای همه مردم باشد، و دین او هم تحریف نشود.
  3. ممکن است افرادی، مغرضانه یا ناآگاهانه، از دین، چیزی کم کنند یا به آن، چیزی به عنوان بدعت، اضافه کنند، بنابراین باید یک حافظ و نگهبان باشد که تمام دین را بشناسد و بتواند از حریم دین دفاع کند و مانع تصرف و نفوذ اشخاص ناآگاه یا مغرض شود؛ از این جاست که اهمیت ولایت و امامت به خوبی ظاهر می‌شود و در فقدان آن، دینی باقی نمی‌ماند.[۱۸] با توجه به آنچه گفته شد، امامت در مکتب شیعه طبق نظر بسیاری از بزرگان، از جمله اصول مذهب قرار گرفته است و عدم اعتقاد به آن، باعث خروج از مکتب و مسلک شیعه می‌گردد.


مطالعه بیشتر

  • امامت پژوهی، گروه مؤلفان.
  • مرجعیت دینی اهل بیت(ع) و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۵.
  • اهل بیت در قرآن و حدیث، محمدی ری شهری، ترجمه: حمید رضا شیخی و حمید رضا آژیر، ۱۳۸۳.
  • سیمای ائمه اطهار در آینه اخبار، سید عبدالاحد رضوی تویسرکانی، چاپ قدس، قم، ۱۳۸۳.


جستارهای وابسته



منابع

  1. امامت پژوهی، جمعی از نویسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۱ش، ص۴۹.
  2. امامت پژوهی، جمعی از نویسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۱ش، ص۵۱.
  3. امامت پژوهی، جمعی از نویسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۱ش، ص۹۲.
  4. امامت پژوهی، جمعی از نویسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۱ش، ص۷۸.
  5. سوره بقره، آیه۱۲۴.
  6. امامت پژوهی، جمعی از نویسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۱ش، ص۷۹.
  7. سوره شوری، آیه۲۳.
  8. سوره سباء، آیه۴۷.
  9. سوره فرقان، ۵۷.
  10. امامت پژوهی، جمعی از نویسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۱ش، ص۸۵.
  11. امامت پژوهی، جمعی از نویسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۱ش، ص۸۵.
  12. امامت پژوهی، جمعی از نویسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۱ش، ص۸۵ و ۸۶.
  13. امامت پژوهی، جمعی از نویسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۱ش، ص۹۰.
  14. غررالحکم، ص۱۲۱.
  15. امامت پژوهی، جمعی از نویسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۱ش، ص۹۸.
  16. امامت پژوهی، جمعی از نویسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۱ش، ص۹۸.
  17. امامت پژوهی، جمعی از نویسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۱ش، ص۹۴.
  18. امامت پژوهی، جمعی از نویسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۱ش، ص۹۵ و ۹۶.