اوقات نماز و روزه در قطب شمال و جنوب
این مقاله هماکنون به دست Golpoor در حال ویرایش است. |
سؤال: در آيه ۱۸۷ سوره بقره در مورد روزهدارن ميفرمايد: «كُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ» با توجه به كروي بودن زمين، جاهايي هست كه چند ماه كامل شب يا روز است و اين آيه براي آنها صدق نميكند. پس چرا خداوند درباره روزهداران آن مناطق چيزي نفرموده است؟ پاسخ اجمالی: قرآن کریم عهدهدار بیان جزئیات نبوده بلکه در بسیاری موارد معیارهای کلی را بیان کرده است و ائمه اصول مکمل را ذکر کردهاند و در این میان یکی از مسائل مستحدثه مسأله عبادت در مناطق نزدیک به قطب است که برای بدست آوردن تکلیف شرعی، مد نظر قرار دادن مباحث و معیارهایی ضروری میباشد که در کتب فقهی به موجب همین معیارها بحث شده است. پاسخ تفصیلی: آیه شریفه که در سوال فوق آمده در صدد بیان ابتدای وقت روزه اغلب مناطق بوده و به موارد متعارف انصراف دارد، لذا عدم انطباق نشانهای که در آیه بیان شده بر مورد نادر یعنی ابتدای وقت روزه در دو قطب لطمهای به تبیان بودن قرآن نمیزند چون فهمیدن طلوع فجر و همینطور زوال، غروب وطلوع آفتاب و. . . . برای انجام تکلیف و از جمله روزه و نماز است بنابر این اگر متخصصین مسایل دینی با توجه به اصول، معیارها و قواعد کلی بر گرفته از آموزههای دین، وظیفه و تکلیف مکلف را بهدست آورند. ( اعم از وجوب هجرت در صورت امکان و خواندن نمازهای پنجگانه در هر۲۴ ساعت با ممکن نبودن مهاجرت از آن مکان[۱]، رعایت افق مناطق معتدل دیگر[۲]، عدم صحت نماز و روزه[۳] و یا ساقط بودن نماز و روزه[۴] کسی که در قطبین به سر میبرد و نیز ابتدا و انتهای وقت تکلیف). باز هم میتوان گفت هدف قرآن که فهمیدن و انجام تکلیف می باشد، تحقق یافته و حکم شرعی از منابع آن استخراج شده و در منایع دین هر چند بصورت کلی آمده است. عبادت در قطب شمال و جنوب از مسائل جدید در دو قطب جایی آباد برای زندگی وجود ندارد و در صدر اسلام نیز کسی در آن مکانها زندگی نمیکرد تا اسلام تکلیف آنها را روشن کند؛ از اینرو عبادت در مناطق نزدیک به دو قطب یکی از مسائل مستحدثه است که در قرنهای اخیر بخاطر رفت و آمد محققان و. . . بوجود آمده است و میتوان گفت که حکم این مسأله هر چند بصورت نص در منابع فقه نیامده، اما بصورت کلی بیان شده است چون موضوعاتی که دارای حکم شرعی است بر دو قسم اند: ۱. موضوعاتی که حکم مخصوص به خود دارد و در مدارک اسلامی صریحا ذکر شده است و به اصطلاح علمی منصوص هستند. ۲. موضوعاتی که حکم آنها صریحا ذکر نشده و به قواعد کلی اسلامی باید مراجعه و حکم آن را استنباط کرد. موضوع سکونت در قطبین، شناخت وقت نماز و روزه و حکم این گونه تکالیف که وقت خاص دارد و بیان تکلیف انسانهای که به هر دلیلی عبورشان به دو قطب جنوبی و شمالی میافتد و در آنجا برای مدتی هر چند کوتاه میمانند، از قسم دوم است زیرا این گونه افراد شب، روز، طلوع، غروب آفتاب از نوع معمولی آن را ندارند در حالی که بر اساس آیات و روایات، نماز وروزه از واجبات موّقت بوده و وقت نماز[۵]و روزه[۶] بر اساس تغییر زمان، روز، شب، فجرصادق، زوال، طلوع و غروب آفتاب معین شده است یعنی در روزه، خودداری از چیزهایی که روزه را باطل میکنند از طلوع فجر تا غروب خورشید معتبر می باشد[۷] و شناخت این نشانهها و اوقات برای نمازها و روزههای اغلب مردم و مناطقی که دارای روز و شب و طلوع و غروب آفتاب متعارف و. . . میباشد، امکانپذیر است؛ ولی در قطب شمال و جنوب قابل تطبیق نمیباشد و قرآن و روایات که از مهم ترین منابع به شمار میرود، جز مقیاسهای جهانی که طلوع و غروب آفتاب و شب و روز عرفی است، مقیاس دیگری را برای وقت نماز و روزه نمیپذیرد. اصولا در هر بابی وقتی که مقیاس و اندازهای بیان میشود، حال اگر مورد مبتلابه به هر علتی بیرون از حد متعارف باشد، باید مقیاس و اندازه متعارف مدّ نظر قرار داده شود و این قاعدهای است که درسراسر فقه اسلامی نمونههای فراوانی دارد؛ مثلا در باب وضو واجب است صورت را از رستنگاه مو تا چانه شست حالا کسی که در شستن صورت برای وضو رستنگاه موی سر آنان غیر معمولی است باید به روش کسانی عمل کند که رستنگاه موی سر به شکل متعارف دارند و همینطور اگر پهنای دست یا صورتش غیر معمولی است و هم چنین برای اندازه گیری آب کر کسانی که وجب غیر معمولی دارند باید به مقیاس و اندازه وجب دیگران اندازه گیری کنند. بر این اساس آیات و روایاتی که ابتدا و انتهای وقت نماز و روزه را بیان میکند از جمله آیه « کلوا و اشربوا حتی یتبیّن لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر ثم أتموا الصیام الی اللیل»[۸] شامل شب و روز شش ماهه نمیشود و انصراف به شب و روز متعارف داشته و آغاز و پایان روزه اغلب موارد و مناطق را بیان میکند و هیچ اشکالی هم ندارد که آیه شریفه در قطب شمال و جنوب مصداق نداشته باشد چون شناخت هنگام ظهر، مغرب و فجر، اول ماه و آخر ماه مقدمه است برای انجام تکالیفی الهی که در این زمانهای خاص بر عهده مکلف میآید و لازمه مصداق نداشتن نشانه بیان شده در آیه فوق و عدم انطباق آن بر مورد نادر، بخاطر عدم تحقق شب و روز متعارف، باعث حیرت و سردر گمی ساکن دو قطب از حیث تکلیف نمیباشد یعنی اینطور نیست که حتی با معیارهای کلی دینی هم نتوان تکلیف ساکنین دو قطب را معلوم کرد بلکه فقهاء و متخصصین امور دین میتوانند حکم آن مورد نادر و جدید را با در نظر گرفتن معیارهای اعتقادی، فقهی و غیره مشخص کنند. بنابر این قرآن کریم عهده دار بیان جزئیات نبوده بلکه در بسیاری موارد معیارهای کلی را بیان کرده و خداوند از رسول خود به عنوان مبین قرآن یاد کرده[۹] و امر و نهی ایشان را حجت قرار داده[۱۰] و نیز به رسول خود دستور داده[۱۱] که جانشینان بعد از خود را برای حفظ و تبیین شریعت معرفی نماید و آنان نیز فقهاء را به عنوان نائبان خویش معرفی کردهاند تا با عنایت به آموزههای کلی دین در امور مختلف زندگی پاسخگو و راهگشاى امور دنيوی و اخروی مردم باشند. یکی از این مسائل، مسأله عبادت در دو قطب است که برای بدست آوردن تکلیف شرعی، مد نظر قرار دادن مباحث و معیارهایی ضروری میباشد که در کتب فقهی به موجب همین معیارها بحث شده است.
معرفی منابع برای مطالعه بیشتر: 1. مکارم شیرازی، ناصر، بحوث فقهیه هامه، ص۸۱. 2. مکارم شیرازی، ناصر؛ همه می خواهند بدانند. 3. سبحانی جعفر، مجله فقه اهل بیت، شماره ۳۰، تابستان۱۳۸۱، ص۵۰-۵۷ ، مقاله: نماز و روزه در قطب. 4.
منابع
- ↑ رک: خویی، ابوالقاسم، المستند فی شرح العروه الوثقی (الصوم)، تقریر: مرتضی بروجردی ،بی نا، بی تا، ج۲،ص ۱۴۳؛ وحید خراسانی، حسین، منهاج الصالحین، ج۲،ص ۴۹۰؛ کابلی، محمد اسحاق فیاض، تعالیق مبسوطه علی العروه الوثقی، قم، محلاتی، بی تا، ج۵،ص۲۰۷.
- ↑ یزدی، محمد کاظم طباطبایی، العروه الوثقی ،بیروت، مؤسسه الاعلمی، چاپ دوم،۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۲۸.
- ↑ خمینی، روح الله، تحریر الوسیله،بیروت، الدار الاسلامیه، بی تا، ج۲،ص ۵۷۳.
- ↑ آملی، محمدتقی، مصباح الهدی فی شرح العروه الوثقی، تهران، مؤلف، چاپ اول،۱۳۸۰ق.
- ↑ أقم الصلوه لدلوک الشمس الی غسق اللیل و قرآن الفجرإن قرآن الفجر کان مشهودا.(اسراء/۷۸)
- ↑ بقره/۱۸۷
- ↑ کلوا واشربوا حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر(بقره/۱۸۷)
- ↑ بقره/۱۸۷
- ↑ و أنزلنا الذکر لتبیّن للناس ما نزّل الیهم الیک (نحل/۴۴)
- ↑ ما آتیکم الرسول فخذوه و مانیهکم عنه فانتهوا (حشر/۷)
- ↑ مائده/۶۷