توحید از نظر اسلام (کتاب)
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
توحید از نظر اسلام | |
---|---|
اطلاعات کتاب | |
نویسنده | سید محمود طالقانی |
زبان | فارسی |
اطلاعات نشر | |
ناشر | پیام آزادی |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۵۸ شمسی |
توحید از نظر اسلام تألیف سید محمود طالقانی که در سال ۱۳۵۸ شمسی چاپ گردید.
کلیات
کتاب با فصلی تحت عنوان «تربیت از نظر قرآن» آغاز میشود. نویسنده معتقد است احتیاج انسان را با محیط بیرون مرتبط میسازد و محیط عواطف و میلها را بیدار مینماید. در نتیجه انسان به رنگ محیط و منطبق با آن در میآید. محیط بیرونی هر یک از قوههای درونی انسان را تقویت نماید، همان بزرگ و نیرومند میگردد. پس تربیت همان ایجاد محیط است البته برای بیپاری شهوات حیوانی ایجاد محیط لازم نیست و همان احتیاج در حد ضرورت انگیزنده است.[۱]
فصل دوم با عنوان «طبیعت غریزه فطرت» است. نویسنده این سه موضوع را عامل کون و فساد و در عین حال عامل نظم و تکامل میداند.[۲]
اولین قدمی که موجود زنده برای آزادی از حکومت خواص طبیعت و قوای نباتی و غرائز حیوانی بر میدارد این است که خود را به عقل استعدادی و فطری برساند.[۳]
فطرت نخستین ظهور عقل است[۴] و اصل و مبدأ همه معلومات و ادراکات است.[۵] و پیامبران مبعوث شدهاند تا انسان را به «بهشت ادراکات لطیف فطرت» متوجه سازند.[۶]
فصل سوم عنوان «پدیده دین آیه فطرت» را دارد.[۷]
دانشهای محدود غرور انگیز مانند چراغی است بدست رهنوردی در بیابان تاریک که محیط محدود را روشن میسازد ولی حجابِ محیط دورتر است و همان چراغ موجب گمراهی و سقط در پرتگاه خواهد شد. ولی چشم عادی مانند فطرت است که همه فضای بیابان و موجودات را دور و نزدیک را یکسان مینگرد و هرچه جلوتر میرود قدرت تشخیص قویتر میگردد.[۸]
فصل چهارم کتاب به «مسئولیت انسان نسبت به خود» نام نهاده شده است.[۹]
نویسنده از صفحه ۲۵ به توحید از نظر اسلام میپردازد و کلام خود را با آیه ۶۴ آلعمران آغاز میکند که دعوتی به توحید است.[۱۰]
طالقانی معتقد است از همان وقتی که عقل فطری آدمی آمادهی درافت حقیقت توحید شد و از محکومیت کامل غرائز برتر گردید خداوند پیامبران را برانگیخت تا توحید را میان مردم نشر دهند و تحول و انقلابی در درون انسانها پدید آورند.[۱۱] وی معتقد است پیامبران با تذکرات پی در پی و دستور به انجام اعمال صالح تلاش کردند ریشه توحید را در میان مردم محکم کنند.[۱۲] نویسنده معتقد است اسلام به جهت اینکه آخرین دین بوده، کلمه توحید را از هر جهت کامل نموده و آنها را محدوده اعتقادی صِرف بیرون کشیده و در حیطه عبادات و اراده در آورده است.[۱۳]
توحید اسلام خلق را از تاریکی اوهام بسوی نور ایمان و از ذلت بندگی بشر و زیر بار قوانین و عادات بشری رفتن بسوی عزت اسلام و بندگی و بندگی آفریننده جهان پیش میبرد. حقیقت توحید از اعتراف بزبان و تاثیر در وجدان شروع شود آنگاه در مظاره حیاتی تججلی نموده انسان را از بندگی شهوات و اوهام و اربابهای ساختگی برهاند. بندگی دیگران و تن به قوانین و رسوم و عادات بشری دادن صورت دیگری از بتپرستی جاهلی است.[۱۴]
نویسنده در متنی مهم اعتقاد خود را چنین میاورد که توحید تنها یک عقیده قلبی و درونی نیست که انسان را در معابد متوقف سازد. همچنین یک بحث فلسفی و کلامی نیست که در «گنجینه کتب بایگانی شود» بلکه حقیقتی است که میباید در فکر و خلق و عمل تحولی پدید آرد و جهت سیر زندگی و خط مشی اجتماعی را برگرداند، چشمانداز فکر انسانها را وسیع و شخصیتش را مستقل سازد.[۱۵]
نویسنده این سوال را مطرح میکند که آیا برای نجات بشر در دوره جاهلیت بتپرستی و در این عصر جاهلیت تمدن نمای ماده پرستی چارهای جز این تحول توحیدی و تغییر خط سیر حیاتی میتوان یافت؟[۱۶]
طبایع استبداد کواکبی
نویسنده در ادامه کتاب بخش هایی از کتاب «طبایع الاستبداد» نوشته کواکبی را میآورد. وی از این کتاب نقل میکند که علماء امت اجتماع نمودهاند که منکرتر از هر منکر ظلم پس چرا نباید از این منکر جلوگیری شود، و باید با ریشه این منکر مبارزه کرد زیرا تا ریشه آن ثابت است ثمرات زهرآگین آن با کمک شیطان بصورتهای گوناگون باقی است. بدینجهت باید در اصل و فرع و آثار و نتایج استبداد که ریشهی ظلم است بررسی نمود.[۱۷]
کتاب دیگر کواکبی به نام «امالقری» مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.[۱۸] بررسی زندگینامه و برخی افکار ونظریات کواکبی نیز در این کتاب نقل گردیده است.
محتوای کتاب
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۶- ۷.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۱۱.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۱۲.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۱۲.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۱۳.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۱۳.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۱۵.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۱۸.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۲۱.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۲۶.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۲۶.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۲۷.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۲۷.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۲۹.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۳۰.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۳۱.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۳۵.
- ↑ طالقانی، توحید از نظر اسلام، ص۳۸.