تفسیر ابوالجارود
این مقاله هماکنون به دست Shamloo در حال ویرایش است. |
این تفسیر به تفسیر ابوالجارود مشهور است که از امام باقر روایت کرده و آقا بزرگ طهرانی احتمال داده که این تفسیر، املاء امام باقر بر ابوالجارود بوده است؛ بنابراین، کتاب توسط امام نوشته نشده و بلکه روایات تفسیری امام میباشد که ابی الجارود از امام نقل کرده است و متأسفانه نه خود ابی الجارود مورد اعتماد است و نه سند این تفسیر با طریق معتبر بدست ما رسیده است.
پاسخ تفصیلی:
علی اکبر بابایی در کتاب مکاتب تفسیری مینویسد: ابن ندیم در کتاب «فهرست» خود در ذکر کتابهایی که درباره تفسیر قرآن تألیف شده، اولین کتابی که نام میبرد کتاب امام باقر سلام الله علیه است که ابو الجارود زیاد بن منذر رئیس جارودیه زیدیه از آن حضرت روایت کرده است و از گفته وی روشن است که این کتاب همان تفسیر ابی الجارود است.
آقابزرگ طهرانی در معرفی تفسیر ابی الجارود نیز فرموده است: ابو الجارود نامش زیاد بن منذر و از هنگام ولادتش نابینا بوده و مذهب زیدیه جارودیه به وی منسوب است و از اصحاب سه امام (علیّ بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد سلام الله علیهم) بوده است. تفسیرش را از خصوص امام باقر سلام الله علیه روایت کرده و گویا آن را به املای آن حضرت نوشته است و از این روی ابن ندیم آن را به امام باقر سلام الله علیه نسبت داده است.
نجاشی و شیخ طوسی نیز از وجود تفسیری برای ابو الجارود نام میبرند که آن را از امام باقر سلام الله علیه روایت کرده است و سندی را هم برای آن ذکر کردهاند که البته آن سند به واسطه کثیر بن عیّاش ضعیف است.[۱]
علامه شبر نیز بر این باور است که اولین تفسیری که با املای اهل بیت نوشته شده است، کتاب «تفسیر أبی الجارود» متوفای ۱۵۰ قمری است که ابن ندیم هم بدان تصریح کرده است.[۲]
مرحوم استاد معرفت، ابی الجارود را از سردمداران زیدیه میداند که مورد لعن امام صادق سلام الله علیه قرار گرفت و تفسیرش با سند معتبر بدست ما نرسیده است.[۳]
بنابراین در اینکه تفسیری به نام تفسیر ابی الجارود وجود داشته و حاوی روایاتی از امام باقر سلام الله علیه در تفسیر قرآن بوده، کسی تردید نکرده است و اگر آن تفسیر از طریق صحیح و مورد اعتماد به دست میآمد، به بخشی از تفسیر امام باقر سلام الله علیه دست مییافتیم، اما متأسفانه خود آن تفسیر ابی الجارود نیز در دسترس نیست و قسمت زیادی از آن که در تفسیر قمی نقل شده، سندش به واسطه کثیر بن عیاش ضعیف است و صدور آن از امام باقر سلام الله علیه محرز نیست. البته آقا بزرگ طهرانی مدعی شده است که قمی یا شاگردش آن روایات را از طریق ابوبصیر که موثق است، از ابی الجارود نقل و در تفسیر خود آورده است، ولی ما به آن سند نیز دست نیافتهایم و علاوه بر آن، خود ابی الجارود نیز توثیق خاص ندارد و روایاتی در مذمّت او نقل شده است.[۴]
حدیث اخلاقی:
جابر بن عبد اللَّه گوید: شنیدم رسول خدا سه روز پیش از وفاتش به علی فرمود:
«سَلَامُ اللَّهِ عَلَیْکَ یَا أَبَا الرَّیْحَانَتَیْنِ أُوصِیکَ بِرَیْحَانَتَیَّ مِنَ الدُّنْیَا فَعَنْ قَلِیلٍ یَنْهَدُّ رُکْنَاکَ وَ اللَّهُ خَلِیفَتِی عَلَیْکَ فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ عَلِیٌّ هَذَا أَحَدُ رُکْنَیَّ الَّذِی قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَه قَالَ عَلِیٌّ هَذَا الرُّکْنُ الثَّانِی الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ»[۵]
«درود بر تو ای پدر دو گل من، تو را بدو ریحانه دنیای خود سفارش کنم بهمین زودی دو ستون تو ویران شوند و خدا خلیفه منست بر تو، چون رسول خدا وفات کرد فرمود این یک ستون من بود که رسول خدا بمن فرمود چون فاطمه وفات کرد فرمود این ستون دوم است که رسول خدا فرمود».
منابع
- ↑ بابایی، علیاکبر، مکاتب تفسیری، قم، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۰۰.
- ↑ شبر، عبدالله، الجوهر الثمین فی تفسیر الکتاب المبین، کویت، شرکه مکتبه الالفین، چاپ اول، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۰.
- ↑ معرفت، محمدهادی، صیانه القرآن من التحریف، قم، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ اول، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۶.
- ↑ بابایی، علیاکبر، مکاتب تفسیری، قم، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ج۱، ص۱۰۰.
- ↑ آمالی شیخ صدوق، مجلس ۲۸، حدیث۴.