میکروب بر اساس روایات

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۵۱ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

با توجه به شیوع ویروس کرونا و طرح مباحث علم و دین، آیا در اسلام از میکروب و انواع آن سخنی به میان آمده است؟

تا اواسط قرن هفدهم کسی به وجود میکروب پی‌نبرده بود، تا این‌که شخصی به نام «لویی پاستور» آن را کشف و معلوم کرد که در محیط اطراف ما موجودات بسیار ریزی که با چشم غیر‌مسلح دیده نمی‌شوند وجود دارند و خیلی از بیماری‌ها و رویدادهای مهم دیگر را سبب می‌شوند.

کشف میکروب یکی از یافته‌های مهم انسان در عصر مدرنیته است، انسانی که با زیر پا گذاشتن همۀ ارزش‌های انسانی، با شعار علم؛ یعنی تجربه و دین به غیر از خرافات و موهومات نیست، کار خود را از ابتدای دورۀ رنسانس آغاز کرد، تلاشی که بدون شک ثمرات بسیار زیادی داشت و توانست دانش بشری را بسط داده و نگاه او را از پدیده‌های پیش‌رو به دور دست‌های آسمان و کرات و از سوی دیگر به جهان ریز اتم‌ها بگرداند، اما در این میان اخلاق و معنویت قربانی گردید و نظام اجتماعی، که بنیان آن خانواده است، دچار سستی و انحطاط گشت.

تهی بودن دین تحریف شده مسیحیت و درخشش یافته‌های جدید، موجب گردید نگاه بشریت به تمام ادیان با بدگمانی همراه شود و پس از کشاکش بسیار، دین در حد «تجربۀ دینی» و به‌عنوان بُعدی از ابعاد زندگی در سطحی بسیار نازل پذیرفته شود.

این در حالی است که اگر دانشمندان با نگاه علمی به منابع اسلامی رجوع می‌کردند، سرعت و دقت‌شان در گشودن درهای علوم مختلف بیشتر و پاسخ بسیاری از ابهامات‌شان را که دانش بشری امکان دست یافتن به آن را ندارد، دریافت می‌کردند.

در دهه‌های اخیر عده‌ای از علمای پرتلاش علمی که به وجود گزاره‌های تجربی و علوم انسانی در متون دینی اعتقاد راستین داشتند، مضمون برخی از آیات و روایات در این زمینه روشن شد که مقصود از برخی تعابیر در لسان آیات و روایات، همان میکروب است.

در رجوع به آیات و روایات باید دو نکته را مد نظر داشته باشیم:

الف) اصل سخن گفتن از ریز موجوداتی که با چشم غیرمسلح امکان دیدنشان نیست.

ب) دشواری بیان این موضوع در حدود ۱۴۰۰ سال پیش است که کوچک‌ترین موجودات شناخته شده توسط بشر، مربوط به جهان حشرات بود و از دنیای ریز میکروب‌ها، سلول‌ها و اتم‌ها و جهان نانو اطلاعی در دست نبود؛ از این‌رو سخن گفتن از ریز موجودات میکروسکوپی با مردمی در آن سطح از معلومات، از توان انسان عادی خارج بود؛ از این‌رو معصومین با کلی‌گویی و استفاده از استعاره و مجاز در این باره سخن گفته‌اند.

چیستی میکروب

الف) میکروب در علوم تجربی:

میکروب، جانداری است که با چشم غیرمسلح دیده نمی‌شود. آن‌ها در همه ‌جا، از آب و هوا گرفته تا خاک، روی پوست و مخاط بدن انسان و جانوران به میزان فراوان وجود دارند، به گونه‌ای که زندگی برای جانوران و گیاهان، بدون وجود میکروب امکان‌پذیر نیست.

بر اساس تقسیم‌بندی رایج، میکروب‌ها به انواع باکتری‌ها، ویروس‌ها، آغازیان و قارچ‌ها، تقسیم می‌شوند.

ب) میکروب در اسلام:

با رجوع به کارکردها و آثار بیان شده، از میکروب در روایات، می‌توانیم تعریفی نسبتاً جامع در مورد میکروب از منظر اسلام ارائه نماییم، اما با توجه به این‌که در قرآن و روایات اشاره مستقیم به این موجودات نشده است، در این‌جا به ذکر یک روایت بسنده می‌کنیم.

امیرالمومنین علی در روایتی طولانی ضمن برشمردن مخلوقات، از مخلوقی سخن می‌گوید که خصوصیات خاصی دارد، حضرت پس از اشاره به آفرینش جن و نسناس، دربارۀ پیدایش اولین موجود زندۀ مادی قابل حس می‌فرمایند:

خداوند نوعی موجود زندۀ جنبنده آفرید که مانند حشرات و حیوانات، پخش شده و می‌خوردند. اما تکثیرشان از طریق مذکر و مؤنث نبود و نیز شب و روز (نور و تاریکی) برای تداوم زندگی‌شان فرق نمی‌کرد[۱].

نکتۀ مهم در روایت، استفاده از کلمه «الْهَوَامُّ» است که ریزترین موجودات قابل رؤیت با چشم غیرمسلح هستند، همچنین فعل «یَدِبُّونَ» به معنای خاص در مورد جنبندگان ریز و در معنای عام و با قرینه برای هر جنبنده و چهارپایی مخصوصاً اسب به کار می‌رود.

بنابراین در روایت تعریف جامعی از میکروب ارائه شده است به این معنا که جنبندگان ریزی هستند، مانند سایر جانداران می‌خورند و می‌نوشند، اما همه مذکر هستند و روش تکثیرشان از طریق آمیزش جنسی نیست، مانند باکتری‌ها که تکثیرشان از طریق تقسیم و به دو نیم شدن است و می‌توانند در نور و تاریکی به زندگی خود ادامه دهند، به طوری که در اعماق چند متری زمین فعالیت می‌کنند و برایشان هواهای نفسانی که مشترک بین انسان و حیوان است، از قبیل شهوت و لذت و حرص معنایی ندارد[۲].

از اصطلاحات شایع‌ در بهداشت و پزشکی اسلامی، اصطلاح «شیطان» برای معرفی میکروب مضر و بیماری‌زا است؛ در عرف به اشتباه، شیطان معادل ابلیس در نظر گرفته شده است، اما واقعیت آن است که شیطان اعم از ابلیس است، همچنان که در قرآن‌کریم می‌فرماید: شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِن‌؛ «شیاطینی از انسان و جنیان»[۳].

بنابراین در میان انسان‌ها و جنیان شیاطینی وجود دارند؛ در لسان‌العرب ذیل مادۀ «شَطَنَ» آمده است: «والشَیطانُ کلُّ عادٍ مُتَمَرّد من الجِنِّ و الانسِ و الدّوابّ» ؛ «هر متجاوز سرکش را شیطان گویند، خواه از جن یا إنس یا از جنبندگان باشد».

ویژگی شیاطین، سرکشی و تجاوزگری است و انسان یا جن و یا هر جنبنده‌ای که در محدودۀ عمل خود سرکشی کند، شیطان خوانده می‌شود و ابلیس بزرگ‌ترین شیطان است، از این‌رو با توجه به سرکشی و اضرار به انسان، بهترین تعبیر برای میکروب مضر، استفاده از نام «شیطان» بوده است که در لسان روایات بسیار وارد شده است.

شایان ذکر است که در برخی از روایات، به صورت استعاری از موجود نامرئی سودمند به «سکّان» یا «ملائکه» و گاهی به «اهل» تعبیر شده است؛ همچنان که در پی‌خواهد آمد، این موجودات همان میکروب‌های مفید هستند[۴].

ناگفته نماند، همچنان که از هر موجود سرکش به شیطان تعبیر می‌گردد، در لسان ثقلین، موجودات سودمند نیز گاهی «مَلَک» نامیده شده‌اند.

در قرآن: استفاده از کلمۀ «شیطان» برای میکروب، در قرآن وجود دارد و خداوند در مورد حضرت ایوب می‌فرماید: واذکُر عبدَنا ايوبَ اِذ نادی ربَّهُ اَنّی مَسَّنِیَ الشَيطانُ بِنُصبٍ و عَذابٍ؛ «و به خاطر بیاور بندۀ ما ایّوب را، هنگامی که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان به واسطۀ مسّ، مرا در رنج و عذاب افکنده است»[۵].

در این آیه از مسّ شیطان سخن می‌گوید و بر خلاف اغلب موارد که منظور از شیطان در قرآن یا خود ابلیس است و یا جمیع شیاطین که ابلیس هم جزو آن‌هاست، در این آیه که در بیان ابتلائات حضرت ایوب است چنین نبوده و منظور ابلیس نیست؛ چرا که مسّ ابلیس، اگر به صورت فیزیکی در نظر بگیریم، برخلاف باورهای ما است و ابلیس نمی‌تواند آسیب فیزیکی برساند و روش او نفوذ از طریق وسوسه است؛ اگر مسّ مذکور را به معنای وسوسه در نظر بگیریم، تناسبی با سختی‌های فیزیکی عارض شده بر آن حضرت ندارد.

با عنایت به دلایل فوق و بیماری آن حضرت و با توجه به استغاثه ایشان به جای استعاذه به درگاه خداوند، مقصود از «شیطان» در این آیه به احتمال زیاد میکروب است و به لحاظ این‌که نفرموده شیطان بر من نفوذ کرده است، بلکه از کلمه مسّ استفاده فرموده است، معلوم می‌شود که بیماری ایشان نوعی بیماری پوستی بوده که دوری مردم و اولادشان از آن حضرت و همسرشان، این احتمال را تقویت می‌کند که بیماری مذکور مسری بوده است.

در روایات:

روایات بسیاری از معصومین(ع) وارد شده است که در آنها به میکروب پرداخته شده است که نمونه هایی بیان میگردد:

از جمله توصیه‌های اسلام که بدان بسیار سفارش شده است، مراقبت از خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها در برابر میکروب است؛ میکروب‌ها وقتی بر روی غذا بنشینند، به بخشی از آن‌که مورد نیازشان است حمله و از آن استفاده می‌کنند و شروع به تکثیر می‌کنند؛ از زنده آن‌ها زهرابه‌ای به نام زهرابه «یُرونی» ترشح و هر کدام که بمیرند، بدن متلاشی شده آن‌ها به‌عنوان زهرابه درونی بر روی غذا قرار می‌گیرد و چون بزاق هر موجود زنده، برای هضم غذایش به‌کار می‌رود‌ و در بیشتر جانداران، مواد مترشّحه برای هضم، سمّی است. لذا اگر به جای ترشح زهرابه میکروب، بگوییم بزاق میکروب، بی‌جا نخواهد بود[۶].

در این‌جا به‌عنوان یک معجزۀ بزرگ، گفتار امام صادق را که نزدیک به چهارده قرن پیش بیان فرموده‌اند، متذکر می‌شویم که فرمودند: «ظرف‌های خود را بدون پوشش نگذارید که اگر چنین کنید، شیطان در آن آب دهان (بزاق) می‌اندازد و از آن، آن‌چه را که بخواهد می‌خورد»[۷].

و نیز در حدیثی از رسول‌اکرم روایت شده است که فرمودند: «ظرف‌های‌تان را بپوشانید و دهانۀ مشک‌ها را ببندید؛ چون شیطان نه پوششی را بر می‌دارد و نه بندی را می‌گشاید»[۸].

این روایات از کدامین شیطان صحبت می‌کنند؟! ابلیس را چه به این‌که درب ظروف را بردارد یا برندارد یا این‌که بخواهد درون ظرف غذا یا مَشک آب بزاق دهان بیاندازد! سایر شیاطین جن هم از این کار سودی نصیب‌شان نمی‌شود و شیاطین إنس هم به راحتی می‌توانند درب یا پوشش ظرف را کنار بزنند؛ پس مراد از لفظ «شیطان» میکروب است و نه ابلیس.

در سفارشی دیگر پیامبر گرامی اسلام تأکید می‌فرمایند:

«زباله را در طول روز از منزل خارج کنید، چرا که نشیمن‌گاه شیطان (میکروب) می‌شود»[۹].

در سبک زندگی اسلامی، زباله باید در طول روز جمع آوری و خارج شود نه در طول شب، چرا که میکروب‌ها در فضای بدون نور فعالیت خود را بیشتر می‌کنند و آلودگی بیشتری به وجود می‌آورند.

رسول‌خدا فرمود: «دستمال چرب را در خانه قرار ندهید، زیرا آن، پرورش‌گاه شیطان می‌شود»[۱۰].

امروز برای ما حقیقت این پیام روشن است و خوب می‌دانیم که پارچۀ چرب بهترین محیط برای رشد میکروب است.

آنچه بیان گردید تنها گوشه ای از مبحث میکروب در اسلام است و ده ها روایت در ابعاد مختلف وارد شده است که بحث از آن جای خود را می طلبد.

منابع

  1. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، بیروت: دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۵۴، ص۳۲۳.
  2. رضوی، مرتضی، مسئلۀ حیات و روح در زیست شناسی اسلامی، بخش مقالات، پایگاه اطلاع رسانی بینش نو.
  3. انعام،۱۲۲.
  4. صانعی، سیدمهدی، پاکیزگی و بهداشت در اسلام، قم: بوستان کتاب،۱۳۹۰، ص۵۶.
  5. ص،۴۰.
  6. پاک‌نژاد، رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، تهران: اسلامیه، ۱۳۶۰، ج۱، ص۵۹.
  7. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، بیروت: دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۶۳، ص۴۰۹.
  8. همان، ج۷۳، ص۱۷۴.
  9. همان، ج۷۳، ص۱۷۵.
  10. همان، ج۷۳، ص۱۷۶.