فلسفه خلقت گناهکار
دوم اينكه مگه نميگن خدا همه چي رو ميدونه و حتي اين رو هم ميدونه كه من قراره برم جهنم پس چرا اصلا من رو آفريد كه تو اين دنيا عذاب بكشم و بعدش هم برم جهنم خب چرا پس من رو اصلا به دنيا مياره ممنون ميشم پاسخ بدين
پاسخ تفصیلی:
پرسشگر محترم، خداوند متعال عالم به همه چیز است و این امر در جای خود به اثبات رسیده است و قرآن کریم پر است از آیاتی که خداوند را به صفت علیم یاد کرده است. از آنجا که سؤال اصلی شما درباره خلقت انسان گناهکار است پاسخ را در این رابطه ادامه می دهیم.
خدای متعال در قرآن کريم به هدف از خلقت انسان اشاره فرموده و ميگويد: «جن و انس را جز براي آن كه مرا عبادت كنند نيافريدم»[۱] در آيهاي ديگر ميفرمايد: و براي آن (رحمت) آنها را (انسانها را) آفريدم كه در آيه اول هدف خلقت را عبادت و در آيه دوم هدف خلقت انسان را رحمت پروردگار بيان ميكند.[۲] خداوند انسان را آفريد تا او را عبادت كند و مشمول رحمت الهي واقع شود و به سعادت برسد.
در اين جا سؤال پيش ميآيد كه چرا خداوند انسان های بد را آفريد؟!
خداوند انسان (مخالف) گناهكار (اعتقادی و عملی) را نيافريده است بلكه موجودي را آفريده است كه ميتواند از فرشتگان كه پاكترين موجودات هستند والاتر و به سرچشمه هستي نزديكتر باشد. البته در چرايي خلقت انسان سخن بسيار گفته شده است و بسيار ميتواند سخن گفت.
خداوند انسان را با خصوصيت اختيار آفريد و او را هدايت كرد. پرهيزكاري و گناه را به نفس او الهام كرد در بيرون از نفس نيز پيامبران را فرستاد تا او را هدايت كنند و به پاداشهاي الهي بشارت داده و از عذابهاي او بترسانند.[۳] و انسان را آزاد گذارد تا راه خود را انتخاب كند يا شكرگزار نعمتهاي الهي شود و يا ناسپاسي كند.[۴] و براي هريك از اين انتخابها نيز عاقبتي را درنظر گرفت و انسانها را از آن آگاه كرد. اگر چند روزه كوتاه دنيا را در مسير عبادت او گام بردارد ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد از نعمتهاي بهشتي براي هميشه برخوردار خواهد و اگر گناه كرد به اندازه گناه خود عذاب خواهد شد نه بيشتر و خداوند به اندازه مثقالي ظلم نميكند.[۵]
بنابراين هدف خداوند آن بود كه انسان مشمول رحمت خاص او واقع شود و به سعادت و كمال شايسته خود، برسد راه آن هم عبادت و طاعت و بندگي و عمل به دستورات ديني از روي اختيار بود ـ عبادت از روي اجبار كه ارزشي ندارد ـ و مقدمات عبادت و اطاعت را هم كه هدايت دروني و بروني و تبشير و انذار بود براي انسان فراهم كرد. خداوند ميدانست بسياري با عبادت خود به آنچه او براي آنها در نظر گرفته است خواهند رسيد و عدهاي نيز كفران خواهند كرد.
حالا خدا بايد چه ميكرد آيا به خاطر اين كه عدهاي قدرداني نخواهند كرد بايد سفره جود و كرم خود را برچيند؟ آنها اگر خودشان نميخواهند از نعمتها استفاده كنند و به خود ظلم ميكنند به جود و كرم منعم چه ربطي دارد؟![۶] تا اينجا فرض كرديم كه آنها اگر از لطف الهي بهرهمند نشدند به خاطر سوء انتخاب خودشان است حالا ميخواهيم جور ديگر به مسأله نگاه كنيم و ببينيم آيا آنها ديگر هيچ راهي براي بهرهمندي از الطاف الهي ندارند و ببينيم آيا در آفرينش انسانهاي گنه كار و اهل عذاب لطف بود يا در نيافريدن آنها؟ مسلّماً اگر آفريده نميشدند به هيچ عنوان نميتوانستند از الطاف و نعمات الهي بهرهمند شوند ولي حالا كه آفريده شدهاند چي؟ نكاتي را در مورد گنه كار (چه كساني كه گناه كم دارند چه آنها كه گناه بزرگ مرتكب شدهاند) بيان ميكنيم تا ببينيم راهي براي رسيدن به نعمات الهي باز است يا نه؟ و معلوم است كه اگر راهي باز باشد در آفرينش او لطف بوده است.
۱. ميتوانست گناه نكند و به رحمت الهي برسد.
۲. ميتواند بعد از گناه توبه كند و در مسير رحمت الهي قرار گيرد.و «كسي كه كار بدي انجام دهد يا به خود ستم كند سپس از خداوند طلب آمرزش كند خدا را آمرزنده و مهربان خواهد يافت».[۷]
۳. اگر گناهانش كبيره نباشند خدا آنها را بدون توبه هم ميبخشد (البته اگر شايستگي آن را داشته باشد) «اگر از گناهان بزرگي كه از آن نهي ميشويد پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را ميپوشانيم و شما را در جايگاه خوبي وارد ميكنيم».[۸]
۴. بعضي از گناهان در اثر انجام كارهاي خوب از بين ميرود. «همانا كارهاي نيك كارهاي بد را از بين ميبرد».[۹]
۵. بعضي از گناهان در اثر سختيها، بيماريها و... از بين ميرود؛ به عنوان نمونه از پيامبر(ص) نقل شده كه «يك شب تب داشتن كفاره گناه يك ساله است».[۱۰]
۶. بعضي گناهان با مرگ ـ سختيهاي جان كندن و امثال آن ـ يا عذابهاي برزخ يا قيامت از بين ميرود؛ در اين باره پيامبر فرمودهاند: «مرگ كفاره گناهان مؤمن است».[۱۱] و چون «پروردگار تو به احدي ظلم نميكند»[۱۲] بنابراين بعد از عذابي كه به اندازه گناهان كشيد وارد بهشت و نعم الهي خواهد شد و براي هميشه از آنها بهرهمند خواهد شد «براي هميشه در آن خواهند بود».[۱۳]
۷. بعضي از گناهان در اثر شفاعت اولياء الهي از بين ميرود. پيامبر اسلام(ص) : «شفاعتم را براي آن دسته از امتم كه مرتكب گناه كبيره شدهاند ذخيره كردهام».[۱۴]
۸. خداوند بدون توبه هر گناهي غير از شرك را ميبخشد: «خداوند شرك را نميآمرزد ولي كمتر از آن را براي هر كس بخواهد ميآمرزد».[۱۵] اين كه گفتيم بدون توبه چون معلوم است كه خدا با توبه هر گناهي را ميآمرزد حتي شرك را.[۱۶]
۹. آن چه بر خدا لازم است آن است كه به وعدههاي خود عمل كند ولي اگر به وعيدهاي خود ـ تهديد به عذاب و عقاب ـ عمل نكند اشكالي ندارد. چون عقاب حق خداوند است و ميتواند از آن بگذرد.
خود قضاوت كنيد آيا آفرينش انسانهاي گنهكار با اين همه راه كه پيش رو دارند تا بتوانند از طريق يكي از آنها نعمات ابدي الهي بهرهمند شوند لطف است يا نيافريدن آنها شايد خدا كه از گنهكار بودن او آگاه بود ميخواسته به يكي از اين طريق او را به نعمات ابدي خود برساند.
بنابراين: اولاً اين كه عدهاي گنهكار شدهاند از آن رو بوده است كه مختار بودهاند و خداوند كه انسان را مختار آفريد براي اين بود كه ميخواست او را كرامت بخشد و از طريق عبادت او به رحمت و نعمات الهي برسد. حالا اگر عدهاي قدرداني نكردند و نخواستند از نعمات الهي بهرهمند شوند مربوط به انتخاب خودشان است.
ثانياً اين جور نيست كه فكر كنيم آنها كه گنهكار و لايق عذاب شدهاند به هيچ عنوان نميتوانند از نعمات الهي بهرهمند شوند و بايد تا هميشه عذاب بكشند لذا بهتر بود آفريده نشوند بلكه بر روي انسان گنهكار و اهل عذاب راههاي زيادي باز است و خداوند ممكن است از يكي از اين راهها او را به نعمات ابدي خود برساند ولي اگر آفريده نميشد هيچ گاه نميتوانست از نعمات الهي بهرهمند شود.
حاصل اينكه خداوند اراده كرده تا موجودي مختار بيافريند تا در سايه حسن اختيار به كمالات غايي برسد و تحقق آن كمالات مستلزم آفرينش انسانها در عالم خارج است، گرچه افرادي هم دچار انحراف ميشوند. با سؤ اختيار خويش بجاي اينكه راه تكامل و سعادت را بپيمايند، نافرماني كرده گمراهي و بدبختي خود را خواستار ميشوند. در هر حال برخي آدميان با اختيار خوداعمال شرورانهاي انجام ميدهند كه لازمه اين اعمال، رنج و عذاب ديگران است. اما جلوگيري خداوند از اين افعال انسانهاي ظالم و شرور، مستلزم جلوگيري و نفي اختيار و آزادي انسان است و مستلزم نفي خلقت اصل انسان است كه با غرض خلقت انسان منافات دارد.
حال از شما پرسشگر محترم ميپرسم وقتي انسان موجودي تكاملپذير است و ميتواند مرتكب گناهان نشود و احياناً اگر مرتكب گناهان شد توبه كند آيا خلقت چنين موجودي شايسته نيست؟ و حيف نيست كه اين موجود در عدم و نيستي باقي بماند؟
موفق باشيد .
منابع براي مطالعه بيشتر:
۱. علامه طباطبائي، الميزان، ترجمه موسوي همداني، بنياد علمي و فكري علامه، چ ۵، ۱۳۷۰، ج۸، ص۴۹۷ و ۴۹۸.
۲. ناصر مكارم شيرازي، نمونه، دارالكتب الاسلاميه، چ ۲۱، ۱۳۷۸، ج۷، ص۱۹ تا ۲۲.
منابع
- ↑ قرآن كريم، ذاريات، ۵۶.
- ↑ قرآن كريم، هود، ۱۱۹.
- ↑ ر.ك: قرآن كريم، انعام، ۴۸.
- ↑ ر.ك، دهر، ۳.
- ↑ نساء، ۴۰.
- ↑ ر.ك، علامه طباطبائي، الميزان، ترجمه سيدمحمد باقر موسوي، چ ۴، ۱۳۷۰، ج۱۱، ص۱۰۱.
- ↑ نساء، ۱۱۰.
- ↑ نساء، ۳۱.
- ↑ هود، ۱۱۴.
- ↑ شيخ طوسي،امالي، دارالثقافه، قم، چ ۱، ۱۴۱۴، ص۶۳۰.
- ↑ همان، ص۲۱.
- ↑ كهف، ۴۹.
- ↑ نساء، ۱۲۲.
- ↑ علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء بيروت، چ ۲، ۱۴۰۳، ج۸، ص۳۰.
- ↑ نساء، ۴۹.
- ↑ علامه حلي، كشف المراد، مؤسسه نشر اسلامي، ص۴۱۶.