کاربر:Mafkalam
آيا پديدهها و مخلوقات هستي، اثر خداوند است يا خلقت خداوند؟ و اگر اثر خداوند است چرا در قرآن فرموده است كه از خاك خلق شدهايد؟
پاسخ در چند محور ارائه ميشود:
۱- درباره پرسش اول بايد گفت: كه فلسفه خاصي كه آفريدن و خلقت را در مقابل اثر بودن قرار بدهد و بگويد، موجودات عالم مخلوق و آفريده خدا نيستند بلكه اثر خداوند هستند، تا كنون مطرح نشده است، در هر صورت نكته اساسي اين مسئله آن است كه آنچه در آموزههاي ديني و اصطلاح علماي اهل كلام (متكلمين) به مخلوق تعبير ميشود مثلاً خدا خالق و موجودات عالم مخلوق و آفريده شده اوست. در اصطلاح فلسفي گفته ميشود: خداوند علت و سبب است و ساير موجودات معلول و مسبب هستند. و آنچه در فلسفه به نام علت و معلول و در علم كلام به نام خالق و مخلوق ياد ميشود، در اصطلاح عرفان نظري با تعبير اثر و مؤثر و اينكه عالم جلوه خداوند است مطرح شده است.[۱]
پس آنچه در اصطلاح علم كلام به عنوان مخلوق ياد ميشود در اصطلاح فلسفه به نام معلول خوانده ميشود و در اصطلاح عرفان تحت عنوان اثر و جلوه الهي مطرح است. همه اين اصطلاحات ناظر به يك حقيقت است و تنها تفاوت در تعبير است و هرگز اين اصطلاحات در صدد نفي همديگر نيستند، بلكه هر كدام در جاي خود درست است.
بنابراين اگر گفته ميشود كه موجودات عالم اثرات خداوند هستند بدين معنا است كه آنها مخلوقات خداوند هستند، چه اينكه اگر گفته شود موجودات عالم معلولهاي علت هستي بخش يعني خداوند هستند، باز مراد همان است و تنافي بين اين اصطلاحات وجود ندارد. يعني اثر بودن منافي با مخلوق بودن نيست. پس عالم با تمام پديدهه اي خود مخلوق، اثر، و معلول خداوند است.
امام خميني ـ رحمه الله عليه ـ در تفسير سوره حمد ضمن مباحثي مبسوط درباره اين گونه تفاوت در تعبيرها و اصطلاحها، نكتههاي آموزندهاي را مطرح كرده و فرموده است: گاهي اختلافاتي بين اهل نظر پديد ميآيد كه زبانهاي يكديگر را درست نميدانند، هر طايفهاي يك زبان خاصّ دارند، فلاسفه زبان خاص به خودشان را دارند، زبان عرفا هم خاص به خودشان است، فقها هم اصطلاح خاص به خودشان را دارند، مثلاً فلاسفه با تعبيرات «عله العلل» «معلول اول و معلول ثاني» و امثال آن هميشه با تعبير عليت و معلوليت تعبير ميكنند و گاهي تعبير سبب و مسبب و مبدء و اثر دارند، فقهاء تعبير معلوليت و علت دارند و در عين حال بيشتر با تعبير خالق و مخلوق تعبير ميكنند، عرفا تعبيراتي مثل ظاهر، مظهر، تجلي و امثال آن دارند.[۲]
پس مخلوق بودن منافات با اثر بودن و معلول بودن ندارد، بلكه هر كدام از عبارات و تعبيرات ياد شده در واقع از يك معنا حكايت ميكند.
حال که بيان شد مؤثر و اثر همان علت و معلول و همان خالق و مخلوق است و بين آن ها تفاوتي وجود ندارد روشن مي شود که واژه ي خلقت در قرآن مجيد نيز به همان معناست.
۲- اما در مورد بخش دوم سؤال باید گفت درباره هیچ پدیده غیر از انسان در قرآن گفته نشده که از خاک خلق شده است، تنهادر مورد انسان است که خداوند می فرماید اورا از خاک آفریدم، وقتی خداوند انسان را از خاک آفریده است انسان می شود اثر دست قدرت آفریدگار ومخلوق او، روی این حساب هیچ اشکالی ندارد که خداوند انسان را از خاک بیافریندو انسان هم اثر ومخلوق او باشد.
منابع جهت مطالعه بيشتر:
۱. جوادي آملي، حيات حقيقي انسان در قرآن، نشر مركز اسراء، قم، ۱۳۸۳ ش.
۲. مرتضي مطهري، تماشاگه راز، انتشارات صدرا، سال ۱۳۷۲ ش.
۳. مطهري، مرتضي، عرفان حافظ، نشر صدرا، چاپ ۱۶، سال ۱۳۷۸ ش.
۴. جوادي آملي، حكمت عبادات، ص۲۵، نشر اسراء، قم، ۱۳۷۸ ش.