خمس در زمان پیامبر اسلام(ص)
آیا روایتی وجود دارد که احکام خمس در زمان رسول الله(ص) اجرا میشد؟
خداوند در قرآن کریم میفرماید: ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ؛ بدانید هر گاه غنیمتی یافتید، خمس آن از آن خدا و پیامبر(ص) و… میباشد.﴾(انفال:۴۱)
این آیه شریفه، اگر چه ممکن است در موردی خاص نازل شده باشد، اما نزول در مورد خاص، مانع از کاربرد آن در موارد دیگر نمیشود؛ لذا واژه «غنیمت» در اصطلاح روایات، فقها و لغتشناسان، هر منفعتی است که به دست انسان برسد.[۱]
در برخی نامههای رسول اکرم(ص) به طایفهها و قبیلهها، دستور به دادن خمس اموال دادهاند و این موارد اختصاصی به موارد جنگ ندارد. پیامبر اکرم(ص) در نامهای به طایفه بنیعبدالقیس فرمودند از درآمدهایشان باید خمس بدهند. طایفه بنی عبدالقیس طایفه کوچکی بوده است که قدرت بر جنگ نداشته تا غنیمتی به دست آورد و خمس آن بر آنها لازم باشد.[۲] پیامبر همچنین به بنی عبدکلال یمانینی نامه نوشت و در آن به خاطر خمس دادنشان، تشکر کرد. این قبیله نیز جنگی نداشته تا غنیمتی داشته باشند و خمس آن را بپردازند.[۳]
پیامبر اکرم(ص) به امام علی(ع) فرمود: عبدالمطلب، قبل از اسلام پنج سنت حسنه داشت که خداوند آنها را در اسلام جاری ساخت...گنجی یافت، یکپنجم آن را کنار گذاشت و در راه خدا به دیگران داد.[۴] برخی فقیهان مثل آیتالله خوانساری به این روایت برای وجوب خمس در گنجها تمسک کردهاند.[۵]
در روایت دیگری، راوی از امام رضا(ع) میپرسد، اگر برخی موارد خمس (گروههایی که خمس به آنها میرسد) کمتر و برخی بیشتر باشد، چه میکنید؟ حضرت میفرماید: این امر در اختیار امام(ع) است و او همانطور که پیامبر(ص) عمل میکرد، عمل میکند و پیامبر اکرم(ص) خمس را طبق آنچه مصلحت میدید، خرج میکرد.[۶]
مطالعه بیشتر
۱. تفسیر المیزان، ج۹، ص۱۵ به بعد.
۲. تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۱۱۷ به بعد.
منابع
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب اسلامیه، چاپ شانزدهم، ج۷، صص ۱۷۶، ۱۷۷، ۱۷۸، ۱۷۹.
- ↑ العاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۲، ج۳، ص۲۲۸.
- ↑ العاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۲، ج۳، ص۲۲۸.
- ↑ حرعاملی، محمدحسن، وسایل الشیعه، ج۹، ص۴۹۶، از خصال ۳۱۲ / ۹۰، و از عیون الاخبار، ج۱، ص۲۱۲.
- ↑ خوانساری، سید احمد، جامع المدارک، ج۲، ص۱۰۳.
- ↑ فیض کاشانی، محسن، تفسیر صافی، بیروت، انتشارات مؤسسه اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۲، ج۲، ص۳۰۴.