دلایل موافقان تفسیر علمی قرآن
این مقاله هماکنون به دست Rahmani در حال ویرایش است. |
دليل موافقان تفسير علمي قرآن چيست؟
دكتر رضايي: برخي با روش استخدام موافقاند و بسياري از مفسرين و غيرمفسرين، مخالف اين روش هستند؛ البته در هر روشي عدهاي موافقاند و عدهاي مخالف و دلايلي نيز براي موافقت و يا مخالفت دارند؛ ولي مسلماً در تفاسير امروزي، شيعه و اهل سنّت، به دلايلي، از اين روش علمي زياد استفاده ميشود؛ حتّي شايد بتوان گفت عدم استفاده از آن باعث نقصان در تفسير ميگردد.
دليل اوّل كشفيات و يافتههاي قطعي علمي موجب روشن شدن معناي آيات ميشود و اين همان چيزي است كه در اصطلاح به آن تفسير گويند. «تفسير» يعني تبيين و توضيح مفاد آيات و نيز بيان اهداف خداوند از آنها؛ پس گاهي ناچاريم در بعضي آيات از يافتههاي علوم تجربي استفاده كنيم تا مفهوم آيه روشن شود؛ مثلاً آيات اول سورهي حج و سورهي مؤمنون، مسئلهي مضغه، علقه، مخلقه، غيرمخلقه و مراحلي كه جنين در رحم مادر ميگذراند را بيان ميكند كه با مراجعه به يافتههاي علم پزشكي معناي آنها روشن ميگردند.
نتيجه اينكه، يكي از دلايل موافقان اين است كه يافتههاي علوم تجربي ميتواند كمكي در روشنتر شدن آيات قرآن باشد. برخي معتقدند حدود ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ آيه، اشاره به علوم تجربي دارد.
قرآن براي همهي انسانهاست و از جمله مخاطبان اوليهي آن مسلمانان صدر اسلام بودند كه از اين يافتههاي علوم تجربي اطلاعي نداشتهاند. آيا آنها واقعاً به روشني مطالب را نميفهميدند؟
دكتر رضايي: دكتر ذهبي[۱] به اين نكته اشاره نموده و آن را جزو دلايل مخالفان تفسير علمي بيان كرده است و آن اينكه آيا از ۱۱۰۰ سال قبل تا حال، اين مفاهيم تغيير كرده است يا نه؟ ما اين دليل را در ضمن دلايل مخالفان پاسخ خواهيم داد.
اينكه فرموديد «فهم روشني»، لازمهاش اين است كه، كساني كه از يافتههاي تجربي استفاده نكردند فهم روشني نداشته باشند، در حالي كه برخي تعبير به تبيين دارند؛ به نظر شما كدام يك بهتر و درست است؟
دكتر رضايي: ما بر سر واژگان بحثي نداريم. آنچه كه تفسير ناميده ميشود، تبيين آيات قرآن و روشن كردن مقاصد گوينده است؛ اين هنر، از تفسير علمي نيز برميآيد. تفسير علمي نيز، همانند تفسير قرآن به قرآن، موجب روشن شدن معناي آيات ميشود. لزوماً اين طور نبوده كه مخاطبان قرآن در صدر اسلام، همهي مطالب آن را متوجه شوند؛ زيرا قرآن سطوح مختلف مردم را در نظر ميگيرد. گاهي بعضي از آيات خيلي عميقاند؛ مثلاً در مورد آيات اول سورهي حديد، «هُوَ الْأَوَّلُ وَ اْلاخِرُ وَ الظَّاهِرُ و الباطن» و نيز سورهي فاتحه، روايت داريم كه اين آيات را، مردم آخرالزمان[۲] خواهند فهميد؛ لذا با گذشت زمان و رشد علمي بشر، يك سري تعبيرها و تفسيرهاي جديد براي فهم بهتر آيهها به وجود ميآيد. مسائل علمي قرآن نيز به همين صورت است. برخي از آيات قرآن اشارات علمي دارد، و تا زماني كه علوم پيشرفت نكند، بشر متوجه اين اشارات نميشود؛ مثلاً اينكه قرآن ميفرمايد: «شراب حرام است، چون ضرر آن بيشتر از نفع آن است»[۳] ممكن است كاملاً براي افراد آن زمان مشخص نبوده باشد، ولي امروزه با كشف ضررهاي متعدد شراب در زمينههاي اجتماعي، پزشكي و رواني، مقصود آيات بهتر روشن ميگردد.
دليل دوّم: كشفيات جديد و قانونهاي ثابت شدهي علمي و يافتههاي قطعي تجربي ميتواند اعجاز علمي قرآن را اثبات كند؛ يعني يكي از ابعاد اعجاز قرآن، اعجاز علمي آن است. قرآن حدود ۱۴۰۰ سال قبل مطلبي را بيان كرده است كه بشر آن روز ـ با توجه به علوم تجربي خود ـ نميتوانست آن را بفهمد و بعدها اين مطلب كشف شد.
بنابراين، اين مطلب نشان ميدهد كه قرآن معجزه است؛ البته در اين زمينه ادعاهاي افراطي و نيز استفادههاي غلط و مخالف شده است، ولي اصل قضيه صحيح است، هرچند موارد آن كم باشد.
فرهنگ علمي آن زمان به مواردي همچون نيروي جاذبه،[۴] مسئلهي حركت خورشيد و جريان آن،[۵] حرمت شراب،[۶] زوجيت گياهان[۷]، مراحل خلقت انسان،[۸] مسئلهي لقاح و آبستن شدن گياهان و ابرها، و...[۹] نرسيده بود و الآن به آن رسيدهاند و اين دليلي بر اعجازِ علميِ قرآن است.
دليل سوم: وقتي مخاطب قرآن متوجه شود كه قرآن، اشاراتي علمي بالاتر و جلوتر از فكر بشر داشته است، ايمانش به قرآن و اسلام عميقتر و زيادتر ميشود. ما به وضوح متوجه ميشويم كه نسل جوان مخاطب قرآن، شيفتهي اين نوع تفسيرند. پس بايد مواظب باشيم، تا به دام تفسير به رأي و تحميل نظريات بر قرآن نيفتيم.
آيا اينكه در برخي موارد اثبات اعجاز علمي قرآن موجب اشتياق و ازدياد ايمان افراد ميشود به دليل قبلي برنميگردد؟
دكتر رضايي: اين نتيجهي همان دليل قبلي است. طرفداران تفسير علمي اين را يكي از دلايل تفسير علمي ميدانند؛ البته گاهي اعجاز اثبات ميشود و گاهي نميشود. در مواردي كه اعجاز اثبات نميشود، باز هم شگفتيها و اشاراتِ علميِ قرآن، يك نوع شوق و شادي براي افراد، مخصوصاً براي متخصصين، ايجاد ميكند و علاقهي آنها را به قرآن و دين زيادتر ميكند؛ مثلاً براي پزشكها نكات پزشكي قرآن گفته ميشود.
دليل چهارم: گاهي نكات علمي قرآن موجب جذب غيرمسلمانها به طرف قرآن و اسلام ميشود؛ پس تلاش در اين زمينه، يك نوع ترويج اسلام است؛ چون برخي از افراد اين راه را رفتهاند و كتابهايي هم در زمينهي اشارات علمي قرآن نوشتهاند؛ مثلاً دكتر «موريس بوكاي» فرانسوي، در كتاب تورات، انجيل، قرآن و علم،[۱۰] كه چندين بار به فارسي و عربي ترجمه شده است، اعجاز علمي قرآن را با تورات و انجيل و علوم روز مقايسه نموده و ايمان خود را به قرآن ابراز كرده است. آيا درست است ما در اين زمينه تلاش نكنيم و اعجاز علمي قرآن را بررسي ننماييم؟ ما ميتوانيم با بيان اعجاز علمي قرآن حقانيت و برتري آن را بر كتاب تورات و انجيل به اثبات برسانيم. ما بايد از بُعد علمي قرآن، براي جذب ديگران به طرف اسلام و اثبات حقّانيت قرآن و اسلام استفاده كنيم. البته بسياري از تفاسير رايج و موجود ـ چه شيعي و چه سني ـ از روش علمي استفاده نمودهاند؛ مثل تفسير نمونه و الميزان.
منابع
- ↑ التفسير و المفسرون، ج۲، ص۴۹۱.
- ↑ حويزي، نورالثقلين، سورهي حديد، آيهي ۱.
- ↑ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما، سورهي بقره، آيهي ۲۱۹.
- ↑ سورهي رعد، آيهي ۲ و سورهي لقمان، آيهي۱۰.
- ↑ سورهي يس، آيهي ۳۸.
- ↑ سورهي محمد، آيهي ۱۵.
- ↑ سورهي يس، آيهي ۳۶.
- ↑ سورهي حج، آيهي ۱۵.
- ↑ سورهي حجر، آيهي ۲۲.
- ↑ ترجمهي مهندس ذبيح الله، تهران، ج۳، ص۳۳۸.