ارزیابی روایات یک چهارم قرآن در مورد اهلبیت(ع)
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
آیا روایاتی وجود دارد که ثلث و ربع قرآن در مورد اهلبیت است؟
روایات
روایاتی وجود دارد که گویای این است که بخشی از قرآن در مورد اهل بیت و بخشی دیگر در مورد دشمنانشان است، هم از نظر سند و هم از نظر متن، دارای اشکال هستند. از نظر سند بیش ترِ این روایات یا بدون سند هستند، یا به صورت مرسل نقل شدهاند یا افراد ضعیف و غالی در سند آنها هستند؛ جز یک روایت که از طریق ابوبصیر رسیده و سند آن موثّق است: أَبِیبَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: نَزَلَ الْقُرْآنُ أَرْبَعَةَ أَرْبَاعٍ رُبُعٌ فِينَا وَ رُبُعٌ فِي عَدُوِّنَا وَ رُبُعٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ رُبُعٌ فَرَائِضُ وَ أَحْكَامٌ.[۱]
در سند آن روایت، ابوعلی اشعری است که وی، احمدبن ادریس اشعری است که شیخ و نجاشی و علامه، هر سه او را توثیق کردهاند. محمد بن عبدالجبار، اسحاِ بن عمّار ساباطی، ابوبصیر و صفوان نیز هستند که همهٔ اینها توثیق شدهاند. فقط اسحاِ بن عمار را شیخ فرمودهاند: «فطحیّ الا انّهُ ثقه». به لحاظ این شخص این روایت را موثّقه مینامند. البته علامه مجلسی این روایت را مرسل دانسته است.[۲] امّا سایر روایات سند معتبری ندارد.
از کتابهای شیعه، در اصول کافی، که معتبرترین کتاب روایی شیعه است، دو روایت از این روایات آمده است.[۳] در بصائر الدرجات، تفسیر عیّاشی، تفسیر فرات و کنزالفوائد نیز برخی از این روایات مشاهده میشود، بحارالانوار نیز تعدادی از این روایات را جمعآوری کرده است.[۴]
مخالفان این روایات
برخی محققان با این گونه روایات مخالفت کرده و معتقدند، اختلاف فاحشی بین این روایات وجود دارد. در روایتی آمده همه آیات قرآن دربارهٔ اهلبیت است. روایت دیگری میگوید: دو سوم قرآن در بارهٔ اهلبیت و شیعیان است. در روایت دیگری یک سوم قرآن را درباره اهلبیت و شیعیان دانسته است. روایت چهارم میگوید: یک چهارم قرآن در بارهٔ اهل بیت است. روایت پنجم میگوید: یک ششم قرآن در بارهٔ اهل بیت است و بالاخره روایتی میگوید: یک چهارم قرآن در حلال، یک چهارم در حرام، یک چهارم در احکام و سنن و یک چهارم در اخبار گذشتگان و آیندگان و آیات مربوط به حلّ و فصل دعاوی است.
مخالفان این روایات معتقدند آشفتگی و اضطرابی که در این روایات وجود دارد و سهم اهلبیت از آیات قرآن را از همه تا هیچ دانسته به هیچوجه قابل پذیرش نیست. همچنین در این روایات، حیثیّت تقسیم یکی است و آن، تعیین بخشی از قرآن است که در مورد اهل بیت نازل شده است.
البته رد این روایات به منزله رد اصل قضیهٔ انطباِق برخی آیات بر اهل بیت(ع) نیست. قبلاً هم گفتیم که این یک امر طبیعی بوده است و قطعاً اهل بیت مصداق اَتَمَ و اَکْمَلَ بسیاری از آیاتی هستند که در بارهٔ ابرار و صالحان و نیکان آمده است.
موافقان و جمع بین روایات
برخی محققان با این نوع روایات موافق هستند. این افراد در مورد سند این روایات که یک مورد سند صحیح داشت و مابقی ضعیف است معتقدند ضعیف بودن سند، مساوی با صادر نشدن نیست. چه بسا سند ضعیف باشد و افراد مجهولالحالی در سند باشند، اما روایت از معصوم صادر شده باشد. این دسته افراد معتقدند وقتی مجموعه روایاتی داریم که یکی از آنها سند معتبری داشته باشد و سایر آنها سند معتبری نداشته باشند، نیازی به جمع میان این روایات نیست؛ به خاطر این که، تنها، روایت معتبر قابل اعتماد است و سایر روایات که ضعیف هستند کنار گذاشته میشوند.
در عین حال، موافقان این روایات راه جمعی را نیز برای جمع میان آنها پیشنهاد دادهاند:
* علامه مجلسی در کتاب مرآه العقول آورده: یمکن ان یکونَ الثلث والربع علی سبیل التخمین.[۵] گاهی به صورت حقیقی، ثلث آن در بارهٔ اهل بیت و ثلث آن در بارهٔ دشمنان آنهاست؛ گاهی به صورت تخمین. گر چه ظاهر این است که تقسیم حقیقی باشد؛ ولی چون در محاوره معمول است که به صورت تخمینی ثلث و ربع گفته میشود، وقتی میبینیم در روایات گاهی ربع و گاهی ثلث گفته شده، راه جمع آن این است که بگوییم به نحو تخمین است. بهطور تخمینی میتوان گفت ثلث و ربع و منظور ثلث و ربع حقیقی نباشد. این راه جمع را فیض کاشانی نیز پذیرفته و فرموده است: لا تنافی بین هذه الاخبار لانّ بناء هذا التقسیم لیس علی التسویه الحقیقیه و لا علی التفریق فی جمیع الوجوه[۶]
* مجرد القسمة أثلاثا و أرباعا و إن لم تتساو الأقسام[۷]
- وجه دیگر جمع این است که گفته شود این اختلاف ممکن است به لحاظ اختلاف معانی و بطون باشد؛ چون بطون اقسامی دارد بعضی از آنها عنوان جری و انطباِق بر آن صدق میکند و برخی جری و انطباق بر آن صادق نیست. در روایتی که ثلث قرآن گفته شده، مجموعهٔ معانی بطنی در نظر بوده و در روایتی که ربع گفته شده، قسم خاصی از آن معانی بطنی مورد نظر بوده است.
پیوند به بیرون
- این مدخل برگرفته شده از کتاب «باطن و تأویل قرآن» گفتگو با علیاکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکری، کارشناس و مجری: مصطفی کریمی، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزهٔ علمیه، ۱۳۸۱ش.
منابع
- ↑ الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 628
- ↑ مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج12، ص: 517
- ↑ . ر.ک. اصول کافی، کتاب فضل القرآن باب النوادر، حدیث ۲ و ۴.
- ↑ . ر.ک. بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۰۵; ج۳۵، ص۳۵۶; ج۹۲، ص۱۱۴، ۱۱۵.
- ↑ مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج12، ص: 517.
- ↑ تفسير الصافي، ج1، ص: 24
- ↑ مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج12، ص: 517