ادعای وحی بر امامان شیعه
شيعيان ميگويند كه امامان مستقیماً وحي را از خدا میگیرند پس رسول خدا ص، پيامبر امامان نبوده است، زماني كه كسي معتقد باشد كه راه ديگري بهغیراز رسول خدا (ص) وجود دارد و هنوز ارتباطشان با خداوند قطع نشده است، پس درواقع نيازي به رسول (ص) ندارند. همچنين شيعيان معتقدند که قرآن ظاهر و باطني دارد، و پيامبر (ص) رسول ظاهر است، ولي رسول خدا (ص) علم به باطن ندارد و امامان علم به باطن قرآن دارند. و يا ادعا ميكنند كه امامان نيز همان علم پيامبر (ص) را دارا هستند. درحالیکه در بحث اولياء الهي چيزي به نام پيروي از امام نداريم.
انقطاع وحی و ختم نبوت پس از پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) از ضروریات دین اسلام است و هیچ شیعهای نگفته و نمیگوید که بر امامان شیعه وحی نازل میشود و پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) پیامبر امامان شیعه و همه شیعیان دنیا هستند.
مطالبی که در این شبهه طرحشده ادعای محض بوده و هیچ مستندی ندارند. در عین حال آیات روشن بر انقطاع وحی پس از رسول خدا وجود دارد و امامان اهل بیت بر طبق احادیث نبوی جانشینان بر حق پیامبر خدا هستند که اطاعت از آنان بر همه مسلمانان واجب و لازم است و به اقتضای امر امامت جانشینان پیامبر باید از علم پیامبر اسلام برخوردار باشند تا بتوانند امت اسلامی را رهبری کنند.
انقطاع وحی پس از پیامبر(ص)
بیشتر ادعاهایی که علیه شیعه و امامان شیعه در این شبهه القا شده تهمت محض است و در هیچ منبعی کمترین استنادی برای آنها وجود ندارد. از دیدگاه شیعه و مذهب اهلبیت وحی با رحلت پیامبر اسلام تا روز قیامت قطعشده و بر هیچکسی وحی نبوی نازل نخواهد شد. این مطلب ضروری دین اسلام است شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند. خداوند نبوت و رسالت را در پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) خاتمه داده و در قرآن فرموده است: «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ...[۱]؛ محمّد (صلیالله علیه و آله) پدر هیچیک از مردان شما نبوده و نيست ولى رسول خدا و ختم کننده و آخرين پيامبران است» همه شیعیان و عالمان مذهب شیعه به این آیه شریفه ایماندارند.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره انقطاع وحی پس از وفات پیامبر گرامی اسلام (صلیالله علیه و اله) فرموده است: «بعد از درگذشت رسول خدا(صلیالله علیه و آله) و انقطاع وحى ديگر رسولى در بين مردم نيست»[۲] این تصریح علامه همان چیزی است که همه مسلمانان به آن معتقد هستند. درباره عدم نزول وحی بر امامان شیعه نیز فرموده است: «اولى الامر هر طايفهاى كه باشند، بهرهاى از وحى ندارند و كار آنان تنها صادر نمودن آرايى است كه به نظرشان صحيح مىرسد، و اطاعت آنان در آن آراء و در اقوالشان بر مردم واجب است، همانطور كه اطاعت رسول در آرائش و اقوالش بر مردم واجب بود.[۳] از دیدگاه شیعه مراد از اولی الامر در قرآن همان امامان شیعه است. بنابراین بر هیچیکی از امامان شیعه وحی نازل نمیشود. آری الهام و ارتباط با خدا و جبرئیل بحث دیگری است اما منصب و وحی رسالی تمام شده است.از این مطالب ادعای بعدی شبهه گر نیز دفع میگردد که گفته است امامان شیعه نیازی به پیامبر اسلام ندارد؛ زیرا امامان شیعه کسانی هستند که از سوی رسول خدا در حدیث ثقلین یا خلیفتین، در کنار قرآن، ثقل دوم هدایت قرار دادهشدهاند. این حدیث در متون متعدد اهل سنت با تعبیرات همسان نقلشده که فقط دو مورد را در اینجا نقل میکنیم:
حاکم حدیثی را که با شرط بخاری و مسلم نیز صحیح است از زید بن ارقم نقل کرده که رسول خدا در راه بین مکه و مدینه، بعد از حمد و ثنای خداوند و موعظه، خطاب به مردم فرمود: «أیها الناس إنی تارك فیكم أمرین لن تضلوا إن اتبعتموهما و هما كتاب الله واهلبیتی عترتی ثم قال أتعلمون إنی أولى بالمؤمنین من أنفسهم ثلاث مرات قالوا نعم فقال رسول الله (صلیالله علیه و سلم) من كنت مولاه فعلی مولاه».[۴]
در سنن ترمذی این حدیث اینگونه نقلشده که رسول خدا (صلیالله علیه و سلم) فرمود: «إنی تارك فیكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدی أحدهما أعظم من الآخر كتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتی اهلبیتی ولن یتفرقا حتى یردا علی الحوض فانظروا كیف تخلفونی فیهما[۵]؛ یعنی من در میان شما چیزی میگذارم اگر به آن تمسک کنید بعد از من هرگز گمراه نمیشوید یکی از آن دو بزرگتر از دیگری است. کتاب خدا که ریسمان کشیده شده از آسمان بهسوی زمین است و عترتم اهلبیتم است و آن دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. ببینید بعد از من با آن دو چه معاملهای خواهید کرد».
ملاحظه میشود که بر اساس احادیث، امامان اهلبیت از سوی پیامبر گرامی اسلام در کنار قرآن مرجعیت دینی را به عهدهدارند و همین حدیث اطاعت از آنان را بر مسلمانان واجب میکند تا از مسیر اسلام گمراه نشوند. بنابراین امامان شیعه از قرآن کریم بینیاز نیستند؛ همانگونه که از دستورات پیامبر اسلام و رهنمودهای آن حضرت بینیاز نیستند. از این احادیث این مطلب نیز ثابت میشود که امامان اهلبیت مانند رسول خدا(صلیالله علیه و آله) مفسران قرآن کریم بوده و از باطن قرآن کریم مانند آن حضرت آگاهی داشته و از علم پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) بهرهمند هستند. این مطلب اقتضای امامت است و بدون آن امامت و جانشینی پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) تحقق نمییابد. اینکه امامان اهلبیت علم پیامبر را داشته باشند باعث کمترین مشکل اعتقادی نمیشود و هیچ نوع غلو نسبت به امامان از آن حاصل نمیگردد. چه اینکه خداوند در قرآن کریم فرموده است: «هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي ...[۶]؛ او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات «محكم» [صريح و روشن] است كه اساس اين كتاب است و قسمتى از آن، «متشابه» اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتاند، تا فتنهانگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند) و تفسير (نادرستى) براى آن مىطلبند درحالیکه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمىدانند».
آلوسی از مفسرین اهل سنت در توضیح این آیه میگوید:«تأویل آیات متشابه که مطابق با واقع باشد اختصاص به خدا و کسانی دارد که خداوند آنان را راسخ در علم قرار داده است؛ یعنی کسانی که ثبات و تمکن در علم داشته و قدمهایشان در آن متزلزل نمیشود.»[۷]
بنابر تفسیر آلوسی واو در جمله «إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ» عاطفه است و در این صورت تنها خدا و راسخين در علم تأویل كتاب را مىدانند و يكى از راسخين در علم رسول خدا (صلیالله علیه و آله) محسوب مىشود چون آن حضرت افضل همه اين طايفه است، و چگونه ممكن است قرآن كريم بر قلب مباركش نازل بشود، و او آيات متشابهش را نفهمد، و بگويد: چه بفهمم و چه نفهمم به همه ایماندارم، چون همهاش از ناحيه خدا است.[۸] پس دانستن باطن قرآن و تأویل آن از سوی راسخین در علم مشکلی ایجاد نمیکند و این ادعا که پیامبر اسلام(صلیالله علیه و آله) ازنظر مذهب شیعه، علم به باطن قرآن ندارد سخن بسیار سخیف و تهمت آشکار است؛ زیرا پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) اولین راسخ در علم است و پسازآن حضرت اهلبیت و جانشینان اوست که از این علم الهی برخوردار هستند.
اما این ادعا که در مسئله امامت چیزی به نام پیروی از امام نداریم، سخن غیر عالمانه است؛ زیراکسی که از سوی خداوند و پیامبرش امام و ولی قرار دادهشده، برای این هدف است که دیگران از او پیروی کنند؛ اگر مسئله پیروی در کار نباشد، نصب امام کار لغو و بیهوده است که خداوند و پیامبرش منزه از آن است. چه اینکه حدیث ثقلین که پیشازاین ذکر شد، اطاعت و پیروی از امام و ولی را واجب میکند و همچنین آیه اطاعت دلالت صریح بر لزوم اطاعت و پیروی از اولیالامر دارد. این آیه میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم...[۹]؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولوالأمر [اوصياى پيامبر] را»
امامت و رهبری در همه سیستمها لزوم پیروی را به دنبال دارد. اگر امام معصوم باشد این پیروی بدون قید و شرط می شود. به علاوه خداوند ائمه را نصب کرده و دستور به اطاعت هم داده است.
مراد از اولوالأمر از همان امامان و جانشینان پیامبر خدا هستند که تنها آنان صلاحیت رهبری سالم نسبت به مسلمانان دارند. برفرض اگر کسی دیگری هم اولوالأمر باشد، بنابراین آیه قرآن پیروی از او لازم و واجب است؛ زیرا امامت و ولایت برای پیروی و اطاعت است و اینکه کسی و یا کسانی از امام پیروی نکنند اشکالی متوجه امامت و ولایت نمیشود.
منابع
- ↑ . احزاب، 40.
- ↑ . طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج5، ص 292، ترجمه موسوى همدانى سيد محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، چ5، 1374ش.
- ↑ . همان، ج4، ص618.
- ↑ . حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله حاكم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحن همان، ج3ف ص118.
- ↑ . سنن الترمذی، ج5 ص663.
- ↑ . آل عمران، 7.
- ↑ . آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیرالقرآن العظیم، ج 2، ص81، بیروت، دارالکتب العلمیه، چ1، 1415ق، تحقيق: على عبدالبارى عطية.
- ↑ . ترجمه تفسیر المیزان، ج3، ص42.
- ↑ . نساء، 59.
منابع