نام مکانهای ذکر شده در قرآن
این مقاله هماکنون به دست fabbasi در حال ویرایش است. |
سؤال
در قرآن کریم به چه مکانهایی اشاره شده است؟
اماکنی مختلفی در قرآن ذکر شده است. نام شهرهایی مثل مصر و بابل. نام مساجدی همچون مسجدالاحرام و مسجدالاقصی. سرزمینهایی مانند مدین و احقاف. کوههای طور، صفا و مروه. اشاراتی به دریاها و رودخانهها.
شهرها
- بابل: ﴿... وَمَا أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ …؛ آنچه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابِل فرو فرستاده شده بود﴾(بقره:۱۰۲)
- بَکَّه (نام دیگر مکه): ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّه مُبَارَکًا وَهُدًی لِلْعَالَمِینَ؛ اولین خانهای که برای مردم قرار داده شد همان است که در سرزمین مکه است که پربرکت و مایه هدایت جهانیان است.﴾(آلعمران:۹۶)
- مدینه: ﴿يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ ۚ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ؛ آنها میگویند: اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان ذلیلان را بیرون میکنند! در حالی که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است؛ ولی منافقان نمیدانند!﴾(منافقون:۸)
- یثرب: نام دیگر شهر مدینه النبی: ﴿وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَريقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُريدُونَ إِلاَّ فِراراً؛ و (نيز) به خاطر آوريد زمانى را كه گروهى از آنها گفتند: اى اهل يثرب! اينجا جاى توقف شما نيست؛ به خانههاى خود بازگرديد! و گروهى از آنان از پيامبر اجازه بازگشت مىخواستند و مىگفتند: «خانههاى ما بىحفاظ است، در حالى كه بىحفاظ نبود؛ آنها فقط مىخواستند (از جنگ) فرار كنند.﴾(احزاب:۱۳)
- روم: ﴿غُلِبَتِ الرُّوم؛ رومیان شکست خوردند.﴾(روم:۲)
- سبأ: ﴿فَمَكَثَ غَيْرَ بَعيدٍ فَقالَ أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقينٍ؛ (هدهد) چندان درنگ نكرد گفت: من بر چيزى آگاهى يافتم كه تو بر آن آگاهى نيافتى؛ من از سبا يك خبر قطعى براى تو آوردهام.﴾(نمل:۲۲)
- ایکه: اين عنوان به صورت تركيب اضافى ﴿أَصْحابُ الْأَيْكَه﴾ ۴ بار در آيات ۷۸ سوره حجر؛[۱] ۱۷۶ سوره شعراء؛[۲] ۱۳ سوره ص[۳] و ۱۴ سوره ق [۴]آمده است. [۵]
- مصر: این نام پنج مرتبه قرآن آمده است. در آیه ۵۱ سوره زخرف؛[۶] و آیه ۹۹سوره یوسف؛[۷] و آیه ۲۱ سوره یوسف[۸] به معنای شهر مصر است که امروزه پایتخت کشور مصر میباشد. در آیه۶۱ سوره بقره[۹] و ۸۷ سوره یونس[۱۰] به معنای شهر مصر یا هر شهر دیگری آمده است.[یادداشت ۱]
مساجد
- مسجدالحرام؛ ۱۳ بار در قرآن کریم، آمده است؛ از جمله در سوره مبارکه بقره آیات شریفه ۱۴۴، ۱۴۹، ۱۵۰ و ۲۱۷. مائده، ۲، انفال، ۳۴، توبه، ۱۹، اسراء، ۱ و موارد دیگر.
- مسجد الاقصی: در سوره اسراء آمده است: ﴿سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأقْصَی الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ؛ منزّه است آن [خدايى] كه بندهاش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الأقصى- كه پيرامون آن را بركت دادهايم- سير داد،﴾(اسرا:۱)
سرزمینها
- سرزمین مَدْیَن؛ در سوره قصص آیه ۲۳ میفرماید: ﴿وَلَمّا وَرَدَ ماءً مَدْیَنَ…؛ و چون به آب مدين رسيد.﴾
- سرزمین احقاف؛ در سوره احقاف آیه ۲۱ میفرماید: ﴿وَاذْکُرْ أفاعادٍ اِذْ اَنْذَر قَوْمَهُ ما الأحْقافِ وقد خَلَتِ النُّدُرُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ…؛ برادر قوم عاد را یاد کن، آن زمان که قومش را در سرزمین احقاف بیم داد در حالی که پیامبران زیادی قبل ازاو در گذشتههای دور و نزدیک آمده بودند.﴾
کوهها
- کوه طور؛ در چند جای قرآن به کار رفته از آن جمله، سوره نساء آیه ۱۵۴، مؤمنون آیه ۲۰، تین آیه ۲.
- کوه صفا و مروه، که در سوره بقره، میفرماید: ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَه مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ …﴾[۱۱]
- غار اصحاب کهف؛ در سوره کهف آیات ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۶ و ۲۵ به کار رفته است و منظور غاری است که در کوه میباشد.
اماکن بهشتی
- جنات عدن، توبه، ۷۴.
- جناتِ الفردوس، کهف آیه ۱۰۷.
- جنات المَأوی، سجده، ۱۹.
- جنات النعیم، مائده، ۶۵.
- جنه الخلد، فرقان، ۱۵.
- جنه الماوی، نجم آیات ۱۳ و ۱۵.
- جنهٍ عالیه، حاقّه آیات ۲۱ و ۲۲.
- جنهُ نعیم، واقعه، ۸۹. ۹ ـ حسنی، نساء، ۹۵.
- الدارُ الاخره، قصص، ۸۳.
- دارُالسّلام، انعام، ۱۲۷.
- دارُ القرار، غافر. ۳۹.
- دارُ المتقین، نمل، ۳۰.
- دارُ المقُامه، فاطر، ۳۵.
- روضات الجنّات، شوری، ۲۲.
- طُوبی، رعد، ۲۹.
- علیّون، مطففین، ۱۸.
- فردوس، مؤمنون، ۱۱.
- فضل، مؤمنون ۱۱. مفسران فضل را بهشت دانستهاند.
- عین، واقعه، ۲۷. بسیاری از مفسرین مراد از عین را بهشت دانستهاند.[۱۲]
مطالعه بیشتر
- دکتر محمود رامیار، تاریخ قرآن کریم، (تهران، انتشارات امیرکبیر، ۷۹ ش)، ص۷۷۱–۷۷۵.
- پروفسور عباس شوشتری، فرهنگ لغات قرآن، (تهران، انتشارات گنجینه، ۵۹ ش).
- الیاس کلانتری، لغات قرآن در تفسیر مجمع البیان، (تهران، انتشارات بیان، ۶۳ ش).
- مصطفی اسرار، دانستنیهای قرآن، (تهران، انتشارات محیا، ۱۳۷۵ ش).
منابع
- ↑ ﴿وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمينَ؛ اصحاب الأيكه به یقین قوم ستمگرى بودند!﴾
- ↑ ﴿كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلينَ؛ اصحاب ايكه رسولان (خدا) را تكذيب كردند.﴾
- ↑ ﴿وَ ثَمُودُ وَ قَوْمُ لُوطٍ وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ أُولئِكَ الْأَحْزابُ؛ و قوم ثمود و لوط و اصحاب الأيكه، اينها احزابى بودند (كه به تكذيب پيامبران برخاستند).﴾
- ↑ ﴿وَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعيدِ؛ و اصحاب الايكه و قوم تبّع، هر يك از آنها فرستادگان الهى را تكذيب كردند و وعده عذاب درباره آنان تحقّق يافت.﴾
- ↑ مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن از دايره المعارف قرآن كريم، قم، بوستان كتاب قم، چاپ اول، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۲۰۱.
- ↑ ﴿وَ نادى فِرْعَوْنُ في قَوْمِهِ قالَ يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْري مِنْ تَحْتي أَ فَلا تُبْصِرُونَ؛ فرعون در ميان قوم خود ندا داد و گفت: «اى قوم من! آيا حكومت مصر از آن من نيست، و اين نهرها تحت فرمان من جريان ندارد؟ آيا نمىبينيد؟﴾
- ↑ ﴿فَلَمَّا دَخَلُوا عَلى يُوسُفَ آوى إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَ قالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنينَ؛ و هنگامى كه بر يوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت، و گفت: همگى داخل مصر شويد، كه انشاء اللَّه در امن و امان خواهيد بود.﴾
- ↑ ﴿وَ قالَ الَّذِي اشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَكْرِمي مَثْواهُ عَسى أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ كَذلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْويلِ الْأَحاديثِ وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ؛ و آن كس كه او را از سرزمين مصر خريد [عزيز مصر]، به همسرش گفت: مقام وى را گرامى دار، شايد براى ما سودمند باشد؛ و يا او را بعنوان فرزند انتخاب كنيم! و اين چنين يوسف را در آن سرزمين متمكّن ساختيم! (ما اين كار را كرديم، تا او را بزرگ داريم؛ و) از علم تعبير خواب به او بياموزيم؛ خداوند بر كار خود پيروز است، ولى بيشتر مردم نمىدانند.﴾
- ↑ ﴿وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذي هُوَ أَدْنى بِالَّذي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ ...؛ و (نيز به خاطر بياوريد) زمانى را كه گفتيد: «اى موسى! هرگز حاضر نيستيم به يك نوع غذا اكتفاء كنيم! از خداى خود بخواه كه از آنچه زمين مىروياند، از سبزيجات و خيار و سير و عدس و پيازش، براى ما فراهم سازد. موسى گفت: آيا غذاى پستتر را به جاى غذاى بهتر انتخاب مىكنيد؟! در شهرى فرود آئيد؛ زيرا هر چه خواستيد، در آنجا براى شما هست.﴾
- ↑ ﴿وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى وَ أَخيهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ؛ و به موسى و برادرش وحى كرديم كه: براى قوم خود، خانههايى در سرزمين مصر انتخاب كنيد؛ و خانههايتان را مقابل يكديگر قرار دهيد! و نماز را برپا داريد! و به مؤمنان بشارت ده.﴾
- ↑ بقره: ۲/۱۵۸.
- ↑ خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه علوم قرآنی، ج۱، تهران، انتشارات دوستان، ۱۳۷۷ش، ص۳۹۹.
- ↑ برخی از مفسران «مصر» را در این دو آیه به معنای شهر گرفتهاند. عرب به شهر گاهی «مدینه» و گاهی «مصر» میگوید. منظور از مصر در این دو آیه، شهری است که قرار بود بنی اسرائیل به آنجا روند.(ممکن است همان شهر مصر امروزی باشد یا شهر دیگری که نامش را قرآن نگفته است)«مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۲۷۷.»