اقسام جنگ در اسلام
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
اقسام جنگ در اسلام
جنگ با مشرکان و کافران
خداوند در قرآن به جهاد با مشرکان[۱] و کافران[۲] دستور داده است.
جنگ با مشرکان در حقیقت، دفاع از مقام انسانیت و آزادی بشر و محو ظلم و بیدادگری دانسته شده است. کفر، الحاد و شرک به خداوند را یکی از عوامل گمراهی بشریت معرفی کردهاند که بیگمان به ظلم و انواع رذائل و مفاسد دیگر، گرفتار خواهد شد.[۳]
مقصود از «کافر» در موضوع جهاد را «کافر حربی» دانستهاند؛ یعنی کسی که دارای هیچیک از مذاهب اسلام، مسیحیت، یهود و زرتشتی نباشد. جهاد با کفار حربی را «جهاد دعوت» یا جهاد ابتدایی نیز خواندهاند. در جهاد با کافرِ حربی، به حضور امام عادل، نیاز است.[۴]
جنگ با اهلکتاب و منافقان
مقصود از اهلکتاب را پیروان دین یهودیت، مسیحیت، زردشتی و صابئی دانستهاند. جنگ با این گروهها تا زمانی که تسلیم شوند و جزیه بپردازند، واجب است.[۵]
در این زمینه نیز آیات متعددی وجود دارد. از جمله آیه ۲۹ سوره توبه: «با آن گروه از اهل کتاب که به خدای متعال و روز قیامت ایمان ندارند، آنچه را که خداوند و فرستادهاش حرام کردهاند، حرام نمیشمارند و پیرو دین حق نیستند، بجنگید تا هنگامی که با خواری به دست خود جزیه دهند.[۶]
البته جنگ با اهل کتاب نیز دارای شرایطی است. محقق حلی فقیه برجسته شیعه در قرن هفتم قمری در کتاب «شرایع الاسلام» آورده که با اهل کتاب، باید به فرمان امام عادل یا نماینده او جهاد کرد.[۷]
شهید مطهری نیز در کتابهایش آورده که در جنگ با اهل کتاب، شرط این است که طرف دیگر بخواهد جنگ را شروع کند یا برای نشر دعوت اسلامی مانع ایجاد کند.[۸]
منافقان، گروه دیگری هستند دستور به جهاد با آنان وجود دارد. خداوند در خطاب به پیامبر دستور به جهاد مقابل منافقان را داده و جایگاه آنان را در جهنم دانسته است.[۹] منافقان، به کارشکنی و ویرانگری میپردازند و مانع اجرای طرحهای حکومت اسلامی هستند. بدون آنکه کارشکنی، ویرانگری و خرابکاری خود را، علنی سازند.[۱۰]
جنگ با اهلبغی
«اهل بغی» یا «بغات» کسانی را گویند که علیه حکومت شرعی قیام کرده باشند. جهاد با بغات، در واقع، جنگ داخلی علیه مسلمانانی است که علیه حکومت قیام کنند.[۱۱]
جلالالدین فارسی، در تعریف اهلبغی مینویسد: اهلبغی گروهی از مسلمانان هستند که چون نمیتوانند مطلوب خویش را از راههای مشروع بدست آورند یا نگهداری کنند، دست به تجاوز متشکل مسلحانه علیه مسلمانان میزنند؛ در نتیجه از احکام و روشهایی که خدا در قرآن روا شمرده و پیامبر به کار بسته، انحراف پیدا میکنند؛ به تذکّرات خیرخواهانه برادران خویش اعتنایی نمیکنند و حاضر نمیشوند به قرآن و سنّت برگردند.[۱۲]
آیت الله خویی باغیان (بغاه) را دو گروه میداند:
۱. کسانی که بر امامA بغی (خروج) میکنند. در این صورت بر مؤمنان، تا زمانی که تسلیم امر الهی شوند و اطاعت امام را بپذیرند، جنگیدن با آنها واجب است و در این خصوص، در بین مسلمین اختلافی وجود ندارد.
۲. گروه دوم از بغاه، طایفهای از مسلمین هستند که بر طایفهای دیگر بغی (تجاوز) کرده باشند؛ که در این صورت بر سایر مسلمانان واجب است که بین آنها صلح ایجاد کنند. اما اگر باغیان بر بغی (ستم و تجاوز) خویش اصرار داشتند، با آنها بجنگند تا فرمان الهی را بپذیرند.[۱۳]
در برخی از آیات قرآن، به این نوع جنگ نیز اشاره شده است. خداوند متعال میفرماید: … وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ[۱۴]؛ اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر جنگ کنند، میان آنها آشتی برقرار کنید؛ و اگر یکی از آن دو، بر دیگری تعدی کند، با او پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد. پس اگر بازگشت، میانشان به دادگری آشتی برقرار سازید. و عدالت ورزید، که خدا دادگران را دوست میدارد. خداوند متعال، به منظور جلوگیری از ظلم و بیدادگری و خروج از نظامات عمومی، که ممکن است در داخل ممالک اسلامی وقوع یابد، قوانینی وضع کرده که در صورت بروز چنان حوادث نامطلوبی، اعمال گردد و اجتماع از شرّ، ظلم و تعدّی، محفوظ بماند.[۱۵]
جنگهای امام علی(ع) با ناکثین، قاسطین و مارقین، در حقیقت جنگ با اهل بغی بوده است.
جهاد رهاییبخش
جنگ و جهاد رهاییبخش، یا به تعبیری «جنگ امدادی»، دفاع از کسانی است که مورد ظلم و تجاوز دیگران قرار گرفتهاند.
خداوند میفرماید: چرا در راه خدا جهاد نمیکنید؟! در صورتی که جمعی ناتوان از مردان و زنان و کودکان، اسیر ظلم کفارند[۱۶]
امام علی(ع) نیز میفرماید:
همواره یاور مظلومان و دشمن ستمگران باشید.[۱۷]
این جهاد برای رهایی مؤمنان ناتوان و دربند است. گاهی گروهی از مسلمانان که در کشوری غیر اسلامی و دارالکفر زندگی میکنند، مورد ظلم و تجاوز قرار میگیرند و به هر علت، توانایی رویارویی با این تجاوز و ستم را ندارند. از سوی دیگر، امکان مهاجرت به کشور اسلامی، برای آنان فراهم نیست؛ در چنین وضعی، بر سایر مسلمانان لازم است که در حدّ توان، به کمک آنها شتافته و با زورگویان و ستم پیشهگان بجنگند و موجبات رهایی و آزادی آنان را، از بند ستم و اسارت فراهم سازند.
جلالالدیّن فارسی مینویسد:
چنین جهادی از لحاظ مصالح استمداد کنندگان، دفاعی است و از حیث رفتار مسلمانانی که به یاری ستم دیدهگان میشتابند، ماهیّت آزادیبخشی دارد.[۱۸]
جاد دفاعی
مسلمانان مکلّفند با هر فرد یا گروهی که اندیشهٔ هر نوع تجاوز به مسلمانان دارد، در حد توان بجنگند و تسلیم نشوند.[۱۹] این نوع جنگ، «دفاع» یا «جهاد دفاعی» نام دارد.
جهاد دفاعی بر همه مسلمانان، به هر نحو ممکن واجب است و در آن اذن امام عادل و مجتهد و دستگاه حکومتی شرط نیست.[۲۰] به نظر تمامی فقهای مسلمان، چنانچه، بر مسلمین یا سرزمینهای اسلامی یا اساس اسلام، از جانب دشمنان هجوم صورت گیرد، بر همهٔ مسلمانان واجب است با تمامی امکانات و توان از آن دفاع کنند.[۲۱]
در جهاد دفاعی، چون هدف دفع تجاوز است، با رسیدن به این هدف؛ جهاد دفاعی هم خاتمه مییابد. خداوند متعال ضمن صدور فرمان جهاد دفاعی، طرف پیکار و هدف آن را مشخص فرموده: در راه خدا با کسانی که با شما میجنگند، بجنگید و دست به تجاوز نزنید؛ زیرا خدا تجاوزکاران را دوست ندارد.[۲۳]
در جهاد دفاعی، تهاجم و تجاوز به مسلمانان، میتواند داخلی باشد و هم ممکن است، خارجی باشد. برخلاف جهاد «مقابله به مثل» که تجاوز به عرض و ناموس در آن نیست، بلکه بیرون راندن مهاجمان از سرزمین اسلامی و آزادسازی کشور اسلامی از وجود متجاوزان، مطرح است.
پیوند به بیرون
این مدخل برگرفته شده از کتاب «سیره نظامی امیرالمؤمنین» نوشته «یدالله حاجیزاده» قم مرکز مدیریت حوزههای علمیه، ۱۳۹۲ش.
منابع
- ↑ سوره توبه، آیه ۳۶.
- ↑ قرآن کریم، توبه، ۱۲۳.
- ↑ علی کیا، اسلام دین جنگ و دین صلح، ص۲۲.
- ↑ محمدکریم اشراق، تاریخ و مقررات جنگ در اسلام، ص۲۵۹–۲۶۰.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۶، ص۲۰۵؛ سیدابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۱.
- ↑ توبه/ ۲۹.
- ↑ شهید ثانی، شرح لمعه، ج۱۰، ص۵۴.
- ↑ مرتضی مطهری، جهاد، ص۱۳–۱۴.
- ↑ توبه/ ۷۳.
- ↑ محمدکریم اشراق، تاریخ و مقررات جنگ در اسلام، ص۲۶۸.
- ↑ اشراق، تاریخ و مقررات جنگ در اسلام، ص۲۷۱.
- ↑ جلالالدیّن فارسی، جهاد حد نهایی تکامل، ص۱۰۹.
- ↑ سیدابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج۱، ص۳۶۱.
- ↑ حجرات/ ۹.
- ↑ ر. ک. شیخالاسلام کردستانی، مقالهٔ جنگ در اسلام، ص۱۸.
- ↑ نساء/ ۷۵.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۴۷، ص۵۵۸؛ فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ص۱۳۶.
- ↑ جلالالدّین فارسی، جهاد حد نهایی تکامل، ص۱۰۸.
- ↑ ر. ک. شهید اول، الدروس، ج۲، ص۵۹؛ علامه حلّی، قواعد الاحکام، ج۳، ص۵۷۱.
- ↑ ر. ک. ابوالقاسمبنحسن میرزای قمی، جامع الشتات، ج۱، ص۳۶۲.
- ↑ عباسعلی عظیمی شوشتری، مقالهٔ قوانین و مقررات کلی جنگ و دفاع در اسلام، فصلنامهٔ مصباح، سال ششم، شماره ۲۲، ص۲۶.
- ↑ مرتضی مطهری، جهاد، ص۲۵.
- ↑ بقره/۱۹۰.