تخریب مرقد پیامبر(ص) در عقاید وهابیت
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
تخریب قبه حرم پیامبر(ص) بر اساس عقاید وهابیت، مانند تخریب دیگر مقابر واجب است.[۱] بن باز، مفتی وهابی، دلیل تخریب نکردن قبه حرم پیامبر(ص) را متهم نشدن به دشمنی با پیامبر(ص)، ترس از فتنه و شورش و باقی ماندن حکومت آل سعود دانسته است.[۲]
وهابیان ساخت قبه روی قبر را، با استدلال به احادیثی از منابع اهلسنت، بدعت و حرام میدانند.[۱] به فتوای بن باز، قبرها باید مانند صدر اسلام روی زمین باز و بدون سقف باشد.[۲] به گفته وی قبه روی قبر پیامبر را حاکمان جاهل ساختهاند و حق این است که باید تخریب شود؛ ولی دولت سعودی به دلیل متهم شدن به دشمنی با پیامبر(ص) آن را خراب نکرده است.[۲]
محمد بن عبدالوهاب، عالمی سلفی که وهابیت ریشه در اندیشههای او دارد، تصمیم او بر تخریب قبر پیامبر(ص) را تهمت شمرده است؛[۳] البته بن باز پس از حکم به وجوب تخریب قبه حرم پیامبر(ص)، عالمان سعودی مانند محمد بن عبدالوهاب را در دوری از شرک و بدعت پیرو سنت پیامبر و طریقه صحابه دانسته است.[۲]
تخریب قبور و قبر پیامبر(ص)
پرسشگری از ابن باز سؤال میکند که برخی میگویند وجود قبه بر قبر رسول خدا(ص) دلیل بر جواز ساختن قبه بر قبر است و محمد بن عبدالوهاب تمام قبهها را از بین برد و قبه رسول خدا را باقی گذاشت. ابن باز در پاسخ این پرسش میگوید: شکی در این نیست که قبهها بر قبور بدعت و منکر است مانند مسجد بر قبرها همگی منکر است به دلیل اینکه رسول خدا فرمود: «لعن الله الیهود والنصاری اتخذوا قبور أنبیائهم مساجد»؛ یعنی خداوند لعنت کرد یهود و نصاری را که قبرهای انبیاءشان را مسجد قراردادند. ابن باز یکی دو روایت دیگر را از کتابهای حدیثی اهل سنت در نهی تجصیص و نشستن بر قبر و بناء بر آن ذکر میکند و سپس میگوید که واجب است قبرها بر روی زمین باز و بدون سقف باشد؛ چنانکه قبرها در زمان پیامبر اسلام(ص) مثل قبرستان بقیع مکشوف و فقط بهاندازه یک وجب از زمین بلندتر بود… اما قبه نبی(ص) چیزی است که بعداً بهوسیله حکام تُرک در بعضی قرون متأخر- قرن هفتم یا هشتم - حادثشده و مردم آن را بنا به سببهای زیادی خراب نکردهاند. یکی از این اسباب نادانی امراء مدینه بوده است. سبب دیگر ترس از فتنه است؛ زیرا اگر کسی آن را خراب میکرد به بهانه بغض با پیامبر(ص) در برابر شورش مردم قرار میگرفت. همین خراب نکردن قبه رسول خدا سرّ ماندگاری دولت سعودی است؛ زیرا اگر آن را تخریب میکرد جاهلان که اکثر مردم جاهل هستند میگفتند آنان قبه رسول خدا(ص) را به خاطر بغضی که نسبت به رسول خدا(ص) دارند تخریب کردند. پس حکومت اولی و آخری سعودی تا زمان ما به دلیل ایجاد نشدن فتنه و برای اینکه مردم نسبت به حاکمان سعودی بدگمان نشوند آن را تخریب نکردند؛ درحالیکه هیچ شکی در حرمت بناء و ساختن قبه بر قبور وجود ندارد!
او سپس میگوید رسول خدا(ص) برای اجتناب از فتنه در خانه عایشه دفن گردید که دیوارهای خانه از او محافظت کند اما قبهای که آلان بر روی آن وجود دارد بعدها بهوسیله حاکمان جاهل ساختهشده است؛ بنابراین اگر قبه رسول خدا تخریب شود اشکالی ندارد؛ بلکه حق این است که باید تخریب شود. لکن بعضی جاهلان این کار را تحمل نمیتوانند و تخریبکنندگان را متهم به بغض نسبت به پیامبر میکنند و به همین دلیل دولت سعودی این قبه را تخریب نکرده و همانطور باقی گذاشته است…. و عالمان سعودی مثل محمد بن عبدالوهاب و دیگران در توحید و اخلاص و دوری از شرک و بدعت همگی بر سنت رسول خدا و بر طریق صحابه و اتباع آنان بودند. سلف صالح از کسانی بودند که نسبت به پیامبر(ص) و اصحاب او تعظیم شدید داشتند و تعظیم باید خالی از غلو و بدعت باشد بلکه تعظیم آن حضرت با متابعت از شریعت او، با تعظیم امرونهی او، با دعوت مردم بهسوی متابعت از او، با دور کردن از شرک به او و به غیر او و با دور شدن از بدعت و… قابل تحقق است؛ بنابراین وجود قبه بر قبر رسول خدا بدعت است.[۲]
نقد بن باز و وهابیت در تخریب پیامبر(ص)
موارد متعددی در این سخنان ابن باز مبنی بر وجوب تخریب قبر مطهر رسول خدا(ص) درخور نقد و بررسی است که بهصورت مختصر به آنها پرداخته میشود:
۱. روایاتی که ابن باز برای حرمت بناء و قبه بر روی قبور به آنها متمسک شده به دلایلی که بیان میشود دلالتی بر این مدعا ندارد.
الف) حدیث «لعن الله الیهود والنصاری اتخذوا قبور أنبیائهم مساجد» با فرضی که صحیح هم باشد، هیچ ربطی به موضوع ندارد. این حدیث یهود و نصاری را مورد لعن قرار میدهد که قبور انبیاءشان را مسجد قرار دادهاند. با توجه به اینکه یک قبر قابلیت برای مسجد را ندارد پس مراد از این حدیث این خواهد بود که آنان بر قبر انبیاءشان سجده میکنند یا قبر انبیاءشان را قبله قرار داده و بهسوی آن عبادت میکنند. حدیث نمیگوید که آنان انبیاءشان را در مسجد دفن میکنند یا بر روی قبر آنان قبه میسازند. و هیچ مسلمانی بر قبور انبیاء و اولیاء و غیر آنان نه سجده انجام میدهند و نه آنها را قبله برای عبادت قرار میدهند؛ بنابراین، این حدیث هیچ ربطی به موضوع ندارد.
ب) اما احادیث دیگری که بر حرمت و بدعت ساختن قبه بر قبر انبیاء و اولیاء از طرف ابن باز و دیگر وهابیان اقامهشده با تنقیحی که آیتالله سبحانی کرده ازنظر سند و متن غیر صحیح بوده و قابلاعتماد نیست.[۴]
هرچند حاکم نیشابوری این احادیث را بر طریق شیخین صحیح دانسته لکن سپس گفته که به آنها عمل نمیشود و مسلمانان از شرق تا غرب عالم بر قبورشان نوشتههایی ثبت میکنند و این را خلف از سلف گرفتهاند.[۵]
۲. اینکه ابن بازگفته پیکر رسول خدا(ص) را برای اجتناب از فتنه در خانهاش زیر سقف دفن کردند، از ترس چه فتنهای این کار را انجام دادند؟ او هرگز نمیتواند مصداق این فتنه را نشان دهد؛ زیرا در مدینه منوره در هنگام فوت آن حضرت هیچ مسئلهای وجود نداشته که پیکر مطهر آن حضرت را تهدید کند. ثانیاً اجتناب از فتنه با کار حرام و بدعت قابلپذیرش نیست. پس دفن پیکر پاک پیامبر خدا(ص) در زیر سقف نهتنها کار جایز و بهدوراز بدعت بوده است بلکه این کار فقط برای احترام و تعظیم آن حضرت انجامگرفته است؛ بنابراین دفن پیکر پاک پیامبر خدا(ص) در زیر سقف دلیل بر جواز ساختن قبه و بناء بر قبر است.
۳. ابن باز برای توجیه وجوب تخریب قبر رسول خدا(ص) میگوید که تعظیم و احترام رسول خدا(ص) باید خالی از غلو و بدعت باشد این سخن درست است؛ لکن ساختن قبه بر قبر رسول خدا(ص) نه غلو است و نه بدعت؛ زیرا غلو در اصطلاح بر دو معنا اطلاق میشود: یکی از معانی آن این است که درباره آن حضرت و هرکسی دیگری چیزی گفته شود که از برای او نباشد مثل تفویض امر کائنات به او و امثال آن. معنای دوم آن عبارت است از: اعتقاد به اینکه شناخت او و پذیرش ولایتش، کافی از فرایض و واجبات باشد و ازاینرو غالیان؛ نماز، زکات و تمام عبادات را به دلیل اعتماد بر ولایت امامان ترک میکنند.[۶] و هیچیکی از این معانی غلو در ساختن بنا بر قبر پیامبر اسلام(ص) و دیگران صدق نمیکند.
این کار بدعت هم نیست؛ به دلیل اینکه رسول خدا(ص) در داخل بنا دفن شد و هیچکسی نگفت که این کار بدعت است چه اینکه بدعت بودن و نبودن نسبت به دفن پیامبر اسلام(ص) قابلتصور نیست چون بعدازآن است که بدعت بودن و نبودن یک کار با این معیار سنجیده میشود.
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ برای نمونه نگاه کنید به بن باز، عبدالعزیر بن عبدالله، فتاوی نور علی الدرب، گردآوری محمد بن سعد شویعر، مقدمه عبدالعزیز بن عبدالله بن محمد آل الشیخ، ج۲، ص۳۳۶–۳۳۹، بیجا، بیتا.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ بن باز، عبدالعزیر بن عبدالله، فتاوی نور علی الدرب، گردآوری محمد بن سعد شویعر، مقدمه عبدالعزیز بن عبدالله بن محمد آل الشیخ، ج۲، ص۳۳۶–۳۳۹، بیجا، بیتا.
- ↑ محمدبنعبدالوهاب، کشف الشبهات، ص۱۲–۶۴، ریاض: وزارت شئون اسلامی و اوقاف و دعوت و ارشاد، ۱۴۲۰ق.
- ↑ سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، ج۴، ص۱۸۹–۱۹۴ مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چ۲، ۱۴۱۱ق.
- ↑ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۵۲۵، بیروت، دارالکتب العلمیه، چ۱، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۰م، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا.
- ↑ شیخ صدوق، محمد بن بابویه، خصال، ص۱۵۴، قم، جامعهٔ مدرسین، [بیتا].