حجاب در قرآن
آیا قرآن نگاه خاصی به شکل حجاب دارد؟
حجاب زنان، در قرآن واجب شرعی است. قرآن کریم برای حجاب از دو واژه خُمُر و جَلباب استفاده نموده است. خمر را مفسران همان روسری یا پوشش سر؛ و جلباب را به معنای پوشش بزرگتر از روسری و پوششی که تن را بپوشاند تفسیر کردهاند. مفسران گفتهاند حکم وجوب حجاب تدریجی بوده است. پوشش زنان، به امری معروف و پسندیده در میان زنان مؤمن تلقی میشد و بعد وجوب شرعی آن اعلام گردید. بی حجابی نشانه کنیزان و زنان غیر آزاد بود.
در دو آیه از آیات قرآن که به حجاب شرعی زنان پرداخته است، خداوند به پیامبر(ص) دستور میدهد که به زنان مؤمن بگوید تا از این پوشش استفاده کنند. و این پوشش را برای این میداند که مورد آزار قرار نگیرند.
تشریع حجاب
در قرآن برای حجاب واجب زنان، از چند نوع پوشش خاص، نام برده شده است که دو نوع معروف آن «خمار» و «جلباب» است.
آیات مربوط بدین موضوع در دو سوره از قرآن آمده است: یکی سوره «نور» و دیگر سوره «احزاب».[۱] آیه ۳۱ سوره نور مهمترین مستند فقها برای اثبات وجوب پوشش و مشتملبر حدود آن است. در مورد آیه ۵۹ سوره احزاب شماری از مفسران گفتهاند حکم مذکور در این آیه نه الزامآور است نه عام، بلکه پوشیدن جلباب نمایانگر پاکدامنی و «حُر» بودن زن و وسیلهای برای حفظ شخصیت او شمرده شده است.[۲] جلباب (= چادر) افزون بر تكليف، حقى بوده براى خانمهاى پاكدامن كه در ابتداء، جنبه حق بودن آن برترى داشته است.[۳]
عالمان اسلامی در فواید حجاب شرعی گفتهاند: حجاب سبب پاکی و طهارت از انحرافات جنسی گردیده و عفت و پاکدامنی زن را حفظ نموده و از افتادن در ورطه ابتذال و فساد و فحشا جلوگیری مینماید. زنی که به همراه تقوای الهی پوشش خود را حفظ مینماید ارزش والای انسانی و دینی خود را حفظ مینماید.[۴]
خُمُر (پوشش سر)
خُمُر، پوشش سر را میگویند که در قرآن بدان تصریح شده است. «خمر» جمع «خمار» و به معنای مقنعه و روسری بلندی است که روی گردن و سینهها را میپوشاند.[۵] در قرآن آمده است:﴿وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ؛ زنان باید سر، سینه، و دوش خود را بپوشانند.﴾(نور:۳۱)
اهل لغت گفتهاند خُمُر جمع خمار، و مراد از آن پوشش مخصوص سر و اطراف سر بانوان است.[۶] در بعضی تفاسیر، در ذیل آیه ۳۱ سوره نور، از عایشه نقل شده است: «زنانی بهتر از زنان انصار ندیدم. وقتی این آیه شریفه نازل شد، هر یک از آنها به سمت لباسهای مخصوص خود رفتند و از آن تکهای جدا کردند و خمار و مقنعهای مشکی پوشیدند.»[۷] خمار، سرپوش دامنهدار بوده است که زنان مسلمان مأمور شدهاند دامنهای سرپوش را تا گریبان خود بیاورند و گلو و سینه را بدان بپوشانند.[۸]
در کتابهای لغت در ریشه لغوی خمار (خ ـ م ـ ر) سیاهی آن نیز بیان شده است.[۹] به مشروبات الکلی نیز از آن جهت «خمر» اطلاق میگردد که باعث سیاهی و تیرهگی عقل انسان میگردد.[۱۰]
مفسران و لغویان عموماً خمار را اشاره به همان پوششی میدانند که در پوشاندن سر استفاده شود.[۱۱]
جَلباب (پوشش تن)
جلباب، پوششی است که در کنار خمار، برای زنان است واجب است:﴿یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛ ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویش را به چادر فروپوشند؛ که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند، تا از تعرّض و جسارت هوسرانان آزار نکشند، بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.﴾(احزاب:۵۹)
جلابیب در آیه، جمع جلباب است و جلباب به معنای پوشش گسترده و فراگیر تمام بدن است، که زنان بر روی لباسهای دیگر میپوشند. امروزه در زبان فارسی به چنین پوششی چادر گفته میشود. گفته شده است که بین جلباب قرآنی و چادرهای رایج، از نظر مفهوم، اندازه، کارکرد و حتی رنگ، همگرایی و شباهتهای بسیار نزدیکی وجود دارد.[۱۲]
علاوه بر قرآن که دو شکل خاص از پوشش را برای زنان در مقابل نامحرم توصیه کرده است، در حدیثی از پیامبر چهار پوشش ویژه برای زنان در مقابل نامحرم معرفی شده است: «زنان در نزد نامحرم باید چهار لباس داشته باشند، پیراهن، مقنعه، چادر و شلوار.»[۱۳]
ابن منظور نویسد: جلباب قمیص بود، جامهای است فراختر از خمار، کوتاهتر از رداء، که زن بدان سر و سینه خود را پوشاند. جلباب پوششی بوده است جلو باز، و زنان مسلمان مأمور شدهاند دو لب آن را به یکدیگر نزدیک کنند.[۱۴]
به نقل از جمعی از صحابه چون ابنعباس و ابنمسعود و شماری از تابعین، جلباب به معنای «ردا» دانسته شده است. ابنکثیر از قول این جمع چنین برداشت کرده است که جلباب ردایی است که باید از روی خمار (مقنعه) پوشیده شود.[۱۵] شهید مطهری میگوید در اصل لغت کلمه «جلباب» شامل هر جامه وسیع میشده است ولی غالباً در مورد روسریهایی که از چارقد بزرگتر و از ردا کوچکتر بوده است استفاده می شده است.[۱۶]
منابع
- ↑ مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ص۱۲۵.
- ↑ سعیدی، فریده، «حجاب»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۱۲، ذیل مدخل.
- ↑ عابدينى، احمد، «سيرى در آيات حجاب»، فصلنامه فقه، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شماره ۲۳، ۱۳۷۹ش، ص۴۹ تا ۹۲.
- ↑ منتظری، حسینعلی، معارف و احکام بانوان، ص۲۱۴.
- ↑ محسنی، شیخ محمد آصف، عجایب و مطالب، ص۲۷۸.
- ↑ الخمار: ثوب تغطّی به المرأه راسها والجمع خُمُر فیومی، المصباح المنیر؛ همچنین در مجمعالبحرین طریحی، ذیل واژه خُمُر آمده است: قوله فلیضربن بخُمُرهن، ای مقانعهن. خُمُر جمع خمار و هی المقنعه؛ همچنین نگاه کنید به شیخ طوسی، تفسیر تبیان، ج۷، ص۴۳؛ بانو امین، تفسیرمخزنالعرفان، ج۹، ص۱۰۵، ذیل آیه شریفه ۳۱ نور، (آیه خمار).
- ↑ «ما رأیت نساءً خیراً من نساء الانصار لما نزلت هذه الآیه قامت کل واحده منهنّ الی مرطها المرحل فصدعت منه صدعه فاخترمن، فاصبحن کانّ علی روسهنّ الغربان»: زمخشری، تفسیر کشاف، ج۳، ص۲۳۱، ذیل آیه شریفه ۳۱ سوره نور. حدیث مذکور، با الفاظ و تعابیر مختلف در کتابهای متعدد، اهل سنت آمده است؛ از جمله: صحیح البخاری، شرح العسقلانی، ج۸، ص۴۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۸۴، ذیل آیه شریفه خمار و المفصل فی احکام المرأه و البیت المسلم فی الشریعه اسلامیه، ج۳، ص۳۲۰.
- ↑ شهیدی، سید جعفر، «حجاب در قرآن»، پژوهشهای قرآنی، شماره ۲۵ و ۲۶، ۱۳۸۰، ص۷۴ تا ۸۱.
- ↑ المختمره من الضأن: السوداء و رأسها ابیض و من المعز ایضاً: خلیل، العین، ذیل ریشه خمر و الخمریّ من الالوان؛ الاسود الضارب الی الحمره کلون الخمر الاسود: شرتونی، اقرب الموارد، ذیل ریشه خمر.
- ↑ نگاه کنید به سید حسن مصطفوی، «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» ذیل ریشه خمر.
- ↑ پاکتچی، احمد، «حجاب»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ذیل مدخل.
- ↑ نگاه کنید به «نقد ادله مخالفین چادر مشکی» روزنامه جمهوری اسلامی، ۳ و ۴ بهمن ماه ۷۹.
- ↑ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیرصافی ج۳ ص۴۳۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان ج۷ ص۲۷۱.
- ↑ شهیدی، سید جعفر، «حجاب در قرآن»، پژوهشهای قرآنی، شماره ۲۵ و ۲۶، ۱۳۸۰،
- ↑ احمد پاکتچی، حجاب، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۴۴۲.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۵۰۲.