بدعت‌بودن عزاداری

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۴ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال
در شريعت مقدس اسلام از گريه و زاری‌ها بر میت نهي شده است و اين نهي و منع در روايات ما و شما مشهود است. اما برخلاف این احادیث برای امام حسین(ع) عزاداری می‌گیرند . افزون بر آن‌که در این مراسم گریه می‌کنند نوحه‌سرایی هم می‌کنند. من در اينجا به‌عنوان نمونه چند روایتی از کتاب‌های شيعه نقل مي‌كنم:

۱. شيخ صدوق دریکی از احاديث پيامبر(ص) نقل کرده كه: «ألنياحه من عمل الجاهليه؛ نوحه‌خوانی و گريه و زاري از كارهاي دوران جاهليت است».

۲. امام صادق از پدرانش نقل مي‌كند كه: «نهي رسول‌الله(ص) عن الرّنه عند الـمصيبه ونهي عن النياحه و الاستماع اليها» . «پيامبر اكرم(ص) از گريه كردن با آواز بلند و نوحه‌خوانی و گوش دادن به آن نهي فرمود».

۳. پيامبر اكرم (صلی‌الله علیه و آله) مي‌فرمايد: «صوتان ملعونان يبغضهما الله: اعوال عند مصيبه وصوت عند نعمه يعني النوح و الغناء؛ دو صدا ملعون‌اند و خدا از آن‌ها متنفر و بيزار است: صداي گريه و زاري و شيون و نوحه به هنگام مصيبت و صدايي به هنگام شادي يعني نوحه‌خوانی در ماتم و عزا و آواز به هنگام شادي».

۴. ابي‌عبدالله مي‌فرمايد: دادوفریاد و نوحه‌خوانی براي ميت جايز نيست و لازم ندارد اما مردم نمي‌دانند.

۵. ابی‌عبدالله مي‌فرمايد: دادوفریاد و گريه و نوحه بر مرده لازم نيست و نبايد صاحب‌عزا لباس پاره كند (سینه‌چاک كند).

۶. امام صادق هنگام مرگش وصیت کرد: به خاطر مرگ من صورت خود را نزده و لباس‌هايتان را پاره نكنيد.

منبع شبهه: سايت اسلام هاوس: http://www.islamhouse.com


درگاه‌ها
امام حسین.png


چکیده پاسخ

اصل گریه بر میت که بدون نیاحه باشد هیچ روایتی بر منع آن وجود ندارد چه اینکه گریه در هنگام مردن بستگان و حتی آشنایان یک امر طبیعی و عاطفی است. تمام این احادیث و روایات دیگری را که از پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) و امامان شیعه نقل‌شده است علمای شیعه دیده‌اند و آن‌ها را قبول دارند. در فتواهای مراجع شیعه نیز بر طبق همین روایات گفته‌شده در هنگام مرگ بستگان نباید نیاحه و گریه‌ای با صدای بلند انجام شود. این روایات مربوط به مرگ بستگان است که باید بر آن صبر شود و هیچ ربطی به عزاداری امام حسین (علیه‌السلام) و گریه برای مصیبت‌هایی که در مورد آن حضرت و سایر امامان (علیهم‌السلام) از سوی امویان و عباسیان صورت گرفته است ندارد. به همین دلیل هیچ روایتی در احادیث نبوی و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نقل نشده که مسلمانان را از عزاداری بر امام حسین (علیه‌السلام) منع کرده باشد.


مقدمه

نقد و ایراد شبهه بر هر دین و مذهبی یک امر معمول است که در تمام زمان‌ها رایج بوده است. ایراد شبهه با دو هدف انجام می‌گیرد. برخی با این هدف شبهه‌ای را که با آن درباره مثلاً مذهب شیعه مواجه می‌شود مطرح می‌کند تا راه‌حلی برای آن بیابد. اما برخی برای تخریب یک دین و مذهب به دنبال شبهه می‌گردد و پیوسته شبهاتی را بر مذهب و دینی که آن را رقیب مذهب و دین خود می‌داند القا می‌کند؛ هرچند ممکن است ازنظر شبهه کننده شبهه هم نباشد و گاهی هم برای تخریب مذهب رقیب، از تهمت و افترا نیز استفاده می‌کنند. به‌هرحال احادیثی که در این شبهه طرح گردیده به نظر القاکننده شبهه عزاداری بر امام حسین (علیه‌السلام) در معرض چالش قرارگرفته است. در این نوشته ثابت خواهد شد که این احادیث هیچ ربطی به عزاداری امام حسین (علیه‌السلام) ندارد.

پاسخ شبهه

اصل گریه بر مرگ بستگان و عزیزان یک امر طبیعی و عاطفی است که با هیچ دلیل و حکمی نمی‌توان جلو آن را گرفت. اگر کسی از مرگ بستگانش متأثر نشود و گریه‌اش نگیرد قطعاً سنگدل و بی‌رحم بوده و یا ممکن است مشکل روانی داشته باشد که از هیچ‌چیزی متأثر نمی‌شود.

پیامبر اکرم در موارد بسیاری با سخنان و سیره عملی خود گریه و نوحه بر میت و شهید را امضا نموده است. مثلاً در مرگ ابراهیم فرزند خودش پیامبر گریه کرد وقتی‌که از حضرت سؤال کردند فرمود: «چشم‌ها اشک می­ریزد و قلب می­سوزد اما آنچه خدا را به خشم آورد نمی­گوییم»[۱] یا در شهادت حضرت حمزه عموی پیامبر که در احد به شهادت رسید پیامبر شدیداً گریه کرد. و هنگامی‌که به مدینه برگشت دید زن‌های انصار بر کشتگانشان گریه می­کنند، حضرت فرمود: (اما حمزه گریه کننده و عزادار ندارد).[۲] انصار با شنیدن این کلام و آن گریه پیغمبر(صلی‌الله علیه و آله) به زن‌هایشان دستور دادند که بروند بر حمزه گریه کنند و آن‌ها رفتند خانه پیغمبر بر حمزه گریه کردند. پیغمبر در حق آن‌ها دعا کرد و فرمود: «خدا از شما و اولاد شماراضی باشد».[۳]

روایاتی که در شبهه مطرح‌شده از گریه بر مرگ عزیزان و بستگان نهی نکرده و آن را نکوهش نمی‌کند بلکه فریاد و ناله و یخن پاره کردن و امثال این‌ها را مورد نکوهش قرار داده و عزاداران بر بستگان را دعوت به صبر می‌کند. چنانکه خداوند نیز در قرآن کریم می‌فرماید: «لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ * الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ‏ مُصيبَه قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ ؛[۴] قطعاً همه شمارا با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مال‌ها و جان‌ها و ميوه‏ها، آزمايش مى‏كنيم؛ و بشارت‌ده به استقامت‏كنندگان! آن‌ها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مى‏رسد، مى‏گويند: «ما از آنِ خدائيم؛ و به سوى او بازمى‏گرديم!»

بنابراین جزع‌وفزع و بی‌تابی و بی‌صبری در مرگ بستگان امر پسندیده نیست و بر طبق فرموده پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) در مرگ بستگان نباید سخنی گفت و کاری انجام داد که خدا را به خشم آورد.

اما این احادیث شامل عزاداری امام حسین (علیه‌السلام) نمی‌شود؛ زیرا عزاداری برای امام حسین (علیه‌السلام) و برپایی مراسم محرم و عاشورا، گریه بر مرگ بستگان نیست؛ بلکه مراسم عزاداری امام حسین (علیه‌السلام) دارای غایت معقول و مشروع است و یک حرکت دینی و سیاسی است که باید برای زنده نگاه‌داشتن نهضت عاشورا برپا گردد تا برای حفظ اسلام از انحراف پیوسته روح آزادی را در کالبد جامعه اسلامی بدمد.

با توجه به اینکه امام حسن (علیه‌السلام) و شهدای کربلا خدمت بزرگی برای اسلام انجام داد و برای این هدف آگاهانه و برای رضای خداوند از جان و مالشان گذشت و خانواده‌شان را به اسارت دادند و حادثه‌ای آفریدند که در تاریخ بشریت مانندی ندارد، هر انسان منصفی به مشروعیت و بلکه استحباب و مطلوب بودن مسئله عزاداری شهدای کربلا پی می‌برد. شیعیان هرساله مجالس عزاداری و سوگواری بر امام شهید خود را برای این هدف عالی برپا می‌کنند نه باهدف مرگ بستگان که در روایات نکوهش شده است. شیعیان در عزاداری‌هایشان از مقام، منزلت و رشادت امام حسین (علیه‌السلام) ویارانش که درراه حق و عدالت از جان خود گذشتند؛ تجلیل و تکریم می­کنند و از دشمنانش بیزاری می­جویند. این مراسم نه‌تنها هیچ منافاتی با این احادیث و مبانی دین اسلام ندارد بلکه موافق با مبانی دین اسلام است. معلوم است بر هواداران یزید بن معاویه این مراسم سنگینی می‌کند و برای از بین بردن آن باید دست‌وپا زده و احادیثی را که هیچ ارتباطی با این مسئله ندارند علیه آن اقامه کنند.

شبهه کننده از احادیث امامان شیعه علیه عزاداری امام حسین (علیه‌السلام) که همه آن‌ها بی‌تابی و بی‌صبری در مرگ عزیزان و بستگان را مورد نکوهش قرار داده استفاده کرده است درحالی‌که احادیث زیادی از آنان نقل‌شده که بر عزاداری امام حسین (علیه‌السلام) تأکید داشته و خود آنان باوجود اختناق و فشار حاکمان وقت، مجالس عزاداری امام حسین (علیه‌السلام) را برگزار می‌کرده‌اند که به‌عنوان نمونه به چند مورداشاره می‌شود:

امام سجاد (علیه‌السلام) با اختناق فراگیر تا لحظات آخر زندگي، خانه‌اش محل عزاداري بود. هرگاه افرادي نزد حضرت می‌آمدند، آن حضرت از حادثه کربلا مي‌گفت و خود و ديگران گريه مي‌کردند.[۵]

امام باقر (علیه‌السلام) براي مرثیه‌سرایان و شاعران مجلسي را در منزلشان فراهم می‌کردند و از آنان دعوت به مرثیه‌سرایی می‌نمودند. کميت اسدي، شاعر بزرگ شيعي، هرگاه وارد مدينه می‌شد خدمت امام باقر (علیه‌السلام) می‌رسید. آن حضرت همراه فرزندش امام صادق (علیه‌السلام) و جمعي از دوستانشان و خانواده، مجلسي عزا برپا می‌کردند. کميت مي‌گويد: هرگاه من شروع به خواندن اشعار حادثه کربلا می‌کردم، امام اشک می‌ریخت و صداي گريه و ضجّه از اهل حرم امام از پشت پرده بلند می‌شد.[۶]

از عبدالله بن سنان روایت‌شده است که در روز عاشورا بر امام صادق (علیه‌السلام) وارد شدم درحالی‌که جمع زيادي اطراف ايشان را گرفته بودند و همه سوگوار بودند و ايشان غمگين و اشک‌بار بود. تا خواستم چيزي بپرسم، گريه امان نداد و همه اطرافيانشان به حالت عزادار نشسته و گريه می‌کردند.[۷]

اهمیت عاشورا و عزاداری برای امام حسین (علیه‌السلام) ازآنجا روشن‌تر می‌گردد که نهضت عاشورا یک حادثه خارق‌العاده است که برای حفظ اسلام از انحراف اتفاق افتاد. این مطلب از احادیث و مطالبی به دست می‌آید که از سوی اهل سنت نیز نقل‌شده است.

۱. از پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) درباره شهادت امام حسین(ع) نقل‌شده که «... روزی حسین در کودکی بر پشت و گردن پیامبر (صلی‌الله علیه و سلم) بازی می­کرد که جبرئیل به پیامبر گفت آیا او را دوست داری فرمود بلی. جبرئیل گفت امت تو او را خواهد کشت. و سپس محل شهادت او را به پیامبر(صلی‌الله علیه و سلم) نشان داده و مشتی خاک سرخ‌رنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه داد...».[۸]

۲. درباره حوادث روز عاشورا و حوادث بعدازآن روایاتی نقل‌شده که دریکی از آن‌ها چنین آمده است: «هنگامی‌که حسین بن علی کشته شد آفاق آسمان تا چندین ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و این سرخی آسمان حکایت از گریه آن داشته است.»[۹] بیشتر مفسرین اهل سنت این سخن را در ذیل آیه«فَما بَكَتْ عَلَیهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ»[۱۰] آورده‌اند.[۱۱] برخی گفته‌اند آسمان بر هیچ‌کسی نگریسته است مگر بر دو نفر؛ یکی یحیی بن زکریا و دیگری حسین بن علی. چون‌که حسین کشته شد آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و گریستن آسمان سرخ شدن اطراف آن است.[۱۲]

از دیدگاه اهل سنت، امت اسلامی با اهل‌بیت رسول خدا در آزمایش قرار دارد؛ زیرا رسول خدا فرموده بودند زود است که شما بعد از من درباره اهل‌بیتم مورد آزمایش قرار خواهید گرفت.[۱۳]

این امتحان و ابتلا تا پایان تاریخ همچنان ادامه دارد و لذا همان‌گونه که در روز عاشورا بسیاری از مسلمانان در معرض امتحان قرار گرفتند، امروز نیز مسلمانان با موضع‌گیری در قبال این واقعه همچنان امتحان می‌شوند و هرکه به دلیل محبتی که نسبت به امام حسین(علیه‌السلام)و خاندان رسول خدا(صلی‌الله علیه و آله) دارد از آن غمگین شود و کسانی را که باعث این حادثه شده از خود طرد کنند سربلند خواهند بود. به همین دلیل تفتازانی از متکلمین بنام اهل سنت می‌گوید: ظلمی که بر اهل‌بیت پیامبر (صلی‌الله علیه و سلم) انجام‌گرفته نمی‌توان آن را پنهان نمود. زیرا بر این ظلم که درنهایت شقاوت بوده جمادات و حیوانات بی‌زبان شهادت می‌دهند و نزدیک بود که زمین و آسمان بر آن گریه کنند و کوه‌ها از جا کنده شوند و صخره‌ها تکه‌تکه گردند. پس لعنت خدا بر کسی که این کار را انجام داد یا به آن راضی شد و یا در این جهت کوشید. و عذاب آخرت شدیدتر و ماندگارتر است.[۱۴]

مسئله عاشورا و شهادت امام حسین (علیه‌السلام) آن‌قدر مهم است که علمای آگاه و معتدل اهل سنت به خاطر واقعه عاشورا محزون و ماتم‌زده هستند. ازاین‌رو، شخصیت‌های مهم اهل سنت سوگواری خود را نسبت به شهادت امام حسین (علیه‌السلام) در قالب شعر و مقتل نویسی و برگزاری مراسم عزاداری ابراز نموده و همچنین در برخی مناطق، در روز عاشورا برای امام حسین (علیه‌السلام) مجلس عزا برپا نموده و یا در مجالس عزای شیعیان شرکت می‌کنند.

منابع

  1. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بی­تا، ج۱، ص۱۴۳.
  2. «امّا حَمْزَه فَلا بَواكى لَه» ابن کثیر، اسماعیل بن­عمر ، البدایه و النهایه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ۱، ۱۴۰۸، ج۴، ص۵۵.
  3. ابن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه: دکترمحمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و اندیشه، ج۳،ص ۵.
  4. بقره، ۱۵۵ – ۱۵۶.
  5. جعفر بن محمد قولويه، كامل الزيارات، نجف، مطبعه المرضويه، ص۱۱۵، باب ۳۲.
  6. ازدي كوفي، نصوص من تاريخ ابي مخنف، بيروت، دارالمحجّه البيضاء، ۱۴۱۹ق، ج۱، ‌ص۵۰۳ به بعد؛ الغدير، بيروت، دارالكتب العربي، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۲۰۲.
  7. شيخ صدوق، امالي، ترجمه محمد كمره‌اي، تهران، انتشارات كتابخانه اسلامي،‌ ۱۳۶۲ش، مجلس ۲۷.
  8. احمد بن حنبل، مسند احمد،ج ۳،ص ۲۴۲، بیروت، دار صادر؛ هیثمی، مجمع الزوائد،ج ۹، ص۱۸۷، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸ ق.
  9. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۷، ص۴۱۳، بیروت، دار الفکر، ۱۹۹۳م ؛ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۴۳، بیروت، دار ا لفکر، ۱۴۰۱ ق ؛ طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ج۲۵، ص۱۲۴، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۵ ق.
  10. دخان،۲۹.
  11. رک: اندلسی، عبد الحق بن غالب، المحرز الوجیزفی تفسیر الکتاب العزیز، ج۵، ص۷۳، لبنان، دار الكتب العلمیه، چ۱، ۱۴۱۳ق/ ۱۹۹۳م، تحقیق: عبد السلام عبد الشافی محمد ؛ بغوی، تفسیر بغوی، ج۴، ص۱۵۲، بیروت، دار المعرفه، بی‌تا، تحقیق: خالد عبد الرحمن العك؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۲۵، ص۱۲۴، بیروت، دار الفكر،۱۴۰۵ق ؛ قرطبی، محمد بن أحمد، الجامع لأحكام القرآن، ج۱۶،ص۱۴۱، قاهره، دار الشعب، بی تا و...
  12. رازی، عبد الرحمن بن محمد، تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج۱۰، ص۳۲۸۹، صیدا، المكتبه العصریه، تحقیق: أسعد محمد الطیب.
  13. المعجم الکبیر، ج۴ص۱۹۲.
  14. تفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر، شرح مقاصد فی علم الکلام، ج۲، ص۳۰۷، پاکستان، دار النعمانیه، چ۱، ۱۴۰۱ ق.