ابلیس و شیطان در قرآن
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
شیطان کیست؟ کسب و کار او چیست؟ و هدف از خلقتش چیست؟
یکی از موجوداتی که از دیدهها پنهان است، اما دارای وجود خارجی است؛ شیطان میباشد.
کاربرد واژه شیطان در قرآن
واژهٔ «شیطان»، از ماده «شطن» یا «یشطن» به معنای خبیث و پست و دور شدن، آمده است و به هر موجودی سرکش و متمرد اطلاق میشود. اعم از، انسان، جن یا جنبندگان دیگر. پس شیطان اسم عام (اسم جنس) است اما "ابلیس[۱] اسم خاص (علم) است که حضرت آدم را سجده نکرد واکنون نیز با لشکر و منسوبین خود انسانها را وسوسه و گمراه میکند.[۲] لذا در قرآن کلمه شیطان به انسان و جن اطلاق شده است ﴿و کذالک جعلنا لکل نبی عَدُوّاً شیاطین الانس و الجنّ﴾[۳] «بدین گونه مابرای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای انسانی یا جنی قرار دادیم.»
واژهٔ «شیطان» به صورت مفرد «۷۰» بار و به صورت جمع (شیاطین) «۱۸» بار در قرآن آمده است. ماهیّت شیطان همانند جنیان از آتش است به عبارت ساده میتوان گفت: شیطان نیز از نسل جنیان میباشد. که خودش اعتراف دارد که زمانی که خداوند به او فرمان سجده به حضرت آدم(ع) داد[۴] او از فرمان الهی سرپیچی نمود و گفت: «خلقتنی من نار و خلقته من طین؛» «مرا از آتش و او را از خاک آفریدی (و آتش به خاک افضلیت دارد)» و همانند جنیان دارای اختیار، تکلیف و شعور و عقل و اراده و زاد و ولد هستند.
گاهی جن و شیطان، مفهوم وسیعی دارند و شامل نفس امّاره[۵] قوای واهمه، تخیل نفسانی و لذات دنیوی، ریاسات وهمیه، حشرات موذی و انسانهای فاسد و… که لشکریان شیطان هستند؛ میباشند[۶] به عنوان مثال، حضرت علی(ع) میفرماید: از قسمت شکسته ظرف و دستگیره آن آب نخورید زیرا شیطان به روی دستگیره و قسمت شکسته ظرف مینشیند[۷] یا در جای دیگر میفرماید: زیاد بن ابیه! از معاویه بترس! که او شیطان است.[۸]
هدف خداوند از خلقت شیطان
خلقت شیطان از آغاز، خلقت پاک و بی عیب بود و موجودی از مخلوقات خداوند بوده است. به همین دلیل سالیان دراز در صف مقربان درگاه خداوند و فرشتگان بزرگ جای گرفته بود. اگر چه از نظر آفرینش همانند آنها نبود ولی با سوء استفاده از آزادی خود طغیان نموده و تکبر ورزیده و نسبت به خداوند تبارک و تعالی عصیان کرد، و پس از آن از درگاه خداوند رانده شده است.
خداوند نام کسی را شیطان ننهاده است. امام رضا(ع) در مورد نام اصلی شیطان میفرماید: «نام ابلیس «حرث یا حارث» بوده چون از رحمت خدا مأیوس شده است؛ ابلیس نامیده شد.»[۹] با توجه به این، شیطان در خلقت اولیه همانند جنیان و انسان برای عبادت و رسیدن به رحمت الهی خلق شده است. اما بعد از دور شدن از رحمت الهی، مظهر گمراهی و ضلالت برای انسانها شده است.
انسان بین خیر و شر، سعادت و شقاوت واقع شده است که اگر این اجزاء متضاد در جهان عمل و در عالم فکر و احساس و درک متصور نباشد، هیچ وقت شقاوت و سعادت مفهوم و معنا و مصداق واقعی و حقیقی خود را نخواهد یافت و در نتیجه مشخص نمیشود چه کسانی سعادتمند و به کمال رسیدهاند و چه کسانی نرسیدهاند، انسان اگر بخواهد به معنای واقعی و کامل وجود داشته باشد باید در اطراف او عوامل شقاوت و سعادت پراکنده باشند تا بدین وسیله با اختیار و انتخاب، راه سعادت، سعادتمندی خود را پیدا و در نظام احسن، وجود کامل خود را بروز و ظهور دهد و همینطور با اختیار خود راه شقاوت و بدی را بپیماید. پس در عالم تشریع (قانونگذاری) برای رسیدگی به مقامات عالیه و داشتن ارواح طیبه، وجود ملائکه و خلقت این طایفه از مخلوقات الهیّه، بیضرر و مناسب است، همینطور خلقت شیطان و ابلیس که عاملی مؤثر در داشتن پلیدی و داشتن صفات خبیثه در انسانهاست، زیرا بنا به قاعده «تعرف الاشیاء بأضدادها» یعنی اشیاء با اضدادشان شناخته میشوند "تا علم به بدی و پلیدی در جهان نباشد و زشتیها در اوصاف انسان ظهوری نداشته باشد؛ تحقق اوصاف حسنه، جایگاه خود را نخواهد یافت و انسان ارزش و قدر زیباییهای روحی و معنوی را ندانسته و به آن دسترسی پیدا نخواهد کرد.
بنابراین در خلقت شیطان و ابلیس، شرایط و مقدمات سیر الی اللّه و صعود و کمال و مقام و منزلت بهشتی، موجود است. البته معلوم است که شیطان انسان را در باطن وسوسه میکند و از راه قوه خیال در او تصرف مینماید و یک منظرههای زیبا و دلفریب را جلوه میدهد و یک سلسله تخیلات را به یاد انسان میآورد تا آن که انسان از محبت لقای خدا، منصرف شود و از درجات ومقامات عالیه و رضوان خدا غفلت ورزد، با وسوسهٔ شیطان، خداوند انسان پاک را از افراد آلوده جدا میکند. و ایمان ثابت را از ایمان بیپایه جدا مینماید و در این صورت انسان پاک و طیّب به سوی پروردگار بالا رود. شیطانهایی را که خدا آفریده، محکهایی هستند برای جدا نمودن انسانهای آلوده از پاک؛ بنابراین شیاطین عبث خلق نشدهاند و پروردگار روی مصلحت آنها را آفریده است.
وجود شیطان و فرزندان آنها با اینکه کارشان جز گمراهی و ضلالت انسانها چیز دیگری نیست، لکن این خود از الطاف و نعمتهای الهی است چون بدین وسیله انسانهای خوب از بد جدا و شناسایی میشوند و اگر این میزان و معیار وجود نداشت، چگونه میتوانستیم بین انسانهای خوب و با ایمان و صالح که با همه این سختیها و مشکلات راه سعادت و خیر را پیمودند و از گناهان و بدیها دوری گزیدند از انسانهای بی ایمان و گمراه فرق بگذاریم؛ لذا خداوند انسان را به سبب وسوسه و حیلههای شیطان آزمایش میکند)[۱۰] چرا که در غیر این صورت همه مردم یکسان و برابر بودند و در آن صورت دیگر ارسال پیامبران و انزال کتب آسمانی و وحی الهی برای هدایت انسانها، بیمورد و بیهوده و لغو بود و اساساً هدف از آفرینش انسانها لغو و عبث بود و دیگر انسان کامل و سعادتمندی و با ایمانی معنا نداشت که در نهایت بهشت ونعمتهای بهشتی نصیبش شود. به هر حال با وجود این ابلیس و شیطانها و وسوسهها است که انسان در امتحانهای سخت آبدیده شده و قابلیت سعادت و تکامل را پیدا میکند.[۱۱]
بنابراین با دیدهٔ دقیق، آفرینش شیطان، خود دارای فایدههای زیادی میباشد و خود از جمله ظهورات الهی است و توسط شیاطین انسانها در معرفی امتحان قرار میگیرند.
مطالعه بیشتر
۱. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱، ص۱۹۱.
۲. جن و شیطان، علی رضا رجائی تهرانی، ص۲۴.
۳. جن و شیطان، زین العابدین دست داده، ص۴۶.
منابع
- ↑ ابلیس غیر عربی است. شاید هم از» اَبلس «باشد که مبدء شر و وسوسه در جهت خلاف کمال و مصلحت میباشد. طالقانی، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۴۸ ش، ج۶، ص۱۵۰.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۱، ص۱۹۱؛ رجائی تهرانی، علی رضا، جن و شیطان، قم، انتشارات نبوغ، ۱۳۷۵ ش، ص۱۴.
- ↑ انعام/۱۱۲.
- ↑ کهف/۵۰.
- ↑ یوسف/۵۳، ان نفس لاماره بالسوء.
- ↑ دست داده، زین العابدین، جن و شیطان، مجتمع هنری و فرهنگی شهید مصلی نژاد، جهرم، ۱۳۷۷ ش، ص۴۶.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۶، ص۳۸۵.
- ↑ نهج البلاغه، خ ۴۴.
- ↑ قمی، عباس، سفینه البحار، ج۲، ص۹۹.
- ↑ . حج/۵۳
- ↑ ر. ک. مطهری، مرتضی، انسان کامل، انتشارات صدرا؛ سبحانی، جعفر، منشور جاوید، تهران، کتابخانه امیرالمؤمنین، ج۷.