امام علی(ع) و فتح ایران
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
آیا امام علی(ع) با فتح ایران موافق بود؟
سیاست امام علی(ع) در دوران خلفا راجع به فتوحات، سیاست عدم دخالت علنی و قبول نکردن مسئولیت در میدان جنگ و سیاست بود، ولی از آنجائیکه که در دوران خلیفه دوم «عمر» فتوحات گسترده بوده و عمر هم شخص عجول و خطاکاری بود و از جانبی هم تمایل شدیدی داشت که با امام علی(ع) مشورت کند، سزاوار نبود که جامعه اسلامی از ارشادات امام بهرهمند نشود. فلذا امام به خاطر مصالح اسلام و مسلمین او را راهنمایی میکرد.[۱]
اما امام شخصاً در فتوحات شرکت نکرد، چون خلیفه و خلافت او را نامشروع میدانست. ولی اینکه خلفا از ارشادات امام بهره میجستند امر غیرقابل انکاری است و امام در جنگ جسر علیرغم اینکه خلیفه مایل بود، امام شرکت کند، همکاری نکرد.[۲]
ارشادات و راهنمائیهای امام علی(ع) و حضور افرادی چون امام حسن مجتبی(ع) و شخصیتهای ممتازی که معتقد به امامت امام علی(ع) بودند، همچون مالک اشتر در جریان فتوحات برای جامعه اسلامی نافع و لازم بود.
امام علی(ع) اگرچه با روش و سیره خلفا مخالف بودند که به اعتقاد امام در قسمتهای زیادی بر خلاف سیره رسول خدا(ص) و بر پایه اجتهادی نادرست صورت گرفته بود، اما مصالح اسلام و مسلمین را بر مصالح شخصی خود مقدم میدانستند و در مواردی که خلفا از امام راهنمایی میخواستند از راهنمایی به آنها اجتناب نمینمودند و عمر بارها، اعتراف کرد که اگر علی(ع) نبود عمر هلاک میشد و شرکت اصحاب و نزدیکان امام در جریان فتوحات، صرفاً برای بسط و گسترش اسلام بود نه تأیید و تثبیت حکومت خلفا و همکاری امام در این حد یک امر معمول و لازم بود.
و در خصوص ارزیابی امام از خلافت سه خلیفه، باید گفت امام در هیچ زمانی آزاد نبود تا ارزیابی خود را نسبت شیخین بازگو کند. برعکس نسبت به عثمان، هرآنچه که به آن اعتقاد داشت، فرصت بازگو کردن آن را داشت. دلیل این امر این بود که جز عده معدودی شیخین را پذیرفته بودند و امام نمیتوانست درباره آنان آزاد باشد یک بار که فرصتی بدست آمد به بیان بخشی از رنجهای خود پرداخت و بلافاصله از ادامه سخن بازماند و در برابر اصرار ابنعباس به ادامه صحبت؛ فرموده: «تلک شقشقه هدرت» نه ابنعباس! آنچه شنیدی شعله غمی بود که سرکشید.
به هر روی زندگی منزویانه امام در آن جامعه، نشان از آن دارد که امام از شرایط موجود سخت ناراحت بودند و از آنجائیکه در مواردی در خصوص حق از دست رفته خود اصرار داشت او را متهم کردند که حریص بر خلافت است. امام فرمود: یکی گفت: پسر ابوطالب! تو بر این کار بسیار آزمندی! گفتم نه، به خدا سوگند شما آزمندترید ـ به رسول خدا ـ شما دورتر و من بدان نزدیک ترم [خاص ترم] من حقی که از آنم بود خواستم، و شما نمیگذارید، و مرا از رسیدن به آن بازمیدارید.[۳]
امام به فتوحات نیز به آن صورت راضی نبود، اگر امام خود دراین جریان اختیار داشت با یک خطبه و کار فرهنگی مردم ایران را مسلمان مینمود؛ جنان که در یمن با مردم یمن به این شیوه عمل کرد؛ درحالی که دیگران[۴] چندین بار به یمن رفتند، نتوانستند مردم را به اسلام متمایل کنند؛[۵] اما حضور ورفتار امام با مردم یمن به گونه ای بود که اهل یمن از همان زمان به امام ارادت داشتهاند وسربازان با اخلاصی از یمنیها در رکاب امام بودهاند.[۶]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
۱ـ تاریخ خلفا، رسول جعفریان.
۲ـ سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی.
۳ـ امام علی و خلفا، عبدالرحیم قنوات.
۴ـ روابط امام علی و خلفا به روایت نهج البلاغه، حسین رجبی.
۵ـ مواضع سیاسی حضرت علی در قبال مخالفین، جلال درخشته.
۶ـ حکومت و سیاست، علی اکبر ذاکری.
منابع
- ↑ ر. ک. کامل ابن اثیر، ج۲، ص۱۸۱؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۱۹۴۵؛ سیره پیشوایان، ص۷۴؛ تاریخ خلفا، رسول جعفریان، ص۲۰۸.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ترجمه پاینده، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۱۳۷۷.
- ↑ جعفریان، رسول، تاریخ خلفا، قم، انتشارات دلیل ما، چاپ سوم، ۱۳۸۳ش، ص۲۱۰.
- ↑ مانند ابی بکر.
- ↑ ر. ک. شیخ مفید، ارشاد، ج۱.
- ↑ چون مالک و….