عدل الهی (کتاب)
این مقاله هماکنون به دست Shamloo در حال ویرایش است. |
دربارهٔ کتاب عدل الهی شهید مطهری توضیحاتی ارائه بدهید.
کتاب عدل الهی
جایگاه
کتاب عدل الهی یکی از ارزشمندترین تألیفات اسلامی معاصر برشمرده شده است.[۱] برخی محققان این کتاب را مهمترین اثر فلسفی در زمینهٔ عدل الهی در تمدن اسلامی بهشمار بردهاند.[۲]
نویسندهٔ کتاب، مرتضی مطهری (۱۲۹۸-۱۳۵۸ش) مشهور به استاد شهید، از مشهورترین و سرآمدترین متفکران اسلامی در ایران معاصر است. آثار متعدد او در رشتههای مختلف علوم اسلامی از پرخوانندهترین آثار اسلامی بهشمار میرود. توجه به مسائل روز و تلاش برای پاسخگویی به آنها در پرتو فهم و صورتبندی نو از معارف و اندیشههای اسلامی از مهمترین خصوصیات آثار اوست.[۳]
ویژگیها
کتاب عدل الهی حاوی بحثی جامع دربارهٔ عدالت خدا در نظمبخشی به جهان خلقت و تعیین پاداش و عقاب اعمال انسانی است. محور این کتاب مسئلهٔ شر است که مطهری مدعی یافتن راه حل آن است. مطهری معتقد است که صورتبندی او از راه حل مسئلهٔ شر در تقابل با صورتبندی فیلسوفان غربی است، که از نظر او، از حل این مسئله عاجز بودهاند.[۴] مطهری در این کتاب تلاش کرده تا بحث عدل الهی را بهعنوان بحثی مستقل مطرح کند و رهیافتی نو به این مسئلهٔ کهن داشته باشد. بحثی که حکمای الهی و اسلامی تا آن زمان آن را بهصورت مستقل مطرح نکرده بودند.[۵]
عدل الهی مانند سایر آثار مطهری زبانی همهفهم و روان دارد. مطهری در جایجای کتاب تلاش کرده تا با طرح مطالب جنبی مرتبط و در خدمت بحث، از آیات[۶] و احادیث[۷] و اشعار[۸] و سخنان اندیشمندان مسلمان[۹] و غیرمسلمان[۱۰] و داستانهای تاریخی[۱۱] و غیر آن[۱۲] گرفته تا خاطرات[۱۳] و تجارب شخصی خود[۱۴]، از خشکی و سنگینی بحث بکاهد. هرچند در برخی مواضع کتاب خود به عمق، سنگینی، تطویل و امکان خستهکنندگی مباحث اشاره کرده است.[۱۵]
این کتاب تدوینشده و تفصیلیافتهٔ چند سخنرانی است که در حسینهٔ ارشاد انجام شده است.[۱۶] چاپ اول این کتاب بههمت انتشارات حسینهٔ ارشاد در سال ۱۳۴۹ش در ۲۷۴ صفحه بهصورت سربی بهچاپ رسید.[۱۷] مطهری این کتاب را با اضافات و اصلاحاتی در سال ۱۳۵۲ش بازچاپ کرد.[۱۸] کتاب عدل الهی از زمان اولین انتشار تاکنون با استقبال فراوان همراه بوده است. کثرت چاپهای و تیراژ فراوان آن، مانند سایر کتابهای مطهری، نشان از استقبال از این کتاب است. این کتاب به زبانهای انگلیسی[۱۹] و عربی[۲۰] ترجمه و منتشر شده است.
موضوع و روش
موضوع کتاب عدل الهی مرتضی مطهری بررسی عدل الهی تکوینی و اثبات آن و رفع شبههٔ وجود ظلم تکوینی و تشریعی از طریق پاسخگویی به برخی شبهات دربارهٔ وجود ارادهٔ ظالمانهٔ الهی در برخی موضوعات تکوینی و تشریعی، از جمله امور شر و تبعیضها و شفاعت، است.
مطهری سرمنشأ توجه علمی و عملی به موضوع عدل در چهرههای گوناگون عدل تکوینی، عدل تشریعی، عدل اخلاقی و عدل اجتماعی در میان مسلمانان را طرح این موضوع در قرآن و توجه به آن قلمداد میکند.[۲۱] او تأکید میکند که مباحث خود دربارهٔ موضوع عدل را همهجانبه و قرآنپسند نمیداند؛ هرچند محتمل میداند که این بحث را از نظر عدل تکوینی و الهی، که یکی از مسائل مطروحه در قرآن در زمینهٔ عدل است، تا حدی به صورت تازه و با دیدی نو ارائه کرده است.[۲۲]
مباحث طرحشده در این کتاب هم جنبهٔ عقلی دارد و هم جنبهٔ نقلی. مباحث نقلی کتاب متکی به آیات قرآن، روایات معصومان(ع) و برخی مباحث تاریخی است. مطهری دربارهٔ جنبهٔ عقلی مباحث خود عنوان میکند که طرح این مباحث به دو شیوه ممکن بوده است؛ شیوهٔ متکلمان و شیوهٔ حکما. او اذعان میکند که شیوهٔ او در طرح مباحث عقلی دربارهٔ عدل الهی شیوهٔ حکما خواهد بود؛ چه اینکه شیوهٔ استدلالی متکلمان در اینگونه مباحث را صحیح نمیداند و روش حکما را صحیح و متقن میشمرد.[۲۳] رویکرد حکیمانهٔ مطهری در تحلیل عدل الهی رویکردی نوافلاطونی بنابر تفسیر حکمای اسلامی چون ابنسینا و ملاصدرا است.[۲۴]
انگیزهٔ نگارش
مرتضی مطهری انگیزهٔ خود از نگارش کتاب عدل الهی را پاسخ به سؤالات و شبهات فراوان حول این موضوع قلمداد کرده است. مطهری عصر حاضر را از نظر دینی و مذهبی، مخصوصاً برای طبقهٔ جوان، عصر اضطراب، دودلی و بحران بهشمار برده و مقتضای چنین عصری را ایجاد سلسلهتردیدها و سؤالها دربارهٔ موضوعات مختلف دینی دانسته است. مطهری تنها هدف خود از نگارش کتابهای متعدد در موضوعات مختلف را حل مشکلات پیشآمده و پاسخگویی به سؤالات مطرحشده در زمینهٔ مسائل اسلامی در عصر حاضر خوانده است. او نگارش کتابی دربارهٔ عدل الهی را نیز در همین راستا قلمداد کرده و کتاب خود را پاسخی عمومی به سؤالات خصوصی فراوان اقشار مختلف، بهخصوص جوانان، راجع به این موضوع و مباحث حول آن تلقی میکند.[۲۵]
برخی محققان انگیزهٔ نگارش کتاب عدل الهی از سوی مطهری را پیشبردن بخشی از یک برنامه از سوی او برای بیان معارف اسلامی در بستری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاص دورانش بهشمار میبرند. برنامهای که هدف آن تقویت بیداری اسلامی در میان طبقهٔ روشنفکران و تحصیلکردگان جوان است. از نظر این محققان تألیف کتاب عدل الهی با این هدف نه با دانشپژوهی سنتی در حوزهٔ علمیه قم تناسب داشت و نه با دانشپژوهی سکولار دانشگاهی در آن دوران. این کتاب چون پلی میان این دو نوع دانشپژوهی در پی دفاع از اسلام در میان روشنفکران و اهل فن بود.[۲۶]
مروری بر مطالب
کتاب عدل الهی از یک مقدمه و نه بخش تشکیل شده است:
مقدمه
مطهری در مقدمهٔ کتاب به سابقهٔ طرح این بحث در میان مسلمانان میپردازد. او نشان میدهد که بحث عدل الهی در میان متکلمان اسلامی به تبع بحث از مسئلهٔ جبر و اختیار مطرح شده و از همان ابتدا متکلمان اسلامی را به دو دستهٔ معتزله و اهل حدیث (اشاعرهٔ بعدی) تقسیم کرده است؛ گروه اول قائل به عدل و اختیار بودند و گروه دوم قائل به جبر و اضطرار.[۲۷]
معتزله عدل را حقیقتی موجود و معیار فعل الهی میدانستند و اشاعره عدل را مستفاد از عمل الهی میپنداشتند و برای آن حقیقتی ورای فعل الهی قائل نبودند.[۲۸] از پس این مباحث در میان متکلمان، مباحث دیگری نیز به میان آمد؛ از جمله بحث از حسن و قبح ذاتی افعال، بحث از مستقلات عقلیّه و بحث از هدف در افعال الهی.[۲۹] طرح این مباحث در میان متکلمانْ به حکمای اسلامی کمک کرد تا در مباحث الهیات در افقهایی که متکلمان گشوده بودند به کنکاش فلسفی بپردازند و الهیات فلسفی اسلامی را رشد دهند.[۳۰]
مطهری در ادامهٔ به طرح بحث عدل در میان شیعیان میپردازد و مبنای عدلیه شمردهشدن شیعه بهمانند معتزله را روشن میکند.[۳۱] در ادامه، ورود بحث عدل الهی در میان فقهای مسلمان مورد بحث قرار میگیرد. مطهری اختلاف میان فقهای اهل حدیث و اهل قیاس و رأی را ناشی از ورود مبحث حسن و قبح ذاتی و غیر ذاتی در میان آنان میداند.[۳۲] ترسیم بازتاب این مباحث در شئون اجتماعی و سیاسی قسمت پایانی مقدمهٔ مطهری را تشکیل میدهد.[۳۳]
بخش اول: طرح بحث
مطهری در ابتدا به تفاوت معنای عدل میان خداوند و بشر میپردازد. او، با نشاندادن تفاوتهای اساسی این مفهوم دربارهٔ خدا و بشر، سؤلاتی درباب این تفاوت مطرح می کند.[۳۴] مطهری موصوفبودن خداوند به عدالت را از امور قطعی در اسلام برمیشمارد.[۳۵] نشاندادن تفاوت مشربها میان گروههای مختلف فکری مسلمانان در ادامهٔ این بخش انجام میشود؛ تفاوت مشربی که ناشی از پاسخهای متفاوت این گروهها بر اساس جهانبینی ایشان به سؤالات مربوط به تفاوت عدل الهی و عدل بشری است.[۳۶]
مطهری در ادامه چهار معنا از عدل ارائه میدهد[۳۷] و معنایی که حکما ارائه کردهاند را راهگشا نهایی در باب مسئلهٔ عدل الهی برمیشمرد. در این نگرش عدل رعایت استحقاق هر موجود در افاضهٔ وجود و امتناعنکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود دارد است.[۳۸] در ذیل این معنا از عدل سؤالی اساسی پیش میآید؛ اینکه ملاک تفاوت قابلیت در دریافت فیض الهی از کجاست؟[۳۹] در ذیل این پرسش سؤالات دیگری مطرح میشود: چرا در جهان تبعیض، مرگ و نیستی، نقصها (جهل، عجز، فقر و...) و شرور (آفات، بلایا و مصائب) وجود دارد؟[۴۰] مطهری در بخشهای بعدی کتاب تلاش میکند به این سؤالات پاسخ دهد.
بخش دوم: حل مشکل
در این بخش، بهطور اجمال، به تفاوت مشربها در پاسخ به مسائل مربوط به عدل الهی اشاره میشود. در این بخش، مطهری سؤالات مطرحشده در باب عدل الهی را در دو دستهٔ تبعیضها و شرور (مرگ و نیستی، نقصها و بلایا) تقسیم میکند.[۴۱]
بخش سوم: تبعیضها
اشکال اساسی در مورد تبعیضها این است که چرا موجودات هستی مختلف و متفاوت آفریده شدهاند، در حالی که نسبت همهٔ آنان با ذات خداوند یکسان است.[۴۲] پاسخ کوتاه به این اشکال این است که این تبعیضها ریشه در حکمت و مصلحت الهی دارد.[۴۳] از نظر مطهری این پاسخ کوتاه میتواند توجیهکننده نباشد؛ زیرا خداوند میتوانست مصالح موجود در تبعیضها و شرور را طوری تأمین کند که موجب رنج و بدی نشود. از نظر مطهری این اشکال بزرگی است که باید پاسخ داده شود.[۴۴]
پاسخ مبنایی مطهری به این سؤال اساسی این است: «تفاوت موجودات ذاتی آنها میباشد و لازمهٔ نظام علت و معلول است»[۴۵]؛ یعنی، در نظام اسباب و مسبّبات عالم، که تخطیناپذیر و از لوازم خلقت است، پیدایش یک موجود متوقف رابطهٔ حتمی آن با علت موجدهٔ اوست که حدود وجودی او را مشخص میکند. هستییافتن آن موجود خارج از این سلسلهٔ علّی و آن قدر وجودی مشخص محال است. این محدودیت ذاتی وجود هر مخلوقی است و تفاوت موجودات ناشی از این محدودیت ذاتی است. پس تفاوتها آفریدهٔ خداوند نیست و لازمهٔ هستییابی موجودات است. آنچه در عدالت و حکمت خداوند میتواند خلل ایجاد کند تبعیض است و آنچه عملاً در عالم خلقت جریان دارد تفاوت است و نه تبعیض.[۴۶]
بخش چهارم: شرور
مطهری، به سبک حکما و بنابر پاسخ آنان به مسائل مربوط به شرور، در این مبحث سه سؤال اساسی را شایستهٔ پاسخگویی میداند:
- ماهیت شرور چیست؟ آیا شرور و بدیها امور واقعی هستند یا از سنخ نیستیاند؟
- با قطع نظر از وجودی یا عدمیبودن شر، آیا امور خیر عالم با امور شر آن قابل تفکیک هستند؟ اگر نیستند، در مجموع، خیرات عالم بیشتر است یا شرور آن یا اینکه با هم مساویاند؟
- خواه شرور عدمی باشند یا وجودی و خواه شرور و خیرات عالم قابل تفکیک باشند یا نباشند، آیا امور شر یا خیر تماماً شر یا خیرند یا در هر کدام بهرهای از دیگری وجود دارد؟[۴۷]
پاسخهای مطهری به سؤال اول از سؤالات سهگانهٔ بالا از این قرار است:
شرور از جنس نیستی هستند. این به آن معناست که بدیها وجود خارجی ندارند و حاصل از عدم وجودند؛ کوری عدم بینایی، نداری عدم دارایی و بیماری عدم سلامتی است. خداوند منشأ وجود است و عدم وجود خالقی ندارد و از محدودیت موجودات مادی پیدا شده است. پس، به قول حکما، شرور مجعول بالذات نیستند، بلکه مجعول بالعرض و بالتّبع هستند. همچنین، در بسیاری موارد شربودن موجودی برای موجود دیگر از نوع شر بالاضافه و نسبی است؛ یعنی، آن موجود از آن جهت که موجود است مخلوق الهی است و وجودش برای خودش خیر است، ولی وجود او شری را متوجه موجود دیگر میکند و این از عوارض محدودیت موجودات و تعارضات عالم مادی است که ذاتی این عالم است.[۴۸]
بخش پنجم: فواید شرور
مطهری در این بخش پاسخ سؤال دوم و سوم، از سؤالات سهگانهٔ پیشگفته را میدهد؛ به این صورت که جهان یک واحد تجزیهناپذیر و شرور و خیرات آن به هم آمیخته است. عدمها و وجودهای آن غیرقابل تفکیکاند؛ آنچنان که وجودهای اضافی از وجودهای حقیقی غیرقابل تفکیک هستند. شربودن یا خیربودن موجودات در نظام کلی عالم با قطع نظر از حضور آنها در این نظام کلی نمی شود. در این نظام کلی هم شرور، در عین نسبیبودن، از طریق اصل تضاد موجب متمایزشدن خیرات، منبع آنها و موجب رشد و تعالی انسان هستند.[۴۹]
بخش ششم: مرگ و میرها
مطهری بحث از مسئلهٔ مرگ را، بهعنوان حقیقتی که بیش از سایر نیستیها موجب رنج بشر شده، جداگانه مورد بررسی قرار میدهد. از نظر او این سؤال که چرا خداوند میسازد و بعد تخریب میکند در بادی نظر القای بیهودگی در اساس خلقت میکند و خلاف حکمت و عدالت الهی بهنظر میرسد. تحلیل حقیقت مرگ از نظر مطهری تمهیدی برای پاسخ به این مشکل است: مرگ نیستی نیست، بلکه تحوّل و تطوّر است. نیستی نسبی است؛ به این معنا که مرگ نیستی از عالمی و خلود در عالمی حقیقیتر است. این تحلیل مطهری از مرگ متکی به تصویر جهان آخرت در متون دینی است. در این متون، دنیا در مقایسه با آخرت مکانی محدود و پر از رنج و نیستی است. با این دید، دنیا مانند رحم و مدرسه محل تکامل انسان برای رسیدن به جهان حقیقی است. از سوی دیگر، مرگ یک موجود خود پایهگذار حیات دیگر موجودات و گسترشدهندهٔ حیات در عالم خلقت است.[۵۰]
بخش هفتم: مجازاتهای اخروی .
از نظر مطهری، مسئلهٔ مجازات اعمال در آخرت از جمله موضوعاتی است که در مبحث عدل الهی باید به آن پرداخته شود. اشکال عمدهٔ مطرحشده در این باره این است که بین آنچه که از کیفیّت و کمیّت این مجازاتها در متون دینی نقل شده با جرم مرتکبشده از سوی انسان تناسب وجود ندارد. مطهری در پاسخ لزوم رعایت تناسب میان جرم و جزا را مخصوص مجازاتهای قرادادی و اجتماعی میداند. از نظر او، کیفرهای اخروی با اعمال انسان رابطهٔ تکوینی دارند و معلول واقعی و اثر حقیقی آنها هستند. از منظری دیگر، این مجازاتها با اصل عمل گناه عینیّت و وحدت دارند؛ یعنی، در حقیقت این کیفرها عین آن عمل هستند. بنا بر این، سخنگفتن از تناسب بین جرم و جزا در مورد عذابهای اخروی بیوجه است.[۵۱]
بخش هشتم: شفاعت .
در بحث شفاعت مطهری هفت اشکال وارد شده به این عقیدهٔ دینی را از سوی مخالفان آن فهرست می کند. از میان این اشکالات هفتگانه، اشکال هفتم ناظر به ارتباط شفاعت با عدل الهی است. به این صورت که شفاعت نوعی تبعیضنهادن میان انسانها و مصداق بیعدالتی است. از سوی دیگر، شفاعت نوعی استثناء قائل شدن در سنن و قوانین تغییرناپذیر الهی است.
بخش نهم: عمل خیر از غیرمسلمان
.
منابع
- ↑ رضایی، مهین، تئودیسه و عدل الاهی: مقایسهای بین آراء لایب نیتس و شهید مطهری، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی، ۱۳۸۰ش، ص
- ↑ نصری، عبدالله، حاصل عمر: سیری در اندیشههای استاد مطهری، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۳ش، ج
- ↑ دربارهٔ او ن.ک: گروه نویسندگان، سیری در زندگی استاد مطهری، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۹۶.
- ↑ هوور، «راه حل مرتضی مطهری برای مسئلهٔ شر»، ترجمهٔ ابوالفضل ایمانیراغب، دوفصلنامهٔ مطهرپژوهی، ش ۱۰، تابستان ۱۳۹۳ش، ص ۵۹.
- ↑ مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۶ش، ص ۱۷.
- ↑ برای نمونه ن.ک: مطهری، عدل الهی، ص ۱۱۱-۱۱۳.
- ↑ برای نمونه ن.ک: مطهری، عدل الهی، ص ۱۵۳.
- ↑ برای نمونه ن.ک: مطهری، عدل الهی، ص ۶۷-۶۹؛ نیز: مطهری، عدل الهی، ص ۱۵۶-۱۵۸.
- ↑ برای نمونه ن.ک: مطهری، عدل الهی، ص
- ↑ برای نمونه ن.ک: مطهری، عدل الهی، ص ۷۶-۷۷.
- ↑ برای نمونه ن.ک: مطهری، عدل الهی، ص ۷۹.
- ↑ برای نمونه ن.ک: مطهری، عدل الهی، ص ۲۷۹.
- ↑ برای نمونه ن.ک: مطهری، عدل الهی، ص ۱۸۸.
- ↑ برای نمونه ن.ک: مطهری، عدل الهی، ص ۹۹-۱۰۱.
- ↑ برای نمونه ن.ک: مطهری، عدل الهی، ص ۱۰۱-۱۰۳؛ نیز: مطهری، عدل الهی، ص ۱۱۹.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۱۶.
- ↑ مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، ناشر مؤلف، ۱۳۵۰ش، ج ۳، ص ۳۴۹۹.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۴۱.
- ↑ Mutahhari, Murtada, Divine Justice, Qom, International Center for Islamic studies.
- ↑ سه ترجمهٔ عربی این کتاب را ن.ک: المطهری، مرتضی، العدل الالهی، ترجمة محمد عبدالمنعم الخاقانی، بیروت، الدار الإسلامية للطباعة والنشر، ۱۹۹۷م؛ نیز: المطهری، مرتضی، العدل الالهی، ترجمة عرفان محمود، قم، دارالهدی، ۱۳۸۶ش.
- ↑ مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، ص ۳۴-۳۵.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۴۰-۴۱.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۱۶-۱۷.
- ↑ هوور، «راه حل مرتضی مطهری برای مسئلهٔ شر»، ص ۶۰.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۱۳-۱۶.
- ↑ هوور، «راه حل مرتضی مطهری برای مسئلهٔ شر»، ص ۶۵.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ۱۷-۱۹.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۱۸-۱۹.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۱۹-۲۳.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۲۸.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۲۸-۳۰.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۳۰-۳۴.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۳۴-۴۰.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۴۵-۴۹.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۴۹.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۴۹-۵۴.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۵۴-۵۷
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۵۷-۶۰.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۵۹-۶۰.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۶۰-۶۲.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۸۷-۹۰.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۹۳.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۹۳-۹۷.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۹۷.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۱۰۲.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۱۰۱-۱۱۰.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۱۲۳-۱۲۴.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۱۲۵-۱۲۹.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۱۳۹- ۱۷۲.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۱۷۵-۱۸۸.
- ↑ مطهری، عدل الهی، ص ۱۹۱-۲۱۵.