نقش علامه حلی در گسترش تشیع

نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۴ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها)


سؤال

علامه حلی در گسترش تشیّع چه نقشی علمی و فرهنگی داشته‌اند؟

درگاه‌ها
حوزه-و-روحانیت.png


نقش علامهٔ حلی در گسترش تشیع تأثیرگذار و شامل فعالیت‌هایی چون تألیف کتاب برای حفظ و اشاعهٔ فرهنگ مذهبی شیعه، تربیت شاگردان، تأسیس مدارس و پیروزی در مناظرات با دانشمندان مذاهب دیگر اسلامی بود.

علامهٔ حلی در گرایش یکی از ایلخانان مغول به تشیع نقش پررنگی داشت. علت اساسی این گرایش تفوق علامهٔ حلی در مناظرات علمی و مذهبی بر عالمان دیگر مذاهب اسلامی بود. برتری علامه از نظر علمی موجب تشیع ایلخان مغول الجایتو شد. امری که از عوامل عمدهٔ ترویج تشیع در ایران توسط الجایتو در آن دوره به‌شمار می‌رود.

علامهٔ حلی در تألیفات پر تعداد خود به تشیع و اشاعه آن پرداخته است. او در کتاب‌های کلامی خود در پی اثبات حقانیت شیعه در اصول اعتقادی و تضعیف مبانی اعتقادی دیگر مذاهب اسلامی است. کتاب‌های کلامی علامهٔ حلی، مانند کشف المراد، باب حادی عشر و نهایة المرام، از مهم‌ترین کتاب‌های کلامی شیعه به‌شمار می‌رود.

یکی دیگر از زمینه‌های فعالیت ترویجی علامهٔ حلی، تربیت شاگرد بوده است. علامهٔ حلی شاگردان بسیاری داشته که برخی از آنها از عالمان تأثیرگذار دوران خود بوده‌اند: از جملهٔ این شاگردان فخر المحققین و قطب‌الدین رازی بوده‌اند.

زندگی‌نامه

ابومنصور حسن بن یوسف بن علی بن مطهر حلی فقیه، اصولی، متکلم، محدث، رجالی، ادیب، ریاضی‌دان، حکیم و مفسر شیعی امامی بود.[۱] علامهٔ حلی در ۲۹ رمضان سال ۶۴۸ق در شهر حله، شهری میان نجف و کربلا، در خانواده‌ای علمی متولد شد. او در ۱۱ یا ۲۱ محرم سال ۷۲۶ق در ۷۸ سالگی رحلت کرد.[۲]

علامهٔ حلی از کودکی به هوشیاری مشهور بود. او با راهنمایی پدر و برخی اقوام فاضلش به فراگیری علوم مختلف مشغول شد. او حکمت و علوم معقول را نزد خواجه نصیرالدین طوسی (۵۹۷-۶۷۲ق) و علی بن عمر کاتبی قزوینی (درگذشتهٔ حدود ۶۷۵ق) فرا گرفت. علامهٔ حلی کلام، فقه، اصول فقه، ریاضی، ادبیات عرب و دیگر علوم متداول عصر خود را نزد پدر و دایی خود و همچنین نزد سید بن طاووس (۵۸۹-۶۶۴ق) و عده‌ای دیگر از علمای عصر خود آموخت.[۳]

دوره‌ای که علامهٔ حلی در آن می‌زیست دوره‌ای بود که از شدت فشار خلفای عباسی و سایر حکومت‌های سنی‌مذهب بر شیعیان کاسته شده بود. چون با حملهٔ مغولان و سقوط بغداد (۶۵۶ق) و روی کار آمدن ایلخانان مغول از نفوذ اهل‌سنت کاسته شد. مغولان هم نسبت به امور مذهب سختگیری نمی‌کردند. با این وجود، مذاهب اهل‌سنت در جهان اسلام هنوز هم از نظر فرهنگی نفوذ فراوان داشتند.[۴]

علامه حلی با فراگیری علوم مختلف و با استفاده از فرصت پیش آمده تمام سعی خود را بر این نقطه متمرکز نمود که تشیع را از محدودیت خارج کند و در حوزه‌های دیگر اشاعه و توسعه دهد؛ او برای رسیدن به هدف خود از ابتدا دست به فعالیت‌هایی زد که می‌توان به عمده‌ترین آنها چون تألیفات مختلف، ایجاد مدارس، تربیت شاگردان، مناظرات علمی با مخالفان تشیع، تلاش برای اثبات عقاید شیعهٔ امامیه با اقامهٔ دلیل و برهان و مسافرت به مناطق مختلف و اشاعهٔ مذهب تشیع اشاره کرد.[۵]

تألیف کتاب جهت حفظ و اشاعهٔ فرهنگ مذهبی شیعه

یکی از زمینه‌هایی که نقش علامه را در گسترش فرهنگ تشیع برجسته می‌کند اهتمام او به تألیف کتاب‌ها و رسالات مختلف علمی و مذهبی است.[۶] او از همان ابتدای جوانی به تألیف کتب و رسالات علمی مشغول شد و در تمام تألیفاتش به مذهب شیعه امامی و اشاعهٔ آن توجه خاصی داشت.[۷] از علامهٔ حلی تألیفات زیادی به‌جا مانده که در تعداد آن اختلاف وجود دارد؛ برخی کتاب‌ها و رسالات علامهٔ حلی را از ۱۰۰ تا ۱۲۰ عنوان کتاب و رساله برشمرده‌اند.[۸]

علاوه بر کتاب‌های فقهی علامهٔ حلی، که همگی بر اساس فقه جعفری و در جهت تنقیح و ترویج آن نوشته شده‌اند، او تعداد قابل توجهی کتاب و رساله در دانش کلام دارد که برخی از آنها از مهم‌ترین کتاب‌های کلامی شیعه به‌شمار می‌روند. از جملهٔ این آثار می‌توان به مورد زیر اشاره کرد:

  • کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد: اولین و مهم‌ترین شرح بر مهم‌ترین کتاب کلامی شیعهٔ امامیه (تجرید الاعتقاد خواجه نصیرالدین طوسی) است. برخی معتقدند که اگر علامهٔ حلی کتاب استادش را شرح نمی‌کرد، شاید مقصود دقیق خواجه از مباحث کتابش هیچگاه روشن نمی‌شد.[۹]
  • الباب الحادی عشر: این کتاب باب یازدهم کتاب منهاج الصالح فی مختصر المصباح [یادداشت ۱] است. از آنجا که علامه حلی، استجابت دعا را فرع بر معرفت به خدا می‌دانسته، پس از اتمام تلخیص ده بابی خود، در باب یازدهم، چکیده‌ای کارآمد و موجز از اصول اعتقادی شیعه را آورده است. این کتاب از کتاب‌های مهم آموزش کلام شیعه است و بیش از بیست شرح بر آن نگاشته شده است.[۱۰]
  • نهایة المرام فی علم الکلام: مفصل‌ترین کتاب کلامی شیعه به‌شمار می‌رود. علامهٔ حلی در این کتاب مباحث گوناگون کلامی و فلسفی را بنا بر آراء فرق کلامی مختلف نقل و نقد کرده و رأی کلامی شیعه را تثبیت و وجوه برتری آن را تبیین کرده است. علامهٔ حلی در این کتاب تلاش کرده نظریات فلاسفه و متکلمان را به هم نزدیک کند.[۱۱]
  • نهج الحق و کشف الصدق: علامهٔ حلی در این کتاب عقاید کلامی شیعه را با روشی استدلالی ارائه کرده است. این کتاب به درخواست سلطان محمد خدابنده اولجایتو (حکومت ۷۰۳-۷۱۶ق) از علامهٔ حلی برای تألیف کتابی در اثبات حقانیت شیعه نگاشته و به سلطان تقدیم شده است.[۱۲] ردیه‌ای بر این کتاب توسط فضل بن روزبهان خنجی (درگذشتهٔ ۹۲۷ق)، متکلم اشعری سنی‌مذهب، نگاشته شده است. این ردیه نشان از تأثیر قابل توجه آثار کلامی علامهٔ حلی در روزگار خود دارد.[۱۳]
  • منهاج الکرامة فی معرفة الامامة: کتابی کلامی دربارهٔ امامت است که علامهٔ حلی آن را برای سلطان محمد خدابنده اولجایتو نوشته است. علامهٔ حلی در این کتاب به اثبات حقانیت مذهب شیعه و اقامهٔ دلیل بر امامت امام علی(ع) و ائمهٔ شیعه(ع) می‌پردازد.[۱۴]
  • مناهج الیقین فی اصول الدین: کتابی که با محوریت اصول عقاید شیعه نگاشته شده و علامهٔ حلی طی آن به مباحثی چون اثبات واجب الوجود و بیان صفات آن، نبوت، امامت، معاد، وعد و وعید الهی و امر به معروف و نهی از منکر.[۱۵]

تربیت شاگرد و تأسیس مدارس

از حوزهٔ درسی علامهٔ حلی شاگردان بسیاری استفاده کردند؛ به طوری که گفته شده که در مجلس درس او پانصد مجتهد تربیت شدند.[۱۶] یکی از برجسته‌ترین شاگرد علامهٔ حلی فرزندش فخرالمحققین محمد بن حسن حلی (۶۸۲-۷۷۱ق) بوده است.[۱۷] برخی از مشاهیر شاگردان علامهٔ حلی عبارت‌اند از:

  • قطب‌الدین رازی؛
  • سید عمیدالدین عبدالمطلب (خواهرزاده‌ علامهٔ حلی)؛
  • سید ضیاء‌الدین عبدالله حسینی اعرجی حلی (خواهرزادهٔ علامهٔ حلی)؛
  • تقی‌الدین ابراهیم بن حسین آملی؛
  • ابوالفتوح احمد بن بلکو بن علی آوی؛
  • تاج‌الدین حسن بن حسین بن حسن سرابشنوی کاشانی؛
  • حسین بن ابراهیم بن یحیی استرآبادی؛
  • سید محمد بن قاسم حسنی مشهور به ابن‌معیه؛
  • رضی‌الدین ابوالحسن علی بن احمد حلی؛
  • علی بن محمد بن رشید آوی؛
  • صدرالدین ابوابراهیم محمد بن اسحاق دشتکی؛
  • بدرالدین محمود بن محمد طبری؛
  • حسن بن محمد بن علی طوسی؛
  • تاج‌الدین محمود بن مولا؛
  • جمال‌الدین بن حسام عاملی؛
  • محمد بن علی جرجانی.[۱۸]

از دیگر فعالیت‌های ترویجی مذهبی علامهٔ حلی ایجاد مراکز آموزشی برای تدریس علوم مختلف بود. علامهٔ حلی چه در دوران اقامت در عراِق و چه در دورهٔ اقامت در ایران به تأسیس مراکز علمی همت گماشت. بعد از رسمیت یافتن تشیع از سوی ایلخان مغول و حضور علامهٔ حلی در ایران، به خواست علامه و دستور سلطان مدرسه‌ای کنار گنبد سلطانیه (پایتخت ایلخان مغول) ساخته شد. همچنین، مدرسه‌ای سیار به شکل چادری بزرگ از نمد ایجاد شد تا در هنگام سفر برگزاری مجلس درس علامهٔ حلی در اردوگاه سلطانی نیز تداوم داشته باشد.[۱۹]

مناظرات علامه حلی با دانشمندان اهل‌سنت

سلطان محمد خدابنده الجایتو اولین سلطان ایلخانی است که به تشیع گرایش پیدا کرد.[۲۰] یکی از مهم‌ترین عوامل گرایش او به تشیع تلاش‌های علامهٔ حلی عنوان شده است.[۲۱] دغدغه‌های مذهبی الجایتو موجب شد که میان عالمان مذاهب مختلف مناظراتی برگزار کند. این موضوع موجب شد تا الجایتو از علامهٔ حلی برای شرکت در این مناظرات دعوت کند. دعوت از علامهٔ حلی موجب حضور او در ایران شد.[۲۲]

مناظرات مذهبی علامهٔ حلی در دربار الجایتو با برخی از علمای اهل‌سنت، چون شیخ نظام‌الدین عبدالملک مراغی (از بزرگان مذهب شافعی)، و برتری علامه حلی موجب گرایش سلطان به مذهب تشیع شد. این مناظرات که دربارهٔ اثبات ولایت و امامت امام علی(ع) برگزار شد موجب شکست رقیب علامهٔ حلی و اعتراف او به فضل و دانش علامه شد.[۲۳] از پس برتری علامهٔ حلی بر عالمان سایر مذاهب اسلامی، توجه الجایتو به علامه حلی و تأثیرپذیریش از او بیشتر شد. این موضوع موجب تلاش الجایتو برای ترویج مذهب شیعه شد.[۲۴]

از نمونه‌های ترویج مذهب تشیع توسط الجایتو تحت تأثیر علامهٔ حلی، فرمان او برای یادکرد از ائمهٔ شیعه(ع) در مساجد و مشاهد است.[۲۵] نیز ایلخان فرمان علنی‌شدن و رسمیت‌یافتن مذهب تشیع را صادر کرد. همچنین، دستور داد تا جملهٔ حی علی خیر العمل در اذان‌ها گفته شود و سکه‌هایی با نقش نام ائمهٔ اطهار(ع) ضرب شود.[۲۶] فعالیت‌های علامهٔ حلی برای ترویج تشیع موجب ایجاد انگیزه در سایر علمای شیعه شد؛ به همین جهت، کتاب‌هایی در اثبات حقانیت تشیع و رد شبهات مذاهب دیگر بر تشیع به‌نگارش درآمد.[۲۷]

جستارهای وابسته

منابع

  1. افندی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، قم، مطبعهٔ خیام، ۱۴۰۱ ق، ج۱، ص۳۵۹.
  2. الموسوی الخوانساری، محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، بیروت، دارالاسلامیة، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۶۷.
  3. دوانی، علی، مفاخر اسلام، تهران، چاپخانهٔ سپهر، ۱۳۶۴ش، ج۴، ص۲۵۰.
  4. محرمی، غلامحسین، درسنامهٔ تاریخ تشیع از آغاز تا عصر صفویه، قم، مرکز نشر هاجر، ۱۳۹۳ش، ۳۰۷-۳۰۸.
  5. برای اطلاع مفصل ن.ک: جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، تهران، نشر علم، ۱۳۸۷ش، ۷۰۲-۷۰۵.
  6. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۷۰۲.
  7. اشمتیکر، زابینه، اندیشه‌های کلامی علامه حلی، مشهد، به‌نشر (وابسته به آستان قدس رضوی)، ۱۳۷۸ش، ص۴۴.
  8. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة او اللقب یا كنی و القاب، تهران، کتابفروشی خیام، چاپ سوم۷ ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۱۷۸؛ نیز: الامین، السیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶ق، ج۵، ص۴۰۲.
  9. الطهرانی، الذریعة، ج۳، ص۳۵۳.
  10. زادهوش، محمدرضا، «کتاب‌شناسی باب حادی عشر»، آینه پژوهش، ش ۸۷، مرداد و شهریور ۱۳۸۳ش، ص۱۱۴-۱۱۵.
  11. عرفان، فاضل، «نهایة المرام فی علم کلام»، روش‌شناسی علوم انسانی، تابستان ۱۳۷۴ش، ش۳، ص۶۵-۵۹؛ نیز: انصاری قمی، ناصرالدین، «نهایة المرام فی علم الکلام»، کتاب ماه دین، ش۱۹، اردیبهشت ۱۳۷۸ش، ص۸-۱۱.
  12. الامین، اعیان الشیعة، ج۱۰، ص۲۲۹.
  13. خنجی، محمدامین، «فضل‌الله بن روزبهان خنجی»، فرهنگ ایران‌زمین، ش۴، تابستان ۱۳۷۴ش، ص۱۷۷.
  14. الطهرانی، الذریعة، ج۲۳، ص۱۷۲.
  15. الطهرانی، الذریعة، ج۲۲، ص۳۵۲.
  16. الصدر، السید حسن، تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، بی‌جا، منشورات اعلمی، بی‌تا، ص۲۷۰.
  17. شوشتری، نورالله حسینی، مجالس المؤمنین، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۵۷۶.
  18. الطهرانی، طبقات اعلام الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۳۰ق، ج۵، ص۵۳؛ نیز: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۳-۷۲۵.
  19. علامهٔ حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ترجمهٔ علیرضا کهنسال، مشهد، مؤسسهٔ پژوهش و مطالعات عاشورا، ۱۳۷۹ش، (مقدمهٔ مترجم)، ص۴۳؛ نیز: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۳.
  20. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۶۹۴.
  21. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۰۲.
  22. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۲.
  23. الموسوی الخوانساری، روضات الجنات، بیروت، ج۲، ص۲۷۹.
  24. ابن بطوطه، محمد بن عبدالله، رحلة ابن بطوطة (تحفة النظار في غرائب الأمصار و عجائب الأسفار)، تحقیق عبدالهادی تازی، رباط، أکاديمية المملکة المغربية، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۷-۳۸.
  25. الموسوی الخوانساری، روضات الجنات، بیروت، ج۲، ص۲۷۸.
  26. جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۰۱.
  27. دوانی، مفاخر اسلام، ج۴، ص۲۷۶؛ نیز: جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۷۲۵.
  1. کتابی از علامهٔ حلی دربارهٔ دعا که تلخیص کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی در ده باب است.