معنای آخوند و روحانی
واژه آخوند، طلبه و روحانی به چه معناست؟
آخوند، طلبه، روحانی و حوزوی از جمله مفاهیمی است که به دانشآموختگان حوزههای علمیه گفته میشود. آخوند و روحانی به معنای دانشمند و پیشوای دینی است و به محصلین سطوح اولیه حوزه نیز طلبه میگویند.
اصطلاح آخوند
آخوند واژهای فارسی به معنای دانشمند، پیشوای دینی و معلم است. درباره اشتقاق این کلمه آرای مختلفی وجود دارد که هیچیک خالی از اشکال تاریخی و زبانشناسی نیست. درباره اصل و ریشه این کلمه، توافق کلی حاصل نشده است. گفته شده که نخستین مورد کاربرد واژه آخوند به مثابه عنوانی احترام آمیز، برای روحانیون دانشمند در ایران به دوره تیموریان برمیگردد. در دوره صفویه، حرمت این کلمه حفظ شد و بر مردمان بسیار دانشمند اطلاق گردید. در عصر قاجار کاربرد این کلمه گسترش بیشتری یافت و مدرسان مکتبخانهها را نیز در بر گرفت. البته این کلمه در میان دانشمندان آن روزگار جایگاهی والا داشت؛ برای مثال به مشهورترین فقیه اواخر عصر قاجار یعنی محقق خراسانی، «آخوند» گفته میشد. اکنون این کلمه به گونه عام به معنای پیشوای دینی به کار میرود.[۱]
اصطلاح طلبه
طلبه اصطلاح دیگری است که به روحانیت گفته میشود؛ هرچند در معنای لغوی به معنای طالب است و معنای گستردهای را در برمیگیرد که شامل طالبان علوم و غیر آن میگردد؛ اما در خصوص طلاب علوم دینی به کار برده میشود و در بسیاری موارد نیز با پسوند و قید «علوم حوزوی» یا «علوم دینی» آورده میشود؛ البته این اصطلاح بیشتر در مورد محصلین سطوح اولیه حوزه استفاده میشود.
تا نیمه قرن چهاردهم هجری، طلبه وارد مکتب خانهها میشد و پس از آشنایی با حروف الفبا به فراگرفتن قرآن کریم میپرداخت و پس از آشنایی مختصری با مقدمات صرف و نحو و غیره به حوزه داخل میگردید. امروزه با گشایش مدارس جدید و انقراض مکتبخانهها، دانش آموزان پس از تکمیل دوره راهنمایی یا متوسطه پس از امتحانات ورودی و گزینش و مصاحبه وارد حوزه میگردند.[۲]
اصطلاح روحانی
روحانی واژه دیگری است که به محصلین، مدرسین و محققین علوم دینی در حوزههای علمیه گفته میشود. روحانی در لغت به معنای دانشمند دینی و پیشوای مذهبی آمده است.[۳]
روحانیت نهادی است که طلاب آن در حوزههای علمیه به تحصیل، تدریس و تهذیب مشغول شده و پس از ملّبس شدن به لباس روحانیت به تبلیغ و ارشاد مردم در جهت تحقق عینی دین میپردازند. البته هر مسلمانی، مسئولیت شناخت و تبلیغ اسلام و عمل به آن را دارد؛ اما نظریهپردازی تخصصی بهویژه در هنگام برخورد نصوص دینی با چالشهای معاصر، بر عهده متخصصان و عالمان روحانی و دینشناس است.[۴]
در مجموع کلمه روحانی، امروزه نیاز به تعریف نداشته و معنا و مفهوم آن در نزد افراد مشخص است و به کسانی که به فراگیری و تدریس علوم دینی و پژوهش و تحقیق پیرامون آن اشتغال دارند و ملّبس به لباس مقدس آن هستند، گفته میشود.
شهید بهشتی در این رابطه گفته است: امروز میگویند روحانیون، روحانیت، جامعه روحانیت... وقتی میگوییم روحانیت، یعنی علمای صاحب علم و تقوا که توانایی الگو بودن برای جامعه داشته باشند، الگو در اندیشه خالص اصیل اسلامی و الگو در عمل اسلامی.[۵]
از این رو بر خلاف کسانی که تلاش نمودهاند تا منکر نهادی به نام روحانیت شوند[۶] یا هویت آنان را در برخی امور غیر اصیل معرفی نمایند. روحانیت، یک نهاد برآمده از دین بوده و هویت و ماهیت اصیل آن را شناخت، تبیین و ترویج معارف دین و حفظ و پاسداری از ارزشهای دینی تشکیل میدهد.
منابع
- ↑ دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران: نشر مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۶۹، ج۱، ص۱۵۰
- ↑ دائره المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر، حاج سید جوادی، کامران فانی و بهاء الدین خرمشاهی، تهران: نشر شهید سعید محبی، ۱۳۸۳، ج۱۰، ص۵۱۲-۵۱۳
- ↑ معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، تهران: امیر کبیر، ۱۳۷۶، ج۲، ص۱۶۸۴
- ↑ خسرو پناه، عبد الحسین، جریان شناسی فکری ایران معاصر، قم: مؤسسه فرهنگی حکمت نوین اسلامی، ۱۳۸۸، ص۴
- ↑ حسینی بهشتی، محمد، ولایت، رهبری، روحانیت، تهران: بنیاد نشر آثارو اندیشههای شهید آیت الله دکتر بهشتی، ۱۳۸۳، ص۳۴۰
- ↑ رجوع کنید به: عیسی نیا، رضا،در آمدی بر الزامات تحول در حوزه علمیه، روحانیت، تهدیدها و فرصت ها، قم: پژو هشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۸، ص۲۹- ۴۵