کنیه‌ها و لقب‌های امام علی(ع)

نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۳ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)


سؤال

کنیه‌ها و القاب امام علی(ع) را ذکر کنید؟

درگاه‌ها
درگاه غدیر.png


امام علی(ع) دارای کنیه و لقب‌های فراوانی چون ابوالحسن، ابوالائمه، اسدالله، امیرالمؤمنین و یعسوب الدین است. از نظر شیعیان، برخی از این القاب، مانند امیرالمؤمنین، مختص امام علی(ع) است و فقط در مورد او به‌کار می‌رفته است. در منابع شیعه و اهل‌سنت به این القاب و کنیه‌ها اشاره شده است.

کنیه‌های امام علی(ع)

کنیه در فرهنگ عربی به نام‌هایی غیر از اسم اصلی فرد گفته می‌شود که برای خواندن او به‌کار می‌رود. کنیه برای مردان دارای پیشوند «اَب» و «اِبن» و برای زنان دارای پیشوند «اُمّ» یا «بنت» است. کنیه عموماً برای احترام و بزرگداشت افراد به جای اسم به‌کار گرفته می‌شود.[۱]

معروفترین کنیه‌های امام علی(ع) عبارتند از:

  • ابوالحسن؛[۲]
  • ابوالسِّبْطَیْن، به‌معنای پدر دو نواده که منظور از سبطین امام حسن(ع) و امام حسین(ع)‌ دانسته شده است؛[۳]
  • ابوالرّیْحانَتَیْن، به‌معنای پدر دو ریحانه که مراد از دو ریحانه امام حسن(ع) و امام حسین(ع)‌ قلمداد شده است؛[۴]
  • ابو الاَئِمَه، به معنای پدر امامان.[۵]

لقب‌های امام علی(ع)

برخی از لقب‌های امام علی(ع) عبارتند از:

  • ابوتراب، به‌معنای صاحب خاک یا شخص خاک‌آلود. این لقب از سوی پیامبر(ص) دربارهٔ امام علی به‌کار برده شد.[۶]
  • اسدالله، به‌معنای شیر خدا. به کار رفتن عنوان اسد دربارهٔ انسان کنایه از شجاعت است.
  • امیرالمؤمنین: از القاب اختصاصی امام علی(ع) است و شیعیان این لقب را برای دیگر امامان(ع) به کار نمی‌برند.
  • صدیق اکبر: به معنای بسیار راست‌گو، از القاب اختصاصی امام علی(ع).
  • صالح المؤمنین: این لقب در آیه چهارم سوره تحریم استفاده شده است. در منابع شیعه و اهل‌سنت، امام علی(ع) را تنها مصداق صالح المؤمنین دانسته‌اند.
  • فاروق: به معنای جدا کننده حق از باطل است. بر اساس منابع شیعه، رسول خدا(ص)، امام علی(ع) را فاروق نامید. برخی از اهل سنت، عمر بن خطاب را فاروق می‌دانند.
  • کَرّار غیرُ فَرّار: حمله‌کننده بی‌گریز. این لقب توسط پیامبر(ص) در غزوه خیبر به امام علی(ع) داده شد، زمانی که چند تن از صحابه نتوانستند پیروزی کسب کنند و از صحنه جنگ فرار کردند.
  • یعسوب‌ الدین: به‌معنای بزرگ، سرپرست و رهبر مؤمنین است که از سوی پیامبر(ص) به ایشان داده شده است.

امام علی(ع) در خطبه‌ای فرمود: اسم من در انجیل، الیا و در تورات برئ و در زبور أری و نزد هندیان کبکر و نزد رومیان بطریسا و نزد ایرانیان (قدیم) حَبتَر و در زبان ترک: بشیر و در زبان زنگیان حیتر و در زبان کَهَنَه بوی و در زبان حبشیان شریک، در زبان ارمنیان فریق و در نزد اعراب علی و در قرآن کریم نام‌هایی دارم که مخصوص من هستند مانند صادق و مؤذن، محسن که خداوند در قرآن فرمود: ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ و آنان که در (راه) ما (به جان و مال) جهد و کوشش کردند محققا آنها را به راه‌های (معرفت و لطف) خویش هدایت می‌کنیم، و همیشه خدا یار نکوکاران است.[۷] منظور من هستم؛ و ذاکر در آیه ﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ در این هلاک پیشینیان پند و تذکر است آن را که قلب هوشیاری داشته باشد یا گوش فرا دهد و توجه کامل کند و گواهی دهد.[۸] من هستم و من در آیه ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا ۗ وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا و او خدایی است که از آب (نطفه) بشر را آفرید و بین آنها خویشی نسب و بستگی ازدواج قرار داد، و خدای تو (بر هر چیز) قادر است.[۹] «صهراً» من هستم من ولی المؤمنین هستم. من معیار شناخت مؤمن و منافق هستم. هر کس حب و مودت مرا دارد مؤمن است و هر کس ندارد و بغض مرا دارد منافق و شقی است.[۱۰]


منابع

  1. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، زیرنظر محمد معین و سیدجعفر شهیدی، تهران، مؤسسهٔ لغت‌نامهٔ دهخدا، ۱۳۷۳ش، ج۱۱، ص۱۶۴۵۰.
  2. المفید، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، قم،‌ كنگره شيخ مفيد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۵.
  3. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبی‌طالب عليهم السلام، تحقیق علی اشرف، قم، المکتبة الحيدرية، ۱۴۳۱ق، ج۵، ص۴۶۶.
  4. المرعشی الشوشتری، القاضی نورالله الحسینی، إحقاق الحق و إزهاق الباطل،‌ تحقیق السید شهاب‌الدین المرعشی النجفی، قم، مكتبة آية‌الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۹ق، ج۲۰، ص۴۳۸.
  5. سبط بن الجوزی، يوسف بن قزاوغلى‌، تذكرة الخواص من الأمة بذكر خصائص الأئمة، تحقیق حسین تقی‌زاده،‌ قم، مركز الطباعة و النشر المجمع العالمی لاهل البيت عليهم السلام، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۳۸۲.
  6. المجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۳۵، ص۵۱.
  7. (عنکبوت:۶۹)
  8. (ق:۳۷)
  9. (فرقان:۵۴).
  10. مجلسی، بحارالانوار، ج۳۵، ص۴۵–۴۷ و ج۳۶، ص۲۲۰.